پاورپوینت کامل گذر علوم اجتماعی از تعصبگرایی روش شناختی ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گذر علوم اجتماعی از تعصبگرایی روش شناختی ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گذر علوم اجتماعی از تعصبگرایی روش شناختی ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گذر علوم اجتماعی از تعصبگرایی روش شناختی ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
سخنرانی حمید رضا جلایی پور در همایش «هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران»
من در این فرصت کوتاه کوشش میکنم به عنوان یکی از علاقهمندان به آموزش و تحقیقات علوم اجتماعی ارزیابی خود را از فرآیند آموزش و تحقیقات علوم اجتماعی (یا گفتار علوم اجتماعی) در ایران در ۱۳ فراز زیر ارایه دهم. هشت فراز این ارزیابی به تغییرات مثبت گفتار علوم اجتماعی اشاره دارد و پنج فراز آن به وجه آسیبشناسانه این فرآیند توجه میکند.
سخنرانی حمید رضا جلایی پور در همایش «هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران»
من در این فرصت کوتاه کوشش میکنم به عنوان یکی از علاقهمندان به آموزش و تحقیقات علوم اجتماعی ارزیابی خود را از فرآیند آموزش و تحقیقات علوم اجتماعی (یا گفتار علوم اجتماعی) در ایران در ۱۳ فراز زیر ارایه دهم. هشت فراز این ارزیابی به تغییرات مثبت گفتار علوم اجتماعی اشاره دارد و پنج فراز آن به وجه آسیبشناسانه این فرآیند توجه میکند.
تغییرات مثبت
۱- شکاف بین خاستگاههای دوگانه رشد گفتار علوم اجتماعی نسبت به دهههای گذشته دارد کمتر میشود.
علوم اجتماعی در ایران دو خاستگاه جداگانه داشته است. یکی خاستگاه رسمی، دانشگاهی و حکومتی است. این سازمان رسمی بیشتر در پی آموزش و تربیت دانشجویانی بوده است که بتوانند نیروی مورد نیاز دستگاههای بروکراتیک و اداری و رو به رشد حکومت و دولت را در ایران معاصر و مدرن تامین کنند. با دید خوشبینانه میتوان گفت قصد این بروکراسی ایجاد امنیت، رفاه و نوعی نوسازی، ترقی و پیشرفت برای جامعه بوده است. به بیان دیگر در این خاستگاه حامیان نظام دانشگاهی بیشتر بهدنبال بالا بردن مهارتهای عملی و ابزاری دانشجویان بودند نه بالا بردن بینش و دانش دانشجویان براساس «نظام معرفتی مدرن و ارزشهای متناظر با آن» که ریشه در آرای متفکران خردگرای عصر روشنگری دارد.
خاستگاه دوم علوم اجتماعی خاستگاه مدنی، انتقادی روشنفکران نوگرا بود که بهدنبال نقد و تغییر وضع موجود غیر قابل دفاع جامعه بودند که فریدون آدمیت از برجستهترین محققانی بود که این خاستگاه را به ایرانیان معرفی کرد. بستر کاری این روشنفکران دانشگاه و حمایت حکومتی نبود بلکه بیشتر کارشان معطوف به روشنگری در میان افکار عمومی جامعه و با حمایت نهادهای مدنی از آنها بوده است. دیدگاه این روشنفکران بیش از آنکه رواج آموزشهای عملی، مهارتی و ابزاری باشد، رواج آموزشهایی بود که متاثر از انسانگرایی، نظام معرفتی جدید و متاثر از فکر عصر روشنگری بود. اینها هم مثل دسته اول بهدنبال روشنگری، تغییر و تحول فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای کل جامعه ایران بودند نه فقط دولت.
در دهههای گذشته بین این دو خاستگاه دره عمیقی وجود داشت زیرا دسته اول بهدنبال تحکیم حکومت و دسته دوم به دنبال نقد ریشهای و حتی انقلاب بودند. تغییراتی که در فرازهای بعدی به آن اشاره میشود در دهههای اخیر شرایطی را فراهم کرده که این دو خاستگاه تولیدی گفتار علوم اجتماعی را به هم نزدیک کرده است. علامت آن این است که هماکنون ما در ایران هم با دانشگاهیان درگیر با مسائل عمومی جامعه سروکار داریم و هم روشنفکرانی را داریم که کارهای آنها روی فضای فکری و آموزشی دانشگاه تاثیرگذار است. همینجا جا دارد از پایهگذاران رشتههای علوم اجتماعی مثل غلامحسین صدیقی، احسان نراقی و مشوقین این رشته مثل آریانپور در دسته اول و از روشنفکرانی که مروج اندیشه اجتماعی و انتقادی (از روشنفکران قبل از مشروطه تا مرحوم شریعتی) بودند، به دیده احترام یاد کنیم. این دو جریان، گفتار علوم اجتماعی در ایران را در مسیر «تمهید» این رشته به راه انداختند و امیدواریم روزی کشور ما مثل هند و سایر کشورهای صنعتی به مسیر و مرحله «تراکم» گفتار علوم اجتماعی برسد. (این که ثمره کار گفتار علوم اجتماعی در ایران خیلی از افراد را راضی نمیکند بیش از آنکه دلیل معرفتی داشته باشد، دلیل سیاسی دارد. زیرا در ایران مخالفان بنیادگرای علوم انسانی تکیه به امکانات جامعه مدنی ندارند بلکه بیشتر ذیل یک نگاه امنیتی تکیه بر امکانات دولت پنهان دارند. همه باید به یاد داشته باشیم گفتار علوم اجتماعی در این فضا به حیات خود ادامه میدهد.)
