پاورپوینت کامل راز جاودانگی عاشورا ۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راز جاودانگی عاشورا ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز جاودانگی عاشورا ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل راز جاودانگی عاشورا ۷۱ اسلاید در PowerPoint :

قریب هزار و چهارصد سال است که پرچم عاشورا بر فراز خاک کربلا در اهتزاز است و این شهر، قبله‌گاه جماعت عاشقان شده است. در هر محرمی، رنگ‌های سیاه و سرخ با ترکیبی از مرثیه و حماسه، چهره‌ بسیاری از بلاد شیعه را می‌آراید. در هر مناسبتی، تفاوت نمی‌کند که عزا باشد یا سرور، محرم باشد یا غیر آن، ذکر حسین(ع) زینت‌آرای کلمات خطبا و گویندگان بوده است. سؤال این است که رمز این ماندگاری در چیست؟ و راز این جاودانگی در کجاست؟

قریب هزار و چهارصد سال است که پرچم عاشورا بر فراز خاک کربلا در اهتزاز است و این شهر، قبله‌گاه جماعت عاشقان شده است. در هر محرمی، رنگ‌های سیاه و سرخ با ترکیبی از مرثیه و حماسه، چهره‌ بسیاری از بلاد شیعه را می‌آراید. در هر مناسبتی، تفاوت نمی‌کند که عزا باشد یا سرور، محرم باشد یا غیر آن، ذکر حسین(ع) زینت‌آرای کلمات خطبا و گویندگان بوده است. سؤال این است که رمز این ماندگاری در چیست؟ و راز این جاودانگی در کجاست؟

یک حادثه‌ تاریخی که در یک جغرافیای خاص واقع شده است دارای علل و عواملی مشخص است. این علل و عوامل، می‌تواند ماهیت و سرشت آن پدیده را روشن و تبیین کند. نهضت امام حسین(ع) نیز از این امر مستثنی نیست و برای شناخت ماهیت آن باید سراغ تاریخ رفت. اما بحثِ ماندگاری و جاودانگی این حادثه- که اتفاقاً به لحاظ تاریخی و جغرافیایی در زمان و مکانی بسیار محدود رخ نموده است- مطلب دیگری است. در اینجا، امور دیگری نیز باید در نظر گرفته شود و آن، دستاوردها و نتایج این پدیده است.

ابعاد عاشورا

شکی نیست که سرانجامِ حرکت امام حسین(ع) شهادت وی و اصحابش است. مشهورترین لقبی که به صورت اسم عَلَم برای امام حسین(ع) در‌آمده و مبین مهم‌ترین ویژگی ایشان است، لقب «سید الشهدا» است. یعنی بزرگ‌ترین دستاورد نهضت حضرت اباعبدالله(ع) «شهادت» است. اما این دستاورد دارای چهار بعد است و از چهار زاویه می‌توان بدان نگریست: ۱- بعد سیاسی،

۲- بعد حماسی، ۳- بعد عاطفی، سوگ و ماتم ۴- بعد عرفانی.

برخی از متفکران، شهادت را فرجامین آرمان امام حسین(ع) می‌دانند. عده‌ای آن را یک استراتژی تلقی می‌کنند که امام حسین(ع) آن را برای رسیدن به اهداف خاص اجتماعی برگزید. برخی نیز آن را سلاحی می‌دانند برای دفاع از کرامت انسان. در همه‌ این سه دیدگاه، عنصرِ اختیار و انتخاب، نقش اصلی را بر عهده دارد. اما برخی نیز در این مسأله، بر جنبه مظلومیتِ امام حسین(ع) و ظلمِ سپاهِ مقابلِ او بیشتر تکیه کرده‌اند و «مرثیه» برایشان از «حماسه» پررنگ‌تر شده است. یعنی اینان، کمتر به «اختیار و انتخاب» امام حسین(ع) پرداخته‌ و بیشتر، سَبُعیت و ددمنشیِ خصم او را به نمایش گذاشته‌اند. در هر زمان، یکی از این ابعادِ چهارگانه پر رنگ‌تر شده و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. گاهی به جهاد، نیاز بوده است، زمانی به حماسه، گاه به مرثیه و دیگرگاه به عرفان. مثلاً قبل از انقلاب، برخی بر آن بودند که قصد اولیه‌ امام حسین(ع) از نهضت خویش چیزی جز ایجاد حکومت اسلامی نبوده است. امام(ع) در «جهادِ» خویش، قصد براندازی حکومت جائر یزید را داشتند. کوفیان هم از ایشان دعوت کردند تا کوفه را پایگاهی در برابر حکومت شام قرار دهد، ایشان قبول فرمودند، آمدند و برای این آرمان تا پای جان و تا سرحد شهادت ایستادند و برای سرنگونی رژیم بنی امیه از استراتژی شهادت استفاده کردند که «خون بر شمشیر پیروز است». عده‌ای می‌گویند که نسخه‌ امام حسین(ع) برای همه‌ آزادگان جهان که ناتوان از به زیر کشیدن دشمن‌اند، شهادت است که «شهادت دعوتی است به همه‌ عصرها و به همه‌ نسل‌ها که اگر می‌توانی بمیران و اگر نمی‌توانی بمیر». در اینجا، عنصرِ «حماسه» بسیار پررنگ می‌شود و شعار «هیهات منّا الذلّه»، رخ می‌کند؛ و این، یعنی زیرِ بارِ ظلم نرفتن و ابا داشتن از ذلت که «آنان که گستاخی و جسارت آن را ندارند که مرگ سرخ را انتخاب کنند، مرگ سیاه آنان را انتخاب خواهد کرد.» در اینجا اگر مسأله‌ تشکیل حکومت هم مطرح نباشد، مسأله‌ ظلم ستیزی در کار است. حتی قبل از آنکه کوفیان هم برای امام حسین(ع) نامه بنویسند، مسأله‌ بیعت نکردن با یزید مطرح بود. امام حسین(ع) که سرور آزادگان است هیچ‌گاه بیعتِ با فاسق و فاجری چون یزید را نمی‌پذیرد.

