پاورپوینت کامل مِهرِ سر به مُهر و داغ پنهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مِهرِ سر به مُهر و داغ پنهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مِهرِ سر به مُهر و داغ پنهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مِهرِ سر به مُهر و داغ پنهان ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

با کمی تامل به تنوع سوگ‌نوشته‌های اصحاب رکن چهارم و هنر هفتم درمی‌یابیم که افزون بر مقامات رسمی، طیف وسیعی از نویسنده، خواننده، نقاش، گرافیست، موسیقیدان، هنرپیشه و شاعر هر کس به زبانی در فقدان دکتر طباطبایی احساس تألم و ابراز تسلی کرده‌اند.

با کمی تامل به تنوع سوگ‌نوشته‌های اصحاب رکن چهارم و هنر هفتم درمی‌یابیم که افزون بر مقامات رسمی، طیف وسیعی از نویسنده، خواننده، نقاش، گرافیست، موسیقیدان، هنرپیشه و شاعر هر کس به زبانی در فقدان دکتر طباطبایی احساس تألم و ابراز تسلی کرده‌اند.

شخصیت «آقا صادق» (نام خودمانی و مورد خطاب مرحوم امام) در چشم و دل هم‌نسلان من فقط به صورت و سیرت زیبا محدود نمی‌شد؛ چراکه همانطور که حضرت‌ هاشمی ‌رفسنجانی در پیام تسلیتش به بیوت معزّا از نقش مؤثر دکتر در سالهای دفاع ـ با توجه به مقام نمایندگی امام در اتاق فکر جنگ ـ به میان آورده، مخلص نیز به عنوان یکی از راهپیمایان ایام شکوهمند انقلاب و مصدوم ـ مخدوم بی‌عنایت آن ایام ـ هرگز نقش کلیدی و بی‌بدیل دکتر طباطبایی در کشف و خنثی‌سازی توطئه و دسایس چپهای آمریکایی (که قصد داشتند غائله گنبد را فجیع‌تر از غائله کردستان رقم بزنند) از خاطرش زدوده نشده و نمی‌شود. همانطور اولین و اساسی‌ترین انتخابات انقلاب و اولین رئیس و کارگردانش را که کاندیدای محجوب و محبوبمان نیز بود در اولین دور ریاست جمهوری.

باشد که روح پاک آن که «جمال چهره او حجت موجه ما» بود، به سان جسمش آرام باد.

***

این جانب به اعتبار سی سال مؤانست و مجالست با شمس آل‌احمد ـ در حضر و سفرها ـ معتقد است که چنانچه آقاشمس از قید حیات نرسته و به حق نپیوسته بود، در دو حادثه مؤلمه اخیر خاندان سیدین شریفین «خاتمی» و «طباطبایی» به واسطه فقدان آقاصادق و همشیره مکرمه و ام‌الشهید جناب خاتمی همدردانه شرکت می‌جست و به یادگار امام و سخنگوی معظم بیت، حاج حسن‌آقا و والده عارفه‌شان خانم دکتر طباطبایی و ایضاً آقاعدنان تسلیت می‌گفت.

کما اینکه به مجرد اینکه دریافت اولین سالگشت ارتحال یادگار امام در گرگان پررنگتر از دگر بلاد برگزار می‌‌شود، خود را به گرگان رساند و در منتهی‌الیه صف‌النعال جای گرفت و به سخن سخنرانان گوش فرا می‌‌دهد که با تأمل در دست‌نوشته‌ای که به تقاضای یکی از حضار ناشناس مرقوم نموده، به میزان اشتیاق و احترامش به مراسم بزرگداشت حاج احمدآقا و سخنران مراسم پی برد.

مستان سلامت می‌‌کنند

ناهارخوران منطقه‌ای است ییلاقی در مرتفع‌ترین بخش شهرستان گرگان. در آن محیط، آلاچیق‌های دوطبقه‌ای تعبیه شده که خلق‌الله اوقات فراغت را با صرف ناهار می‌گذرانند.

در یکی از شبهای پاییزی و پرستاره استرآباد که با اصحابی صدیق به آنجا رفتیم و مشغول شبچره و اختلاط بودیم که ‌هاتف خوش‌خبر (تلفن دستی بنده)به صدا درآمد و آن سوی خط یکی از آشنایان مشترک من و دکتر طباطبایی و رفقای قدیمی او ـ جناب رزاقی ـ نوید داد که «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست» از سفر بازگشته و تفقداً احوالپرس گمراهان ناکرده سلوکی چون مخلص گشته است. ما که در طول ۳۳ سال انقلاب، به‌رغم نسبت خونین سببی و نسبی با نهضت، نه شنیده و نه دیده بودیم کسی از سریال وزرا، وکلا، مدیران کل و حتی جزءشان از این فقره از فقرای ساکن در صف‌النعال هم احوالی گرفته و گفته باشند «خالو خرت به چند؟» بدیهی است آنگاه که صدای گوشنواز وصوت داوودی دکتر را که بشنوم، با این تفقّد، تفقد کسی که اسماً و رسماً صادق است و سید، سید است و سالار، صورتاً و سیرتاً زیبا، و آخرالامر هم که درویش است و دولتمرد، به قول شیخ بهایی «اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه!» رو آن ربابی را بگو: مستان سلامت می‌کنند.

