پاورپوینت کامل حافظ شیرازی و ابن فارض مصری ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حافظ شیرازی و ابن فارض مصری ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حافظ شیرازی و ابن فارض مصری ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حافظ شیرازی و ابن فارض مصری ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
در میان شعرای پارسی گوی ایرانی و دیوان های شعر، خواجه حافظ و دیوان اشعارش از همه مشهورترند و شاید نتوان فردی را یافت که با تاریخ علم و ادب و فرهنگ ایرانی و فارسی آشنا باشد ولی حافظ و دیوان اشعارش را نشناسد. حافظ و دیوانش، نه تنها در ایران که در خارج هم و نه تنها برای کتاب خوانها و اهالی فرهنگ و ادب که برای عامه مردم نیز آشنا است .
در میان شعرای پارسی گوی ایرانی و دیوان های شعر، خواجه حافظ و دیوان اشعارش از همه مشهورترند و شاید نتوان فردی را یافت که با تاریخ علم و ادب و فرهنگ ایرانی و فارسی آشنا باشد ولی حافظ و دیوان اشعارش را نشناسد. حافظ و دیوانش، نه تنها در ایران که در خارج هم و نه تنها برای کتاب خوانها و اهالی فرهنگ و ادب که برای عامه مردم نیز آشنا است .
حافظ از جمله افرادی است که این شهرت و معروفیت را حتــی در زمان حیات خویش داشته است. وقــتی غزلی می سرود، همانطور که خودش می گوید، آن را دست به دست می بردند و خیلی زود به نقاط خیلی دور می رسید .
از اشعار اوست :
زبـان کلـک تو حافـظ چه شکـرآن گوید
که گفته سخنت می برند دست به دست
***
فکـند زمزمـه عشـق در عـراق و حجـاز
نـوای بانـگ غـزلـهای حافـظ شـیـراز
***
به شعر حافظ شیراز می گویند و می رقصند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
البته ممکن است بعضی باشند که این سروده ها را نوعی تخیلات و توهمات شاعرانه تلقی کـــنند و شعـــر بدانند. می گویند در هفتصد سال قبل که حافظ زندگی می کرد، از رسانه هایی که امروزه هست خبری نبود و طبیعتاً خبرها و احوال انسان ها و افکار و اندیشه ها دیر به مناطق دیگر میرسید. آخر چطور می شود که حافظ امروز غزلی بسراید و خیلی سریع به مناطق بسیار دوردست مثل بنگال برود؟! این چه حرفی است که حافظ می گوید:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
این حرف به اصطلاح از آن حرفهاست . واقعیت این است که بعضی ها هـــستند که جلوتر از زمان خویش حرکت می کنند و صیت نام و شهرت و فکرت و مقالتشان خیلی زود به سرزمین های خیلی دور می رسد و البته اینان خیلی کم اند.
یکی از زمره اینان حجت الاسلام امام محمد غزالی است. او اهل قریه طابران طوس است و نام و افکار و آثار او در زمان حیاتش به نقاط بسیار دور رسیده بود . او خود ماجرایی را در همین خصوص در یکی از تألیفات خود نقل می کند.
می گوید سفری به شام داشتم. روزی به مسجد جامع دمشق رفتم . شیخی بر منبر بود . ناشناس در جمع مخاطبین نشستم . شیخ ضمن سخن خود گفت:«یقول الغزالی»؛یعنی غزالی در این رابطه چنین می گوید. نوعی خودبینی و غرور به من دست داد. با خود گفتم من کی ام که این چنین مشهورم و حرفهای من خیلی زود به نقاط دوردست می رسد و مورد نقد و بررسی و بحث و گفتگو قرار می گیرد. از این حالت که به من دست داد، از خودم خیلی بدم آمد . بلافاصله از جا بلند و از آنجا خارج و دور شدم و از خداوند خواستم که این حالت را در من بمیراند. آه چقدر خوب است گمنامی و نداشتن حب جاه و مقام و شهرت .
