پاورپوینت کامل «انسان» همچون «زبان» در عرفان ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «انسان» همچون «زبان» در عرفان ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «انسان» همچون «زبان» در عرفان ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «انسان» همچون «زبان» در عرفان ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
درعرفان ابنعربی اگر جایگاه انسان فهم نشود، هیچ معنایی از هستی و نیستی و هیچ ظهور و بروزی از این دو حاصل نمیشود. بله! در عرفان او چون حقیقت انسان زبانی است، برای عدم نیز ظهور و بروز میتوان در نظر گرفت، اما اگر انسان حقیقتش عقلی باشد، عدم نقیض وجود و بیبهره از هرگونه تعینی است.
ملاحظهای درباره انسانشناسی عرفانی ابن عربی؛
درعرفان ابنعربی اگر جایگاه انسان فهم نشود، هیچ معنایی از هستی و نیستی و هیچ ظهور و بروزی از این دو حاصل نمیشود. بله! در عرفان او چون حقیقت انسان زبانی است، برای عدم نیز ظهور و بروز میتوان در نظر گرفت، اما اگر انسان حقیقتش عقلی باشد، عدم نقیض وجود و بیبهره از هرگونه تعینی است.
قال علی علیهالسلام: تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
ملاقات سهروردی و ارسطو در عالم رؤیا یکی از جرقههای مهم انسانشناسی فلسفی را رقم زد. سهروردی که سخت دلمشغول اندیشه در باب معرفت است در خلسهای روحانی از ارسطو اینگونه میشنود: «از درون به خود بیندیش (یا به درون خود بازگرد) آنگاه این مسئله برایت حل خواهد شد.» سهروردی از چگونگی این بحث میپرسد و در پاسخ مییابد که اگر واقعاً به خودت معرفت داشته باشی، معرفت به خودت چیزی جز آگاهی بهوسیلهی خودت نخواهد بود؛ زیرا اگر به هر طریق دیگری بود، بدین معنا بود که قوهی دیگری غیر از خودت یا ذات دیگری وجود داشته که برای معرفت به خودت در درون تو عمل کرده است. به نظر ارسطو، تعقل همان حضور شیء در نزد ذاتی است که مجرد از ماده است؛ بنابراین انسان هرچه بر درجهی تجردش بیفزاید، غیبتها کم شده و حضورها افزون میشود. در نهایت ارسطو به این نکته اشاره میکند که «علم، کمالی از وجود، نه بلکه عین وجود است؛ یعنی هرآنچه نزد نفس حضور دارد گویی نه بلکه حقیقتاً وجود دارد». این معرفت النفس ریشه در سروش معبد دلفی دارد که: «خودت را بشناس»، یا گفتهی آگوستین است که: «در تمنای برون رفتن نباش، به خودت بازگرد، حقیقت از انسانِ درون میبالد.» این گفتهی آگوستین از جملات کلیدی است که هوسرل در سخنرانیهای پاریس به زبان میآورد و همواره نصب العین فیلسوفان عقلگرا بوده است؛ چه در فلسفهی ما که به علم حضوری ختم شود و چه در غرب که به ایدئالیسم آلمانی، تنها با روبرگردانی دیدگاه طبیعی و توجه تمام و کمال به نفس و ذهن انسانی پروبال مییابد.
اتفاقاً در عرفان نیز سخن از معرفتالنفس است که راه رسیدن به معرفت رب است. اگرچه بتوان در یک بیان کلی نظر فلاسفهی اسلامی و غرب را در این باب یککاسه کرد، اما داستان در اینجا یکسره چیز دیگری است. ابنعربی در رسالهی وجودیه به تفسیر معنای این قول پیامبر میپردازد که: «من عرف نفسَه فقد عرف ربَّه»، او در این رساله به شدت با معنای مصطلح عرفانی فنا به مقابله مینشیند. به گفتهی او چیزی جز او (جلّ و أعلی) وجود ندارد که حال بخواهد فانی شود، در واقع اگر صحبت از فنا میشود تنها مراد فنای حکم است نه فنای عین. او در انتها میگوید که معنای حدیث این است که هرکس نفس خود را بدون وجود و فنا بشناسد، حقتعالی را شناخته است؛ پس حقیقت نفس انسانی چیزی نیست یا هیچ است. همهی کسانی که اندک آشنایی با وحدت وجود ابنعربی داشته باشند، میدانند که در قاموس عرفانی تنها چیزی که هست همان نفس هستی و وجود است و هیچ نامی برای آن نمیتوان گذاشت، تنها عین تحقق است، به کمند هیچچیز درنمیآید و با هیچچیز مسانخت ندارد، هیچ ضدی ندارد تا آشکار شود و… این مطلب میرساند که همهچیز جز او تنها اعتبار و نسبت است و نقش برجستهی انسان یعنی هویت او، همان «نسبتدهندگی» و «اعتبارکنندگی» است و هر تقسیمبندی و نسبتبندی ریشه در انسان دارد.
ابنعربی در ابتدای فص آدمی یا به عبارتی ابتدای فصوص، داستانی تعریف میکند: ابتدا او بود و هیچ با او نبود، بعد عالم را آفرید، اما عالم نیز همچون آینهای نپرداخته و جلانایافته بود، گویی این عالم همچون آشوب (خائوس) میطلبید تا تسویه گردد که پذیرای روح الهی باشد وگرنه نسبتی بین خدا و عالم در کار نبود: کثرت نابسامان و وحدت صرف؛ بنابراین انسان زاده شد تا عین جلای آینهی عالم و روح آن صورت باشد. ابنعربی اینگونه نتیجه میگیرد: با انسان که «کلمهی فاصل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 