پاورپوینت کامل عدالت همچون فضیلت ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدالت همچون فضیلت ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت همچون فضیلت ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت همچون فضیلت ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
رالز آنچه را که در واقع یک اصل برابری راجع به نیازهاست، امری اساسی قلمداد میکند استنباط او از «فرودستترین» بخش اجتماع استنباطی است درباره کسانی که جدیترین نیازها را از حیث درآمد، ثروت، و دیگر خیرات [اجتماعی] دارند.
رالز آنچه را که در واقع یک اصل برابری راجع به نیازهاست، امری اساسی قلمداد میکند استنباط او از «فرودستترین» بخش اجتماع استنباطی است درباره کسانی که جدیترین نیازها را از حیث درآمد، ثروت، و دیگر خیرات [اجتماعی] دارند.
نوزیک آنچه را که نوعی اصل برابری راجع به استحقاق است، امری اساسی قلمداد میکند. به نظر رالز، اینکه کسانی که اکنون نیاز جدی دارند چگونه دارای نیاز جدی میشوند ربطی به موضوع ندارند؛ و عدالت به مسألهای تبدیل میشود مربوط به الگوهای کنونی توزیع که به گذشته ربطی ندارند.
به نظر نوزیک، فقط شواهد راجع به آنچه در گذشته به نحو مشروع تملک شده است، به موضوع ربط دارد؛ و الگوهای کنونی توزیع به خودی خود، نباید ربطی به عدالت داشته باشند (گرچه شاید به مهربانی یا سخاوت بیربط نباشند).
گفتن حتی همین مقدار روشن میسازد که تا چه حد رالز به دومی نزدیک است و نوزیک به اولی؛ زیرا اولی در برابر قانونهای توزیعی به عدالت استحقاقی متوسل میشد، و دومی در برابر قانونهای استحقاق به عدالتی که به نیازها توجه دارد متوسل میشد. با این همه این نکته نیز بیدرنگ روشن است که نه فقط اولویتهای رالز با اولویتهای نوزیک، مشابه موضع دومی با موضع اول، ناسازگارند، بلکه موضع رالز با موضع نوزیک نیز، مشابه موضع دومی با موضع اول، قیاسناپذیر است؛ زیرا چگونه میتوان ادعایی را که به برابری نیازها اولویت میبخشد با ادعایی که به استحقاقها اولویت میبخشد منطقاً سنجید؟
اگر رالز بگوید که هر کس در پس حجاب جهل، که نه میداند که آیا نیازهایش برآورده خواهند شد یا نه، و اگر بلی چگونه، و نه میداند که استحقاقهایش کدامند، منطقاً باید اصلی را که به نیازها توجه دارد، بر اصلی که به استحقاقها توجه دارد ترجیح دهد، و برای این کار احتمالاً به اصول نظریه تصمیمگیری عقلانی متوسل شود، پاسخ سریع [به گفته وی] باید نه فقط این باشد که ما هرگز در پس چنین حجاب جهلی قرار نداریم، بلکه این نیز باید باشد که این گفته مناقشه در مقدمه نوزیک درباره حقوق انتقال ناپذیر را فرو میگذارد.
اگر نوزیک استدلال کند ـ و به واقع استدلال هم کرده است ـ که هرگونه اصل توزیعی اگر اجرا شود، میتواند آزادی را نقض کند که هر یک از ما مستحق آن است، پاسخ سریع [به گفته وی] باید این باشد که او، با چنین شرحی حاکی از نقضناپذیری حقوق اساسی، به سود استدلال خود، مصادره به مطلوب میکند و مناقشه در مقدمات استدلال رالز را به حال خود فرو میگذارد.
با این همه، امر مهمی وجود دارد که شرح رالز و شرح نوزیک در آن مشترکاند، اگرچه این امر مشترک وجهی سلبی دارد. هیچ یک از این دو، در شرحشان از عدالت، به شایستگی ارجاع نمیدهد.
اگر بخواهند به تناقض گویی دچار نشوند نمیتوانند ارجاع دهند. با این همه، هم اولی و هم دومی چنین ارجاعی داشتند ـ و در اینجا توجه به این نکته ضروری است که «اولی» و «دومی» نامهایی نیستند که تنها از سر تصادف ساخته باشم؛ استدلالهای اولی و دومی بسیاری از آنچه را که مثلاً در مباحثات اخیر درباره امور مالیاتی در کالیفرنیا، نیوجرزی و جاهای دیگر واقعاً گفته شده عینا بازگو میکنند.
