پاورپوینت کامل دشواریهای ترجمه قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دشواریهای ترجمه قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دشواریهای ترجمه قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دشواریهای ترجمه قرآن ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

در این نوشتار، این بحث تاریخی ـ ترجمه‌ای به میان آمده است که قرآن‌پژوهان قدیم که عمده آنان مفسّران و گاه متکلمان مذاهب کهن اسلامی‌اند، درباره جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن چه رأیی یا فتوایی داشته‌اند. از همان قرن اول هجری، پس از فتح کشورهای متعدد، و تفاوت و تنوع زبانها، بحث ضرورت و فایده ترجمه قرآن پیش آمد. چون قرآن اعجاز زبانی و ادبی دارد، در سده‌های اول کسی رأی به جواز ترجمه قرآن نمی‌داد.

درآمد

در این نوشتار، این بحث تاریخی ـ ترجمه‌ای به میان آمده است که قرآن‌پژوهان قدیم که عمده آنان مفسّران و گاه متکلمان مذاهب کهن اسلامی‌اند، درباره جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن چه رأیی یا فتوایی داشته‌اند. از همان قرن اول هجری، پس از فتح کشورهای متعدد، و تفاوت و تنوع زبانها، بحث ضرورت و فایده ترجمه قرآن پیش آمد. چون قرآن اعجاز زبانی و ادبی دارد، در سده‌های اول کسی رأی به جواز ترجمه قرآن نمی‌داد.

زبان فارسی از نظر ترجمه قرآن نخستین زبان است؛ یعنی هم نخستین ترجمه‌ها به فارسی بوده است، و هم بیشترین ترجمه‌ها. کهن‌ترین ترجمه فارسی قرآن، ترجمه «قرآن قدس» است که احتمالاً از قرن سوم یا حداکثر متعلق به قرن چهارم هجری است. در اواسط قرن چهارم در عهد سامانیان عده‌ای از علمای ماوراء النهر رأی به جواز ترجمه «تفسیر طبری» دادند و گروهی به این کار برخاستند و در سال ۳۴۵ق به پایان رسید.

پیش از آن این بحث فقهی، توجه بسیاری از فقهای بزرگ را به خود معطوف داشته بود که: آیا ترجمه سوره فاتحه که در نمازهای پنجگانه قرائت می‌شود، به فارسی رواست یا نه؟ از ابوحنیفه نقل شده است که آن را ابتدا روا دانسته و گویند سپس از این رأی برگشته است. سپس زمخشری در تفسیر مهم «الکشّاف»، استدلال مبتنی بر ضرورت و فایده ترجمه قرآن کرده است. سپس دو مفسّر بزرگ قرن پنجم هجری یعنی اسفراینی و سورآبادی هم در روایی(مشروعیت) ترجمه قرآن در آغاز تفسیرهای فارسی خود بحث کرده‌اند. می‌توان گفت که ترجمه قرآن به فارسی و در دل تفاسیر، هزار و صد سال سابقه دارد. در دوره جدید بهترین بحث از مسئله جواز ترجمه قرآن را زرقانی در کتاب «مناهل العرفان فی‌ علوم القرآن» انجام داده و علمای الأزهر هم با احتیاط و در نهایت به جواز ترجمه قرآن رأی داده‌اند.

جوازر عدم جواز ترجمه قرآن

از اعصار کهن صاحب‌نظران علوم اسلامی و قرآن‌شناسان درباره جوازر عدم جواز، و امکانر عدم امکان ترجمه قرآن بحث کرده‌اند، و فقهای بزرگ در جهت قبول یا رد آن فتوا داده‌اند. اصولاً هر قدر اثری ادبی‌تر و هنری‌تر باشد، ترجمه آن دشوارتر است؛ چنان که در هر زمانی و هر زبانی ترجمه شعر از ترجمه نثر دشوارتر است. علت آن هم این است که در نثر(و در هر موضوع) زبان فقط زبان است، یعنی نثری است اطلاع‌رسان؛ اما در نظم هم ترجمه آسان‌تر از شعر است؛ چنان که مثلاً ترجمه «شاهنامه فردوسی» آسانتر از غزلهای مولوی و سعدی و حافظ است.

