پاورپوینت کامل فقر شادی و شادی فقیرانه؛ چرا مردم ما شاد نیستند؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فقر شادی و شادی فقیرانه؛ چرا مردم ما شاد نیستند؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فقر شادی و شادی فقیرانه؛ چرا مردم ما شاد نیستند؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فقر شادی و شادی فقیرانه؛ چرا مردم ما شاد نیستند؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

شادی اگر به شاد بودن مردم توجه نکنیم، به جای اینکه مردمی آرام، صبور و منطقی داشته باشیم با شهروندانی روبه‌رو خواهیم شد که همواره زبان به شِکوه باز می‌کنند، با کوچک‌ترین چالش با هم‌وطنان خود به دستگاه قضایی مراجعه می‌کنند، به جای اینکه به قانون اعتماد کنند دنبال فرد نجات‌بخشی می‌گردند که با حرکتی اجتماعی و ویرانگر به نجات آن‌ها اقدام کند.

تأملی بر مسئله‌ی شادی و رضایت از زندگی در جامعه‌ی ایران

شادی اگر به شاد بودن مردم توجه نکنیم، به جای اینکه مردمی آرام، صبور و منطقی داشته باشیم با شهروندانی روبه‌رو خواهیم شد که همواره زبان به شِکوه باز می‌کنند، با کوچک‌ترین چالش با هم‌وطنان خود به دستگاه قضایی مراجعه می‌کنند، به جای اینکه به قانون اعتماد کنند دنبال فرد نجات‌بخشی می‌گردند که با حرکتی اجتماعی و ویرانگر به نجات آن‌ها اقدام کند.

اینکه مردم یک جامعه به خاطر تساوی در یک مسابقه‌ی ورزشی و حتی غریب‌تر از آن پس از شکست در یک مسابقه‌ی ورزشی به خیابان‌ها ریخته و به شادی و پای‌کوبی می‌پردازند و یا جامعه‌ای که مردم آن بیش از سرانه‌ی جوامع دیگر دنیا به ساختن و یا پراکندن جوک و فکاهی می‌پردازند، نه تنها نباید ما را به این نتیجه رهنمون کند که ما مردم شادی داریم، بلکه باید سر در گریبان تفکر فرو برده و واکاوی کنیم که چرا شادی به حلقه‌ای مفقوده برای بخش مهمی از مردم جامعه تبدیل شده است؟ به راستی چه بر ما گذشته است که برخی جوانان این سرزمین در ساعات اولیه‌ی صبح از خانه بیرون زده و به تماشای صحنه‌ی دل‌خراش مرگ یک انسان پرداخته و یا در برخی حوادث به جای کمک به همنوع خود، خونسردانه به فیلم‌برداری از صحنه‌ی درد یک انسان مشغول می‌شوند؟

چرایی مسئله

نخستین نکته‌ای که در ذهن آدمی نقش می‌بندد این است که ممکن است فلسفه‌ی غم و شادی به نادرستی در فرهنگ یک جامعه تعریف شده باشد و یا در تفسیر برخی روایات معنوی، افرادی که تخصص کافی در تبیین آن روایت نداشته‌اند، فلسفه‌ی آن روایت دینی را به‌درستی برای مردم تبیین نکرده باشند؛ به‌عنوان مثال این روایت که از حضرت رسول نقل شده است که «دنیا سجن مؤمن و بهشت کافر است» و یا روایاتی که به قبح خندیدن با صدای بلند اشاره می‌کند. این در حالی است که در روایاتی دیگر پیامبر اسلام با تمجید از شادی، کسانی را که موجب شادی دیگران می‌شوند را در ردیف کسانی قرار می‌دهد که خدا و فرستاده‌اش را شاد کرده‌اند. از سویی دیگر بعید است که هیچ مکتب و اندیشه‌ای شادی و شعف و سرمستی‌های زیان‌بار را برای روح و جسم آدمی تأیید کند و به تبلیغ آن همت گمارد!

بنابراین، مراد این نوشته، حداقل آن نوع شادی است که روان آدمی را در مسیر سلامتی و درستی قرار داده و به مسیر سلامتی جسمی و روحی رهنمون کند، مگر نه آنکه از قدیم گفته‌اند عقل سالم در بدن سالم! بدین معنی که روان سالم سلامتی جسمی انسان را تضمین کرده و سلامت جسم و روح، خرد پیشرو و سلیم‌اندیش را تقویت می‌کند.