آنچه اولی، به طرفداری از خود، ادعا و بیان میکند فقط این نیست که او به آنچه به دست آورده است استحقاق دارد، بلکه این هم هست که او به یمن زندگیاش با سخت کوشی شایسته آن مال است؛ و آنچه دومی، به طرفداری از فقرا و محرومان، ادعا و بیان میکند این است که فقر و محرومیت اینان ناشایست و، بنابراین، نابحق است. ظاهراً روشن است که، درمورد امثال اولی و دومی در دنیای واقعی، رجوع به شایستگی است که سبب میشود قویا احساس کنند که آنچه از آن شکایت دارند بی عدالتی است، نه چیز دیگری چون خطا یا آسیب.
شرح رالز و شرح نوزیک، هیچ یک، در ادعاهای راجع به عدالت و بی عدالتی، چنین جایگاه مهمی، یا به واقع هیچ نوع جایگاهی، برای شایستگی قائل نیستند. رالز میپذیرد که آن دسته از عقایدی راجع به عدالت که مبتنی بر عقل عرفیاند عدالت را با شایستگی مرتبط میدانند، اما استدلال میکند که اولا ما نمیدانیم که هر کس شایستگی چه چیزی را دارد، مگر این که قبلاً قواعد عدالت را تدوین کرده باشیم (و به همین جهت نمیتوانیم فهممان درباره عدالت را بر شایستگی بنا کنیم)، و ثالثاً وقتی که قواعد عدالت را تدوین کرده باشیم معلوم میشود که، به هر تقدیر، شایستگی محل بحث نیست، بلکه فقط توقعات مشروع محل بحثاند. وی همچنین استدلال میکند که سعی در جهت به کارگیری مفاهیم شایستگی راه به جایی نمیبرد ـ در اینجا شبح هیوم است که در صفحات کتاب او پرسه میزند.
صراحت نوزیک کمتر است؛ اما طرح عدالت او، چون منحصراً بر استحقاقها مبتنی است، نمیتواند جایگاهی برای شایستگی قائل شود. البته او در جایی، از امکان وجود اصلی برای اصلاح بیعدالتی بحث میکند، اما آنچه درباره این نکته مینویسد به حدی مبهم و غیرمنطقی است که برای حک و اصلاح دیدگاه کلیاش راهنمایی به دست نمیدهد.
به هر حال، روشن است که هم به نظر نوزیک و هم به نظر رالز جامعه مرکب از افرادی است که هر یک از آنان منافعی خاص خود داشتهاند، ولی سپس همه آنان مجبور شدهاند که گرد هم آیند و قواعد مشترک زندگی را تدوین کنند. در مورد نوزیک، محدودیت دیگری هم در کار است که وجه سلبی دارد؛ و آن مجموعهای از حقوق اساسی است.
در مورد رالز، یگانه محدودیتها همان محدودیتهاییاند که عقلانیت دوراندیشانه تحمیل میکند. بدین ترتیب، در هر دو شرح، افراد نقش اصلی، و جامعه نقش فرعی دارند، و تشخیص منافع فردی مقدم بر ایجاد هرگونه پیوند اخلاقی یا اجتماعی در میان افراد و مستقل از آنهاست. اما قبلا دیدیم که مفهوم شایستگی فقط در بافت اجتماعیای در دسترس است که پیوند اصلیاش فهم مشترکی است از خیر انسان و خیر آن اجتماع، جایی که افراد منافع اصلی خود را با رجوع به آن خیرات تشخیص میدهند.
رالز این مطلب را صریحاً یکی از پیش فرضهای نظر خود قرار میدهد که باید انتظار داشته باشیم که درباره چیستی زندگی خوب برای انسان با دیگران اختلاف نظر پیدا کنیم و بنابراین باید هرگونه فهمی را که از زندگی خوب داریم، در مقام تدوین اصول عدالت، نادیده بگیریم. تنها باید اجازه داد که به آن خیراتی اعتنا شود که همه از آن سود میبرند، با صرف نظر از رأیای که [هر یک] راجع به زندگی خوب دارند.
در استدلال نوزیک نیز مفهوم اجتماع، که برای کاربرد مفهوم شایستگی لازم است، اصلاً به چشم نمیآید. فهم این معنا بر ایضاح دو نکته دیگر متوقف است.
نکته اول به پیش فرضهای اجتماعی مشترک میان رالز و نوزیک مربوط است. از هر دو دیدگاه، گویی ما کشتی شکستگانی بودهایم که با گروهی از افراد دیگر، که هر یک از آنان با من و با سایرین بیگانه است، به جزیرهای نامسکون رسیدهایم؛ و آنچه باید پدید آوریم قواعدی هستند که هر یک از ما را در چنین وضعیتی به بیشترین حد ممکن ایمن میدارند.
