پاورپوینت کامل شاهنامه در جامعه عشایری بختیاری جنبه‌های مردم شناسانه‌ی پهلوان و پهلوانی ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شاهنامه در جامعه عشایری بختیاری جنبه‌های مردم شناسانه‌ی پهلوان و پهلوانی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاهنامه در جامعه عشایری بختیاری جنبه‌های مردم شناسانه‌ی پهلوان و پهلوانی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شاهنامه در جامعه عشایری بختیاری جنبه‌های مردم شناسانه‌ی پهلوان و پهلوانی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

شاهنامه یا “کتاب شاهان” نوشته­ ی ابوالقاسم حسن فردوسی[۱] طولانی­ترین کتاب شعری است که توسط یک نفر سروده شده است. حماسه ­اش در مورد تاریخ ایران (پارس) از زمان نخستین پادشاه، یعنی کیومرث که فرمان­روایی­اش را در روزگار آغازین بنیاد نهاد تا شکست ایرانیان از اعراب مسلمان در اوایل قرن ۷ میلادی، روایت می­کند. فردوسی در سال ۹۳۵ میلادی زاده شد و در سال ۱۰۲۰ میلادی از دنیا رفت. بنابراین او کار نوشتن کتابش را ۴ قرن پس از فروپاشی شاهنشاهی باستانی ساسانی و آمدن اسلام به ایران، آغاز کرد (Davis 1992).

پدرام خسرو نژاد برگردان علی اصغر سلحشور، مصطفی داشاد
شاهنامه یا “کتاب شاهان” نوشته­ ی ابوالقاسم حسن فردوسی[۱] طولانی­ترین کتاب شعری است که توسط یک نفر سروده شده است. حماسه ­اش در مورد تاریخ ایران (پارس) از زمان نخستین پادشاه، یعنی کیومرث که فرمان­روایی­اش را در روزگار آغازین بنیاد نهاد تا شکست ایرانیان از اعراب مسلمان در اوایل قرن ۷ میلادی، روایت می­کند. فردوسی در سال ۹۳۵ میلادی زاده شد و در سال ۱۰۲۰ میلادی از دنیا رفت. بنابراین او کار نوشتن کتابش را ۴ قرن پس از فروپاشی شاهنشاهی باستانی ساسانی و آمدن اسلام به ایران، آغاز کرد (Davis 1992).

شاهنامه فردوسی آمیزه­ای از اسطوره، تاریخ، ادبیات، هنر و تبلیغات است و شعر زنده­ی حماسی است که جنبه­ ها و نمودهای بیشمار فرهنگی ایرانی را بیان و انتشار می­سازد. این کتاب، ۶۲ داستان، ۹۹۰ باب و در حدود ۶۰ هزار بیت دارد که از این نظر بیشتر از ۷ برابر کتاب ایلیاد هومر حجم دارد (Melville pers. Comm. Sept. 2005).

بنابراین سودمندترین و با نفوذ­ترین نوشته ادبی در قرون میانی اسلامی که در راه احیای زبان پارسی و فرهنگ ایرانی کمک شایانی کرد، حماسه فردوسی است که به ویژه از نظر زنده نگه داشتن میراث باستانی ارزشمند ایران، به درون جامعه ایرانی نفود کرده است. رویدادهای حماسی شاهنامه تنها مربوط به محدوده جغرافیایی ایران کنونی نمی­شود، بلکه مردمان و سرزمین­هایی چون افغان­ها، تاجیک­ها، ازبک­ها و قرقیزها را نیز دربرمی­گیرد.

به منظور درک آنچه شاهنامه به ارث برده و آنچه خود ایجاد کرده است، باید نسبت به سنت­های شفاهی و نوشتاری نهفته در این کتاب، به عنوان بخشی از فرایند انتقال داستان­ها و افسانه­ های ملی، نیز آگاهی داشته باشیم. در حالی که سنت نوشتاری و مکتوب شاهنامه به صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، اما سنت شفاهی به معنای واقعی بررسی و کنکاش نشده است (Davis 1996: 48 – ۵۷). ماهیت سنت شفاهی هیچ­گاه مخالف شرط لازم بودن این نوع سنت مانند آنچه در کتاب فردوسی موجود است، نمی­باشد، اما از طرف دیگر چنین فرضی به طور حتم نمی­تواند مسلم انگاشته شود و ابهام منشأ شاهنامه غیر قابل حل باقی می­ماند.

