پاورپوینت کامل معنایی متفاوت از تجربه تکوین علوم انسانی در غرب و فلسفه ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معنایی متفاوت از تجربه تکوین علوم انسانی در غرب و فلسفه ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معنایی متفاوت از تجربه تکوین علوم انسانی در غرب و فلسفه ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معنایی متفاوت از تجربه تکوین علوم انسانی در غرب و فلسفه ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
حوز علوم انسانی همان حوز فهم است. روح انسان فقط می تواند چیزی را بفهمد که خود آفریده است. هر چیزی که روح انسان خود را در آن متعین کرده است درون حوزه علوم انسانی قرار می گیرد.
حوز علوم انسانی همان حوز فهم است. روح انسان فقط می تواند چیزی را بفهمد که خود آفریده است. هر چیزی که روح انسان خود را در آن متعین کرده است درون حوزه علوم انسانی قرار می گیرد.
چندی پیش نخستین پیش همایش «فلسفه و علوم انسانی» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با حضور اساتید و کارشناسان این حوزه برگزارشد؛ در این همایش افرادی چون غلامعلی حدادعادل، عبدالحسین خسروپناه و سیدحمیدطالبزاده در خصوص موضوعات مختلفی سخنرانی کردند؛ مالک شجاعی جشوقانی، سردبیر فصلنامه تخصصی نقد کتاب فلسفه، کلام و عرفان هم یکی از این سخنرانان بود که به دلیل کمبود وقت از سخنرانی خود با موضوع «تأملاتی در باب «فلسفه، مدرنیته و علوم انسانی»(با نگاهی به تجربه فلسفی دیلتای) صرفنظر کرد؛ مطلب پیش رو متن سخنرانی شجاعی است که توسط وی در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است؛
با اینکه در باب دیلتای و سهم او در فلسفه علوم انسانی به زبان های اروپایی آثار متعددی نگاشته شده، در زبان فارسی اما تاکنون پنج اثر از دیلتای منتشر شده است؛ مقدمه بر علوم انسانی، تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی، هرمنوتیک و مطالع تاریخ و به فهم در آوردن علم انسانی که به ترتیب جلدهای اول، سوم، چهارم و دوم مجموعه آثار انگلیسی دیلتای است و همگی به همّت دکتر منوچهر صانعی دره بیدی و انتشارات ققنوس ترجمه و منتشرشده و کتاب ذات فلسفه که حسن رحمانی (انتشارات دانشگاه مفید قم) ترجمه کرده است.
در لابلای متون ترجمه ای فارسی هم به تناسب بحث از هرمنوتیک و فلسفه علوم انسانی، فصل یا مقاله ای به دیلتای اختصاص داده شده است. نکته اما اینجاست که نخستین توجه به اندیشه و آثار دیلتای، عمدتاً به جهت سهم وی در سنت هرمنوتیکی و ارتباط معنادار آن با مباحث فلسفه دین، کلام جدید و هرمنوتیک دینی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد شمسی در فضای فکری فرهنگی ایرانِ معاصر بوده است. در کنار این دغدغه کلامی و حتی به یک معنا سیاسی- فرهنگی، با توسعه رشته فلسفه غرب و فلسفه های مضاف یا انضمامی همچون فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه تاریخ و … اساتید و پژوهشگران فلسفه، با درک ضرورت مراجعه به متون اساسی فلسفه غرب، به ترجمه آثاری از فلاسفه غرب به ویژه فلسفه جدید و معاصر غربی پرداختند که شاید یکی از مهم ترین و دقیق ترین گزینش ها، انتخاب و ترجمه مجموعه آثار دیلتای به زبان فارسی است.
معهذا تاکنون تألیف یا ترجمه مستقلی به زندگی و آثار دیلتای به ویژه با تأکید بر سهم او در پیشبرد مباحث فلسفه علوم انسانی به زبان فارسی منتشر نشده است. در این نوشتار پاورپوینت کامل معنایی متفاوت از تجربه تکوین علوم انسانی در غرب و فلسفه ۸۵ اسلاید در PowerPoint آن ارائه شده که شاید بتواند تصویر و مسیر متفاوتی از آنچه در نزدیک به چهار دهه تلاش برای ارائه مدل اسلامی – ایرانی علوم انسانی انجام شده ، پیش چشم ما بگشاید.
