پاورپوینت کامل کشاکش دیروز با امروز در شعر سرزمین سبلان ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کشاکش دیروز با امروز در شعر سرزمین سبلان ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کشاکش دیروز با امروز در شعر سرزمین سبلان ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کشاکش دیروز با امروز در شعر سرزمین سبلان ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
چندسال پیش با نگاهی به ادبیات، خاصه شعر در استان اردبیل برخی خطوط را برجسته دیده بودم. آن خطهای نمایان، از یک سو بهاندیشه محکم و دیرپایی اتکا داشت. به ذهنیتی که مصرانه از تغییر خود پیشگیری میکرد. این نگاه به شعر که نگاهی خلاصه در تغزل و مراثی شده بود، در طول چنددهه توانسته بود، خود را در پشت آثار و شکوه اسامی شاعرانش توانمند کند و از نفوذ مراثی در فرهنگی متکی به اسطورههای دینی بخوبی استفاده نماید…
نمایی از موقعیت شعر استان اردبیل
مظاهر شهامت
چندسال پیش با نگاهی به ادبیات، خاصه شعر در استان اردبیل برخی خطوط را برجسته دیده بودم. آن خطهای نمایان، از یک سو بهاندیشه محکم و دیرپایی اتکا داشت. به ذهنیتی که مصرانه از تغییر خود پیشگیری میکرد. این نگاه به شعر که نگاهی خلاصه در تغزل و مراثی شده بود، در طول چنددهه توانسته بود، خود را در پشت آثار و شکوه اسامی شاعرانش توانمند کند و از نفوذ مراثی در فرهنگی متکی به اسطورههای دینی بخوبی استفاده نماید؛ شاهی، منزوی، یحیوی، عاصم، چیچک، دلداده و چندنفر دیگر، نمایندگان پرآوازهتر این جریان شعری بودند و باکمی جسارت بیشتر و با مضمونهای اندکی اجتماعی و سیاسیتر، طیف جانبی و جوانتری هم شکل میگرفت: درگاهی، بقا، الفبایی، نعمتی، سیمزاری، الهی، مقدم و تعداد دیگر که نتیجه نیکتری از فضای دهه شصت متأثر از انقلاب و جنگ بود. باید گفت اگرچه طیف اول این جریان، با اعتماد بهنفس آشکار، خود را از ارتباط با شعر ایران و جهان بینیاز میدید، اما طیف دوم آن، در پاسخ به تردیدهای ذهن خود کوشش کرد با همان امکانات اندک شهرستانیاش، از این نقیصه بگذرد و البته نتیجه آن را در آثار خود اجرا میکرد.
اما از سوی دیگر، جریانی نو و کوششگر هم دیده میشد که اتفاقاً بهسوی خطرکردن میرفت، لرزان بود و گاهی وحشتزده اما مصر و تلاشگر هم بود. قد و قواره خردی داشت ولی صدای بلند و رسایی هم داشت. این شعر، نگاهی امروزی داشت و با جسارت و شهامت، از مرزهای قدیمی میگذشت و برای رسیدن به نگاه خاص خود(که دور و دورتر میرفت)، دست از مخاطب عام میشست و با مخاطبان خاص خود، گفتوشنیدی از جنسی دیگر آغاز میکرد؛ در انزوایی سخت و رنجبار، به یافتههایش تکیه میکرد و گامهای بیشتری، پیشتر میبرد…
سرنوشت امروزین دیروزیها
اکنون زمان زیادی از آن وضعیت گذشته است. نگاه نخست ناچار شده که چنان عقب بنشیند که دیگر حتی شکوه باستانی خود را هم نداشته باشد. بخشهای زیادی از آن به خاموشی گراییده است. در مقابل، نگاه دوم بر کمیت و کیفیت خود افزوده است. نامها و صداهای تازهای را نشان داده است و مهمتر از همه اینکه بهحضور خود، رسمیت غیرقابل طرد و تردیدناپذیری بخشیده است…
دهه هفتاد، دهه پرتنش و پرتلاش هردو جریان بود. نشریات محلی و استانهای همجوار فعال شده بودند. نقد بومی در کنار نقد عمومی شعر، پیگیر و پرصدا پیش میرفت: صالح عطایی، نادر ازهری، درگاهی، فیضی، وحید علیرضایی، وحید ضیایی و… این نقد، شعر دیروز را هدف قرار داده بود و ضمن نقادی آن، شعر امروز را که محکم و زیبا، اما از آینده خود بیمناک بود، بهمیان میکشید: اشعاری از صالح عطایی، نادر ازهری، الفبایی، درگاهی و چند نام دیگر که در کنار آنها اسامی مشترک و غیرمشترکی در داستاننویسی هم بهشکل جدی، پیش میرفتند و از این جایگاه، بر رشد شعر میافزودند؛ خصوصاً اینکه نوشتن و سرایش بهزبان ترکی هم، تجربههای جدید خود را به میدان میکشید و با زبان دیگر، ارتباط مستمری را نشان میداد.
