پاورپوینت کامل سرزمین من، مادر من ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرزمین من، مادر من ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرزمین من، مادر من ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سرزمین من، مادر من ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

مادرم را دوست داشتم. عاشقش بودم. پدرم را هم خیلی دوست داشتم؛ ولی مادرم را جور دیگری می‌خواستم. نمی‌توانم بگویم یکی را بیشتر از دیگری دوست داشتم؛ ولی مثل اینکه هر کدامشان را نوع دیگری دوست داشتم. مگر دوست داشتن فقط یک نوع است؟ نمی‌دانم چرا اینقدر مادرم را دوست داشتم.

مادرم را دوست داشتم. عاشقش بودم. پدرم را هم خیلی دوست داشتم؛ ولی مادرم را جور دیگری می‌خواستم. نمی‌توانم بگویم یکی را بیشتر از دیگری دوست داشتم؛ ولی مثل اینکه هر کدامشان را نوع دیگری دوست داشتم. مگر دوست داشتن فقط یک نوع است؟ نمی‌دانم چرا اینقدر مادرم را دوست داشتم.

الان که فکرش را می‌کنم، اشک از چشمانم سرازیر است. یک چیزی در چشمهایش بود. در لپ و دهانش، در پیشانی نورانی‌اش، در حرف زدنش. گریه‌های او را هیچ وقت فراموش نکرده‌ام. برای هر چیزی گریه می‌کرد: برای پدرم که مرده بود؛ برای بچه‌هایش که جلوی چشمش و یکی هم در آغوشش پرپر زده بودند؛ برای امام حسین و حضرت عباس؛ برای همسر اولش که مرده بود. خیلی یادم نیست که چه می‌گفت. اهل فرهنگ و ادب و شعر و این چیزها نبود. حتی یک کلمه فلسفه هم به گوشش نخورده بود، و اگر خورده بود نمی‌دانست چیست. کتابخانه مرا که می‌دید، فقط کتاب می‌دید؛ کتابهایی که فرقی با هم نداشتند. او فقط دو کتاب را می‌شناخت: قرآن و مفاتیح.

و من او را دوست داشتم. برای چه؟ نمی‌دانم. حضورش را دوست داشتم. با او بودن را دوست داشتم. دوست داشتم دستش را ببوسم. بارها روی پایش افتاده بودم و عاجزانه از او خواسته بودم که مرا ببخشد، به خاطر اذیتهایی که به او کرده بودم؛ نمی‌گذاشت. می‌گفت: «مکن، مادر. مکن.»

گمان می‌کنم من یک چیز را مثل مادرم دوست دارم. این شهر و این کشوری که در آن متولد و بزرگ شده‌ام. نمی‌دانم برای چه؟ نه به خاطر زبان و فرهنگ و تمدن و این چیزها. اینها همه برایم اهمیت دارد، به طوری که همه زندگی‌ام را دانسته و ندانسته وقف آنها کرده‌ام؛ ولی حب وطن به خاطر آنها نبوده است.

نوزده ساله بودم که از ایران رفتم و چیزی که تا مدتها به آن فکر نمی‌کردم، برگشتن به ایران بود. در‌ آمریکا و با آمریکاییها زندگی کردم. معمولاً دو سه هفته طول می‌کشید تا نامه‌ای از ایران دریافت کنم و چند سال تنها تماس من با ایران، همین نامه‌هایی بود که هر دو سه هفته یک بار دریافت می‌کردم. با همه این‌ حرفها، هیچ وقت به فکرم خطور نکرد که شهروند آمریکایی‌ شوم؛ هیچ وقت. آن‌ وقتها اصلاً گرین‌کارت نبود و اغلب ایرانیها گرفتن پاسپورت آمریکا یا پاسپورت کشورهای دیگر را ننگ می‌دانستند. ایرانی بودن افتخار داشت. ولو اینکه شما به کشور دیگری تعلق خاطر پیدا می‌کردید، پاسپورت آنجا را نمی‌گرفتید.

نمی‌دانم چه شد که در چهار پنج ماه آخری که در آمری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.