معناشناسی «علوم انسانی» به روایت دیلتای
مکریل در کتاب دیلتای؛ فیلسوفِ مطالعات انسانی، بحثی را به معناشناسی علوم انسانی نزد دیلتای اختصاص داده و پس از ذکر معادل های گوناگونی که در زبان انگلیسی برای (
Geisteswissenschaften
) ارائه شده به این نکته اشاره می کند که نزد دیلتای، این واژه معنایی فراگیرتر از آنچه ما از آن به علوم انسانی وعلوم اجتماعی تعبیر می کنیم دارد و شامل روان شناسی، انسان شناسی، اقتصاد سیاسی، حقوق، تاریخ، وحتی فقه اللغه و زیبایی شناسی می شود.[۱]دیلتای البته مُبدع این اصطلاح نیست و کاربرد رایج اصطلاح «علوم انسانی»، به اواسط قرن نوزدهم برمی گردد که در واقع ترجمه آلمانی اصطلاح «علوم اخلاقی» [۲] می باشد، اصطلاحی که جان استیوارت میل در کتاب «نظام منطق»[۳]، برای علومی که قسیم علوم طبیعی هستند به کار برده است.
وی بین علوم طبیعی علوم اخلاقی، تمایز قائل شده و این تمایز را براساس تمایز میان امر فیزیکی و امر ذهنی طرح کرده است. دیلتای اصطلاح «علوم انسانی» را به دلیل دلالتهای مابعدالطبیعی و رسوبات هگلی آن به ویژه در بحث هگل در «فلسف روح» نمیپسندید و به همین جهت تلاش میکند تا از این اصطلاح اجتناب و به جای آن عباراتی همچون «علوم اخلاقی – سیاسی» یا «علوم ناظر به جهان عملی» را به کار ببرد، با این وجود در مقدمه بر علوم انسانی، مصمم میشود تا این اصطلاح را حفظ کند. البته وی اغلب تعبیر «علوم مربوط به انسان» را به کار می برد، چنان که اولین اثر او در این زمینه، با عنوان «درباب مطالعه تاریخ علوم مربوط به انسان، جامعه و دولت» (۱۸۷۵) می باشد.
در دفتر اول مقدمه بر علوم انسانی، تعابیری مانند «علوم مربوط به اعمال انسان» ( جلد ۱۸مجموعه آثار) و « علوم جهان عملی» ( همان ۲۲۵) آمده و حتی در جایی تعبیر قدیمی تر «علوم اخلاقی – سیاسی» را مناسب تر از اصطلاح «علوم انسانی » می داند. دیلتای فقط یک بار به تعبیر «علوم بشری»[۴] نزدیک شده که در زبان آلمانی امروزی به نحو عمومی تر و به صورت (
Human Wissenschaften
) به کار می رود. هر چند دیلتای ملاحظات و نقدهایی درباب اصطلاح «علوم انسانی» دارد، اما آن را در قیاس با تعابیری چون علوم فرهنگی و علوم اجتماعی مناسب تر می داند: من پیرو متفکرانی هستم که اصطلاح علوم انسانی را به کار می برند، این اصطلاح مناسب تر از بقیه اصطلاحات است.
کاربرد روح[۵] در این اصطلاح، یقیناً سر نخ ناقصی از موضوع این علوم به دست می دهد، زیرا امور واقعِ روح انسان را از وحدت روان تنی طبیعت بشری متمایز می کند. تعابیر دیگر همچون علوم اجتماعی، جامعه شناسی، علوم اخلاقی، علوم تاریخی و علوم فرهنگی هم این نقیصه را دارند که دلالت بر تمامیت موضوعشان نمی کنند. اصطلاح علوم انسانی این امتیاز را دارد که هسته مرکزیِ امور واقعی را مشخص می کند که بر حسب آنها، وحدت این علوم تأمین شده و قلمرو این علوم و تمایز آنها از علوم طبیعی هر چند به صورت ناقص مشخص می شود.[۶]
وی در برخی از آثار متأخر خود، توضیحی در باب قلمرو علوم انسانی می دهد که کاربرد این اصطلاح، به ویژه وصف «انسانی» بودن در این ترکیب «علوم انسانی» را موجه تر می کند:حوز علوم انسانی، همان حوزه فهم است. روح انسان فقط می تواند چیزی را بفهمد که خود آفریده است. هر چیزی که انسان مهر تولید خود را بر آن زده است، موضوع علوم انسانی است و هر آنچه که روح انسان خود را در آن متعین کرده، در قلمرو علوم انسانی قرار می گیرد[۷]. در کتاب تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی، دیلتای از حوزه های معرفتی نه گانه، به عنوان مصادیق علوم انسانی یاد کرده است؛ تاریخ، اقتصاد سیاسی، حقوق، علم حکومت و دین، ادبیات، شعر، هنر و جهان بینی های فلسفی.[۸]