و بالاخره مثل هر جای دیگر در راستای سالهای بعد، اتفاقات بیشتری وقوع پیدا کرد تا جریان شعری اردبیل را گستردهتر و متنوعتر پیش ببرد: رسانهها، ارتباطها، انجمنها، کتابخانهها و… و نتیجه اینکه شعر امروز اردبیل به جریان خودش تبدیل شد و دهها دفتر و نام از خود معرفی کرد: صالح عطایی، موسی سلیمانیمقدم، نادر ازهری، آیدین ضیایی، آیدین مسنن، سپیده داداشزاده، وحید ضیایی، ابراهیم عادلنیا، سولماز صادقزاده، مهدی اکبریفر، محمود جلالی، محمدرضا فریدی، فرزانه اعتماد، ناهید اللهوردیزاده، خانم نوروزی، سعید احمدزاده، الناز سرخانلو و دهها نام دیگر.
اکنون صدای شعر اردبیل فراتر رفته و چهره خود را با ویژگیهای زیباتر شناسانده است؛ اما و با همه اینها، دریافت من این است که آن نگاه گذرا که خطوط برجسته را دیده بود، هنوز از موقعیت شعر استان اردبیل، با وضوح و صراحت سخن میگوید. بهعبارت دیگر، هنوز منازعه سوهای شعر در این وادی بهپایان نرسیده است. هنوز شعر امروز، در اینجا نتوانسته است، چنان تمامقد بایستد که نگاه مدرن و بهروز خود را در گوشهگوشه باورهای خود نشان بدهد. به این دلیل که از مخاطرات خود رها نشده است. پس آن منظر را دوباره میبینم و سخنانم را تکرار میکنم و میدانم در اینصورت، صورتهای جدید شعر، درخشانتر دیده خواهد شد:
دو شاخه از ادبیات اردبیل
اندیشیدن به آثار ادبیات در استان اردبیل در وضعیت معاصر، بلافاصله و بهصورت خطی روشن، دو نوع ادبیات را آشکار میکند و نشانی میدهد؛ ادبیات در زمانی معاصر و ادبیات معاصر.
ادبیات در زمانی معاصر را به ادبیاتی اطلاق میکنیم که نتوانسته شاخصههای معاصر بودن را از آن خود کند. این نوع ادبیات با طرح و بیان مسائل کلی، در فضای سنتی، آثار خود را تولید و عرضه میکند و ظاهراً قصد ندارد از موقعیت خود فراتر رفته یا از آن عدول کند.
قسمتی از این ادبیات، بقای خود را در اشکال قدیمی و سنتی(فرمهای معمول و شناخته شده) عرضه کرده و به این ترتیب، تمامیت کهنگرایانه خود را حفظ میکند…اما بخش دیگر این ادبیات با وجود حفظ هسته سنتی خود، سعی کرده است با استفاده از فرمهای معاصر، شکل ظاهراً جدیدتری را به خود بدهد. چنین اتفاقی مخصوصاً در بخش شعر، بیشتر قابل مشاهده است. این بخش برخلاف بخش اول، که مواضع تدافعی بیشتری را در برابر خود ایجاد کرده است، رایجتر بوده، کمیت زیادتری را از خود نشان داده است؛ خصوصاً اینکه بخش عظیمی از جوانان را، با اذعان به سهلالوصول بودن موفقیت در آن، مشغول خود کرده است.
ادبیات و شعر معاصر را به آن بخشی از ادبیات اطلاق میکنیم که با استعداد و درایت خود، جهان معاصر را بهواسطه حضور فعال اندیشه و اطلاعات خود، درک کرده و شناخته است. پیروزیهایش را میشناسد، مخاطراتش را احساس میکند، افقهایش را میبیند، مضیقههایش را بازمیشناسد و با برزخهایش روبهرو میشود. این همه، موقعیتی مشخص و متغیر را، در برههای از شناختشناسی معرفی میکند؛ موقعیتی که بر قول ارسطو بیشتر تأکید میکند: «فرق حیوان و انسان در این است که حیوان درک میکند، اما انسان درک میکند که درک میکند»، یعنی انسان با درک درک خود، دچار اندیشه مدام شده، در آماجگاه نه یک اندیشه، بلکهاندیشههای مدام متولد شونده و هردم میرنده، قرار میگیرد.
انسانی با چنین جایگاهی، هرگز اویی نیست که بتواند تقدیر جهان را با انگشت اختیار خود رقم بزند یا فکر کند حتی، جهان بیحضور او، تقدیر خود را طی میکند، بلکه اویی است که میداند جهان او را به حضور فعال در عملیات اشیا و مفاهیم، وادار کرده است. خلاصهتر اینکه او میداند دچار اندیشیدن است تا تداوم حیات خود و جهان را بازهم در دقایق حال، ممکن گرداند.
با این اوصاف، تولید و ارائه آثار از چنین منظری نمیتواند حول مفاهیم ساده، ارزشهای فریبنده اما تهی و دور از واقعیات موجود، رفتارهای بیمناسبت با جای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 