پاورپوینت کامل شکسپیر در ایران ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکسپیر در ایران ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکسپیر در ایران ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شکسپیر در ایران ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

ونیز شهری بود زیبا و پر از رنگ و تنوع بندری بود که دسترسی‌اش به دریا، آزادی و گوناگونی مشاغل را به ساکنان خود که از نژادها و مذاهب مختلف در آن جمع شده‌اند، عرضه می‌کرد. تاجران موفق و مرفه و نیز با بهره‌گیری از وفور مظاهر حیات، شیوه‌های شرق و غرب را درهم آمیخته، در تنعم و تعیش زندگی می‌کردند. به این مزایا باید خورشید تابناک ایتالیا را نیز افزود که لذائذ ونیز را دوچندان می‌کند.

تاجر ونیز

ونیز شهری بود زیبا و پر از رنگ و تنوع بندری بود که دسترسی‌اش به دریا، آزادی و گوناگونی مشاغل را به ساکنان خود که از نژادها و مذاهب مختلف در آن جمع شده‌اند، عرضه می‌کرد. تاجران موفق و مرفه و نیز با بهره‌گیری از وفور مظاهر حیات، شیوه‌های شرق و غرب را درهم آمیخته، در تنعم و تعیش زندگی می‌کردند. به این مزایا باید خورشید تابناک ایتالیا را نیز افزود که لذائذ ونیز را دوچندان می‌کند.

شکسپیر در دو نمایشنامه ونیزی خود (اتللو، تاجر ونیز) از ویژگیهای ونیز ـ آزادی نژاد و مذاهب ـ استادانه بهره می‌گیرد و حوادث نمایشنامه‌ها را در این بسته‌بندی می‌پیچد و مانند یک فروشنده ماهر عرضه می‌کند.

شخصیتی که عنوان نمایشنامه از اوست، تاجری است به نام آنتونیو (

Antonio

) که ناوگان تجاری‌اش در دریاها فعال است و کالاهای مطلوب را از شرق به غرب می‌برد و می‌آورد. در میهمانی مسافران تاجران دریایی ونیز که هر سال در هفته اول دسامبر برپا می‌شد، بخت آنتونیو برای انتخاب شدن به ریاست خانه تجارت ونیز بالا بود. در این میهمانی، قاصدی نامه‌ محرمانه‌ای برای او می‌آورد. نامه را باز می‌کند و می‌خواند و حالش به هم می‌خورد. نامه می‌گفت که کشتی‌ها و کالایش به کام طوفان رفته‌اند. آنتونیو سخت بیمار می‌شود. او مسیحی مؤمن و بازرگانی بسیار خیّر و به دوستانش وفادار بود و به آنان که نیازمند بودند یا می‌شدند، سخاوتمندانه کمک می‌کرد. در انجام کمکها طوری وانمود می‌کرد که خواست خدا را انجام می‌دهد. بی‌منت و بی‌نما (برگردان

show off

). در جشنهای میلاد مسیح به واتیکان می‌رفت، با دهها گاری نان و شراب که بین مردم تقسیم می‌کرد (

Bloom 1964:26

)

حال بختش برگشته بود. خودش می‌گفت: «شاید این وضع از آن بابت پیش آمده است که فرمان خدا را درست انجام نداده‌ام!» در گیر و دار این بخت‌برگشتگی، دوست جوانش بسانیو (

Bassanio

) که یار گرمابه و گلستان هم بودند، احتیاج به ۳۰۰۰ دوکات (

ducat

: واحد پول ونیز در آن زمان) داشت که مخارج خواستگاری دختری به نام پورتیا (

Portia

) را که هم زیبا بود و هم ثروتمند و از خانواده‌ای پرنفوذ، تأمین کند. آنتونیو نمی‌توانست بسانیو را در این حالت تنها بگذارد. او به اعتبار‌ گذشته‌اش، نزد شایلاک (

Shylock

) رفت.

شایلاک یهودی متمول، متعصب و نزول‌خوار ونیز بود که با شرطی نامعقول و شگفت‌آور ۳۰۰۰ دوکات به آنتونیو وام می‌دهد. شایلاک در ونیز ـ شهر تجارت و ضیافت ـ از راه نزول‌خواری به ثروتی هنگفت دست یافته بود؛ اما مسیحیان ونیز که به پول احتیاج داشتند، محتاج او بودند نه دوستدارش. شایلاک می‌دانست که آنتونیو با وجود از دست دادن کشتی‌هایش هنوز تاجر معتبری است.

در این احوال بسانیو آگاه می‌شود که آنتونیو برای گرفتن وام به شایلاک متوسل شده است. او شایلاک را به شام دعوت می‌کند و شایلاک برخلاف عقیده‌اش که با مسیحی هم‌سفره نمی‌شد، می‌پذیرد و کیفر این پذیرش را می‌چشد. هنگامی که در منزل بسانیو بود، دخترش جسیکا (

Jessica

) با مبلغ هنگفتی پول و جواهر پدرش با مردی از خانه فرار می‌کند و ناپدید می‌شود.

شایلاک این واقعه را توطئه آنتونیو می‌پندارد و در قبولاندن شرطش مصمم‌تر می‌شود. شرط او این است که اگر آنتونیو در رأس موعد بدهی‌اش را نپردازد، او حق داشته باشد یک پوند (تقریباً نیم‌کیلو) از گوشت تن آنتونیو را با کارد ببرّد!