دیلتای و مسئله «بحران»[۹] پوزیتیویسم و هیستوریسم قرن نوزدهم
هاجز در مقدمه ای که درباب فلسفه دیلتای نگاشته تصریح می کند که سنّت های بزرگ فلسفی و عمدتاً متفاوت و بلکه متعارض قرن نوزدهم در تفکر دیلتای با هم تلفیق شده اند؛ فلسفه پوزیتیویستی انگلیسی – فرانسوی و ایده آلیسم آلمانی و فلسفه حیات و همین تلاقی است که طرح دیلتای برای بنیاد گذاری « علم عینی ِ» ناظر به تجربه حیات انسانی را شکل داده و در عین حال با چالش های جدی مواجه می کند.[۱۰]دیلتای همسو با دو متفکر پیش از خود در برلین یعنی رانکه و درویزن، هدف خود را دفاع از استقلال و خودآئینی علوم انسانی می داند. به اعتقاد وی، علوم انسانی باید روش و ملاکهای خود را مستقل از مابعدالطبیعه و علوم طبیعی داشته باشند و مابعدالطبیعه و به ویژه روشهای پیشینی فلسفه تاریخ، خطر بزرگی برای این استقلال است؛ می دانیم که قبل از دیلتای، رانکه و درویزن حملات سختی را متوجه فلسفه تاریخ سامان داده و به فلسفه تاریخ بی توجه بودند. دیلتای اما همداستان با درویزن، بیشترین اهتمام را به تأمین استقلال علوم انسانی داشت و معتقد بود که بنیاد این استقلال را نه در مابعدالطبیعه که در وضع معرفتی – فرهنگی پیش آمده ناشی از تکوین علوم طبیعی مدرن باید جست و جو کرد.
ایده آلیسم آلمانی و فلسفه تاریخ منتج از آن از دهه ۱۸۴۰ به انحطاط بازگشت ناپذیری سقوط کرده و نمی توانست خطر جدی برای علوم انسانی نوپا داشته باشد. بنابراین هر چند حمل جدی رانکه علیه فلسفه تاریخ فیخته و هگل، در دهه ۱۸۳۰ می توانست معنا دار باشد، اما در زمانه دیلتای که غولهای ایده آلیسم سقوط کرده بودند، این حملات جاذبه و اهمیت خود را از دست دادند. طرح فکری دیلتای باید متوجه دشمن قدرت مندتری میشد و آن پوزیتیویسم بود که از آن به «طبیعت گرایی نوین»[۱۱] تعبیر میشود ؛ رویکردی که به دنبال طراحی علوم انسانی بر مبنای روشهای علوم طبیعی بود .[۱۲] از این رو دیلتای و جه همت خویش را متوجه نقد رویکرد پوزیتیویستی در علوم انسانی کرد؛ وی تصریح میکند که هرچند رشد علوم طبیعی، به یک معنا این علوم را آزاد کرده ولی علوم انسانی را «برده» کرده است:
آزاد سازی علوم در پایان قرون وسطی آغاز شد، با این حال علوم مربوط به جامعه و تاریخ، رابطه تبعیت دیرپای خود را با مابعدالطبیعه تا مدت ها بعد یعنی قرن هجدهم ادامه دادند. از آن گذشته قدرت رو به رشد شناخت طبیعت، این علوم را به طریق دیگری که به همان اندازه ظالمانه بود، زیر سلط خود درآورد.[۱۳] فیلسوفانی همچون جان استیوارت میل و آگوست کنت، زمینه ساز تعمیم و بلکه تحمیل روشهای علوم طبیعی بر علوم انسانی شدند. از این رو نقادی این مانع جدی استقلال علوم انسانی یعنی پوزیتیویسم، مهم ترین بخش سلبی بنیادگذاری علوم انسانی را تشکیل می دهد. به نظر دیلتای، با ظهور مکتب تاریخی در آلمان، تردید جدی در تمامیت برنامه پوزیتویسم ایجاد می شود، به نظر وی در «مقدمه بر علوم انسانی»، دستاورد مهم و دوران ساز مکتب تاریخی، آزاد سازی آگاهی و تحقیقات تاریخی از مابعدالطبیعه می باشد که نتیجه آن، دفاع از استقلال روش شناختی علوم انسانی است.
