پاورپوینت کامل شرایط امکان آیندهنگری ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرایط امکان آیندهنگری ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرایط امکان آیندهنگری ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرایط امکان آیندهنگری ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
ما هم مثل همه کشورها به آینده نگری علمی برای برنامه ریزی نیاز داریم زیرا برنامه ریزی ها بر اساس آینده نگری علمی صورت می گیرد. اما آینده نگری علمی مقدمات و شرایط و زمینه ای دارد که به دل و جان مردمان پیوسته است و نویسندگان و شاعران و فیلسوفان در تمهید و فراهم آوردن آن مشارکت داشته اند.
ما هم مثل همه کشورها به آینده نگری علمی برای برنامه ریزی نیاز داریم زیرا برنامه ریزی ها بر اساس آینده نگری علمی صورت می گیرد. اما آینده نگری علمی مقدمات و شرایط و زمینه ای دارد که به دل و جان مردمان پیوسته است و نویسندگان و شاعران و فیلسوفان در تمهید و فراهم آوردن آن مشارکت داشته اند.
من که شاگرد مدرسه فلسفه هستم اعتقاد دارم که جهان جدید و متجدد، جهان تحول و تغییر است و این تحول در صد سال اخیر در همه جا و به خصوص در جهان توسعه نیافته باید بر وفق برنامه انجام شود البته آدمیان همیشه آینده بین و آینده نگر بوده اند زیرا همیشه با زمان می زیسته اند. تنها موجودی که زمان دارد و آینده را درک می کند، انسان است. تا این اواخر آینده نگری برای مواظبت و پیشگیری و نظارت و بشارت و انذار نبود.
اما اکنون در جهان تحول و تغییر که نمی توانیم از تغییر برکنار باشیم ناگزیر باید بکوشیم از تغییری که فکر می کنیم مضر است پیشگیری کنیم. آینده نگری قدیم صورت دیگری داشت. بنابراین من فکر می کنم که آینده نگری ما امروزی ها با آینده نگری قبل از مدرنیته و حتی دوران اوایل تجدد تفاوت دارد زیرا اصلاً آینده و زمان صورت دیگری پیدا کرده است.
این زمان خطی که ما اکنون آن را عین زمان و مطلق زمان می دانیم، در نظر قدما معنی نداشته است. سیر خطی تاریخ را مدرنیته با نظر به تاریخ دینی پیش آورده است. این زمان خطی از نقطه ای شروع می شود و پیش می رود و حتی اگر پیشرفت محدودیتی داشته باشد بازگشت ندارد. زمان گذشتگان زمان دوری است.
در زمان دوری گذشته، آینده و گذشته در هم پیچیده است اما در زمان خطی کنونی آینده پیش روی ماست و فردایی غیر از امروز است. نکته ای که باید به آن توجه کرد شرایط امکان آینده نگری است. ما اکنون علم آینده نگری داریم و می توانیم آن را در دانشگاه بیاموزیم اما در گذشته هر چند که آینده نگران بوده اند، علم آینده نگری جایی نداشته است و این بحث تازه ای است. یعنی در گذشته پیش بینی و پیش گویی و البته غیبگویی و فال و تفأل بوده است اما طرح آینده و برنامه ریزی آن امری متعلق به این زمان است.
در کشور ما هم از حدود شصت سال پیش (این طور که من یادم می آید) اولین کتاب آینده نگری به فارسی ترجمه شد و از آن سال کم و بیش در رشته های علوم اجتماعی و علوم انسانی این درس را تدریس کرده اند. اما آیا آموختن علم آینده نگری که البته ضرورتش را نمی توان انکار کرد برای پیشبینی و آینده نگری کافی است؟ یعنی اگر مردم فردابین و آینده نگر و مآل اندیش نباشند به صرف اینکه علم آینده نگری بیاموزند از عهده آینده بینی و برنامه ریزی برای آینده برمی آیند؟
علم، دو علم است. علمی هست که از جانها جداست و آن را می آموزیم و حامل اطلاعات آن هستیم اما علمی هست که در جان خانه دارد. علم برای اینکه کارساز و مؤثر باشد باید با وجود آدمی بیامیزد. درست است که علم آینده نگری برای تدوین برنامه لازم است، اما جان هم باید آینده نگر باشد و با زمان پیوند داشته باشد. ما کمتر آینده بین و مآل اندیش هستیم. می خواستم برایتان غزلی از حافظ بخوانم دیدم شاید وقت کم باشد و بعضی از حاضران مناسبت خواندن آن را در مجلس آینده نگران درنیابند. اجازه بدهید یک بیتش را بخوانم:
ره میخانه بگشا تا بپرسم مآل خویش را از پیش بینی
یعنی وضع آینده را صرفاً از اهل مدرسه نمی توان آموخت بلکه کسانی آینده را می شناسند که فرزند زمان باشند و تقلّبات آن را درک کنند. تجربه می گوید که ما معمولاً به مآل و آینده خود کاری نداریم. امروز را می گذرانیم و گاهی اصلاً نگران کار امروزمان و نتیجه هایی که فردا از آن حاصل می شود نیستیم. ما از تجدد آموخته ایم که شیره زمین را بکشیم و مصرف کنیم اما حزم و احتیاط بنیانگذاران و سازندگان مدرنیته را درنیافته ایم. گویی ما به فردا و آینده کاری نداریم ولی آینده نگری اکنون به صورت یک علم درآمده است.
کار این علم چیست و از آن چه حاصل می شود؟ دوباره می پرسم آیا با آموختن این علم می توان آینده را پیش بینی یا طراحی کرد؟ ظاهراً ما مثل همه مردم جهان چنین توقعی از علم آینده نگری داریم وگرنه به آن رو نمی کردیم اما در این جهان مشکلی در همه جا و به خصوص در جهان توسعه نیافته پیش آمده است که شاید بتوان آن را وجهی از گسست اپیستمولوژیک نام نهاد. مشکل عبارت از این است که در بعضی مواقع علم هست اما به کار نمی آید و وقتی هم که به کار نمی آید نمی پرسند چرا باید علمی را که به کار نیامده است و به کار نمی آید طلب کرد؟
مقصود از به کار آمدن در اینجا استفاده از علم به عنوان ابزار نیست. این پرسش بر مبنای تلقی کل علم به عنوان علم کاربردی هم مطرح نشده است. همه علوم هر چه بوده اند نیازی را برآورده می کرده اند و اگر به آنها نیاز نبوده پدید نمی آمده اند. کارآمدی علم صرفاً در قلمرو تکنیک و تکنولوژی نیست. فلسفه و فقه و اخلاق و شعر و ادب و عرفان و تاریخ هر یک جایی در تاریخ و در زندگی مردمان داشته اند و دارند و اگر جایی نمی داشتند و بر حسب اتفاق به وجود آمده بودند پژمرده می شدند و از میان می رفتند. علم را مردمان با طلب خویش می یابند و همین طلب نیاز نشانه کارآمدی علم است.
آیا ما طلبی برای آینده نگری داریم؟ مسلماً در حوزه علم و آموزش مطالبی از همه علوم در برنامه تحصیلات قرار می گیرند و کسانی به طلب آنها برمی خیزند و اطلاعاتی به دست می آورند. این نیاز، نیاز حقیقی نیست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 