پاورپوینت کامل زبان و امر سیاسی ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زبان و امر سیاسی ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان و امر سیاسی ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان و امر سیاسی ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
زبان در معنای عام آن را بی شک باید ظرف اندیشه به شمار بیاوریم که فراتر از کارکردی ارتباطی، حامل اندیشه و سازند انسان است. این امری است که از دوران باستان تا امروز، در نزد متفکران، بر آن تاکید وجود داشته است: افلاطون در کراتیلوس از زبان سقراط می گوید: « واژ آدمی (آنتروپوس) بدین معنی است که در حالی که جانوران دیگر نه درباره چیزهائی که می بینند می اندیشند و نه آنها را با یکدیگر می سنجند، آدمی به دیدن تنها قناعت نمی ورزد بلکه هر چه ببیند درباره آن می اندیشد و چیزهائی را که دیده است با یکدیگر می سنجد. از این رو، در میان همه جانداران آدمی یگانه آفریده ای است که بدین نام خوانده می شود، زیرا هر چه را ببیند درباره آن می اندیشد»
زبان در معنای عام آن را بی شک باید ظرف اندیشه به شمار بیاوریم که فراتر از کارکردی ارتباطی، حامل اندیشه و سازند انسان است. این امری است که از دوران باستان تا امروز، در نزد متفکران، بر آن تاکید وجود داشته است: افلاطون در کراتیلوس از زبان سقراط می گوید: « واژ آدمی (آنتروپوس) بدین معنی است که در حالی که جانوران دیگر نه درباره چیزهائی که می بینند می اندیشند و نه آنها را با یکدیگر می سنجند، آدمی به دیدن تنها قناعت نمی ورزد بلکه هر چه ببیند درباره آن می اندیشد و چیزهائی را که دیده است با یکدیگر می سنجد. از این رو، در میان همه جانداران آدمی یگانه آفریده ای است که بدین نام خوانده می شود، زیرا هر چه را ببیند درباره آن می اندیشد»[
i
]. این در حالی است که فردیناندوسوسور از بنیانگذاران اصلی زبان شناسی ساختاری جدید در دروس زبان شناسی عمومی[۲] خود، اندیشه را جز ابری مبهم نمی دانست که مرزهایش تنها در قالب زبانی ظاهر می شدند. هر چند باز هم به بیان یکی دیگر از متفکران جدید یعنی ویتگنشتاین، این مرزهای زبانی ممکن بود همچون جامه ای زیبا، به هیچ رو کالبدی را که درون خود پنهان کرده اند به نمایش نگذارند.[۳]
زبان شناسان جدید و در راس آنها نوام چامسکی نه فقط زبان را مهارتی انسانی و منحصر به فرد می دانند، بلکه بر اهمیت آن در حوزه هویت سازی و ایجاد شخصیت در سطح اجتماعی تاکید دارند. برآنیم که در این نوشته کوتاه به این امر بپردازیم و در این حوزه شاید بیش از هر کس به جرج اورول و رمان تاریخی اش «۱۹۸۴»[۴] نزدیک می شویم. در این رمان، وی روش های تحمیق سیاسی از خلال نظام های تقلیل دهند زبانی را به بهترین شیوه نشان می دهد.
به فرض نخستین خود بازگردیم: اینکه زبان ظرف اندیشه است. اگر این فرض را به مثابه یک اصل موضوعه در نظر بگیریم، از لحاظ انسان شناسی سیاسی می توانیم به سوی چندین رویکرد کشیده شویم. پیر بوردیو در بحث عمومی خود دربار زبان، از یک سو آن را یکی از مهم ترین سرمایه های اجتماعی قلمداد می کند که باید « آن را حاصل کار مولفانی دانست که دارای اقتدار برای نوشتن هستند… و به نظامی از هنجارها [ دامن می زند] که به رفتارهایی زبانی نظم می بخشند»[۵]. بوردیو در عین حال از یک «بازار زبان شناختی » سخن می گوید که همه از آن به نحو یکسانی برخوردار نیستند و همین نابرابری دلیلی اساسی بر یک نابرابری بازتولید شونده در سطح جامعه است[۶]. با این وصف می توان برداشت و رویکرد دیگری نیز به زبان داشت که رویکرد فوق را نفی نمی کند و آن زبان به عنوان ابزاری «دستکاری کننده[۷] و حتی «خود دستکاری کننده»[۸] است. رابط گفتار حوز سیاسی با خود و با گفتار حوز عمومی از این دست است و آنجا که این رابطه به سطح گفتار حوز اندیش علمی و به ویژه انسان شناختی و جامعه شناختی می کشد، گاه با سطح بالایی از تنش روبرو می شویم.
