پاورپوینت کامل شهریاران را چه شد ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهریاران را چه شد ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهریاران را چه شد ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهریاران را چه شد ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
«نیکولو ماکیاولی»، پدر علم سیاست مدرن غرب، در نیمه قرن پانزدهم میلادی در جمهوری فلورانس متولد شد؛ همان شهری که از قرن چهاردهم میلادی شاهد رنسانس بود. در اوج هرج و مرج ناشی از مخاصمات دربار و کلیسا، ماکیاولی در میان خانوادهای که به آریستوکراتها نزدیک بودند، رشد کرد. پدرش مشاور حقوقی دستگاه حکومت و یکی از سرمایهداران توسکانا بود.۱ ماکیاولی هم بهواسطه حضور پدرش در دستگاه حکومتی بخت خود را در حکومت جمهوری فلورانس آزمود و در میان کشمکشهای این دوران، زندگی سیاسیاش را آغاز کرد.
روند جدایی فلسفه اخلاق از علم سیاست درغرب مدرن
«نیکولو ماکیاولی»، پدر علم سیاست مدرن غرب، در نیمه قرن پانزدهم میلادی در جمهوری فلورانس متولد شد؛ همان شهری که از قرن چهاردهم میلادی شاهد رنسانس بود. در اوج هرج و مرج ناشی از مخاصمات دربار و کلیسا، ماکیاولی در میان خانوادهای که به آریستوکراتها نزدیک بودند، رشد کرد. پدرش مشاور حقوقی دستگاه حکومت و یکی از سرمایهداران توسکانا بود.۱ ماکیاولی هم بهواسطه حضور پدرش در دستگاه حکومتی بخت خود را در حکومت جمهوری فلورانس آزمود و در میان کشمکشهای این دوران، زندگی سیاسیاش را آغاز کرد. او که تنها تجربه سیاسی دوران زندگیاش اعدام ساوونارولا کشیش مورد غضب پاپ بود، چند سالی پس از مرگ او بهعنوان منشی جمهوری دستساز این کشیش وارد کارهای حکومتی شد و چنان لیاقتی از خود نشان داد که موقعیت او بهسرعت ارتقاء یافت و بهزودی به ماموریتهای دیپلماتیک رفت.
کندوکاو در حکومتداری پاپ و سزار
او در این ماموریتها توانست با بسیاری از سیاستمداران همعصرش مانند «پاپ الکساندر ششم» و «لویی دوازدهم» دیدار کند و روشهای حکومتداری آنان را مورد مطالعه قرار دهد، اما هیچیک به اندازه شاهزاده حاکم واتیکان یعنی «سزار بورجیا» بر او تاثیر نگذاشت. بورجیا مردی بیرحم و حیلهگر بود و فکر میکرد که با حاکمی همچون بورجیا اهالی فلورانس میتوانند ایتالیا را متحد کنند. هدفی که او در تمام عمرش به دنبال آن بود. سرانجام پس از بازگشت از ماموریت، تصمیم گرفت یک ارتش ملی ایجاد کند تا امنیت را به مرزهای ایتالیا بازگرداند. پس شورای ده نفری هیات دولت را متقاعد کرد که با این طرح موافقت کنند.
این اقدام ماکیاولی در زمانی انجام گرفت که در بسیاری از شهرهای ایتالیا دو نوع حکومت استبدادی و جمهوری بهسرعت جانشین یکدیگر میشدند و روابط حکومتها با یکدیگر خصمانه بود و بسیاری از مناطق زیر نظر کلیسای کاتولیک که مقر آن در رم بود، اداره میشدند. این اوضاع همچنان ادامه داشت تا اینکه کمکم طرفداران جمهوری در موضع ضعف قرار گرفتند و تاختوتازهای بیامان ارتشهای رقیب مانند فرانسه و اسپانیا۲ شرایطی را بهوجود آورد که پنج دولت ایتالیا از هم گسسته شدند. ارتش ملی هم نتوانست در برابر این یورشها تاب بیاورد. پاپ هم که تا آن زمان بهعنوان بزرگترین مانع وحدت ایتالیا شناخته شده بود، فرصت را مغتنم دانست و به کمک فرانسه، جمهوری را برانداخت و به این ترتیب خانواده مدیچی در سال ۱۵۱۳ دوباره به قدرت رسیدند و این بازگشت مترادف با تبعید ماکیاولی به اتهام شرکت در توطئه «باسکولی» علیه مدیچیها بود.۳ ماکیاولی که بازگشت دوباره به شغل دبیری را در سر میپروراند، دست به کار شد تا کتابی درباره پادشاهان بنویسد.
