پاورپوینت کامل دیوان خازن ۴۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیوان خازن ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیوان خازن ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیوان خازن ۴۷ اسلاید در PowerPoint :

با جستجوی اجمالی که برای اطلاع بر ترجمه و احوال خازن کردم، جز آنچه ثعالبی در یتیمه‌الدهر (ج۳، ۳۲۵ـ ۳۳۹) در ذیل عنوان ابومحمد خازن،‌ و مختصراتی که در ضمن شرح احوال صاحب بن عبّاد و دیگر تضاعیف همان فصل «شعرای صاحب» آورده است، مع‌الاسف در هیچ مرجع دیگری اثری از این «خازن» نیست.

ابومحمد خازن

با جستجوی اجمالی که برای اطلاع بر ترجمه و احوال خازن کردم، جز آنچه ثعالبی در یتیمه‌الدهر (ج۳، ۳۲۵ـ ۳۳۹) در ذیل عنوان ابومحمد خازن،‌ و مختصراتی که در ضمن شرح احوال صاحب بن عبّاد و دیگر تضاعیف همان فصل «شعرای صاحب» آورده است، مع‌الاسف در هیچ مرجع دیگری اثری از این «خازن» نیست.

این بنده بر ابتدای حال و انتهای مآل خازن وقوفی سوای آنچه اجمال در «یتیمه» و در «معجم‌الادباء» (ضمن ترجمه ابی‌العباس احمد بن ابراهیم ضبّی جانشین صاحب در وزارت) آمده، اطلاعی نیافته است و در «وفیات‌الاعیان» و «فوات‌الوفیات» و «روضات‌الجنات» و «ریحانه‌الأدب» و «جمهره‌الاسلام ذات النثر و النظام» شیزری که به مناسباتی از صاحب و ابوطالب مأمونی و ابودلف خزرجی سخنی به میان می‌آورد، و «معجم‌الألقاب» ابن‌فوطی و «تاریخ بغداد» خطیب و بسیاری دیگر از کتب تراجم، و نیز در تواریخ مثل ابن‌اثیر و در دوره‌های بعدی مثل «تاریخی عُتبی» و «راحه‌الصّدور» و معاجم شعراء مثل «لباب‌الالباب» عوفی یا «چهارمقاله» عروضی مطلقاً ذکری از این مرد شاعر به میان نیامده است.

از این مطلب هم که خازن از چند سالگی از کودکی و «غلام‌بچگی؟»‌اش، یا دورانی که مُراهق و پسر جوانی پانزده شانزده ساله یا کم و بیش یا آنکه جوانی برومند بوده که به خدمت صاحب درآمده و سپس چه بی‌ادبی یا کم‌خدمتی از او سرزده و چه خطائی کرده است که به سبب آن، چنان مورد بی‌مهری صاحب قرار گرفته است و صاحب او را مطرود و مغضوب ساخته و او از ری(؟) یا اصفهان، به تعبیر ثعالبی: «مغاضباً» یا «هارباً» فراری شده است و ده سالی در شام و عراق به سر برده و سپس به حج مشرف شده است، آخرالامر مراجعت به وطن کرده و به استعطاف از صاحب و معذرت‌خواهی از او پرداخته است، مطلقاً جز در همان نامه بلیغ فصیحی که خازن به ابوبکر خوارزمی نگاشته و قصه تا حدی پرغصه‌ خود را و پایمردی ابوالعباس ضبّی را در التفات نظر و عطف توجه «صاحب» به خودش در آن نامه به شرح نوشته است، مأخذ و مرجع دیگری به نظر این ضعیف نرسید؛ ولی اگر آن «توقیعی» را که ثعالبی در یتیمه نقل می‌فرماید، مسلّم‌الصّدور از «صاحب» باشد و از «مُختلقات» و «من درآوردی»‌های واضع و نویسنده ماهر این نحوه معجولات، ابوحیّان توحیدی و «چشم بداندیش» او درباره صاحب یا از خیالی‌اندیشی‌های خود خازن نباشد۹ که: «… و وقع فی رقعه أبی‌محمد الخازن و کان ذهب مغاضباً ثم کتب الیه یستأذنُه معاوده حضرته: ‌ألم نُربّک فینا ولیداً و لبثت فینا من عُمُرک سنین و فعلْت فعْلتک‌ الّتی فعلْت»۱۰ باید گفت ظاهراً صاحب می‌بایست بر خازن بسیار خشمگین و سرکوفت‌زننده باشد که شدت غضبی که بر او مستولی بوده و خشمی که فکر و ذهن او را به خود مشغول داشته، به تعبیر این زمان او را به طور «ناخودآگاه» وادار به (تفرعن) کند و آن مرد فصیح بلیغ ریزبین به عدم تناسب استشهاد یا مقتضای حال و مقال پی‌نبرد و آیه شریفه‌ای را که مقول فرعون در خطاب گله‌مندانه‌اش به حضرت موسی‌(ع) است، برنامه معذرت‌خواهی خازن توقیع فرماید!

