پاورپوینت کامل در آرزوی وصل ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در آرزوی وصل ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در آرزوی وصل ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در آرزوی وصل ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
نام مهندس سیحون را برای اولینبار از پدرم، حاجمحمدحسن فراستی، شنیدم. او که یک معمار تجربی است و بهتازگی قدم به ۹۰سالگی گذاشته، هنر و فن معماری را در محضر پدرش در روستایی از توابع شهر خمین یاد گرفته بود. پدربزرگ و جدش هم معمار بودند. او پس از مهاجرت به تهران در ایام جنگ جهانیاول بهمرور بر ابعاد کارش افزود و تبدیل به پیمانکار آرشیتکتهای نامآور تهران شد. در آن زمان اجرای طرحهای مهندس سیحون برای بسیاری از معماران تجربی و پیمانکاران سنتی اعتبار بزرگی بههمراه میآورد، ولی وی هیچگاه موفق به اجرای طرحهای مهندس سیحون نشد. او که نقشهکشی را هم بهطور تجربی و با ایستادن بالای سر آرشیتکتها یاد گرفته بود، شبها تا پاسی از شب برای ساختمانهایی که میساخت، نقشه میکشید و سپس آنها را برای تأیید و بهمنظور گرفتن جواز ساختمان به یک آرشیتکت میداد.
بهمناسبت نخستین سال درگذشت مهندس سیحون
نام مهندس سیحون را برای اولینبار از پدرم، حاجمحمدحسن فراستی، شنیدم. او که یک معمار تجربی است و بهتازگی قدم به ۹۰سالگی گذاشته، هنر و فن معماری را در محضر پدرش در روستایی از توابع شهر خمین یاد گرفته بود. پدربزرگ و جدش هم معمار بودند. او پس از مهاجرت به تهران در ایام جنگ جهانیاول بهمرور بر ابعاد کارش افزود و تبدیل به پیمانکار آرشیتکتهای نامآور تهران شد. در آن زمان اجرای طرحهای مهندس سیحون برای بسیاری از معماران تجربی و پیمانکاران سنتی اعتبار بزرگی بههمراه میآورد، ولی وی هیچگاه موفق به اجرای طرحهای مهندس سیحون نشد. او که نقشهکشی را هم بهطور تجربی و با ایستادن بالای سر آرشیتکتها یاد گرفته بود، شبها تا پاسی از شب برای ساختمانهایی که میساخت، نقشه میکشید و سپس آنها را برای تأیید و بهمنظور گرفتن جواز ساختمان به یک آرشیتکت میداد.
در موقع تعطیلات تابستانی مدرسه گاهی از او میخواستم که من را با خود ببرد تا ببینم کارهای ساختمانیاش چگونه انجام میشود. دوست داشتم طرز ساختن یک بنا را ببینم. اجرای طرحهای بزرگی همچون ساختمان ستاد ارتش در اول خیابان معلم و تعمیر کامل کاخ نخستوزیری در زمان نخستوزیری هویدا را بهخوبی به یاد دارم. در دبیرستان بودم که من را به کاخ نخستوزیری برد و تمام اتاقهای کار و عکسهای تمامی نخستوزیران ایران از زمان مشروطه به بعد را به من نشان داد. در حین سرکشی از بنایی به بنای دیگر، از او در مورد ساختمانسازی میپرسیدم و پدرم بارها به من میگفت: «برو درس بخوان تا مثل مهندس سیحون شوی».
درس خواندم، آرشیتکت هم شدم، ولی «مهندس سیحون» نشدم. برای من مهندس سیحون یک اسطوره بود و سالها طول کشید تا موفق به دیدارش شوم. در سال ۷۰ خورشیدی مصاحبهای از مهندس سیحون را با یکی از رسانهها شنیدم که مجری برنامه گفت وی ساکن پاریس است. سال بعد که به فرانسه رفتم، بهدنبال او گشتم. مدتی بعد فردی که مهندس را میشناخت، اطلاع داد او ساکن ونکوور کانادا شده ولی قرار است بهزودی به فرانسه بیاید. پاییز سال ۷۲ بود و من ساکن شهری بهنام «امیان» در یکونیم ساعتی شمال پاریس شده بودم. روزی تلفن زنگ زد و مهندس سیحون خودش را معرفی کرد و گفت با من چهکار داشتید؟ گفتم دلم میخواهد شما را ببینم. نشانی منزلش را داد و باهم قرار گذاشتیم و به دیدن او رفتم.