شعرها و شعارهای قبل از انقلاب نیز یادآور این بعد حماسی و آزادگی حسین(ع) است:

درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین

بذر همت در جهان افشاند افکار حسین

با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد

تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین

«مرگ با عزت ز عیشِ در مذلت بهتر است»

نغمه‌ای است از لعل دُر بار حسین

در شعر اقبال لاهوری، هم بُعد حماسیِ حرکت امام حسین(ع) را می‌بینیم و هم بُعد سیاسیِ آن را. یعنی شهادت هم به عنوان یک حماسه و هم به عنوان یک استراتژی مطرح می‌شود:

آن امــــام عاشقــــان، ‌پور بتـــول

ســـرو آزادی ز بستـــان رســول

تا قیــامت، قطع استبــــداد کــــرد

موج خون او چمن ایجــاد کـــرد

بهر حق در خاک و خون غلتیده است

پس بنــای لا الــه گردیده است

تیغ بهر عـــزت دیــن است و بــس

مقصد او حفظ آیین است و بـس

به هر حال، این دو شعار، «هیهات منا الذله» و «مرگ به عزت بهتر ز ذلت»، دستمایه‌ شعارهای دوران انقلاب و حتی دوران جنگ، قرار گرفت.

بُعد دیگر کربلا و شهادت، بعد عشق و عرفان است در اینجا، «شهادت» دیگر نه تنها سلاحی برای رسوا کردن دشمن، بلکه بالاتر، نظر کردن به وجه خدا و رسیدن به لقای محبوب است. این بعد در نگاه عرفانیِ امثال عمان سامانی بیشتر به تصویر کشیده شده است. پس از انقلاب و در جریان جبهه و جنگ، این بعد، پررنگ‌تر از ابعاد قبل شد. مولوی به زیبایی از آن حکایت می‌کند: «پرواز»، «از خود رستن»، به عمق دریای عشق و معرفت رسیدن و در یک کلمه، «به خدا پیوستن»:

کجاییــــد ای شهیدان خدایــی؟

بلا جویـــان دشت کربلایــی

کجایید ای سبک روحان عاشــق؟

پرنده‌تــر ز مــرغان هوایـــی

کجاییـــد ای شهان آسمــــانی؟

بـدانستـه فلک را در گشایــی

کجاییـد ای در زندان شکستـــه؟

بـداده وامـــداران را رهایـــی

کف دریاست صورت‌های عالــــم

ز کف بگــذر اگر اهـل صفایی

اما بُعد دیگر عاشورا و شهادت، بُعد مصیبت، تشنگی، فاجعه، تراژدی، غم، اندوه و اشک است. در اینجا بیشتر از آنکه از ظلم ستیزی سخن به میان آید، بحث مظلومیت مطرح است. آنجا که در مسیحیت از مصایب عیسی(ع) سخن به میان می‌آید و آنچه در اسطوره‌هایی مانند سیاوش که خونش بی‌گناه بر زمین ریخته شد، از آن یاد می‌شود، بی‌شباهت به این بُعد نیست. با یک تفاوت بزرگ و آن، اینکه واقعه‌ کربلا از مسلمات تاریخ است که بسیار روشن روایت شده است. حسین(ع) حقیقتی است فوق اسطوره که در سرزمین کربلا تجلی کرده است.