ترجمه نثر مانند ترجمه «تاریخ طبری» یا «احیاء علوم‌الدین» اثر ابوحامد محمد غزالی، مشکل زبانی ندارد؛ زیرا این اثر ارجمند عمدتاً اطلاعات در بر دارد و از جنس زبان است، نه از جنس ادبیات. و سبک و سیاق و ساختار آن سر راست است. قرآن کریم نمونه عالی و اعلای اثر ادبیر هنری است. در این گونه آثار (یعنی آثار ادبیر هنری) از جمله ترجمه غزلهای مولوی و سعدی و حافظ و بسیاری از شعرای دیگر، به دلیل پیشگفته و جوش‌خوردگی لفظ و معنا، ترجمه به هر زبانی دشوار است و بسی ظرایف از دست می‌رود.

در ترجمه شعر دو قول مشهور داریم که نقطه مقابل هم‌اند، اما هر دو درست‌اند:

۱ـ شعر آن است که از ترجمه جان به در نمی‌برد؛

۲ـ شعر آن است که از ترجمه جان به در می‌برد.

نگرانی صاحب‌نظران قرون پیشین درباره ترجمه قرآن فقط پروای دینی نبوده، حداقل برای بعضی از آنان توجه به ساختار منحصر به فرد قرآن هم بوده است؛ زیرا معضل بزرگ این است که:

۱ـ در ترجمه باید معنا را لفظ جدا کرد؛

۲ـ زیرا چنان که تجربه‌های بیش از هزارساله ترجمه قرآن (از جمله و بیش و پیش از همه به فارسی) نشان می‌دهد، از بیش از نهصد ترجمه تحت‌اللفظی سده‌های پیشین و حدوداً صد ترجمه معناگرای یک سده اخیر، هیچ ترجمه‌ای نثر و بیان فارسی و ساختار زبانیر ادبی‌اش به پای نثر و سبک قرآن نمی رسد؛

۳ـ در زبان فارسی، ترجمه‌های بیش از یک هزاره تقریباً همه تحت‌اللفظی بوده است. و همه نقض غرض کرده‌اند؛ زیرا برای آنکه دقیق باشند، جانب تک‌واژه را گرفته‌اند، سپس به همین دلیل، سلامت و سلاست جمله‌بندی فارسی را از دست داده‌اند.

این گونه ملاحظات از همان صدر اول مطرح بوده، چنان که در «مبسوط» سرخسی آمده است که سلمان فارسی برای آشناتر شدن ذهن هموطنان فارسی زبانش[به احتمال بسیار با کسب اجازه از محضر رسول گرامی اسلام(ص)] سوره فاتحه را به فارسی ترجمه کرده بوده، و «بسم الله الرحمن الرحیم» را به صورت «به نام یزدان[بخشنده و] بخشاینده» برگردانده است. از سوی دیگر، در نامه‌ها یا عهدنامه‌های حضرت رسول(ص)، برای غیرعرب زبانان، گاهی آیات قرآنی هم به کار می‌رفته، که چون مترجمان آن اعصار آنها را برای مخاطبان به زبان آنان ترجمه می‌کرده‌اند و رسول اکرم(ص) هم این کار را نهی نفرموده و روا شمرده، پس به نحو ضمنی رأی به امکان و جواز ترجمه قرآن داده‌اند.

اینکه ترجمه قرآن، ولو با از دست‌رفتن ظرایف زبانیر ادبی آن ممکن است، درست است؛ زیرا که محال نیست. اما چون ترجمه نسبت به اصل، افت دارد، در جوازر عدم جواز آن بحث داشته‌اند. در مورد امکان داشتن و محال نبودن ترجمه قرآن هم باید این نکته مهم را در نظر داشت که امکان با موفقیت و توفیق زبانیرادبی فرق دارد.

