پاورپوینت کامل چهل روز از مرگ سپانلو گذشت واپسین تصویر شوالیه ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چهل روز از مرگ سپانلو گذشت واپسین تصویر شوالیه ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چهل روز از مرگ سپانلو گذشت واپسین تصویر شوالیه ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چهل روز از مرگ سپانلو گذشت واپسین تصویر شوالیه ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

محمدعلی سپانلو، تاریخ شفاهی ادبیات ایران بود و حافظ تمامی رخدادهای ادبی. بی‌شک او یکی از زحمتکشان عرصه‌ی ادبیات به‌شمار می‌رود.چهل روز از مرگ شاعر تهران، محمدعلی سپانلو گذشت. شاعری که فرهنگ‌ساز بود و این می‌تواند بزرگترین رسالت یک شاعر باشد که سپانلو آن را تمام و کمال به انجام رساند.

محمدعلی سپانلو، تاریخ شفاهی ادبیات ایران بود و حافظ تمامی رخدادهای ادبی. بی‌شک او یکی از زحمتکشان عرصه‌ی ادبیات به‌شمار می‌رود.چهل روز از مرگ شاعر تهران، محمدعلی سپانلو گذشت. شاعری که فرهنگ‌ساز بود و این می‌تواند بزرگترین رسالت یک شاعر باشد که سپانلو آن را تمام و کمال به انجام رساند.

سپانلو بارها می‌توانست ایران را ترک کند و در کشورهای اروپایی ساکن شود اما عشق به میهن و هم‌میهنانش او را تا واپسین لحظات در این خاک نگاه داشت. گرچه که در خاموشی و سکوت و حتی می‌توان گفت غریبانه از بین ما رفت اما حاضر نشد حتی لحظه‌ای وطنش را ترک بگوید. او شاعر تهران بود. در تهران ماند و برای تهران سرود و در تهران چشم از جهان فروبست. روحش شاد و یادش گرامی.

درباره سپانلو

او متولد آبان ماه ۱۳۱۹ و درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ شاعر، پژوهشگر و مترجم ایرانی بود. سپانلو درکنار برگردان آثار ادبی، مجموعه‌های شعری ازجمله رگبارها، پیاده‌روها، نبض وطنم را می‌گیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایق‌سواری در تهران را در کارنامه خود دارد. سپانلو آثاری از نویسنده‌های مطرح دنیا مثل آلبر کامو و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده‌است. او دانش‌آموخته دانشکده حقوق دانشگاه تهران و از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران بود.

محمدعلی سپانلو شاعر، منتقد ادبی، و مترجم بود. وی بیش از شصت جلد کتاب در زمینه‌های شعر و داستان و تحقیق، به صورت تألیف یا ترجمه، منتشر کرد. در بیست سال گذشته، او به عنوان یکی از چند نماینده‌ی معدود ادبیات معاصر فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و آمریکا شرکت کرده و گفته می‌شود که سهمِ بزرگی در معرفی ادبیات ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثار او تا به حال به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شده‌است. کتاب نویسندگان پیشروِ ایران که گلچینی از آثار داستانی نویسندگان قرن بیستم ایران، به همراه بررسی آنهاست، جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایران است و تابه‌حال فروش بسیار بالایی داشته‌است.

ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگان ایرانی است که در دنیای ادبیات غرب نیز شناخته شده، و توانسته است نشان شوالیه نخل (لژیون دونور) آکادمی فرانسه، و جایزه‌ی ماکس ژاکوب را دریافت کند.

سپانلو در سال ۱۳۸۰ در فیلمی به نام رخساره به کارگردانی امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت و با میترا حجار همبازی بود. پیش از آن وی همچنین در فیلم‌های شناسایی (۱۳۶۶) به کارگردانی محمدرضا اعلامی، ستارخان (۱۳۵۱) به کارگردانی علی حاتمی و آرامش در حضور دیگران (۱۳۵۱) با کارگردانی ناصر تقوایی نیز به ایفای نقش پرداخته بود.

سپانلو درباره بازی در فیلم آرامش در حضور دیگران چنین می‌گوید: من تقوایی را به نام می‌شناختم، روزهایی که او داستان می‌نوشت و در مجله آرش منتشر می‌شد. روزی او را در منزل سیروس طاهباز دیدم و این اولین آشنایی من با او بود. بعد در هتل مرمر یک بار دیگر تقوایی را دیدم، از من پرسید که فیلم بازی می‌کنی؟ من نمی‌دانستم که او فیلم‌ساز هم هست. گفت که همه برای من مجانی بازی می‌کنند چون پولی ندارم و به جایی هم وابسته نیستم. قرار شد که من در این فیلم بازی کنم. غلامحسین ساعدی فیلمنامه را داد و سیروس طاهباز هم‌خانه‌اش را، هر دو هم بدون دریافت پول و این‌طور بود که آرامش در حضور دیگران ساخته شد.