آپارتمان او در طبقات فوقانی یک برج مسکونی مشرف به رودخانه سن قرار داشت. اول فکر میکرد من یکی از دانشجویان سابقش هستم، ولی به او توضیح دادم که پدرم از او با تحسین یاد میکرد و من تحصیلاتم را در آمریکا انجام دادم و از طریق کتاب با کارهایش آشنا هستم. خوشحال شد که نسل بعد از دانشجویانش به کارهای او علاقهمند هستند.
وقتی فهمید در کدام شهر ساکن هستم، گفت در آنجا یک کلیسای قدیمی هست که بیش از ۸۰۰ سال قدمت دارد و سالهاست آن را ندیده و مایل است با یکی از دوستانش برای دیدن آن بیاید. با اشتیاق از ایشان دعوت کردم. در یکی از روزهای سرد آغاز زمستان ۷۲ به آن شهر آمد و پس از صرف چای و گرمشدن، با هم به دیدن آن کلیسا رفتیم. با عشق و علاقه به زوایای مختلف نگاه و دانستههایش را از اشکال، مجسمهها، سازه بنا و نقاشیها بیان میکرد؛ گویی که به معشوقش رسیده.
موقع برگشت از مجاورت بنای یک برج ساعت تاریخی که بهصورت بنایی در وسط میدان اصلی شهر قرار داشت، عبور کردیم و مجددا آن را با دقت نگاه کرد. بنای این زنگ چندصدسال قدمت داشت.
خانه من در نزدیکی همان برج ساعت بود و از یکی از پنجرهها میشد تمامی برج ساعت و گوشهای از کلیسا را دید. میزی خواست و خودش آن را در موقعیتی که میتوانست بهترین دید را داشته باشد قرار داد. کیف ابزار، مرکب و قلمهای نقاشی همراهش بود. کاغذ بزرگی را بیرون آورد و شروع به کشیدن آن منظره کرد. همه حاضران در خانه به سکوت فرورفتند و بالای سر مهندس سیحون جمع شده و با اشتیاق به حرکت قلم روی کاغذ و خلق یک اثر هنری نگاه میکردیم.
موقع صرف ناهار از او پرسیدم آیا امکان دارد که در مورد هنر معماری و تجربیاتش با او گفتوگو کنم که با روی باز پذیرفت. فکر میکردم اگر من سعادت شاگردی او را نداشتم، ولی صدها سؤال از او دارم و باید از این گنجینه علم و دایرهالمعارف سیار نهایت استفاده را بکنم تا خیرش به همه برسد.
از آن پس یکبار دیگر پایم به کتابخانه باز شد و در ضمن مرور کتب تاریخ معماری، به تنظیم سؤالات در زمینههای هنر، معماری، تاریخ، فناوری ساختمانسازی و … پرداختم. از آن پس هرگاه مهندس سیحون به فرانسه میآمد با ضبط صوت به پاریس رفته و سؤالاتم را مطرح کرده و پاسخهای او را ضبط میکردم. چندسالی طول کشید که شروع به انتشار تدریجی آن مصاحبهها در نشریات مختلف کردم. باورم این بود که یک هنرمند ملی متعلق به همه ملت است و نباید دیدگاهها و نظریات او تنها بین عدهای محدود بماند و روزنامههای کثیرالانتشار بهترین وسیله برقراری ارتباط یک هنرمند ملی با مردم هستند.
سالها گذشت و در پی دغدغههای زندگی و جابهجایی از کشوری به کشور دیگر، ارتباطم با مهندس سیحون قطع شد، ولی دیگران بارها با او مصاحبه کرده و از او برای سخنرانی و معرفی هنر و معماری ایران
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 