مقدمه نوزیک در باب حقوق رشتهای از محدودیتهای شدید را عرضه میدارد؛ قاطعاً میدانیم که انواع خاصی از دخالت در کار یکدیگر مطلقاً ممنوعاند. اما برای پیوندهای میان ما حدی هست، حدی که منافع خصوصی و متعارض ما پدید آوردهاند، البته، این نظر فردگرایانه، چنان که قبلاً خاطرنشان کردم، تبار معروفی دارد: هابز، لاک، ماکیاولی و دیگران؛ و رگهای از واقع گرایی در باب جامعه نوین را درون خود دارد؛ زیرا که جامعه نوین در واقع در اغلب موارد، و لااقل در سطح ظاهری، چیزی نیست جز مجموعهای از بیگانگان، که هر یک از آنان، در شرایط که الزاماتش در کمترین حد است، در پی منافع خویش است. البته، ما هنوز هم، حتی در جامعه نوین، مشکل میتوانیم از خانواده، دانشکده و دانشگاه، و دیگر اجتماعات واقعی چنین تصوری داشته باشیم؛ اما حتی تفکر ما درباره این قبیل اجتماعات، امروزه به حد فزایندهای، به ویژه در محاکم قانونی، مورد هجوم مفاهیم فردگرایانه قرار گرفته است.
بدین ترتیب، رالز و نوزیک، به قوت تمام، نظر مشترکی را بیان میکنند که ورود به حیات اجتماعی را ـ لااقل در حالت آرمانیاش ـ عمل اختیاری افرادی میداند که لااقل به صورت بالقوه عاقلاند و منافع قبلیای دارند و باید بپرسند که «چه نوع قرارداد اجتماعی با دیگران هست که برای من التزام بدان معقول باشد؟» جای شگفتی نیست که یکی از پیامدهای این امر آن است که نظریات رالز و نوزیک نافی هرگونه شرحی از اجتماع انسانیاند که در آن مفهوم شایستگی، در ارتباط با مشارکت در وظایف همگانی آن اجتماع برای طلب خیرات مشترک، میتواند مبنای قضاوتهایی درباره فضیلت و بیعدالتی باشد.
شایستگی را به روش دیگری نیز نفی کردهاند. اصول توزیعی رالز ارجاع به گذشته و از این رو، ارجاع به ادعاهای شایستگی را که مبتنی بر اعمال و رنجهای گذشتهاند نفی میکند.
نوزیک نیز دغدغه مشروعیت استحقاقها را یگانه مبنای توجیه گر التفات به گذشته در ارتباط با عدالت قلمداد میکند و، از این راه، رجوع به آنچه را که مربوط به گذشته است و میتواند اساس ادعاهای شایستگی واقع شود نفی میکند؛ آنچه به این امر اهمیت میبخشد آن است که شرح نوزیک، دقیقا به سبب چیزی که از آن غفلت میورزد، به حد یک اسطوره خاص راجع به گذشته تنزل میکند؛ زیرا آنچه برای شرح نوزیک اهمیت اساسی دارد این فرض است که همه استحقاقهای مشروع را میتوان تا تملکهای مشروع نخستین ردیابی کرد. اگر چنین باشد، در واقع، استحقاقهای مشروع بسیار معدودی وجود دارند، و در مناطق وسیعی از جهان هیچ استحقاق مشروعی در کار نیست.
مالداران جهان نوین وارثان به حق افراد لاکی [منسوب به جان لاک] نیستند که به تملکهای نخستین نیمه لاکی (میگویم «نیمه» تا جرح و تعدیلهایی را که نوزیک در رأی لاک کرده است به حساب آورده باشم) دست یازیده بودند؛ بلکه وارثان کسانیاند که فی المثل، دست به سرقت زدند و زمینهای مشاع انگلستان را از تودههای مردم، مناطق وسیعی از امریکای شمالی را از سرخپوستان امریکایی، بخش عظیمی از ایرلند را از ایرلندیان، و پروس را از پروسیان بومی غیرآلمانی به زور غصب کردند.
این واقعیت تاریخی به شیوهای ایدئولوژیک در پس نظریه لاک کتمان شده است. بدین ترتیب، فقدان هرگونه اصل اصلاح، برای نظریهای شبیه نظریه نوزیک، یک مسئله کوچک فرعی نیست؛ بلکه کل این نظریه را از اعتبار میاندازد ـ حتی اگر قرار باشد اعتراضهای نیرومندی را که بر هر گونه اعتقاد به حقوق انسانی غیرقابل انتقال وارد آوردهاند جواب گوییم.
اوّلی و دومی به بهای ناهمسازی راهشان را از رالز و نوزیک جدا کردهاند. هر یک از آنان اصول رالز یا نوزیک را با توسّل به شایستگی تلفیق میکند و، با این کار، نشان میدهد که در باب عدالت طرفدار نظری قدیمیتر، سنّتیتر و دارای صبغه ارسطویی و مسیحی بیشتری است. از این رو، این ناهمسازی نشانه قوّت و تأثیر بازمانده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 