آری، اگر بپذیریم ترجمه قرآن (قطع نظر از جوازر عدم جواز آن) امکان دارد، باید دید آن امکان و پدیده ممکن چه اندازه موفقیت دارد؟ بی‌شک درجه این موفقیت پایین است. این به خاطر ساختار متعالی قرآن است. و الا در حوزه کتابهای عادی گاه پیش می‌آید که ترجمه‌ای از اصل بهتر در می‌آید؛ فی‌المثل اگر صد مترجم برجسته آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، عربی و فارسی، صد مقاله از مقالات دایره‌المعارف بریتانیکا را که به انگلیسی پاکیزه و مقبولی نگاشته شده به زبانهای ملی و مادری خود ترجمه کنند و بکوشند هر چه بهتر ترجمه کنند، می‌توان حدس زد که می‌توانند ۳۰ـ۴۰ مقاله را از اصل انگلیسی آن بهتر از آب در بیاورند؛ اما در مورد آثار هنری عالی ـ به ویژه شعر ـ چنین درجه‌ای از موفقیت امکان ندارد یا اگر هم بگوییم امکان آن صفر نیست، در عمل احتمال آن پایین است.

ترجمه منظوم ابیات و امثال

محض تنوع اندکی حاشیه می‌رویم و چند مثال کوتاه می‌زنیم. بنده بیش از یک دهه است که بعضی عبارات، جملات و ابیات و امثال و کلمات سایر در حوزه ادب عربی را ترجمه منظوم می‌کنم. گاه با ترس و لرز آیاتی از قرآن کریم را هم به نظم فارسی ترجمه کرده‌ام. حال آنکه اعتقاد راسخ دارم که ترجمه قرآن به نظم فارسی یا هر زبان دیگر اگر هم محال نباشد ـ چون عملاً به‌ویژه در عصر جدید چندین ترجمه منظوم فارسی از قرآن کریم داریم که همه ناموفق و تمرین بدخطی است ـ چنان که اشاره شد، بس ناموفق است و خوشبختانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند سال است که به ترجمه‌های منظوم فارسی مجوّز نشر نمی‌دهد.

برای ملاحظه اینکه تفاوت ره از کجاست تا به کجا، ترجمه منظوم خود از چند آیه را می‌آورم:

ـ بل الانسانُ علی نفسه بصیرهٌ ولو ألقی معاذیره. (قیامت، ۱۴ و۱۵)

هر کس از خویشتن خبر دارد

گر چه عذر و بهانه پیش آرد

اگر مصراع اول را چنین بیاوریم: «هر کس از حال خود خبر دارد»، باز بهتر نمی‌شود؛ زیرا حال معادل درستی برای «نفْس» نیست. «خویشتن»، کمی بهتر است. مراد صرف نفس نیست، بلکه شاید ما فی‌النفس یا ما خطرر یخطر بالبال است. از سوی دیگر « بصیره» صفت مبالغه بر وزن «فعیله» است. و تای آن تای تأنیث نیست (ولی گویی همایندی با مؤنث بودن نفس دارد). ضمناً « بصیره» صفت است و ترجمه آن به «خبر دارد» که فعل مرکب است، ناشی از ضعف ترجمه است. ترجمه دقیق‌تر «بصیره»، «بس آگاه» است. البته قافیه از دست می‌رود؛ ولی شاید حاصل کار بهتر شود: «هر کس از خویشتن بس آگاه است».

مثال دیگر: من جآء بالحسنه فلهُ عشرُ أمثالها ومن جآء بالسّیّئه فلا یُجزی إلّام‍ثلها (انعام، ۱۶۰)

پاداش نکوکاری تو ده چندان

پادافره کار بد همان یک باشد

ترجمه دو حدیث علوی در دو بیت پیوسته:

ـ لم أعبد ربّاً لم أره+ ما شککتُ فی الله مُذ أریتُه:

خدا نادیدنی باشد، ولی من

ندیده، ناپرستیدم خدا را

به وجه أحسنی بنمود تا خود

نکردم شک که خود دیدم خدا را

همچنین ترجمه دو حدیث علوی دیگر در دو بیت پیوسته:

ـ عند الامتحان یُکرم الرّجل او یهان + الانسانُ حریصٌ علی ما مُنع:

آدمی سربلند یا خوار است

چون که سنجش به آزمون گردد

چون ز کاری کسی شود ممنوع

میل او سوی آن فزون گردد

ترجمه منظوم چند کلمه قصار از امیرالمؤمنین علی(ع):

ـ قیمه المرء ما یُحسنه: ارزش مرد کاردانی اوست.

