پاورپوینت کامل لطفا کمتر «کار» کنید! ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لطفا کمتر «کار» کنید! ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطفا کمتر «کار» کنید! ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لطفا کمتر «کار» کنید! ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
نگاهی به کتاب «در ستایش بطالت» نوشته برتراند راسل
فیلسوفی در قد و قواره انیشتین
برتراند راسل، تنها فیلسوف و منطقدان نبود. البته تردیدی نیست که در این دو حوزه در آغاز قرن بیستم حضوری مؤثر داشت و سخن راجرز تامپسون که معتقد است راسل به عنوان فیلسوف در میانه قرن بیستم، برای بسیاری از مردم جهان همان جایگاهی را داشت که انیشتین به عنوان دانشمند، چندان گزافه نیست.
نگاهی به کتاب «در ستایش بطالت» نوشته برتراند راسل
فیلسوفی در قد و قواره انیشتین
برتراند راسل، تنها فیلسوف و منطقدان نبود. البته تردیدی نیست که در این دو حوزه در آغاز قرن بیستم حضوری مؤثر داشت و سخن راجرز تامپسون که معتقد است راسل به عنوان فیلسوف در میانه قرن بیستم، برای بسیاری از مردم جهان همان جایگاهی را داشت که انیشتین به عنوان دانشمند، چندان گزافه نیست.
او را میتوان به همراه فرگه و ویتگنشتاین، بنیانگذاران «فلسفه تحلیلی» دانست؛ هر چند بعدها ویتگنشتاینِ شاگرد بر راسلِ استاد شورید، «تحلیل منطقی» او را از اساس مخدوش دانست و حتی او را در فهم «تراکتاتوس» که بسیاری از محققان، آن را نشانه اعلای تلفیق دستاوردهای فرگه و راسل در برقراری انسجام میان «منطق» و «زبان» میدانستند، نیز ناتوان پنداشت.
راسل، ضمن پذیرش انتقادات ویتگنشتاین و اعلام بیدفاعی در برابر آنها، نوشت که شوق فلسفی خود را از دست داده و به عمق نومیدی رسیده است و دیگر نیز هرگز وقت خود را صرف منطق و فلسفه ریاضی نمیکند. (خالقی ۱۳۸۵: ۷۹)
راسل در حوزه تاریخ و جامعهشناسی نیز دستی بر آتش داشت و مشارکتش در کنشهای صلحجویانه نیز زبانزد است. او برای صلحطلبی و مخالفتش با جنگ جهانی اول، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد. در سالهای بعد نیز از مخالفان استالین و هیتلر شد. حضور امریکا در ویتنام را مورد انتقاد قرار داد و از خلع سلاح هستهای نیز دفاع کرد.
عقاید سیاسی و اجتماعی راسل، آن نقطهای بود که او را به روشنفکری بدل میکرد که «با مردم» و «برای مردم» سخن میگوید. بنابراین، هر قدر نظریات راسل در حوزه منطق و ریاضیات، تخصصی و دشوار بودند، مباحث عمومی که او دربارهشان به اظهارنظر میپرداخت، روان و ساده به نظر میرسیدند.
تأملاتی در باب «کار» و «فراغت»
اخیراً مقالهای از راسل با نام «در ستایش بطالت» به شکل کتابی ۳۶ صفحهای با ترجمه محمدرضا خانی، توسط نشر «نیلوفر» چاپ شدهاست. این مقاله را راسل در سال ۱۹۳۲ میلادی نگاشتهاست و میتوان آن را نمونهای تحسینبرانگیز از طرح یکی از بحثبرانگیزترین مسائل بشری: «کار»، در سادهترین و قابل فهمترین شکل ممکن دانست.
این مقاله در سال ۱۹۳۵، به همراه چند مقاله دیگر بازچاپ شد و در سال ۲۰۰۴ نیز در مجموعه «کلاسیکهای راتلج» همراه با دیباچهای از آنتونی گوتلیب و پیشدرآمدی از هاوارد وودهاوس آمده است. کتاب In Praise of Idleness and Other Essays را قبلاً مرحوم ابراهیم یونسی با نام «در ستایش فراغت و چند مقاله دیگر» ترجمه کرده بود، اما خانی ترجیح داده است «بطالت» را جایگزین «فراغت» کند و البته به ترجمه همین مقاله نیز اکتفا کند. فعلاً درباره تفاوت این دو مفهوم و پیشینه اختلاف آنها در آثار فلسفی و نیز قرابت نظر راسل با کدام یک از آنها، بحث نمیکنیم، بلکه نخست لب مطلب راسل را بازگو خواهیم کرد و سپس راجع به سهگانه «کار»، «فراغت» و «بطالت» سخن خواهیم گفت.
کار کردن زیاد نوعی «ریاضتطلبی نابخردانه» است
راسل به صورت خلاصه منتقد چند باور در مورد «کار» است. از جمله معتقد است کار به خودیخود فضیلت نیست و کارِ زیادی هم نوعی «ریاضتطلبی احمقانه» است. او به نحوه سازماندهی کار در ممالک صنعتی نیز معترض است و در مقام الگوی بدیل بر آن است که «سعادت و تنعم انسان در گرو کاهش نظاممند کار است.» او البته معترف است به اینکه وجدان او از کودکی به ضربالمثلهایی چون «شیطان همیشه برای دستهای عاطل و باطل کار ناجوری جور میکند» باور داشته است و بنابراین انسانی سختکوش شدهاست، اما اذعان میکند که اینک دیگر به آن عقاید اعتقادی ندارد و انقلابی در افکارش رخ دادهاست.
