پاورپوینت کامل نقش حوادث در شکلگیری آثار مکتوب ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش حوادث در شکلگیری آثار مکتوب ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش حوادث در شکلگیری آثار مکتوب ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش حوادث در شکلگیری آثار مکتوب ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
نویسنده شدن استاد سعید نفیسی (۱۲۷۴ـ ۱۳۴۵) حکایت دیگری دارد. او که ابتدائا در دنیای شعر غوطهور بود و برحسب علاقه روزگاری سودای شاعر شدن را در سر میپروراند، تحت تأثیر نکتهآموزیها و جاذبههای ادبیات فرانسه، تغییر مسیر داد و در پی گمگشته خود به نثر روی آورد و پیشه نویسندگی را برگزید. در این ساحت ایمان و صداقت و سادگی و روانی را آزمود و مهارتی شگفتانگیز در فارسینویسی از خود به ظهور رسانید. حاصل این مهارت، چاپ و نشر ۲۵۰ کتاب و رساله، و نیز ۶۰۰ مقاله میتوان نام برد. وقتی از او سؤال میشود که چرا نویسنده شدید؟ در پاسخ میگوید:
ایمان و صداقت
نویسنده شدن استاد سعید نفیسی (۱۲۷۴ـ ۱۳۴۵) حکایت دیگری دارد. او که ابتدائا در دنیای شعر غوطهور بود و برحسب علاقه روزگاری سودای شاعر شدن را در سر میپروراند، تحت تأثیر نکتهآموزیها و جاذبههای ادبیات فرانسه، تغییر مسیر داد و در پی گمگشته خود به نثر روی آورد و پیشه نویسندگی را برگزید. در این ساحت ایمان و صداقت و سادگی و روانی را آزمود و مهارتی شگفتانگیز در فارسینویسی از خود به ظهور رسانید. حاصل این مهارت، چاپ و نشر ۲۵۰ کتاب و رساله، و نیز ۶۰۰ مقاله میتوان نام برد. وقتی از او سؤال میشود که چرا نویسنده شدید؟ در پاسخ میگوید:
«روزی که قلم بر کاغذ گذاشتم، نمیدانستم نویسنده خواهم شد، گمان میبردم که شاعر میشوم. میکوشیدم چند مصراع در آن وزن و قافیهای که به دلم نشسته بود، بسازم. قافیهها را در حاشیه کاغذ مینوشتم و میگشتم مضمونهای مناسب بیابم. از ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۲ بیش از هشت هزار بیت شعر گفتم، چون باز هم کتاب میخواندم، خود میدانستم که بهتر از دیگران شعر نگفتهام. همان حس برتریجویی مرا برانگیخت که دست از این کار بیهوده بردارم. سرمشقی که از ادبیات فرانسه گرفته بودم، به من این نکته بسیار مهم را آموخته بود و آن این بود که در ادبیات، ایمان و صداقت دو شرط عمده است. کسی چیزی را که جدا بدان معتقد نیست و قطعا آن را راست و درست نمیداند نباید بنویسد. شاعرانی که در میدان زندگی دیده بودم برخلاف من میرفتند. میدیدم که چه میکنند و همان را نمیگویند و چه میگویند و همان را نمیکنند. همین آزمایش بسیار تلخ دلآزار طبع مرا از شاعری بیزار کرد. ترجمه از زبان فرانسه اندک اندک نویسندگی به زبان فارسی را به من آموخت. آثار چیز خواندن کمکم همه آثار مهم نظم و نثر فارسی را در ذهن من بر روی آنچه از ادبیات اروپایی خوانده بودم، انباشت. عادت به کتاب سبب شده بود که بیشتر زندگی من در خانه میگذشت. قهراً به سخنان زنان بیشتر گوش میدادم. فارسی ساده طبیعی بیپیرایه آنها بیشتر در گوش من جای میگرفت و خود میدانم که زبان فارسی را از کتاب و از زنان ایران یاد گرفتهام. اگر من هم چون دیگران تنها از مردان میشنیدم، قطعاً امروز به گونه دیگر مینوشتم.»۱
یک اتفاق ساده
نثرنویسی غلامرضا رشید یاسمی (۱۲۷۳ـ۱۳۳۰)، صاحب آثاری چون: «تاریخ ادبیات ایران از آغاز صفویه تا عصر حاضر» و «تاریخ مختصر ایران»، زمانی ظهور و بروز یافت که در صحراها و دهات ولایت خود، کرمانشاهان، و در میان ایلات و عشایر در زیر چادرها با قلم نویسندهای چون حسین عدلالملک در روزنامه «رعد» آشنا شد. نثرنویسی او تا قبل از این آشنایی، منحصر به کاغذهای دوستانه خشک و خنک بود. «نه قوه داشتم که نثر پرتخمه و غلیظ بنویسم، نه جرأت میکردم که مکنونات ضمیر خود را با همان الفاظ سادهای که میدانستم بنگارم؛ زیرا که میترسیدم بگویند عامی است و سواد ندارد!» نثر پخته عدلالملک در روزنامه رعد، او را از زندگی در صحراها و در زیر چادرها به تهران کشاند و برای بیدارشدن طبع خفتهاش، وی را در محضر استادان شعر و ادبی همچون نظاموفا قرار داد:
«روزی یک اتفاق خارقالعاده در زیر آن چادرها افتاد. از شهر یک بسته روزنامه رعد آوردند. پاورقی شیرینی داشت به قلم حسین عدلالملک (دادگر)، در سرگذشت جوانی که در تهران دچار حوادثی شده بود. عطش خواندن چنان در من غلیان داشت که مکرر آن را خواندم. امروز نمیدانم موضوع آن رمان و ارزش ادبی آن چه بود، ولی آن وقت مرا سرمست کرد و بر آن داشت که خود را به این شهری که تهران نام دارد، برسانم… من عمداً آن بهشتهای بینظیر را رها کردم و خود را به شهر کرمانشاه و از آنجا به پایتخت ایران رساندم.
در آن زمان، مدر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 