ماری بویس (۱۹۵۷: ۱۰ – ۴۵) خاطر نشان می­سازد که سنت­های شفاهی با جمع­آوری و پیوند لایه­های مختلف داستان­ها و روایت­ها، نقش مهمی را در انتقال افسانه­ها و حماسه­ های ملی ایفا می­کنند و تأثیر آنها بر شکل و وضعیت حماسه­های پارسی باستان و میانه را آشکار می­سازد. اولگا داویدسون (۲۰۰۰) با این استدلال که فردوسی نه تنها سنت شفاهی ایران قدیم را به ارث برد، بلکه او اشعار شفاهی پارسی جدید را از نو و در قالب شاعر شفاهی، ایجاد کرد، معتقد است که شاهنامه دارای بافتی شفاهی است. البته در این مقاله ما قصد نداریم تا در مورد شاهنامه به عنوان حماسه­ای شفاهی بحث کنیم، هر چند این اثر متنی نوشته و مکتوب است، ولی به نظر می­رسد به صورت غیر مستقیم متأثر از سنت­های شفاهی بوده است. هر چند حدود ده قرن از سرایش این اثر ارزشمند و یادمانی به جا مانده از فردوسی می­گذرد، اما حماسه­ های پهلوانی و داستان­های شاهنامه هنوز منبع اصلی داستان­گویی در ایران به حساب می­آید.[۲] تمرکز بر جنبه­های عملکردی شاهنامه خوانی به عنوان تجربه­ی دست اول از یک سنت شفاهی زنده محسوب می­شود. به عنوان مطالعه موردی، شاهنامه خوانی در میان قوم بختیاری در این مقاله مورد بررسی خواهد گرفت.[۳]

عشایر و کوچروهای بختیاری:

در حدود ۷۰ سال قبل جامعه ایران دچار تغییرات بنیادی گردید که به ویژه در میان گروه­های کوچرو بیشتر قابل ملاحظه بود. این تغییرات بیشتر در نتیجه­ی سیاست­هایی بود که توسط دولت­های مرکزی ایران اعمال می­شد و به روش زندگی کوچروی توجه نشان می­دادند. علاوه بر آن به نظر عامل مهم دیگری که در تسریع این فرایند دخالت داشت، جریان مدرنیزه کردن ایران در طول قرن گذشته بود. به همین دلیل هرگونه پژوهش و تحقیقی که در راه به دست آوردن اطلاعات و محافظت از تاریخ جوامع عشایری و کوچروی ایران کمک کند، امروزه از اهمیت فراونی برخوردار است (Khosronejad, 2006: 23).

بختیاری­ها یکی از ایلات مهم ایران هستند که دارای ارتباطات طولانی مدت با هم بوده­اند و تأثیر زیادی بر حیات سیاسی کشور ایران در سه قرن گذشته داشته­اند (Garthwaite 1983: 17 – ۴۶). با این وجود، در تاریخ ایران همیشه به تعدادی شخصیت برجسته در میان بختیاری چون سردار اسعد[۴] ، سردار مظفر توجه شده است و نه به خود اقوام کوچرو و عشایر (Khosronejad 2006).

بخشی از مردمان کوچروی بختیاری در جنوب غرب زاگرس[۵] زندگی می­کنند که در سال دوبار بین مراتع زمستانی و تابستانی خود در حرکت هستند (Garthwaite 1983: 17 – ۴۶)، در واقع در بهار آنجا را ترک می­کنند و پاییز دوباره به آن بازمی­گردند. بختیاری­ها مسلمان و شیعه­ی دوازده امامی هستند (Brooks, 2002: 91 – ۱۱).

پژوهش نگارنده بر مناطق جنوب غربی در جلگه مرتفع لالی[۶] در استان چهار محال و بختیاری متمرکز شده است. بخش بزرگی از زاگرس از نظر تاریخی به دو قسمت تقسیم می­شود: لر کوچک و لر بزرگ (Digard 2002: 49 – ۸۹). کوهستان­ها، متشکل از مرز شمال و شمال شرقی خوزستان، در فهم روند تکاملی و پیشرفت فرایند کشاورزی ایران بسیار حائز اهمیت است. منطقه از نظر اقتصاد ترکیبی با تمرکز بر دامداری بسیار ایده­آل است. دره­ها با دامنه­ های بسیار حاصلخیز و فراوانی منابع آبی شرایط بسیار مساعدی را برای ترکیبی از فعالیت کشاورزی گسترده به همراه شبانی و کوچروی فراهم نموده است (Zagarell 1982).

بختیاری و شاهنامه:

سر اوستن هنری لایارد (۱۸۱۷ – ۹۴) دیپلمات و باستان­شناس بریتانیایی، از معدود مسافرانی است که اطلاعات درستی را در مورد عشایر بختیاری، سبک زندگی، سنت­ها و عقاید آنها در اختیار قرار می­دهد (Layard 1894: 1 0 105). او همچنین تنها فردی است که جزئیات دقیقی را در مورد شاهنامه و خواندن آن در میان بختیاری­ها در دسترس قرار داده است. تاکنون ما هیچ اطلاعات و شواهدی در مورد جوامع عشایری و کوچروی دیگر در ایران که از شاهنامه به صورت منظم در زندگی روزانه­شان و به ویژه طول جنگ­هایشان استفاده می­کردند، نداریم.