حافظ از جمله این افراد است. او جلوتر از زمانش بوده و سروده هایش پس از انشاء همانطور که خودش می گوید دست به دست می گشت و خیلی زود به اقصی نقاط می رسید. پرسیده می شود که سر این نکته و راز این شهرت حافظ در زمان حیاتش و ماندگاری نام و دیوان او پس از مرگش را در کجا و در چه چیزی می توان جستجو کرد؟
سرّ این نکته در خود اشعار حافظ نهفته است . اشعار حافظ دو جنبه را یکجا دارد. هم جنبه عرفانی دارد و هم جنبه شهوانی. اشعاری است که هم عرفا و متصوفه آن را به اصطلاح در حلقات ذکرشان زمزمه می کنند و هم اهل بزم می و معشوق در مجالس خوش گذرانی هایشان ترنم می نمایند .
بی تردید در اشعار حافظ، لطائفی از عرفان و تصوف و حکمت و اخلاق نهفته است ولی جنبه بزم و شور و عشق و مستی آفرینی و حدیث می و معشوق در اشعار او ظهور بیشتر دارد و راز و رمز شهرت و ماندگاری او در این نکته است .
انسان به طبع حیوانی اش رفاه و عیش و نوش و لذت طلب است. می خواهد بخورد ، بزند ، بخواند ، برقصد ، بگوید ، بخندد ، شاد و خوش باشد و به اصطلاح عشق کند، حال کند. اشعار حافظ در کل بیشتر در این مایه هاست و از این نظر با طبع انسان سازگار است و به اصطلاح به او می چسبد .
اما یک نکته دیگر در اینجا هست که نباید بی اعتنا از کنارش رد شد. اشعار حافظ غالباً بزمی است. کمتر غزلی از حافظ داریم که در آن از می و معشوق سخن نرفته باشد؛ اما برعکس بسیاری از سروده های شاعران، عریان و مبتذل و وقیح و شرمگینانه نیست، بلکه از یک ظرافت و نازک کاری خاص شاعرانه بهره مند است و راز شهرت و ماندگاری حافظ و دیوان او دقیقاً و بیشتر در همین نکته است .
خواجه حافظ را از این نظر می توان به ابوحفض عمربن علی معروف به ابن فارض مصری تشبیه و مقایسه کرد و می توان گفت که حافظ از این نظر، سخت تحت تأثیر افکار و حتی اصطلاحات و تعبیرات او در اشعار خود است . موضوع بحث مقاله ـ همانطور که در آغاز این مقال بدان اشارت رفت ـ مقایسه و بررسی این نکته است.
۱- حافظ و ابن فارض در برخی جهات ، نقاط و خصوصیت های مشترک دارند؛ از جمله اینکه از خواجه حافظ و ابن فارض، هیچکدام، چیزی جز اشعار به جای مانده از آنها هیچ آثاری بر جای نمانده و آنچه به حق می توان گفت این است که اینان هیچ کتابی تألیف نکرده اند و این در حالی است که بسیاری از عارفان بزرگ ما علاوه بر آثار منظوم ، تألیفات و تصنیفات دیگری نیز دارد .
به عنوان نمونه شیخ محمود شبستری ( متوفای ۷۲۰ هجری ) عالم و عارف مشهور هم کتاب شعر دارد به نام «گلشن راز» که بسیار معروف و مهم است وهم چند مکتب ذی قیمت دیگر که از جمله آن «شاهدنامه» و «مراتب العارفین» است .
و یا شیخ اکبر ابن عربی که کتابی دارد به نام «ترجمان الاشواق» که تمام آن شعر است و در اصل ترجمان احساسات و بیانگر عشق و شیدایی او نسبت به دوشیزه زیبا و با سواد و شیرین زبانی به نام نظام دختر استادش شیخ مکین الدین اصفهانی است و کتب دیگری دارد که نثر است؛ مثل فتوحات مکیه و فصوص الحکم .
۲-خواجه حافظ و ابن فارض هر دو از عرفاء هستند. عرفان در اصل معرفتی است در رابطه با خدا.گفته می شود: «العرفان هوالعلم بالله و ذاته و صفاته و تجلیاته و اطواره و کیفیاته». عرفان در اصل مورد نفی و انکار هیچکس نیست.گفته می شود که: «شرافه العلم بشرافه موضوعه وحیثیاته».