۲- هماکنون در فضای عمومی ایران اندیشهورزی جامعهشناسانه، جمعیتشناسانه و مردمشناسانه به راه افتاده است. تداوم این «جامعهشناسیدن» در آینده میتواند به «داشتن اندیشه جامعهشناسانه» از سوی ایرانیان کمک کند. ما هنوز در مرحله «تمهید» گفتار علوم اجتماعی در ایران هستیم و به مرحله «تراکم» گفتار علوم اجتماعی نرسیدهایم. لذا این انتقاد مخالفان بنیادگرای علوم اجتماعی در ایران که میگویند پس از دهها سال آموزش جامعهشناسی، هنوز در ایران «اندیشه جامعهشناسانه» ایرانی نداریم، پس علوم اجتماعی به درد نمیخورد نقد بیربطی است. درست مثل این است که بگوییم چون علوم پزشکی در ایران علم ایرانی نیست آن را رد کنیم و از آن استفاده نکنیم. الان مهم این است که در ایران «جامعهشناسیدن» یا تحقیقات جامعهشناسانه به راه افتاده است و این خود مقدمهای است که در آینده ایران ما بتوانداندیشههای جامعهشناسانه توسط ایرانیان هم داشته باشد.
۳- من به یاد دارم سه، چهار دهه پیش بخش قابل توجهی از نیروهای اجتماعی برای رویارویی با مشکلات و آسیبهای اجتماعی به نسخههای ناسیونالیستی یا سوسیالیستی یا اسلام سیاسی مراجعه میکردند. الان اغلب نیروهای اجتماعی و حکومتی برای رویارویی با آسیبهای اجتماعی به علوم اجتماعی و تحقیقات متناظر با آن مراجعه میکنند. این تغییر چنان قوی است که حتی موج حکومتی ضد علوم انسانی در دولت نهم و دهم نتوانست در فرآیند این تغییر اثر قابل توجهی بگذارد، اگرچه همچنان که خواهم گفت اخلال ایجاد کرده است.
۴- بخش قابل توجهی از گفتار علوم اجتماعی گفتاری انتقادی است. ولی جالب اینکه هماکنون گفتار منتقدانه اجتماعی هم از «نقد» فراتر رفته و به «بازسازی جامعه» نیز فکر میکند. بهترین علامتی که این تغییر گفتار را نشان میدهد این است که چهار دهه پیش از دل گفتار انتقادی «انقلاب» بیرون آمد و حاملان گفتار انقلابی توجه زیادی به پس از انقلاب و پیامدهای آن برای بازسازی جامعه نداشتند، اما هماکنون از درون گفتار انتقادی علوم اجتماعی به جای انقلاب گفتار «اصلاحات» غلبه بیشتری دارد. در گفتار اصلاحات نقد هست ولی فراتر از نقد به بازسازی کم هزینه جامعه نیز فکر میشود.
۵- ما شاهد این هستیم که علوم اجتماعی و بخشی از اساتید از محدوده آموزش و تحقیق در دانشگاهها بیرون آمدهاند و در حوزه عمومی به مسائل عمدهای چون آسیبهای اجتماعی، توسعه ناموزون و بدقواره، ضعف نهادهای مدنی، تقسیم کار اجتماعی نابهنجار، فرهنگ سیاسی غیر مدنی (و امور دیگر) میپردازند و با مخاطبان غیر دانشگاهی روبهرو میشوند. این تغییر به معنای ظهور جامعهشناسی مردمانگیز و پاپیولیستی نیست بلکه به معنای ظهور جامعهشناسی مردممدار (
Public sociology
) در ایران است. پیش از انقلاب جامعهشناسی مردممدار ما گفتار انقلابی داشت ولی هماکنون گفتاری اصلاحی دارد.
۶- تغییر مثبت دیگر این است که تحقیقات اجتماعی دارد به تدریج از بیماری «تعصبگرایی روششناختی» عبور میکند. در گذشته تحقیقات دانشگاهی زیر سیطره روشهای کمی (علیه روشهای کیفی) بود. از دو دهه پیش به تدریج روند معکوس شد و سیطره روشهای کیفی بر روشهای کمی آغاز شد. در سالهای اخیر به نظر میرسد علوم اجتماعی دارد از این تعصبگرایی روششناختی خارج میشود و به نوعی تعادل میرسیم. بدین معنا که همه پذیرفتهاند این «مساله تحقیق» است ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 