***

همیشه نوشتن یا سخن گفتن درباره امیال و مسائل جنسی بحث‌انگیز بوده است. باید به خاطر داشت که این غریزه جزء پایدارها و انجامش جزء متغیرهاست و ارضایش در همه زمانها و مکانها برای انسانها حیاتی تلقی شده؛ اما انحای اعمال آن در فرهنگها و زمانهای مختلف گوناگون است. ماجراجویان انگلیسی که در قرن شانزدهم به دریاها رو آوردند، در پایان سفرهای خود نه تنها سرزمینهای بیگانه، حیوانات بیگانه و گیاهان بیگانه یافتند، بلکه رسوم ارضای غریزه جنسی را نیز متفاوت دیدند. شیوه‌هایی که در اروپای مسیحی مطرود بود، در نقاط دیگر دنیا عادی و معمولی تلقی می‌شد. در غالب نقاط دنیا تعدد زوجات، نشانه منزلت اجتماعی بود، نه منبعث از تباهی و فساد اخلاقیات.

حرف در اطراف آنتونیو و بسانیو زیاد است. آنتونیو از ازدواج دوستش با پورتیا ناشاد است. آنتونیو: نزد همسر محترمت از من به نیکی سخن بگو مراحلی را که به پایان عمر آنتونیو مانده، برایش بازگوی. بگو تا چه حد تو را دوست داشتم. در مرگم منصفانه سخن بگو. وقتی داستان را بیان کردی، از او بخواه داوری کند. آیا بسانیو زمانی دلداده‌ای نداشت. (پرده۴، صحنه اول)

بسانیو: زندگی ما، همسرم و همه دنیا بیش از تو برایم ارزشی ندارد. آماده‌ام (همه چیز را از دست بدهم) همه چیز را در پای این شیطان (مرگ) قربانی کنم تا تو را به من بازگرداند.

گروهی اندوه و درهم ریختگی آنتونیو را ناشی از علاقه خاصش به بسانیو و ازدواج او با پورتیا می‌دانند.

پورتیا و نجات آنتونیو

وقتی پورتیا آگاه می‌شود که آنتونیو شرط شایلاک را در قبال وام خود پذیرفته است و اینک هم توانایی پرداخت وام را ندارد، بر آن شد که دفاع او را بر عهده بگیرد. برای این کار جنسیتش را مخفی می‌کند و خود را به شکل مرد جوانی درمی‌آورد که از بلمونت (

Belmont

) به ونیز آمده است. پورتیا این تغییر جنسیت ظاهری را حتی از شوهرش بسانیو نیز پوشیده نگه می‌دارد. در تحلیل تصمیم پورتیا دو وجه بر وجوه دیگر پذیرش بیشتری دارند:

الف) جوانمردی آنتونیو در گرفتن وام برای بسانیو

ب) آگاهی پورتیا از علاقه مفرط آنتونیو و شوهرش به یکدیگر و اطمینان به اینکه مرگ آنتونیو تأثیر عمیقی بر شوهرش خواهد داشت تا بدان حد که ممکن است او را از پای درآورد یا به خودکشی وادارد.

پورتیا برای اینکه از سختی رفتار و گفتار شایلاک بکاهد، موارد کیفری را که در مسیحیت و یهودیت مشابهت یا نزدیکی دارند، برشمرد و روحیه شایلاک را آرام کرد. به شایلاک حق داد که دعوی‌اش نابجا نیست و او حق دارد که اجرای شرطی را که آنتونیو پذیرفته است، از دادگاه و دوک‌ ونیز که بر همه نهادها آمریت دارد، مطالبه کند. به شایلاک پیشنهاد کرد که حاضر است در ازای خودداری از اجرای شرط، به جای ۳۰۰۰، ۶۰۰۰ دوکات یعنی دوبرابر بپردازد؛ اما شایلاک با توجه به اینکه فرار دخترش را توطئه آنتونیو می‌دید، نپذیرفت. این عدم پذیرش، در نظر مردمی که در دادگاه حاضر و غالباً مسیحی بودند، اثر منفی شدیدی نسبت به شایلاک بر جای گذاشت.

در این مرحله به دادگاه پیشنهاد تنفس داد، به امید اینکه در این فاصله شایلاک را به پذیرش ۶۰۰۰ دوکات راضی کند. شایلاک به علت بغضی که نسبت به مسیحیان و کینه‌ای که نسبت به آنتونیو داشت، نپذیرفت و بر اجرای شرطش پافشاری کرد. در این هنگام شایلاک از دادگاه اجازه صحبت خواست و نطق معروف خود را ایراد کرد:

گفتار پرتأثیر شایلاک:

آیا یهودی چشم ندارد، دست ندارد، اعضا و جوارح دیگر ندارد؟

احساس ندارد، عاطفه ندارد، با همان غذاهای عمومی تغذیه نمی‌شود؟

یا همان سلاحی که همه را می‌آزارد، آزرده نمی‌شود؟

در معرض همان بیماریها قرار نمی‌گیرد؟

از همان چیزها مثل عموم مردم بهبود نمی‌یابد؟

در تابستان و زمستان مثل یک مسیحی گرما و سرما را حس نمی‌کند؟

اگر نیشتری به تن ما فرو کنند، خون نمی‌آید؟

اگر ما را قلقلک دهید، خنده‌مان نمی‌گیرد؟

اگر ما را مسموم کنید، نمی‌میریم؟

بنابراین اگر به ما ظلم شود، نباید تلافی کنیم؟

اگر در آنچه گفته شد ما به هم شباهت داریم، پس در آن تلافی‌جویی هم با شما شباهت د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.