ابتدا بر این امر تاکید کنیم که هر حوز اجتماعی و طبعا حوز سیاسی، دارای یک نظام گفتمانی [۹] است که از گفتار ویژ خود با واژگان، ساختارهای دستوری، تاکیدها، کلید واژگان و … خویش استفاده می کند. این نظام را از دیدگاه اجتماعی باید نوعی نظام رمزگذاری[۱۰] و رمزگشایی [۱۱] نامید که لزوما نه بر نظام مشابه در سایر حوزه ها انطباق دارد و نه لزوما می خواهد انطباق داشته باشد. در زبان عمومی به این گفتار گاه با واژ عام «زبان قدرت» اشاره می شود که واژه ای مبهم و جانبدارانه است. هر چند تمام حوزه های اجتماعی این فرایند را به نحوی از انحاء انجام می دهند، اما در حوز قدرت، این فرایند بیشتر از سایر حوزه ها به سوی کلیشه سازی های[۱۲] تقلیل دهنده[۱۳] پیش می رود. روی سخن این حوزه، دست کم در نظام های مدرن دموکراتیک یا شبه دموکراتیک، بیشتر با گروه بزرگی از مردم است که دارای سرمایه های زبان شناختی اندکی هستند و بنا بر این، تمایل دارد حداکثر اقتصاد را در رابط خود با آنها به کار ببرد. با وصف این، همان گونه که گفتیم سایر حوزه ها نیز همین عمل را انجام می دهند. نتیجه آنکه به همان میزان که یک نظام اجتماعی پیچیده تر می شود، ما با حوزه های متعددتر ، متنوع تر، با قابلیت های تفسیرپذیری بیشتر و از همین جا با قابلیت های دستکاری کننده، خود دستکاری کننده و در نهایت با امکان بیشتری برای ایجاد همسازی،[۱۴] انفعال[۱۵] یا تنش[۱۶] اجتماعی سروکار داریم.
استدلال ما در این نوشته آن است که وجود چنین حوزه های متنوعی به ویژه در یک نظام جدید و پیچیده شهری از انباشت های بزرگ جمعیتی و اقتصادی، کاملا ممکن و حتی متعارف است. با این وجود، نمی توان لزوما انتظار داشت که به این دلیل چنین نظامی بتواند سازوکارهای پرهیز از دو امر منفی انفعال و تنش ( که هر دو در کوتاه یا دراز مدت صلح اجتماعی و امکان همزیستی را از میان می برند) را فراهم کند و برعکس لزوما بتواند میان حوزه های متفاوت زبان شناختی همسازی ایجاد کند.
برای اینکه بحث خود را در مصداق جامعه خود اندکی باز کنیم، می توانیم بر تاریخ صد ساله اخیر کشورمان تکیه بزنیم که در آن از آغاز مشروطه، ورود گفتمان سیاسی جدید در قالب هایی اروپایی، زبانی را آغاز کرد که به باور ما تا امروز نه در خود حوز سیاسی و نه در خارج از آن « درست درک نشده» بیشتر عامل کژفهمی است تا عامل همسازی میان کنشگران سیاسی. در واقع، آنچه شاهدش هستیم این است که گروه های بسیار متنوعی از کنشگران اجتماعی همچون سیاستمداران (پیش و پس از انقلاب)، روشنفکران، نخبگان و کارشناسان فن سالار، مردم عادی از گروه های متفاوت اجتماعی با سرمایه های مختلف فرهنگی و اقتصادی، تقریبا همگی با گروه محدودی از واژگان و ساختارهای زبانی به حوز سیاسی می پردازند که مثال هایی از آن را می توان در واژگان زیر یافت: مردم سالاری (دموکراسی)، استبداد، آزادی، آزادی بیان، مشارکت، انتخابات، وحدت، انسجام و سازندگی. طیف این واژگان، نسبت محدود و افزون بر این کلیشه ای بودن آنها و تقلیل گرا بودنشان عامل اصلی بی معنا شدنشان در حوزههای گسترد فهم و ادراک اجتماعی مشترک میان گروه های مختلف اجتماعی است. در این میان پرهیز تعمدی یا غیر تعمدی از تشریح این مفاهیم و یا تشریح آنها به زبان هایی که خود رمزگذاری شده هستند، عام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 