به زعم راسل، منشأ تاریخی کار، به میل طبقه ملاک به «بطالت فارغالبال» باز میگردد. آنان قرنها بهواسطه رنج و زحمت کارگران، از عواید کار آنان، استفاده میکردند و یکی از منافع چنین استفادهای، فراغت آنان بود.
از آغاز تمدن تا انقلاب صنعتی، رویه جهان بر مدار کار اکثریت و منفعت اقلیت میچرخیده است و مازاد حاصل از زحمت تهیدستان، نصیب کشیشان و جنگجویان میشده است. به نظر راسل، این وضعیت اگرچه با وقوع انقلاب صنعتی، اندکی تکان خورد؛ اما بههر روی با مقتضیات دنیای مدرن سازگاری ندارد، زیرا «اخلاق کار همانا اخلاق بردگی است و دنیای مدرن نیازی به بردگی ندارد.» (ص ۱۴)
تغییر این مناسبات بندهوار، اما امری دشوار است زیرا اخلاق ریاضتطلبی به بخشی مهم از «اخلاق تکلیفمدار کارگران» بدل شدهاست. آنانی که خود کار نمیکردند و تنها دستور میدادند با استفاده از فن تبلیغات، مزدبگیران را مجاب کردند که کار و تلاش شرافتمندانه و سادهزیستی ملازم آن، اصالت و حقانیت دارد. راسل میگوید حتی حکومت شوروی نیز با وجود تفاوتهایی که با اصول دنیای حاکم بر غرب دارد، در مسأله شأن و منزلت کار، به همان مسیر میرود.
«فراغت» راه برونرفت از مصائب جامعه است
پرسشی که اینجا ممکن است پرسیده شود این است: اهمیت کار نزد راسل تا چه حد است؟ راسل صراحتاً میگوید کار به منزله «غایتی در خود» مردود است. کار برای فراغت و تفریح ارزش دارد و ارزش فراغت نیز به آن نیست که فرد را دوباره برای کار بیشتر آماده کند. به نظر او، هر انسانی میزانی تولید و میزانی مصرف دارد و هر کس باید به آن میزان که مصرف میکند، کار و تولید داشتهباشد و کار فقط تا همین حد، پذیرفتنی است.
او در ادامه مسأله پرکاری عدهای را با موضوع بیکاری عدهای دیگر پیوند میزند و میگوید به شرط وجود نظامی منطقی و متعادل، میتوان بهجای هشت ساعت کار، هر فردی چهار ساعت کار کند و در عوض جمعیت شاغل دو برابر شود. اینگونه عدالت اقتصادی نیز بیشتر محقق میشود.
او به نقش فناوری نوین در کاهش میزان کار امیدوار است و دوران جنگ جهانی اول را شاهد مثال میگیرد تا نشان دهد با وجود جدایی اکثریت مردم از کار تولیدی در آن دوران، بهواسطه سازماندهی علمی «سطح عمومی رفاه مادی در بین مزدبگیران غیرمتخصص در جناح متفقین بالاتر از پیش از جنگ یا پس از آن بود.» (ص۱۶)
البته راسل فقط در پی القای «بیکاری» نیست، بلکه فراتر از آن، ایجاد «فراغت» برای اکثریت مردمان را، راه برونرفت از بسیاری از مصائب جامعه میداند. راسل معتقد است فراغت اقلیتی در آتن بود که مناسبات تمدنساز را رقم زد و باعث پرورش هنر، کشف علوم، نوشتهشدن کتاب، بنیاننهادن فلسفه و اصلاح مناسبات اجتماعی شد. راسل صراحتاً مینویسد: «بشر بدون طبقه برخوردار از فراغت هرگز از بربریت بیرون نمیآمد.» (ص۲۷)
طبقه «برخوردار از فراغت»، اما در تحلیل نهایی، با «برخورداری اسرافکارانه» مسأله داشت و نتوانست توجیهی برای ابقای چنین امتیازاتی نزد خود، بیاورد. دانشگاهها، امروزه قرار است همان نقش را به صورت نظاممند ایفا کنند، اما بهواسطه تخصصگرایی و محدودیتهای سازمانی پژوهش در آنها، بسیاری از مردم را از نیل به آرزوها و جستوجوهای علمی خود سرخورده میکنند. این فراغت، امروزه میتواند با کاهش ساعات کار، به عموم مردم گسترش یابد تا آنان نیز بتوانند فارغ از مصائب کار طاقتفرسا، به نوآوری و پرورش ذوق و استعداد خود مبادرت ورزند.
اضافهکاری یک عده و گرسنگی بقیه
چهبسا کسی مدعی شود مردمان، فراغت را به «خوشگذرانی» میگذرانند و از آن استفادهای بهینه نمیکنند. راسل در این زمینه از اساس با منطق «هزینه ـ فایده» که تنها به سودِ اقتصادی میاندیشد و «تولید» را تکریم، و «مصرف» را تحقیر میکند و در ادامه همین منطق، اهمیتی ناچیز به «خوشی» و «خوشحالی» و «لذتِ مصرف» میدهد، مخالف است و میگوید اگر سطح سلایق عمومی در زمینه فراغت، پایین است، اولاً این نشانه ضعف تمدن کنونی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 