با عنایت به این تعریف، عرفان شریف ترین علم است . اما متاسفانه باید گفت که همواره یک سلسله باورهایی بوده و هست که از آن به عرفان یاد می شود؛ در حالی که با روح عرفان سازگاری ندارد. باید گفت آنچه که امروزه تحت عنوان عرفان داریم، خیلی هایش عرفان دخیل و بیگانه و متاثر از عرفان شرقی ، بودائی و کنفوسیوس و یا غربی و مسیحی است و با روح عرفان اسلامی سازگاری ندارد؛ یعنی بیگانه از عرفان به معنای واقعی کلمه است و کاذب و بدلی است.
یکی از اصول این عرفان ، اصل وحدت وجود و اعتقاد به حلول و اتحاد است و متاسفانه در اشعار عرفاء بزرگ ما از عرب و عجم دیده می شود. ابن فارض و خواجه نیز از اشعارشان این نکته بر می آید. نه تنها در اشعار اینان، بلکه در اشعار دیگر بزرگان نیز آمده است .
از اشعار مولاناست:
مستی ما از مــی است
مــستی می از وی است
چون که همه خــودی است
چــون و چــرا پس چراست
واز اشعار شیخ محمود شبستری است:
من و ما تو و او هست یک چیز
که در وحدت نباشد هیچ تمییز
و از اشعار شاه نعمت اله ولی است :
تو منی ، من توام ، دوئی بگذار
این همه نزد ما هویت او است
این نکته همواره مورد توجه محدثین محقق ما از شیعه و سنی بوده و دغدغه آن را داشته و خوانندگان خود مخصوصاً قشر کم ســواد را از مطالعه آثار این افــراد منع و برحذر می نمودند.
ملاجلال الدین سیوطی، ادیب وفقیه و مفسر و محدث بزرگ مصری ــ متوفای ۹۲۴ ـ در یکی از نوشتارهای خود درباره ابن فارض می گوید : اشعار او بد آموزی هایی دارد و افرادی قشر کم مایه و کم سواد باید از خواندن آنها منع شوند.
بنده نیز همین عقیده را درباره اکثر دیوان های عارف مسلک خودمان دارم و به آن توصیه می نمایم. در اینجا لازم است یادآوری کنم که برخی از محققان گفته اند و یا می گویند که آنچه از این منظومه ها می توان استفاده کرد، وحدت شهود است، نه وحدت وجود و حلول و اتحاد. البته شاید این سخن درستی باشد و شاید خود سرایندگان نیز همین معنا را در نظر داشته و دارند. در این بیت از مولانا در مثنوی توجه کنید:
مــثنوی ام همــچو قــرآن مــدل
هادی بــعضی و بعضی را مــضل
شاید می خواهد به این مسئله و امثال آن اشاره کند. شاید می خواهد بگوید که منظورم وحدت شهود است، نه وحدت وجود؛ اما برخی نظر و هدف و مقصودم را می فهمند و بعضی از آنجا که سطحی نگرند و به عمق معنی توجه نمی کنند، غلط می فهمند و گمراه می شوند. مثنوی ام همچون قرآن، محکماتی دارد که معانی روشن دارد؛ و متشابهاتی که قابل درک و فهم برای همه نیست و می تواند گمراه کننده باشد.
بگذرم. خواجه حافظ و ابن فارض هر دو از عرفا هستند و در این رابطه، حافظ تحت تاثیر اشعار و افکار ابن فارض است. ابن فارض در نیمه اول قرن هفتم می زیسته و حافظ تقریباً در نیمه دوم قرن هشتم. وفات ابن فارض در ۶۳۲ اتفاق افتاده ووفات حافظ در بین ۷۹۰ تا ۷۹۴ واقع شده است.
خواجه حافظ مثل بیشتر شعراء تحت تاثیر اشعار و افکار گذشتگان است و در اشعارش صمیمانه و خاضعانه به آن اعتراف می نماید و این نشانه کمال و تواضع و فروتنی حافظ است. او در بیتی از اشعارخود می گوید :
استاد غزل سعدی است پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو
حافظ در این بیت، از سعدی به عنوان استاد پیشکسوت در غزلسرایی نام ببرد و خود را متأثر و پیرو سبک شعری خواجو کرمانی معرفی می کند و آن را مشابه و به عنوان یک مشخصه برای سبک شعری خود یاد می کند .
یکی از کسانی که حافظ سخت تاثیر افکار و اندیشه ها و سروده های اوبوده – همانطور که اشاره کردیم – عارف و شاعر معروف، ابن فارض مصری است. از قرائن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 