اهمیت مکتب تاریخی برای دیلتای تا حدی است که او ظهور علوم تاریخی را به عنوان یک «انقلاب علمی نوین» در قیاس با انقلاب علمی قرن هفدهم می داند. بنابراین به تبع فلسفه انتقادی کانت که فلسفه را بحث فلسفی درباب «شرایط امکانی» علوم طبیعی می دانست وی به بحث فلسفی در باب «شرایط امکانی» علوم انسانی می پردازد. از آنجا که موضوع علوم انسانی، واقعیات تاریخی – اجتماعی است، پرسش از شرایط امکانی علوم انسانی در قالب شرایط امکانی « علم تاریخ » صورتبندی می شود:
در پرتو این وضعیت علوم انسانی، من تعهد کرده ام که برای اصل مکتب تاریخی و آن قسم تحقیقات اجتماعی که اکنون زیر نفوذ این مکتب است، بنیادی فلسفی فراهم کنم. به این ترتیب مصمم شدم تا به ارائ طرحی برای بنیادگذاری علوم انسانی بپردازم. نظام و اصولی که پایه و اساس احکام مورخان، نتیجه گیری های اقتصاد دانان سیاسی و مفاهیم حقوقدانان را فراهم می کند و در عین حال به آنها اطمینان خاطر می دهد چه نظامی است؟ آیا چنین نظامی باید ریشه در مابعدالطبیعه داشته باشد؟ آیا نظامی از قوانین طبیعی با فلسف تاریخی که توسط مفاهیم مابعدالطبیعی حمایت شده باشد ممکن است؟ اگر بتوان نشان داد که چنین چیزی ممکن نیست، در این صورت تکیه گاه استوار نظام اصولی که علوم جزئی را به هم مرتبط کند و یقین و اطمینان برای آن ها فراهم کند در کجاست؟ [۱۴]
دیلتای به دنبال تأمینِ اعتبارِ دعاویِ تاریخی از طریق فراهم کردن بنیادی فلسفی برای آن می باشد. در این مسیر، دعاوی تاریخی نباید از تجرب زیسته انسان ها که در واقع ریشه این احکام و دعاوی است، منتزع و گسسته شوند. در حالی که علوم طبیعی برخلاف علوم انسانی، منتزع از تجربه انسان هستند. از سوی دیگر دیلتای دغدغ آن را دارد که معرفتشناسی او دعاوی علوم انسانی را محدود نکند و به تأمین همه شمولی این دعاوی بپردازد؛ به تعبیر دیگر، دعاوی تاریخی در عین حال که ارتباط خود با حیات را دارند باید به طور همه شمول قابل اطلاق باشند. دیلتای از بنیادگذاری فلسفی مکتب تاریخی، به «نقد عقل تاریخی» تعبیر می کند: من وظیف بنیادی هر نوع تأمل فکری – فلسفی در باب علوم انسانی را نقد عقل تاریخی خوانده ام، مسئله ای که برای عقل تاریخی باید حل کرد در نقد کانتی عقل به نحو کامل بررسی نشده است.[۱۵] ما باید هوای خالص و تصفیه شد نقد عقل محض کانت را رها کنیم، تا بتوانیم حق مطلب را در مورد ماهیت کاملاً متفاوت اعیان تاریخی ادا کنیم[۱۶].
دیلتای مصمم است تا ساختار دوبارهای به نظام علوم انسانی بدهد به گونه ای که در آن روش شناسی تجربی، نقش مبنایی داشته باشد که این البته رویکرد، ریشه در موقف ضد متافیزیکی او هم دارد. با اینکه دیلتای بر تمایز میان علوم طبیعی و انسانی تأکید میکند، معهذا هر دو را تجربی، عینی، واقعی و معتبر[۱۷] می داند. حتی وی، طرح نقدِ عقلِ تاریخی خود را به عنوان «علمِ تجربیِ ذهن»[۱۸] طرح میکند که این تعبیر هم نشان از قرابت فکری وی با پوزیتیویسم دارد. از سوی دیگر، دیلتای در مقابل هجمه پوزیتیویسم، از مکتب تاریخی و از اصل الاصول آن یعنی «تاریخمندی» دفاع میکند؛ پاسخهایی که آگوست کنت، فیلسوفان پوزیتیویست، جان استوارت میل و فیلسوفان تجربی مسلک به این پرسش ها (پرسش از شرایط امکانی تاریخ و علوم انسانی) داده اند، به نظر من واقعیت تاریخی را ابتر و فلج کرده تا آن را با مفاهیم و روش های علوم طبیعی هماهنگ و سازگار کند.[۱۹]
از آنجا که علوم انسانی، جهانِ تاریخی و اجتماعی و موضوعات خاص خود را دارد، نمیتواند عیناً همان رویکرد علوم طبیعی را دنبال کند. بنابراین باید استقلال روش شناختی این علوم تأمین گردد. به نظر دیلتای، اگر ذهن در مواجهه با م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 