شهریار در دولت شهر ماکیاولی
مدتی بود که ماکیاولی نوشتن کتاب «گفتارها» را آغاز کرده بود، ولی فکر بازگشت به فلورانس موجب شد تا دست نوشتههای سابقش را کناری نهد و «شهریار» را بنویسد تا به این ترتیب، از یکسو اعتماد مدیچیها را به خود جلب کند و از سوی دیگر، تصویری را که سالها با دیدن بورجیا بهعنوان نمونه یک پادشاه مقتدر در ذهن داشت به دیگران نشان دهد.۴ در واقع نظریه سیاسی ماکیاولی در این دوران و در آثار متاخر او، یعنی «شهریار» و «گفتارها» ارائه شد. ماکیاولی برای نوشتن «شهریار» به مطالعه تاریخ دوران باستان و نوشتههای «توسیدید» و «گزنفون» و دیگر مورخین رومی روی آورد و با استفاده از تجربیات ۱۴ سالهاش در مشاغل حکومتی و متاثر از عقاید سنت آگوستین درباره حکومت پادشاهی نوشت: «سیاست جایی بود که نهایت خیر و شر به یک سرانجام میرسند و در این مسیر هدف وسیله را توجیه میکند.۵ خوی و خصلتهایی وجود دارد که «فضیلت» بهشمار میآید، اما اگر بهکار گرفته شود به نابودی میانجامد. در برابر، خوی و خصلتهایی هم هست که «رذیلت» هستند، اما موجب ایمنی و پیروزی میشوند.»۶
او در «شهریار» بر پادشاهی و اقتدار آن بهعنوان نظام مطلوب و مشکلگشای جامعه سیاسی تکیه داشت و استدلالهایش را بر پایه رابطهای پیچیده بین اخلاق و سیاست استوار کرده بود. ماکیاولی معتقد بود که دین و اخلاقیات باید از حوزه عمومی به حوزه خصوصی برود و حکومتی بر اساس رذیلتها بنا شود: ۷ «داشتن صفات خوب چندان مهم نیست. مهم این است که پادشاه فن تظاهر به داشتن این صفات را خوب بلد باشد. حتی از این هم فراتر میروم و میگویم که اگر شهریار حقیقتاً دارای صفات نیک باشد و به آنها عمل کند به ضررش تمام خواهد شد، در حالیکه تظاهر به داشتن اینگونه صفات نیک برایش سودآور است.» ۸
او در بخش دیگری از شهریار نوشت: «زمامدار برای نیل بهقدرت و ازدیاد قدرت و حفظ آن مجاز است که به هر عملی چون زور و حیله و تزویر و غدر و قتل و جنایت و تقلب و نقض مقررات اخلاقی متوسل شود و هیچ نوع عملی برای نیل بهقدرت و حفظ آن برای زمامدار ممنوع نیست.۹ در مواجهه با اعتراضات نیز نرمش شهریار جایز نیست و اعدام افراد مفید است و باید به ایجاد ترس اقدام نمود و از قانون و زور استفاده کرد.»۱۰ به این ترتیب آموزه جدایی اخلاق از سیاست، نزد ماکیاولی گونه صریحتری به خود گرفت و او به شهریار توصیه کرد که برای تحکیم قدرت خویش هر محذور اخلاقی را زیر پا بگذارد: «چاره کار این است که شهریار به غایت دورو و پنهانکار بشود و بیاموزد که چگونه با حقهبازی آدمیان را گیج و سرگردان کند تا تظاهر و ریاکاری او را حقیقت بپندارند.»۱۱ به باور ماکیاولی «هر که بخواهد در همه حال پرهیزکار باشد، در میان این همه ناپرهیزکاری سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت. از این رو شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد، میباید شیوههای ناپرهیزکاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کاربندد.»۱۲ از نگاه او، غالباً ضروری است که شهریار برخلاف راستی و برخلاف محبت و برخلاف انسانیت و برخلاف دین رفتار کند، اگر بخواهد حکومت خویش را پابرجا نگاه دارد. ریاکاری نه تنها برای حکومت شهریاری واجب است، بلکه میتوان تا هرزمان که لازم باشد به آسانی به آن ادامه داد.»۱۳ لئو اشتراوس فیلسوف سیاسی معاصر با انتقاد از نظریات ماکیاولی نوشت: «ماکیاولی در شهریار به رهبران توصیه میکند که بهجای عدالت، رحمت، اعتدال، عقل و عشق از ظلم و ستم، خشونت، ترس و فریب استفاده کنند.»۱۴
اصول ۱۰ گانه اخلاق سیاسی غرب
نظریه سیاسی ماکیاولی بر اساس تحلیل او از روابط میان دولتها در نظام ایتالیای قرن شانزدهم و مشاهدات او از رویه سیاسی زمان شکل گرفت. ۱۵ او عقیده داشت سیاست تابع اخلاق نیست، بلکه اخلاق تابع سیاست است. بهنظر او جایی که اقتدار موثر وجود نداشته باشد، اخلاقیات موثر نمیتواند وجود داشته باشد و اخلاق برآیند قدرت خواهد بود.۱۶ بنابراین، ماکیاولی در شهریار اصول دهگانهای را ارائه داد که بر پایه آن فلسفه سیاسیاش شکل گرفت: «فقط در پی منافع و علایق خویش باش، هیچکس را جز خود، محترم مشمار، بدی کن ولی چنان بنمای که قصد نیکی داری. طماع باش و در جمع مال بکوش. خسیس و خشن و بیرحم باش. تا فرصت مییابی در پی فریب و نیرنگ باش، دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم مکن، در رفتار با مردم زورگویی را بر نرمش برتری ده. در باب هیچ چیز، غیر از جنگ میاندیش.»۱۷ او حتی در وصیتنامهاش نوشت: «در میان جاهطلبان بیملاحظه، کسی که پایبند اخلاق باشد زنده نمیماند.»۱۸ اندیشههای ماکیاولی با فرمولبندی مشهور او که «شهریار هم باید شیر و هم روباه باشد»،۱۹ به این نتیجه رسید که دولت باید زور را با حیله، حسابگری سیاسی را با اراده تصمیمگیری و توانایی سازش دیپلماتیک را با توان نظامی در هم بیامیزد تا بتواند ثبات خویش را در داخل و توسعهطلبی را در بیرون از مرزهای خود تحقق بخشد.