لایارد در مورد شیوه­ی صحبت­کردن و گویش محلی بختیاری می­گوید:

” آنها به زبان فارسی که عموماً با نام لری شناخته شده است، صحبت می­کنند. در واقع شاخه­ای از پارسی اصیل باستان است که واژگان جدید عربی و ترکی به آن راه نیافته است. آنها فارسی قدیم و یا زبان پارسی باستان را حفظ کرده­اند. زبان آنها بیشترین شباهت را به زبان شاهنامه دارد تا آثار شاعران پارسی متأخرتر و ادبیات پارسی جدید و معاصر.” (Layard 1894: 162)[7].

در بخش دیگری از دفتر یادداشت­های روزانه­اش در مورد شاهنامه، او می­نویسد:

“شفیع خان یکی از معدود افراد عضو ایل­اش بود که می­توانست، بخواند و بنویسد. او بخش قابل توجهی از شاهنامه و دیگر اشعار شاعران بزرگ پارسی را از بر می­خواند و با روحیه­ی شاد و انبساط خاطر در حالی که با هم در حال سواری بودیم، ابیاتی را می­خواند” (Layard 1894: 132).

و در بخش دیگر در مورد اهمیت شاهنامه­خوانی قبل و در جریان جنگ خاطر نشان می­سازد:

” اردوی محمد تقی خان منطقه­ی بزرگی را دربرمی­گرفت. او نیروی در حدود ۸۰۰۰ هزار مرد را جمع کرده بود که شامل سواره­نظام و پیاده­نظام می­شد. آنها همیشه خود را در موقعیت جنگی قرار می­دادند و تفنگ­هایشان دائماً برای شلیک کردن آماده بود. و همواره خظر را نزدیک می­دیدند و رقص­هایشان،رقص­های حماسی و بانگ­ها و فریادهایشان، چون آوازهای جنگی بود. من بارها در طول اردوی محمد تقی خان شاهد تأثیر شعر بر مردانی بودم که در میدان جنگ هیچ ترحمی نشان نمی­دادند و کاملاً آماده بودند تا جان انسانی را با کمترین انگیزه و محرکی بگیرند. آنها تا دیروقت سرپا و ایستاده بودند و شب هنگام دایره­ای را دور محمد تقی خان که روی قالی­اش نشسته بود و در مقابل او آتش شعله­ور قرار داشت، تشکیل می­دادند. این آتش شعله­ور و سهمگین به سیمای بی­باکانه­ی آنها بیش از آنکه حالت انسانی بدهد، حالت خدایی و اسطوره­ای بخشیده بود. آنها با اشتیاق تمام به شفیع خان که در کنار خان نشسته بود و در حال خواندن بخش­هایی از شاهنامه در وصف کردار و قهرمانی­های رستم، پهلوان اسطوره­ای ایران، با صدای بلند و به صورت آهنگین بود، گوش می­دادند” (Layard, 1894: 211).

لایارد همچنین صحنه­های خاصی از شاهنامه که در مورد فرماندهان، نبرد تن به تن و فرزانگی و حکمت است و چگونگی اهمیت آن برای بختیاری­ها خاطر نشان می­سازد:

” گاهی اوقات یکی از شاعران و یا آوازخوانانی که مدام از اردوگاهی به اردوگاه دیگر سرگردان هستند، در میان قبایل با صدای بلند آواز می­خوانند و به افتخار خان و رئیس ایل اشعاری را در ارتباط با اینکه چگونه او دشمنانش را در میدان نبرد و جنگ تن به تن شکست داده، آنی و بدون لحظه­ای اندیشه می­خواند. او برخاست تا با دلاوری، فرزانگی، عدالت و خیرخواهی­اش نسبت به بیچارگان، رهبری به عنوان رئیس و خان [کلمه گم شده است؟] باشد. هیجان این مردان بی­باک هیچ حد و مرزی را نمی­شناسد. وقتی که کارهای شگفت­انگیز رستم که چگونه با یک ضربه­ی شمشیرش اسب و سوارکار را به دونیم می­کند و یا چگونه تنهایی لشکری از دشمن را شکست می­دهد، توصیف می­شود، چهره­های مصمم آنها، جسورانه و بی­باکانه­تر می­گردد. آنها بانگ و فریاد می­زنند و شمشیرهایشان را بیرون می­کشند و با دشمنان خیالی مبارزه می­کنند” (Layard 1894: 211).

