پاورپوینت کامل بازگو از نجد و از یاران نجد ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بازگو از نجد و از یاران نجد ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازگو از نجد و از یاران نجد ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بازگو از نجد و از یاران نجد ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

خداوندگار، جلال‌الدین محمدمولوی بلخی، شاعر عارف بزرگ ایرانی متولد ششم ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ که در آن تاریخ منطقه و ولایتی از ایران بود، علم را و فضیلت را از اجداد خود و به ویژه از پدر فقیه و دانشمندش بهاء‌الدین ولد (محمدبن حسینی خطیبی) به ارث برده بود و لقب خداوندگار را به قولی از پدر و به گمان من از مردم ، بله از مردم، از همین مردم عادی و شاید عامی پیرامونش به او داده بودند.

خداوندگار، جلال‌الدین محمدمولوی بلخی، شاعر عارف بزرگ ایرانی متولد ششم ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ که در آن تاریخ منطقه و ولایتی از ایران بود، علم را و فضیلت را از اجداد خود و به ویژه از پدر فقیه و دانشمندش بهاء‌الدین ولد (محمدبن حسینی خطیبی) به ارث برده بود و لقب خداوندگار را به قولی از پدر و به گمان من از مردم ، بله از مردم، از همین مردم عادی و شاید عامی پیرامونش به او داده بودند.

«مولانا» لقب و شهرت ارجمند دیگری است که مردم و فضلا و مریدان به او داده‌اند و در مورد او به کار رفته و هنوز هم طبعاً به کار می‌رود و اسم اشهر اوست. می‌بینیم که ضمیر ملکی متکلم مع‌الغیر «نا» وافی به این مقصود است که او ـ آن بزرگمرد نادرالوجود ـ هیمشه و همواره علاوه بر پیوند مستحکمش با خدا و دین، در قشرهای گوناگون مردم، از همه حرف و صنوف و طبقات ـ همان‌‌ها که او «عیالات خدا»‌یشان می‌نامد ـ نیز سرشته بوده است.

او در تمام عمر مبارکش از خدا و دین گفت و از مردم. اگر جلال‌الدین محمد به «مولوی» معروف شد، به خاطر این است که مردم‌دوست و دوستدار و آقا و سرور و مولای خود می‌دانستندش و این لقب و شهرت احترام‌آمیز و آمیخته به ارادت و اخلاص مردم از زمان خودش تاکنون بر او باقی مانده و به خصوص ما ایرانیان که همزبان و هموطن و همدل او هستیم، معمولاً در مورد او یا لقب «مولوی» را به کار می‌بریم یا «مولانا» را و این را نیز می‌دانیم که شهرت‌های مردمی با القاب رسمی و دولتی متفاوت است.

لقب و شهرت پدر بزرگوارش «سلطان‌العلماء» بود که به هرحال لقبی «اسکولاستیک» یا حوزوی بود و به گروهی محدود و معدود و جماعتی خاص یعنی عالمان برمی‌گشت. اما فرزند برومند او لقب از مردم گرفت لقبی بالاتر و برتر و دلنشین‌تر از پدر: «سرور و دوست ما»، «صاحب اختیار ما»، «مولای ما» آری ما همیشه مولانا را در کنار مردم می‌بینیم و حشر و نشر او به خصوص در مثنوی با مردم است.گروه‌های ساده و بی‌آلایش مردم، اصناف و صاحبان مشاغل و حرف ساده کوچه و بازار و به قول معروف «محترفه» او عالم است بر ما لباس عالمان و روحانیان را نمی‌پوشد. عمامه و قبا و ردایش از گونه‌ای دیگر است و مجلس وعظ و تذکیرش و محفل شعر و سرود و وجد و سرورش نیز متشکل از همین مردم. نه با شاهان و امیران و صاحبان قدرت نشست و برخاست دارد و نه چندان خود را مقید به ایاب و ذهاب با اهل شریعت و صاحبان فتاوی می‌داند.

پدرش سلطان‌العلماء با امام‌المشککین ـ فخر رازی ـ در افتاد و نظریات فلسفی او را بر نمی‌تافت تا جایی که می‌گویند هجرت او، به همراه جلال‌الدین محمد خردسال از بلخ به قونیه به انگیزه همین تضاد و تقابل و رنجش و آزردگی بوده که البته محل تردید فراوان است چرا که حمله‌ ددمنشانه مغولان بی‌فرهنگ و ضد بشر طبیعتاً انگیزه‌ای نیرومندتر است.ملاقات احتمالی او ـ بهاء‌الدین ولد ـ در این سفر مهاجرانه با عطار نیشابوری این بخت بلند و موفقیت ارجمند را برای پسر به وجود آورد که عطار او را بنوازد و در وجناتش آینده‌ای برمجد و تلالؤ را پیش‌بینی کند.معروف است که نسختی از «اسرارنامه» خود را نیز بدو اهداء کرد و می‌دانیم که اسرارنامه یکی از اصیل‌ترین، عارفانه‌ترین و گزیده‌ترین آثار عطار است و این خود گواهی روشن بر ارزش‌های وجودی خیره‌کننده آن طفل نازنینی است که به زودی به تاریخ ادب و عرفان و اندیشه و فرهنگ این کشور خجسته بلکه جهان دانش بشری پیوست.ما ارادت مولانا را به عطار بزرگ در مطاوی اشعارش بارها دیده‌ایم که بعضی از آنها به صورت تمثیلات و امثال سائره درآمده‌اند:

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

یا:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او

ما از پس سنایی و عطار آمدیم

مولانا در طول زندگی خود جز ذات ربوبی هیچ چیز و هیچ کس را کامل نمی‌دانسته و همواره خود را نیازمند پیر و دلیل و راهنما حس می‌کرده است، چه سال‌های کودکی و نوجوانی‌اش که دامن ردای پدر را در دست‌های کوچک گرفته و به دنبال او از این مدرسه به آن مکتب و از این شهر به آن شهر و از این محفل به آن محفل می‌رفته و چه آن‌گاه که شیفته‌واراز «شمس پرنده» و «صلاح‌الدین زرکوب» و «حسام‌الدین چلبی» پیروی می‌کرده و آنها را بعد از ذات الهی و تعالیم ارزشمند قرآنی دلیل راه خود می‌دانسته.