بر، بر و بچه‌های فرهیخته اهل قلم و دوات و دود چراغ خورده روزنامه پوشیده نیست که این مستی، نه مستی ناشی از نبیذ، بل از زمره مستی کسانی است که بی‌باده مست آمده و در آن حال خوش، نقوش را در خشت خام دیده و انجام را، از خط جام می‌خوانند.

درویش ناصر بخاری عارف و سالکی که در مصرف اطعمه و اشربه‌ حلال نیز، احتیاط زیادی به خرج می‌داد، روزی در بازار بخارا یکی از صاحب‌منصبان ذوالفنون در عالم ناسوت و لاهوت تا چشمش به او می‌افتد، از مرکب پیاده می‌شود و تعظیم و تکریم غرایی در برابرش به‌جا می‌آورد. با توجه به بی‌خودی و بی‌اعتنایی درویش به اطراف، یاران آن محتشم گله و اعتراض آغاز می‌کنند که: «روا نیست برای این ژنده‌پوش مست که تعادل ندارد و چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شه و مژ می‌شه، اینگونه خفص جناح و حرمت به‌جا آورید.» جواب می‌شنوند که: «‌ای یاران، شما فقط به کلاه پاره بر سر، دفتر کهنه در بغل و ردای ژنده در بر او می‌نگرید. حال اینکه او مست نبیذ یا دنیا نیست، که اجلّ از گیتی و مافیهاست و آنقدر مرتبه دارد که هفتاد بار به او تکلیف ولایت شده، اما سر باز زده، چون فراتر از این سرچشمه‌های فیاض را متوقع بوده و متمتع هم!»

غروب و طلوع مهر و ماه

حال بعد از رثا و غروب مهر (شمس آل ‌احمد) ورود می‌کنیم به مبحث طلوع ماه (امام موسی صدر). نوروز پارسال بعد از گلگشت در یزد و کرمان، گذارم به شهر گل و بلبل و شعر، شیراز افتاد. سحرگاه یکی از ایام، نوشته پرمحتوایی منقوش بر دیوار مقابل اقامتگاه، مدتها فکرم را به خود مشغول داشت. از کلمات قصار مولا(ع) بود و بدین مضمون: «شرم، حیا و پاکدامنی، زکات خوبرویی و زیبایی است.» چه همان دم و چه هم اینک، جز به چهار نفر نه عقلم قد داد و نه قلبم گواهی. و آن چهار مخلوق زیبا، که آفریده آفریدگاری‌اند جمیل و یحب الجمال، به ترتیب سن و زمان حیات: ۱ـ حضرت یوسف(ع)، ۲ ـ حضرت عباس(ع) [قمر بنی‌هاشم] ۳ـ امام موسی صدر [قمر بنی «صدر»] و ۴ـ دکتر سید صادق طباطبایی.

گویا یک روز قبل از رفتن بنده به نمایشگاه و دو روز پس از آن، جناب دکتر و خواهرش خانم دکتر طباطبایی (عروس عارفه امام(ره)، مؤلف اقلیم خاطرات) به نمایشگاه کتاب رفته و این بیت حافظ را زبان حال ما گردانده بودند: «من نمی‌یابم مجال ‌ای دوستانر گرچه دارد او جمالی بس جمیل. و دست آخر نیز، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل) «الولد الحلال یشبه بالخال» الحق و الانصاف نه فقط حقیر که خیل مصاحبان و معاشرانش ـ اعم از روحانی، علمی، سیاسی و هنری و… ـ در لطف و صنع خدای جل جلاله حیرانند. لابد شما هم جایی خوانده‌اید که حضرت پیر (رهبر کبیر) در ایام تبعید به پاریس، پس از آنکه دکتر با سینی چای وارد می‌شود، آیت‌الله صدوقی به امام می‌گوید: «در زمانی که خدمت آیت‌الله صدر بودم، بابت هر استکان چای که این کودک شیرین‌چهر می‌آورد، دوپران به آقاصادق می‌داده» و امام هم با شهید صدوقی مطایبه نموده و می‌گوید: «یزدی و اینقدر ولخرجی! از نظربازی ما بی‌خبران حیرانند!» که مهر تأییدی بر پاکی، یکر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.