و در نهایت به عنوان نکته­ای مهم برای این مبحث خاطر نشان می­سازد:

” وقتی شاعر از مرگ پهلوان مورد علاقه­یشان صحبت می­کند، آنها شروع به گریه و زاری می­کنند و به سینه­هایشان ضربه می­زنند و ناله­ی سوزناکی سر می­دهند و بر کسی که باعث و بانی این کار بوده لعنت و نفرین می­فرستند” (Layard 1894: 211).

مرگ و بختیاری:

مرگ و مراسم تدفین در میان بختیاری­ها از اهمیت زیادی برخوردار است. مرگ یکی از اعضای خانواده و یا ایل تنها یک رویداد زیستی مربوط به سوگواری در میان بستگان محروم به حساب نمی­آید، بلکه وظایف اخلاقی و اجتماعی که از نظر فرهنگی در قالب مراسم تدفین و ترحیم خود را نشان می­دهد، را شامل می­شود (Khosronrjad 2006، آماده چاپ).

وقتی شخص می­میرد، در واقع مراسم از همان لحظه مرگ او آغاز می­گردد و ممکن است برای چندین هفته و حتی یک سال به درازا بکشد. بستگان زنده از یک سو در پی دل کندن از مرده هستند و از سوی دیگر می­خواهند این ارتباط طولانی و همچنان وجود داشته باشد. بستگان نزدیک مرده در طول مراسم نسبت به میهمانان و حضار احترام ویژه­ای دارند و قبل از به خاکسپاری مرده به جسد توجه زیادی نشان می­دهند.این بستگان همچنین نسبت به جایگاه و مقام سوگواران برای خود تعهد و الزام اجتماعی قائل هستند و ناراحتی و سوگواری خود را در جمع ابراز می­دارند. بنابراین در بسیاری از بخش­های فولکلور بختیاری، سوگواری­ها، زندگی مردم و واقعیت­های جامعه­­ای را که این سوگواری­ها در آن وجود دارد، منعکس می­کند (Vahman and Asatarian 1991; 1995: 26 – ۲۷)[۸].

در مراسم مردان و خوانین بزرگ ایل بختیاری، هنوز می­توان برخی سنت­های قدیمی را که در مناطق دیگر ایران از بین رفته است، مشاهده کرد (Khosronejad 2001: 56 – ۷۵). زن مورد علاقه، همسر، دختر، خواهر و مادرش، گیس­های خود را می­برند، صورت خود را زخمی می­کنند و گاگِریو که نوعی سوگواری سنتی است سر می­دهند (Khosronejad 3005). مردان نیز با لباس سنتی، تفنگ­های خود را بیرون می­­آورند و به احترام و یاد بزرگ و خان خود تیراندازی می­کنند. تُشمال (نوازندگان سنتی) چپی (موسیقی ساز چپ)، یا موسیقی سنتی بختیاری در مراسم تدفین می­نوازد؛ مرد مجرب و متخصصی شروع به مرثیه­خوانی و شاهنامه سرایی می­کند (Khosronejad 2001: 60).[9] مردی که به مرده نزدیک است، به صورت سنتی لباس می­پوشد و مادیان سفیدی را که مزین به نوارهای رنگی است و تفنگ­ها و سلاح­های متوفی را با خود حمل می­کند، تا نزدیکی مافِه – گَه ( بنای یادبود مکعبی مشخص) می­آورد. در شب اول قبر، آنها آتشی را بر مقبره­اش روشن می­کنند که تا صبح می­سوزد (Khosronejad 2001: 59).

شاهنامه­ خوانی:

سرودخوانی و شاهنامه­خوانی (خواندن کتاب شاهان) نام آوازهایی هستند که توسط خوانندگان حرفه­ای به منظور عزاداری برای خان و مرد محبوب ایل خوانده می­شوند (Khosronejad 2001: 61). مصاحبه­ هایی که با مردم بختیاری ترتیب داده شد و نیز تجزیه و تحلیل داستان­هایی که توسط آوازه­خوانان مجرب انتخاب می­شود، دلالت بر این نکته دارند که این آوازها منحصراً برای مردان بزرگ ایل، کسانی که شجاعت و دلاوری زیادی را از خود نشان داده بودند و یا از پایگاه اجتماعی مهمی برخوردار بودند، خوانده می­شد.[۱۰]

شاهنامه­خوانی به عنوان ابزاری برای مرثیه و سوگواری، پدیده­ای است که نمی­توان منشأ پیدایی آن در میان بختیاری­ها مشخص ساخت (Khosronejad 2005). بر اساس اظهارات لایارد، می­توان استدلال کرد که شاهنا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.