من بنده نمی‌دانم رنجش دلتنگی صاحب و آزردگی او از رفتار ناهنجار با خازن آیا با قصاید طنّانه بسیار مبالغه‌آمیزی که خازن در طول خدمتگزاری مجددش به صاحب سرود، از دل صاحب محو شد، یا میان آنان به فرموده «حضرت ابوالفضل بیهقی» گرگ آشتی بود؛ ولی می‌دانم بر فرض که صاحب از او راضی و از مدائحش خرسند شده باشد، به قول «فرّاء» که با توجه به ایراد و اشکالی که با «همزه» و نحوه قلب و إبدال آن داشته است، فرموده: «أموت و فی قلبی من الهمزه شیءٌ»، در نفس خازن هم به هر جهتی که بوده، خواه توقع بیش از حد از صاحب، خواه فراموش نکردن گذشته‌ها، از «صاحب» بقایای کدورت و رنجش شدیدی در دلش ته‌نشین کرده بوده است؛ چرا که اولاً او با انشای آن قصاید کذائی در مدح صاحب، پس از وفات صاحب که همه نامداران شعر و حکم‌گزاران ملک ادب و سیاست در مرثیه او قصاید فاخره‌ای سروده‌اند، خازن به یکباره صاحب را فراموش کرده است و به قول حضرت فردوسی(رض): «تو گویی که کاموس هرگز نبود» و زبان خازن به مرثیه صاحب گشوده نشده است، و ازین بدتر و نفرت انگیزتر اینکه یاقوت «مُرسلاً» یا از قول قاضی أبوالعبّاس احمدبن محمد بارودی، نقل می‌کند که:

«ابومحمد خازن کتابدار صاحب همواره به عنوان خدمتگزاری به صاحب، در خانه و دربار او می‌ماند و خازن جاسوس و خبرچین فخرالدوله بر صاحب و مواظب بر نگهداری اموال آن خانه می‌بود و به محض درگذشت صاحب، فرستاده‌ای نزد فخرالدوله فرستاد و خبر رحلت صاحب را به او داد و فخرالدوله خواص و نزدیکان خود را فرستاد که خانه را در محاصره خود بگیرند که چیزی از آن بیرون نرود، و در خانه صاحب کیسه‌هایی که محتوی رسید کسانی که یکصد و پنجاه هزار دینار از اموال صاحب در نزدشان امانت بود، یافتند و امضاکنندگان آن رسیدها را احضار کردند و آن وجوه را از آنان بازپس گرفتند و…» (معجم‌الادباء، ج۶ر۱۱۵ـ۱۱۶)

از این‌روست که احتمال کین‌توزی و خیانت خازن به صاحب داده می‌شود و به هر حال صاحب و خازن هر دو به رحمت خدا رفته‌اند و محاسبه‌شان با این فقیر نیست؛ اما سخنی «ابن اثیر» در بیان وفات صاحب دارد که نقل آن را بی‌مناسبت نمی‌دانم: «همین که صاحب از دنیا رفت، فخرالدوله کسی فرستاد که خانه او را محاصره و اموال موجود، در آن را برایش ببرند. خدای زشت و ناپسندگرداناد خدمت پادشاهان کردن را! این کار این پادشاه بود با کسی که یک عمر خیرخواهی او را کرد و جان در راه خدمت او گذاشت، تا چه رسد به دیگری…» (الکامل، ۹ر۱۱۰)

از حال و مآل کار خازن و تاریخ ولادت و وفات او در مراجعی که در دسترس دارم، ذکری به میان نیامده است و شاید این خمول ذکر و گمنامی بعدی او بی‌ارتباط به ناسپاسی‌اش نسبت به «صاحب» نباشد.

خازنهای دیگر

در دنباله این مطالب این مسأله نیز ناگفته نماند که در طول قرون، بسیاری از ادبا و دانشمندان که وابسته به دستگاه وزیر یا پادشاهی بوده‌اند، به مناسبت آنکه نگهداری و مواظبت بر حفظ و حراست کتابخانه آن وزیر یا پادشاه و خلیفه به عهده او واگذار بوده است، او به لقب «خازن» ملقب و مشهور گردیده است که از این جمله‌اند:

۱) مورخ و فیلسوف دانشمند بسیار والامقام أبوعلی احمدبن محمد مسکویه مؤلف بزرگوار تاریخ معتبر تجارب‌الامم و طهاره‌الأعراق و… ، متوفی در ۴۲۱ که «خازن» کتب ابن عمید بوده است.

۲) ابوعبدالله محمدبن احمدبن موسی‌الخازن، متوفی در ۳۶۰ (انساب سمعانی).

۳) ابومنصور محمد بن علی ‌بن اسحاق ‌بن یوسف الکاتب الخازن، خازن‌ دارالعلم به بغداد متوفی در ۴۱۸ (انساب سمعانی).

۴) ابوالفوارس الحسن (او الحسین) بن علی الخازن الکاتب الشاعر المشهور بجوده الخط متوفی در ۴۹۹ یا ۵۰۲ (الکامل، ابن اثیر، ج۱۰) (آیا با قُرب عهد این شخص با نویسنده مخطوطه، ممکن است برادر باشد؟)

۵) علاءالدین علی‌بن محمدبن ابراهیم الخازن، صاحب «لُباب‌التأویل فی معانی التنزیل» و یُعرف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.