پاورپوینت کامل ادبیات سیاسی دکتر علی اکبر امینی – بخش دوم ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ادبیات سیاسی دکتر علی اکبر امینی – بخش دوم ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادبیات سیاسی دکتر علی اکبر امینی – بخش دوم ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ادبیات سیاسی دکتر علی اکبر امینی – بخش دوم ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

در ادامه ماجرای انتخاب لهراسب به جانشینی، کیخسرو در پاسخ به اعتراض زال که می‌گوید لهراسب از نژاد ایرانیان نیست، تأکید می‌کند که لهراسب (فردوسی، ج۴: ۱ـ ۳۶۰): «نبیره‌ی جهاندار هوشنگ هستر همان راد و بینادل و پاکدست» و با پایان گرفتن توصیفات کیخسرو از لهراسب، زال و دیگر بزرگان ایران‌زمین سخنان کیخسرو را قبول می‌کنند و لهراسب را به شاهی می‌پذیرند:

در ادامه ماجرای انتخاب لهراسب به جانشینی، کیخسرو در پاسخ به اعتراض زال که می‌گوید لهراسب از نژاد ایرانیان نیست، تأکید می‌کند که لهراسب (فردوسی، ج۴: ۱ـ ۳۶۰): «نبیره‌ی جهاندار هوشنگ هستر همان راد و بینادل و پاکدست» و با پایان گرفتن توصیفات کیخسرو از لهراسب، زال و دیگر بزرگان ایران‌زمین سخنان کیخسرو را قبول می‌کنند و لهراسب را به شاهی می‌پذیرند:

چو بشنید زال این سخنهای پاک

بیازید انگشت و برزد به خـاک

بـیـالود لـب را بـه خـاک سیـاه

به آواز لهراسب را خـواند شـاه

…که دانست که جز شاه پیروز و داد

که لهراسب دارد ز شاهان نژاد؟

… بزرگـانْـش گـوهر بـرافشاندنـد

به شـاهی بر او آفرین خواندند

۴ـ فرّه ایزدی

به باور فردوسی هر پادشاهی، دارای فرّ ایزدی است و این امر اختصاص به ایرانیان ندارد؛ چنان‌که در جریان جنگهای کیخسرو و افراسیاب و جنگ رستم با خاقان چین، برای پادشاهان غیر ایرانی از فرّ استفاده کرده است. داشتن فرّه ایزدی سبب می‌شود که شاه از سایر افراد بشر برتر باشد و نایب و جانشین خدا در زمین قلمداد شود (کاتوزیان، ۸۶:۱۳۸۹ و ۸۹). زمانی که کیخسرو عزم به کناره‌گیری می‌کند و لهراسب را به جانشینی برمی‌گزیند، در پاسخ به اعتراض زال می‌گوید: (فردوسی، ج۴: ۱-۳۶۰):

چو یزدان کسی را کند نیکبخت

سـزاوار شـاهــیّ و زیـبـای۵ تـخــت

خـرد دارد و فرّ و شـرم و نـژاد

بـــود راد و پــیـروز و از داد، شـــاد

جهان آفرین بر زبانم گـواسـت

گشت این هنرها به لهراسب راست

نکته مهم در اندیشه فردوسی آن است که داد و دادگری می‌تواند جای فرّه ایزدی را بگیرد. چون فریدون ضحاک را شکست داد، فرّه ایزدی متوجه فریدون شد. خطاب به فریدون می‌خوانیم (فردوسی، ج۱: ۷۸): «خجسته نشست تو با فــرّهـیر کـه هسـتـی ســزاوار شـاهـنـشـهی». فردوسی تأکید می‌کند که فریدون نه به واسطه اتصال به خاندان شاهی، که به واسطه داد و دادورزی به این مقام رسید (فردوسی،ج۱،۸۵):

فـریـدون فـرّخ فـرشـتـه نبود

ز مُشـک و ز عـنـبر سرشته نبـود

به داد و دهش یافت آن نیکویی

تو داد و دهش کن، فریدون تویـی

فریدون ز کاری که کرد ایزدی

نُخستین جهان را بشست از بــدی

یکی پیشتر بنـد ضـحاک بـود

کـه بیـدادگـر بـود و ناپاک بــود

و دیگر که گـیتـی ز نابخـردان

بـپرداخـت و بستــد ز دست بدان

سه‌دیگر که کین پدر بازخواست

جهان ویژه بر خویشتن کرد راست

جهانا، چه بد مهر و بد گوهری

که خود پرورانی و خود بشکَری۶

نگه کـن کـجا آفـریدونِ گُرد

کـه از تـخـم ضحـاک شاهی ببرد

در مقابل فره ایزدی می‌تواند از شاه روی برگرداند. فردوسی در این باره دو عامل را برمی‌شمارد: یکی تمرّد مستقیم شاه در برابر خداوند، چنانچه جمشید ادعای خدایی کرد: (فردوسی، ج۴۵:۱ـ۴۴)

ز گـیتـی سرِ شـاه یـزدان‌شـناس

ز یـزدان بـپـیچیـد و شـد نـاسـپــاس

گـرانـمایـگان را ز لشـکر بخواند

چـه مـایـه سخن پـیـش ایـشان بـراند

چنیـن گـفـت با سالخـورده‌ مِهان

کـه: جـز خـویـشـتن را نـدانـم جهان

هـنـر در جـهـان از مـن آمد پدید

چـو مـن نـامـور تـختِ شـاهی ندید

…چون این گفته شد، فرّ یزدان ازوی

بگشت و جهان شد پر از گفت‌وگوی

…به جمشید بر تیره گون گشت روز

هـمی کـاسـت آن فـرّ گیـتـی فــروز

عامل دوم، بیدادگری نسبت به خلق است. فردوسی از زبان کیخسرو می‌گوید اگر راه ضحاک را در پیش بگیرم:

«ز مــن بــگـسلــد فـرّه ایــزدی

گـرایــم بــه کــژّی و نـابــخــردی».