ـ کلّ آت فهو قریب: هر چه آینده است، نزدیک است.

ـ کفی بالموت و اعظاً: بهترین پندگوی ما مرگ است.

ـ کفی بالأجل حارساً: اجلت بهترین نگهبان است.

ـ من علّمنی حرفا، فقد صیّرنی عبدا:

هر کس که به من یک سخن حق آموخت

گویی که مرا برده خود ساخته است

مصرعی هست که جنبه ضرب‌المثل یافته است: «و الأُذُن تعشقُ قبل العین أحیانا»: گاهگاهی گوش پیش از چشم عاشق می‌شود.

فندزمّانی (بر وزن رند زندانی)، قصیده‌ای است که اغلب ابیات آن درخشان و چند مصرع آن از شدت علوّ معنا ضرب‌المثل شده است؛ از جمله مصرع زیر که نگارنده این سطور آن را در یک بیت منظوماً ترجمه کرده است: «و فی ‌الشرّ نجاهٌ حین لا یُنجیک احسانُ»:

چون ز نیکیت کار نگشاید

لاجرم شرّ و شدتت باید

از این نمونه‌‌ها ملاحظه می‌‌شود که قریب به اتفاق ترجمه‌‌ها، از اصل فروتر است، تا چه رسد به ترجمه قرآن که همواره متن از ترجمه [=زبان مبدأ از زبان مقصد] فراتر است.

نظر بعضی از بزرگان قدیم

به ساقه اصلی بحث که درباره جواز ترجمه قرآن بود، بازمی‌گردیم و رأی و نظر بعضی از بزرگان قدیم را نقل می‌کنیم.

زرقانی در جلد دوم کتاب «مناهل العرفان فی ‌علوم قرآن» بحث مفصلی درباره عدم جواز ترجمه قرآن دارد؛ از جمله می‌گوید: «در مذهب شافعی خواندن قرآن به غیر زبان عربی روا نیست، اعم از آنکه خواننده عربی بداند یا نداند، و چه در نماز باشد، چه در غیر آن.»

همچنین در حاشیه کتاب «ترشیح ‌المستفیدین» (ج۱، ص۵۲) آمده است: هر کس ناتوان از خواندن سوره فاتحه باشد.«ترجمه آن جایز» نیست؛ زیرا خداوند در قر‌آن فرموده است: «انّا إنزلناهُ قُرآناً عربیا» پس ترجمه عجمی (غیر عربی)، مانند عربی نیست و ادای عربی الفاظ قرآن تعبّدی است.

یکی دیگر از علمای شافعی، یعنی سیوطی در کتاب مشهورش «الاتقان» آورده است: «قرائت معنای قرآن[=ترجمه آن] جایز نیست؛ زیرا جبرئیل آن را به عین الفاظ آورده، و حق نداشت معانی را بگیرد و خود به آنها جامه لفظ بپوشاند.»‌

مالکیان نیز رأی و نظر مشابهی دارند؛ چنان که در حاشیه دسوقی بر شرح دردیر که از آثار مشهور آنان است، چنین آمده: «خواندن قرآن به غیر زبان عربی روا نیست. حتی گفتن تکبیر در نماز هم به غیر عربی یا مترادف آن جایز نیست و اگر کسی نتواند سوره فاتحه را در نماز به عربی بخواند، بر او واجب است که نمازهایش را در جماعت، پشت سر کسی که توانای قرائت صحیح عربی است، بخواند. و اگر توانایی شرکت در نماز جماع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.