پاورپوینت کامل مروری بر تاریخچه شرق شناسی ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مروری بر تاریخچه شرق شناسی ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مروری بر تاریخچه شرق شناسی ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مروری بر تاریخچه شرق شناسی ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
در قسمتهای پیش گفتیم که شرقشناسی از دل مواجههاسلام و غرب متولد شد و کودکیاش را در دوران جنگهای صلیبی گذراند و در دورهاستعمار بود که رشد کرد و قدرت گرفت، ولی به رغم آنکه سر و شکل و نضج یافته بود، همچنان دشمن اسلام باقی ماند چراکه فرزند خلف غرب و اهداف استعماری آن به شمار میرفت. ولی کمی پس از پایان عصر استعمار، ناگهان امر غافلگیرکنندهای رخ داد که عبارت بود از اعلان «مرگ شرقشناسی»! اما قضیه از چه قرار بود؟
در قسمتهای پیش گفتیم که شرقشناسی از دل مواجههاسلام و غرب متولد شد و کودکیاش را در دوران جنگهای صلیبی گذراند و در دورهاستعمار بود که رشد کرد و قدرت گرفت، ولی به رغم آنکه سر و شکل و نضج یافته بود، همچنان دشمن اسلام باقی ماند چراکه فرزند خلف غرب و اهداف استعماری آن به شمار میرفت. ولی کمی پس از پایان عصر استعمار، ناگهان امر غافلگیرکنندهای رخ داد که عبارت بود از اعلان «مرگ شرقشناسی»! اما قضیه از چه قرار بود؟
حدود چهل سال پیش، مشخصا در سال ۱۹۷۳، شرقشناسان کنگرهدورهای خود را در پاریس برگزار کرده و در آن تصویب کردند که از دست کلمه «شرقشناسی» و «شرقشناس» خلاص شده و به جای آن عبارتی دیگر به کار گیرند. در همین راستا، اسم کنگره را این چنین اعلام کردند: «کنگرهی جهانی پژوهشهای انسانی پیرامون آسیا و شمال آفریقا».
از این دوره به بعد در اصطلاحات آنها عبارات دیگری شایع شد از قبیل «پژوهشهای شرقی» و «پژوهشهای شرق نزدیک» و «پژوهشهای خاورمیانهای» و «پژوهشهای مربوط به مناطق» و … برنارد لوئیس (از استوانههای شرقشناسی و از پیشکسوتان آن [و از سرن اصلی تغیرات رخ داده در آن کنگره]) آنچه این کنگره انجام داده بود را همچنان تأیید میکند چرا که به قول او کلمات شرقشناسی و شرقشناس، تبدیل به کلماتی «کثیف» شده بودند! [۱]
ولی برخی از متفکرین مثل عبدالرحمن بدوی (فیلسوف شهیر که در آن زمان متدین و طرفدار اسلام نبود) معتقد بودند که تصمیم به پایان دادن به کنگرهشرقشناسی، توطئهای صهیونیستی به رهبری برنارد لوئیس بوده تا جلوی کار این کنگره را (که پرده از چهرهی درخشان تمدن اسلامی برمیداشت) بگیرند.
عبدالرحمن بدوی و همراه با او دکتر ابراهیم مدکور و برخیافراد دیگر تلاش کردند جلوی توقف این کنگره را گرفته و در مقابل طرح لغو (که برنارد لوئیس و مجموعهای از شرقشناسان یهودی در رأس مطرحکنندگانش در این کنگرهی منعقده در پاریس بودند) بایستند ولی موفق نشدند. عبدالرحمن بدوی همواره با درد و تلخی و ناراحتی شدیدی از پایان یافتن این کنگره سخن میگفت.
بدوی در کتاب خاطراتش مینویسد: «مدیریت این توطئه را برنارد لوئیس (با حماقتش و شور و حرارتش و مسخرهبازیاش) بر عهده گرفت. در این کار یک یهودی دیگر به اسم بَشَم هم او را همراهی میکرد که انگلیسی و متخصص پژوهشهای مربوط به هند بود. این دو موفق شدند در نظر رئیس کنگره تأثیر بگذارند. رئیس کنگره استاد فیلوزات بود که او هم در پژوهشهای مربوط به هند تخصص داشت و عالِمی بود با اخلاق نیکو ولی با شخصیتی ضعیف و به همین دلیل آن دو خبیث (لوئیس و بشم) موفق شدند پای او را هم به توطئهی پست خود بکشند.