۵ـ پیوند دین و سیاست

در شاهنامه، در بخش مربوط به وصیتنامه اردشیر بابکان به پسرش شاپور می‌خوانیم (فردوسی، ج۶، ۲ـ۲۳۰):

چو سال اندر آمد به هفتاد و هشت

جـهانـدارِ بـیـدار بـیـمار گـشت

بدانسـت کـآمد بـه نـزدیک مرگ

همـی زرد خـواهد شدن سبزبرگ

بفرمود تـا رفـت شـاپـور پـیـش

ورا پـنـدهـا داد از انــدازه بـیـش

… چو بر دین کند شهریار آفریـن

برادر شـود شـهــریـاری و دیــن

نه بی‌تخت شاهی است دینی به پای

نه بی‌دین بود شهریاری به جـای

دو بُن تاره، یک در دگر بافته

بـرآورده پـیــش خــرد تـافــتــه

نه از پادشـا بـی‌نـیازسـت دیـن

نـه بـی‌دیـن بـود شــاه را آفـریـن

چنین، پـاسبـانـان یـکدیـگـرند

تـو گـویـی کـه در زیر یک چادرند

نه آن زین، نه این زآن بود بی‌نیاز

دو انـبـاز دیـدیـم‌شـان نـیک‌ساز

چو باشد خـداونـدِ رای و خـرد

دو گیـتـی هـمـی مـرد دیـنـی بَرَد

چـو دیـن را بـود پـادشـا پاسبان

تـو ایـن هر دو را جز برادر مخوان

…چه گفت آن سخنگوی باآفرین

که چون بنگری، مغز داد است دین

کارکرد سیاسی:

شعر فردوسی از دیدگاه سیاسی و اجتماعی به بازتولید روحیه سلحشوری و میهن‌پرستی در جامعه ایرانی می‌پردازد. نقل سینه به سینه اشعار فردوسی و نقالی آن در قهوه‌خانه‌ها، نشانه استقبال ایرانیان از حماسه‌سرایی فردوسی است. شاهنامه با روح ملی ایرانیان پیوند خورده است. ژول مول مترجم فرانسوی شاهنامه در پاسخ به این پرسش که چرا شاهنامه در جان ایرانیان ریشه دوانیده و از حیثیت و اعتبار ملی و جهانی برخوردار شده است، می‌گوید: «آنجا که سراینده از روح ملی راستین به شور آمده باشد، دستاوردش به‌زودی همگانی می‌شود و به جای ترانه‌هایی که خود از آن سرچشمه گرفته است، بر سر زبانها می‌افتد» (پرهام، ۸۹:۱۳۷۷)

ایران تنها کشور در منطقه پیونددهنده سه قاره (خاورمیانه) است که توانسته پس از تازش اقوام عرب و ترک، بخش بزرگی از زبان و فرهنگ خود را حفظ کند. از حسنین هیکل مصری می‌پرسند: «چرا پس از حمله اعراب، مصر نتوانست زبان مادری خود را حفظ کند، ولی ایران توانست؟» او در پاسخ می‌گوید: «چون ایران، فردوسی داشته، ولی مصر شاعری چون فردوسی نداشته است.»۷

در فاصله سده‌های سوم تا پنجم هجری، کوچ قبیله‌های ترک به سرزمینهای ایران تا کناره‌های دریای مدیترانه ساختارهای قومی و فرهنگی ایران و امپراتوری روم شرقی را سخت دگرگون کرد و تعادل درونی آن دو را به هم زد. در آن سده‌ها در شبه‌جزیره آناتولی (ترکیه کنونی) رفته‌رفته بقایای تمدن یونانی از میان رفت و ساکنانش به قومی ترک تبدیل شدند؛ درحالی که فرهنگ ایرانی، با وجود قرار داشتن در خط مقدم کوچ، با پایداری در برابر اقوام کوچنده، تداوم قومی و فرهنگی خود را حفظ کرد(طباطبایی، ۴۴۱:۱۳۸۲). اگر زبان را قوام بخش و تعیین‌کننده هویت ملی بدانیم، نقش عظیم فردوسی و دیگر شعرای پارسی‌گوی در پاسداری از زبان پارسی و هویت ملی ستودنی و سترگ است.

ادب یا شعر انتقادی:

ادب انتقادی، زبان تیز شعر را به مثابه سلاحی برای سنجش سره از ناسره و شکوه و شکایت از وضع اجتماعی و سیاسی زمانه به‌کار می‌گیرد. ناصرخسرو و حافظ شیرازی دو نمونه برجسته در این زمینه هستند که هر یک از نگاه خود به نقد زمانه خویش پرداخته است:

ناصر خسرو (۴۸۱ـ۳۹۴ق؛ ۱۰۸۸ـ۱۰۰۱م): در میان شاعران بلندپایه ایران، حکیم ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی مروزی مکنی به ابومعین و متخلص به حجت از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. ناصر خسرو قبادیانی تا پیش از ۴۳ سالگی که دچار تحول روحی شد، در دربار پادشاهان غزنوی (سلطان محمود و پسرش مسعود) و سپس در مرو در درگاه چغری بیگ سلجوقی به سر می‌برد و در نزد این سه پادشاه چنان تقرب یا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.