مولانا هجده سال داشت که ازدواج کرد با نازنین دختری به نام گوهرخاتون دختر خواجه لالای سمرقندی. مولانا هرگز به عرف و سنت بعضی از مشایخ خانقاه و اقطاب سلسله‌های فقری اعتنایی نداشت که زن را و زن گرفتن و تشکیل خانواده را مانع سیر و سلوک معنوی دانسته و زن و فرزند راغل و زنجیر کمال و ایصال به حقیقت می‌دانستند.

او یکی از ستایندگان زن و مدافعین آنه در طول زندگی شریف خود بود هرچند که گاه آنها را مورد نقادی و خرده‌گیری ـ عمدتاً با زبان طنز و طبیعت ـ نیز قرار می‌داد. به هرحال از جلال‌الدین محمد هجده ساله و جفت جوانترش گوهرخاتون سه پسر پدید آمد که یکی از آنها یعنی «سلطان ولد» راه پدر را به طوری جدی دنبال کرد و به مقام جانشینی او رسید و پیشوای مولویان شد و حتی دفتر هفتمی بر مثنوی شش جلدی او سرود و افزود، پسر دیگرش «علاءالدین محمد» است که به نظر می‌رسد به افزونی برادر با او در ارتباط نبوده، و شنیده‌ایم که دشمن شمس تبریزی بوده و بعضی او را قاتل شمس معرفی کرده‌اند.۱مولوی مردی است جداً دانش‌گرای و علم‌دوست و می‌بینیم که از کودکی درس می‌خوانده و قرآن را از بر می‌کرده و هرگز ازکتاب و کتابت و علم و استفاضه و افاضه غافل نبوده اما علمی را می‌خواسته که او را به کمال نسبی برساند. او را تا مرحله انسان مشتاق کمال سوق دهد نه علمی که او را از معنویت و عرفان باز بدارد. به همین جهت با «فلسفه» به مفهوم تشکیک‌آمیز آن و ورود در مقولات نامعقول و جسارت‌آمیز میانه‌ای نداشته است.

فلسفی کو منکر حنانه است

از حواس اولیا بیگانه است

گوید او که پرتو سودای خلق

پس خیالات آورد در رای خلق

بلکه عکس آن فساد و کفر او

این خیال منکری را زد بر او

فلسفی مر دیو را منکر بود

در همان دم سخره دیوی شود

گر ندیدی دیو را خود را ببین

بی‌جنون نبود کبودی در جبین

(مثنوی، دفتر اول)

به نظر می‌رسد که بعضی از فیلسوف‌مشربان و روشنفکران بر موضوع استن حنانه که به قول مولانا:

استن حنانه از هجر رسول

ناله‌ها می‌کرد چون اهل عقول

تشکیک کرده و گفته‌اند چگونه می‌تواند سنگی و ستونی به جهت این که از پیامبر به خاطر نشستگاه جدیدی که به او اختصاص داده‌اند دور شده ناله کند و مولانا که هرگز از اعتقادات دینی و اسلامی خود قدمی باز پس ننشسته این تشکیک را برنمی‌تابد و بر مشککین و به اصطلاح روشنفکرنمایان آن زمان می‌تازد و آنها را «سخره دیوان» معرفی می‌کند.

به هرحال مولانا نمی‌خواست فقیهی جامع‌الشرایط باشد که دستش را ببوسند، بر مسند افتاء تکیه کرده و به «مسئله مسئله»‌ها جواب دهدو نه قطب‌الاقطابی که مریدان به خانقاهش مشرف شوند. زانوی ادب به زمین بزنند و حلقه ارادت او را به گوش کنند. او یک انسان است. یک انسان ایرانی مسلمان نازنین عزیزی که با مردم زندگی کرد، به مردم درس داد، از مردم درس گرفت و در کنار مردم از دنیا رفت و اینک نیز پس از گذشت قرن‌ها در سینه مردم و بر زبان مردم زنده و محترم و جاودان است.

من گاه با خود می‌گویم «مکتب وقوع» یعنی عشق دنیوی و ستایش معشوق از دیدگاه‌های جسمی و بشری و نیز «سبک هندی» نوع شعری که از گرمخانه‌ها یا کاخ‌های شاهان و امیران و وزیران بیرون آمد و به مردم گروید و عبارات و اصطلاحات به اصطلاح عامیانه و پیش افتاده را به حیطه خود کشاند، ریشه در شعر مولانا دارد. مولانا که بی‌شک در غزل (دیوان شمس) و مثنوی و بیان داستان‌های دلنشین و قصص مردمی و حتی فولکلوریک استاد بود، از مردم و به زبان مردم و برای مردم می‌سرود و می‌خواست هرچه زودتر با مردم ارتباط برقرار کند و می‌گفت:

شعر من نان مصر را ماند

شب بدو بگذرد نتانی خورد

معشوق مولانا در دیوان شمس معشوقی غیرمتعارف است. یعنی سابقه و هنجارهای ستایش از معشوق یا معشوقه را رها کرده و با زبانی دیگر به گونه‌ای دیگر معشوقی دیگرگونه را ستوده است. زبان مثنوی و غزل او حتی از زبان عطار و سنایی نیز که سخت مورد علاقه و ارادتش ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.