این بُعدِ عاشورا در مرثیه‌های امثال محتشم کاشانی خودش را با زیبایی به نمایش می‌گذارد:

کشتی شکست خورده‌ طوفان کربلا

در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست

خــون می‌گذشت از سر ایـوان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیـــان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

این بُعد، در سال‌های اخیر، یعنی در سال‌های پس از جنگ، در کشورمان و در بین گروهی از مداحان، به صورت جریان غالب درآمده است.

جاودان‌ترین یادگار هستی

خاک کربلا با این چهار بعد گره خورده است: «خدا»، «شمشیر»، «خون» و «اشک». حال سؤال این است که ما در سراسر عالم و در طول تاریخ، جریان‌های دیگری را هم داریم که هر کدام به نحوی، با یک یا چند بعد از این ابعاد پیوند داشته‌ ولی مانند عاشورای حسین(ع) ماندگار نشده‌اند. چرا؟ چرا حسین(ع) پایدار است؟

مثلاً در نهضت‌های جهان، بسیار داشته‌ایم مردانی که ایستادگی و مردانگی کرده و کشته شده‌اند ولی هیچ‌کدام مانند حسین(ع) جاودان نمانده‌اند. آیا شعار امثال چه‌گوارا در امریکای جنوبی غیر این بود که «اگر می‌توانی بمیران و اگر نمی‌توانی بمیر»؟ خود او نیز در این راه کشته شد. اما با گذشت پنجاه سال، دیگر نامی از چه‌گوارا نمی‌توانیم بیابیم. حتی در زمان خودِ حسین(ع)، عبدالله بن زبیر را نیز می‌بینیم که با یزید، بیعت نکرد و زیر بار او نرفت. از مدینه به مکه رفت و سرانجام توسط حجاج بن یوسف به وضع بسیار رقت انگیزی کشته شد. ولی از او هم نشانی در تاریخ حماسه نمانده است. تاریخ ادیان و فرهنگ‌های مختلف، عرفای وارسته و به خدا پیوسته‌ زیادی داشته است که در دیری، صومعه‌ای، زاویه، مسجد یا خانقاهی، ظهور کرده و خلق را دستگیری کرده‌اند؛ اما هیچ‌کدام، زیبایی، جایگاه و جاودانگی حسین(ع) را نداشته و چونان او، مورد اقبال خلق قرار نگرفته‌اند.

در تاریخ بشر، جنایات و فجایع هولناکی را می‌بینیم که به لحاظ وسعتِ جغرافیایی، گستره‌ تاریخی و تعداد کشته‌شدگان، بسیار فراتر از واقعه‌ عاشورا است -که طی آن، در سرزمین بسیار محدودی به نام کربلا و در یک روزِ عاشورا، دهها تن از یاران امام حسین (ع) شهید شدند. مثلا، کربلا را مقایسه کنید با فجایعی مانند جنگ دوم جهانی که چندین سال کل دنیا را فراگرفت و چند میلیون نفر در طی آن کشته شدند. اما امروز حداکثر، نمادهایی از آنها، تحت عنوان یادبود یا قبر سرباز گمنام، آن هم صرفاً در مراسمی رسمی، مورد احترام و یادآوری قرار می‌گیرد. جریان حلبچه یک فاجعه‌ بزرگ بشری بود که دل هر انسانی را به درد می‌آورد. عده‌ زیادی، بلکه کل جمعیت یک شهر، زن و مرد، پیر و جوان و کودک در یک فاصله‌ کوتاه به فجیع‌ترین شکل از دنیا رفتند. پس می‌بینیم که نهضت، حماسه و فاجعه‌ کربلا همواره زنده و پیش چشم است، در حالی که بقیه به تاریخ پیوسته‌اند. چرا؟

عطار صورت مسأله و سؤال ما را بخوبی تصویر می‌کند:

امــامی کآفتــاب خــافقین است

امـام از ماه تا مــاهی حسیــــن است

بسی خــون کــرده‌اند اهل ملامت

ولـــی این خـون نخوابــد تا قیـــامت

هر آن خونی که روی این زمانه است

برفت از چشم و این خون جاودانه است

چرا؟ آیا به خاطر عشق است که جاودان‌ترین یادگار هستی است که:

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

جواب مولانا مثبت است. حسین(ع) مُلک عشق را ستانده است.

بزن شمشیر و مُلک عشق بستان

که مُلک عشق مُلک پایدار است

حسیـــن کربلایـــــی آب بگذار

کـــه آب امروز تیغ آبـدار است

یعنی حسین(ع) فاتح مُلک عشق و فاتح مُلک دل است که: ‌

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

نه تنها عشق حسین(ع)، که درد و مصیبت او نیز، همواره جاودانه است. اوحدی مراغه‌ای سفری به کربلا رفته است. در آنجا، مرثیه‌ بلندی دارد که چند بیتش این است:

این آسمان صدق و در او اختر صفاست

یا روضه‌ مقدس فرزند مصطفی است؟

هر سال تازه می‌شود این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.