پاورپوینت کامل اریک وگلین عرفان و سیاست در عصر مدرن ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اریک وگلین عرفان و سیاست در عصر مدرن ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اریک وگلین عرفان و سیاست در عصر مدرن ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اریک وگلین عرفان و سیاست در عصر مدرن ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
فوگلین آرزوی هر نوع جامعهی ایدهآل و آرمانی را از آنجا که مطالبهی سعادتی معادشناختی است، باید نوعی رویکرد عرفانی به سیاست تلقی کرد. اندیشهی عرفانی در این رویکرد خود یک «متا-سیاست» است که کیفیت و سیطرهی الهی، الهام و وحی رسالت و قدرت زمامدار را در خود یکجا گرد آورده است. شخص حاکم تبلور ارادهی الهی است و بهعنوان عارف تمامعیار یا کسی که معارف مطلق نسبت به جان و جهان دارد، از اختیاراتی همپای ذات الوهی برخوردار است.
نقل است استادی که «اخلاق تجارت» تدریس کرده، خود توصیه میکرد یا اخلاق بخوانید یا تجارت. این حکایت پیوند ظاهر عرفان و سیاست است. در نگاه اول عرفان (ما واژهی عرفان را در این نوشتار مختصر و با توجه به بافتار غربی/اسلامی آن با تسامح فراوان و به معنای کلی معرفتی الهی یا آگاهی معنوی به کار گرفتهایم)، حوزهای کاملاً مستقل از سیاست است؛ مقولهای درونگرایانه که با تأملات وجودی و انفسی ارتباط دارد.
فوگلین آرزوی هر نوع جامعهی ایدهآل و آرمانی را از آنجا که مطالبهی سعادتی معادشناختی است، باید نوعی رویکرد عرفانی به سیاست تلقی کرد. اندیشهی عرفانی در این رویکرد خود یک «متا-سیاست» است که کیفیت و سیطرهی الهی، الهام و وحی رسالت و قدرت زمامدار را در خود یکجا گرد آورده است. شخص حاکم تبلور ارادهی الهی است و بهعنوان عارف تمامعیار یا کسی که معارف مطلق نسبت به جان و جهان دارد، از اختیاراتی همپای ذات الوهی برخوردار است.
نقل است استادی که «اخلاق تجارت» تدریس کرده، خود توصیه میکرد یا اخلاق بخوانید یا تجارت. این حکایت پیوند ظاهر عرفان و سیاست است. در نگاه اول عرفان (ما واژهی عرفان را در این نوشتار مختصر و با توجه به بافتار غربی/اسلامی آن با تسامح فراوان و به معنای کلی معرفتی الهی یا آگاهی معنوی به کار گرفتهایم)، حوزهای کاملاً مستقل از سیاست است؛ مقولهای درونگرایانه که با تأملات وجودی و انفسی ارتباط دارد. چنین حوزهای کمترین ارتباط را میتواند با سیاست که حوزهی ظهور قدرت و الزامات اجتماعی آن است، داشته باشد. به نظر میرسد که عرفان و سیاست، هم در روش و هم در مفاهیم، دو قلمرو جداگانه دارند. هرچه عرفانی است، فراانسانی است و بنای استعلای عالم و آدم دارد، حال آنکه بنا و بیان سیاست، انسانی و زمینی است و میکوشد تا با عطف نظر به مفهوم مالکیت به معنای عام آن و ایجاد رقابت برای تصرف و توسعهِی قلمرو مالکیت قدرت، شامهی نفسانی آدمیان را تیز کند و آنان را بهسوی ایجاد چالش و سپس مهار و تدبیر آن براند.
با این همه تفاوت و از نقطهنظر تأثیر، عرفان مقولهای اجتماعی است و سیاست نمیتواند از ظهور، دستاندازی و گسترش مشربهای عرفانی در جامعه غفلت کند. عرفان در کنش آدمیان و اقبال و ادبار آنان نسبت به امر سیاسی، چندان مؤثر است که هیچ دولتمرد سیاسی نمیتواند حوزهی اقتدار سیاست را از نفوذ آن ایمن بداند و نگران تأثیر آن نباشد. عرفان بهمثابهی یک تهدید زیرپوستی، نقطهی همیشه بیدار جامعهی سیاسی است و هر شکست یا کامیابی در قدرت میتواند حرکت و جهشی به جریان عرفانی بدهد. همین ویژگی شاکلهی اجتماع سیاسی را در قبضوبسطی مدام نگه میدارد و سپهر سیاست را غیرمستقیم منعطف و از نقطهنظری نسبت به عرفان، آسیبپذیر میسازد. شاید اغراق نباشد اگر نوعی دور دیالکتیکی را میان سیاست و عرفان تصور کنیم که به تعبیر شارل پگی، «هرچیز که از عرفان آغاز شود، در سیاست پایان میپذیرد» و با فساد سیاست و زوال معنا در جدال انسان با نهاد سیاست و فرهنگ، دوباره به دامان عرفان میافتد و ماجرای پیوند این دو مفهوم جدیتر از اینهاست. نگاهی به تاریخ اندیشه در غرب، نشان میدهد که ماجرای این دو مفهوم و ارتباط آنها بسی دیرپاتر و چالشخیزتر از آن است که با توصیهی استاد «اخلاق تجارت» قیاس شود.
سیاست بهعنوان پدیدهای نظری، به یک معنا، محصول شریعت و نظام حقوق تشریعی است که به تعبیر افلاطون، در رسالهی «تیمائوس»، در پی پرتاب انسان به سپهر عقل و آگاهی، صورت وجودی بسته است تا هزینهای باشد برای کمال خلقت و جهان. عرفان نوعی واکنش به همین کنش عقلانی در سپهر وجود است تا چیزی را که فلسفه (و در اینجا حکمت عملی) عقلانی کرده، دوباره رازورزانه و اسطورهای سازد و این تنافس دو سنخ از آگاهی است: آگاهی عقلانی و آگاهی روحانی. بر این مبنا، عرفان یا گنوس ماهیتاً یک پسارویداد یا واقعهی پسینی است؛ رویدادی که پس از ظهور شریعت یهود، پس از ظهور خرد یونانی (بیشتر در فلوطین)، پس از شریعت مسیح و پس از شریعت اسلامی شکل گرفته است تا بر نهاد صورتبسته تأثیر گذارد.
در میان آثاری که در غرب به پدیدهشناسی عرفان و پیوند آن با امر اجتماعی/سیاسی پرداخته و من تاکنون دیدهام، شاید آثار آلمانی شاخصتر و یا بیشتر باشد؛ گرچه در میان آثار فرانسوی یا آثار انگلیسی هم نمیتوان از کارهای جدی و مهم، بهخصوص در قرن نوزدهم (همچون اثر چندجلدی ژاک ماتر فرانسوی و یا بعدتر هانری دولوبک در قرن بیستم و…) غفلت کرد. تبار آثار شاخص آلمانی در این حوزه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 