او دوران انزوا و تبعید را تا زمان مرگش در سال ۱۵۲۷ صرف نوشتن ادامه «گفتارها» کرد.۲۰ ماکیاولی که از بازگشت بهکار دولتی در حکومت مدیچیها ناامید شده بود، برخلاف کتاب «شهریار» که در آن به ستایش حکومت پادشاهی پرداخته بود، اینبار حکومت جمهوری را مورد تمجید قرار داد و البته با یک تلقی اومانیستی از انسان بر آزادی و کارهای نوآوران سیاسی که قوانین و نهادهای جمهوریت را بنا نهاده بودند، صحه گذاشت. او تاکید کرد که دولت مقتدر را تنها بر پایه زور میتوان برپا ساخت، اما استمرار و دوام آن به هیچوجه با زور ممکن نیست و تنها صورتی حتی ظاهری از آزادی سیاسی و مشارکت شهروندان است که میتواند تداوم و بقای یک دولت را تضمین کند. او نوشت «در جمهوریهای فاسد چون مردان خردمند، خاصه در زمان آرامش، به سبب رشک و جاهطلبی مورد تنفرند، پس تصمیماتی به موقع به اجرا گذاشته میشوند که نظر توده مردم نیک مینمایند و پیشنهادهای کسانی پذیرفته میشوند که نفع شخصی خود را در نظر دارند نه خیر عموم را. در هر صورت در جمهوری به حمایت مردم نیاز میباشد، اما تکیه صرف بر آنها اشتباه است و باید سیاست را نیز به کار برد.»۲۱
تفکیک اخلاق از سیاست در فلسفه اروپا
در قرون وسطی دوقطبیسازی کاذب میان عقل و علم سبب تعارض میان دین و تجدد گشت؛ تعارضی که فرجام آن تفکیک علم از دین بود. با ظهور ماکیاولی، سیاست نیز تغییر موضوع و تغییر هدف داد. در این وضعیت جدید، آنچه مهم به نظر میرسید ابزار بود و تنها قدرت، موضوع سیاست تلقی میشد و نه فضیلت، خیر، عدالت و اخلاق. به تعبیر لئواشتراوس، فلسفه سیاسی با ماکیاولی به کژراهه رفت و از آن پس، موضوع سیاست تنها قدرت بود.۲۲ او معتقد بود «ماکیاولی، اولین کسی است که بهصورت مکتوب از جدایی اخلاق از سیاست دفاع کرد و نام خود را در صفحه عنوان درج نمود۲۳ و پس از مخالفت با آرمانگرایی فلسفه سیاسی کلاسیک، رهیافتی واقعگرایانه به امور سیاسی ارائه داد.»۲۴ به هر حال، با ظهور ماکیاولی، سیاستبازی و بازی سیاسی یا همان که سالها بعد «رونالد ریگان» آن را «تجارت شو» نامید، جای حکومت را گرفت۲۵ و او شعار معروف «هدف وسیله را توجیه میکند» را ارائه داد. ماکیاولی هدف را بقای شهریار دانست و از این رو «شهریار» را مجاز کرد که برای حفظ قدرتش، گاهی شیر و گاهی روباه و در مواقعی صفات هر دو را توأمان داشته باشند.
جوهر بنیادین نظریه ماکیاولی آن بود که باید میان قواعد اخلاقی و الزامات سیاسی تفاوت قائل شد و بر اساس واقعیت و یا در نظر گرفتن منافع و مصالح، به اقدام سیاسی دست زد. بر اساس این رویکرد که رئالیسم سیاسی مدرن نیز به آن شباهت دارد، به شکست در حوزه سیاست میانجامد. زیرا که مدار اخل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 