به این ترتیب این سه، به همراه دیگر اعضای «اتحادیهآکادمیک جهانی» (که ناظر برگزاری کنگرههای شرقشناسان بود) تصویب کردند که کنگرهشرقشناسان ملغی شده و به چند کنگرهتخصصی تقسیم شود و بر آن کنگرهای که مربوط به پژوهشهای اسلامی و عربی بود چنین نامی نهادند: «کنگرهعلوم انسانی مربوط به شرق نزدیک و شمال آفریقا» که اسمی بود سخیف، طولانی و سنگین که در هدفش و موضاعتش خلط و پیچیدگی دیده میشد.
به همین جهت و به دلیل عدم درک مؤسساتی که از آنها ارسال نماینده درخواست میشد، این مؤسسات کسانی را به این کنگره میفرستادند که ابدا ارتباطی با پژوهشهای عربی و اسلامی (به آن معنیای که در کنگرهی شرقشناسان وجود داشت) نداشتند. به این ترتیب هر دورهاین کنگره عبارت بود از یک نمایش مضحک بعد از یک نمایش مضحک دیگر! و به این ترتیب، دیگر هیچ اثری از آن کنگرهمعروف شرقشناسان که بیش از صد سال قدمت داشت باقی نماند و به این شکل، هدف اصلیای که آن صهیونیستهای خبیث (یعنی برنارد لوئیس و بشم و در پس آنها مؤسسات جهانی صهیونیسم) داشتند محقق شد! [۲]
به این ترتیب، دکتر بدوی (که خود در آن کنگره حاضر بوده و در آن زمان اصلا متدین هم نبوده) معتقد است که پایان دادن به کنگرهجهانی شرقشناسان، خود در اصل یک تصمیم «شرقشناسانه» بوده که پس از انحراف آن کنگره از اهداف اصلی شرقشناسی اتخاذ شده بود؛ چراکه نضج یافتن کنگره داشته آن را به سمت نشان دادن عظمتهای تمدن اسلامی و چهرهدرخشان آن پیش میبرده است.
به این ترتیب، جنبش شرقشناسی (در جنبهسیاسیاش) موفق شد بر جنبهعلمی شرقشناسی سیطره پیدا کرده و اجازه ندهد که جنبهعلمی به سمتی رشد کند که با هدفها [ی ایجاد آن] در تعارض باشد.
ولی این سؤال در اینجا باقی میماند: آیا شرقشناسی پایان یافته است؟ حقیقت آن است که این مسئله [پایان شرقشناسی] به هیچ وجه من الوجوه رخ نداده و هنوز هم اصول اصلی شرقشناسی و ساختارهای آن همه برپا و باقی است، بلکه حتی بیشتر شده و پیشرفت پیدا کرده است. مؤسسات و انستیتوها و گروههای دانشگاهی هنوز احوالات شرق را تدریس و دربارهآن تحقیق میکنند و پژوهشگرانی که دربارهی شرق تحقیق میکنند هنوز مینویسند و به شرق رفت و آمد دارند یا در شرق ساکناند و هنوز هم برای این تحقیقات پول اختصاص داده میشود و هنوز هم تصمیمگیران به کارشناسان و مراکز پژوهشی تخصصی دربارهشرق متکی هستند.
بلکه حتی بالاتر از این، تعصب غربی ضد اسلام کماکان وجود دارد و هنوز هم دربارهشرق کتاب نوشته میشود و درباره شرقکنگره برپا میشود چرا که شرق، موضوع اصلی است و این کنگرهها و کتابها هم هنوز استدلالهای خود را بر پایهآنچه شرقشناسان قدیمی یا جدید گفتهاند بنا میکنند چرا که آنها را مورد اعتماد میشمارند. [۳]
نهایت چیزی که دربارهپایان شرقشناسی میتوان گفت آن است که چهرهقدیمی شرقشناسی پایان یافته و شرقشناسی، از برخی آرای قدیمی (که دیگر مفید نبوده) عبور کرده است و هر دوی این امور هم ناشی از یک تحول واحد هستند که عبارت است از: انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی. البته این مسئله کاملا جدیدی شمرده نمی شود چرا که حدود نیم قرن پیش دکتر مصطفی السباعی در کتابش نوشته بود: در گفتگویی با شرقشناسی به نام نیبرگ (که در سوئد رخ داد)، دکتر السباعی تعدادی از خطاهای شرقشناسان و مشخصا گولدزیهر را برای او ذکر نمود و نیبرگ در جواب او گفت: «گولدزیهر در قرن قبل (قرن نوزدهم) دارای شهرت علمی بود و محل رجوع شرقشناسان به شمار میرفت.
اما در این دوران و بعد از انتشار کتب چاپی در کشورهای شما دربارهی علوم اسلامی، دیگر گولدزیهر مانند قرن گذشته محل رجوع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 