فیلم نام تمام مردگان یحیی است، مستندی نود دقیقه‌ای است که آرش سنجابی درباره محمدعلی سپانلو ساخته است. در این فیلم چهره‌هایی مانند مسعود کیمیایی، آیدین آغداشلو، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، علی باباچاهی، جواد مجابی و ناصر تقوایی درباره زندگی و آثار سپانلو نظرشان را بیان می‌کنند.

سپانلو نمونه ویژه‌ای از اهل قلم ما بود / یادداشت سیدعلی صالحی

«سخت است رخ به رخ سونامی این همه سخن کج و راست، قامت بیارایی و چندان گزندت نیاید از هرچه درد و هرچه درشت. رندتر… او که جایی میان سایه روشن‌ها بایستد آن‌گونه که محمدعلی سپانلو! چپ نمی‌رفت چندان که عناد راست برانگیخته شود و آن‌قدر رو به راست رها نمی‌شد که چپ از وی به گلایه! نه فروتر از عقاید آسان روزگار، نه فراتر از هر بیرق و بالا و حزب و حضر…!

سپانلو نمونه ویژه‌ای از اهل قلم ما بود که نمی‌خواست به‌طور مطلق در یک جبهه غلیظ جهان سومی قرار بگیرد. او موطنی جز اقلیم خاکستری نداشت. از خیر سیاه و سفید و دواکیزم تقدیری درگذشته بود. همین سرشت وی را وامی‌داشت تا هم جلال آل‌احمد را احترام گذارد هم «ب.آذین» را صاحب عزت بیابد.

پناهیده شدن به اقلیم شناوری از این دست… هم هزینه‌های خود را دارد. محمدعلی سپانلو از معدود شاعران معاصر ما بود که انگار هیچ باکی از تنها ماندن نداشت. نگهداشت ثقل فردی و جنم اجتماعی ‌آن هم در شرایط دشخوار این روزگار کار ارزان و آسوده‌ای نیست.

دشواری دقایق لغزنده در تعادل این لایه خاکستری خواب را بر سنگ هم حرام می‌کند چرا…؟! به دلیل مزمن شدن جراحت قضاوت عاری از اخلاق در همه لایه‌های اجتماعی! بحران خرد، به تکلم کور و تاریکی دامن می‌زند. همین است که هرکسی از جبهه چپ سوژه را می‌نگریست او را متعلق به جهان راست می‌دید. و هرکسی از جنبه راست وی را برانداز می‌کرد ناخواسته ایشان را همدل چپ می‌یافت.

تنها ماندن سرنوشت همه روشنفکرانی است که نمی‌خواهند گماشته هیچ طایفه ای باشند. دستاورد بی‌نظیر چنین راه و رنجی یقیقنا استقلال است اما تحمل چنین سرنوشت خود انگیخته‌ای در جهان زنجیرزار، پناه بردن به تفردی است که هر لحظه ممکن است در نبرد با نومیدی درهم شکسته شود: هدایت، اخوان، غزاله علیزاده، محمدعلی سپانلو…

مقاومت در چنین شرایطی (اگر آرمان آزادی به سکون و انفعال بگراید) غیرممکن است. همین جاست که تنها ماندگی در مقام مزبله‌ای معناکش، فرسایش زودرس خود را آغاز می‌کند. سپانلو… شاعر ایران به دلیل مقاومت طولانی مدت برای تعریف همین موطن خاکستری، فرسوده و فرسوده‌تر شد… تا آن سحرگاه اردیبهشتی که به سیمین بهبهانی بزرگ پیوست. یادش… خوش‌تر تا هرچه ترانگی، تا هرچه ترانگی…!»

سپانلو تاریخ شعر معاصر ایران بود

متن یادداشت غلامحسین سالمی

«تازه از خرمشهر آمده بودم تهران و نخستین بار سپانلو را در دفتر مجله‌ی فردوسی به سردبیری عباس پهلوان دیدم. هر هفته بعدازظهرهای روز سه شنبه گروه زیادی از هنرمندان، شاعران و نویسندگان و فیلمسازان و… در دفتر مجله فردوسی جمع می‌شدند و با هم گپ می‌زدند. خدا رحمتش کند، آقا رضا آبدارچی برای همه چای می‌آورد و گپ و گفت تا شب ادامه داشت و آن موقع یا به تماشای تئاتری می‌رفتیم یا توی یکی از کافه‌های مثل سلمان، جهان نو، ریویرا، هتل پالاس یا هتل مرمر دور هم جمع می‌شدیم. پاره‌ای وقت‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.