اینکه می‌گوییم فلسفه‌ی غم و شادی ممکن است در جامعه‌ی ما دچار کج‌فهمی شده باشد، مقصود تنها بازدارنده‌های دینی نیست، بلکه در بسیاری موارد فلسفه‌ی شناختی و دریافت‌های معرفتی ما در این باره متأثر از سوءبرداشت‌های ما و نیز نیاموختن مهارت‌های زندگی سالم و شاد است؛ به این معنی که ما مسیرهای رسیدن به شادی و خوشحالی را برای خود و دیگران نادرست ترسیم کرده‌ایم. به‌طورکلی ما مردمی هستیم که خوشبختی را زمانی محقق‌شده می‌پنداریم که «رسیدن» به هدف، جایگاه و مقصدی در ما تحقق یافته باشد؛ درحالی‌که گاه رسیدن نه تنها شادی‌آور نیست، بلکه با آشکار شدن معایب هدفی که برای خود کعبه‌ی آمال کرده بودیم، ممکن است تلخی ناگواری در کام ما نشسته و پشیمانی مزه‌ی آن رسیدن را تلخ کند؛ درحالی‌که بسیاری از خوشبختی‌ها در مسیر رسیدن و در خود جاده محقق می‌شود، وقتی در مسیری سنگلاخ خسته از راهپیمایی‌های طولانی در کناری می‌نشینیم و چای و نباتی و آب گوارایی تقدیم جسم و جان می‌کنیم، ناخواسته لذتی عمیق در جان ما می‌نشیند، لذتی که شاید هیچ رسیدنی به ما ارزانی نکند.

اگر در زندگی اجتماعی جامعه‌ی ایرانی دقت کنیم مثال‌های خوبی را به چشم خواهیم دید؛ بسیاری از رانندگان عجول را می‌بینیم که در مسیر رسیدن به مقصد با اتومبیل‌های گران‌قیمت و با شتاب کُشنده‌ای جاده را می‌شکافند و به پیش می‌روند، انگار که در مقصد، مقصودی بزرگ در انتظار آن‌هاست. آن‌ها جان و زندگی عزیز خود و دیگران را به خطر می‌اندازند و به یقین کسانی که از مسیر سفر لذت نمی‌برند، در مقصد نیز شاهد مقصود را در آغوش نمی‌کشند. در کنار چنین رانندگانی خانواده‌هایی هستند که با وسیله‌ای به‌مراتب ارزان‌تر طی طریق می‌کنند، اما هر جا آب گوارایی و سایه‌بان درختی را مشاهده می‌کنند آرام کناری می‌ایستند، بر پهنه‌ی چمن بر سفره‌ای می‌نشینند و شادمانه چنان لذتی از زندگی می‌برند که مایه‌ی حسرت رهگذران شتاب‌زده می‌شوند، رهگذران شتاب‌زده‌ای که فلسفه‌ی غم و شادی را همیشه در جایی دیگر و به زمانی دیگر حواله می‌دهند، زمانی که شاید هرگز فرا نرسد.

جامعه‌ی ما همیشه شادی را منوط به فراهم آمدن شرایطی دیگر می‌داند، برخی می‌پندارند تا ثروت و مشخصاً پول هنگفتی در حساب بانکی نباشد، نمی‌توان به شادی رسید. اگر دقت کنیم فعلی که برای انجام کار به کار می‌رود اشتباه است، در زبان عامه نیز می‌گوییم «شادی کردن» نه به شادی رسیدن! قطعاً ثروت و رفاه اجتماعی در رسیدن به آسایش مؤثر واقع می‌شود، اما لزوماً آسایش همیشه آرامش و در نتیجه رضایت از زندگی را به همراه نخواهد داشت، به خصوص که ما عادت کرده‌ایم که برای رسیدن به آسایش، آرامش خود را نیز از دست بدهیم. وقتی که شادی را منوط به رسیدن‌های فردا می‌کنیم، معنایش این خواهد بود که دَم را غنیمت ندانسته و رضایت قلبی و درونی از زندگی را به فردا موکول کرده‌ایم و این نوع فرداها معمولاً به‌زودی فرا نمی‌رسند.

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که رسیدن به ثروت و رفاه تنها نوع غم و شادی را تغییر می‌دهد؛ یعنی ممکن است ما از یک شادی فقیرانه به شادی مرفه‌مآبانه منتقل شویم. شادی مرفه‌مآبانه معمولاً با آسایش مادی بهتری همراه است، اما این فرایند لزوماً به این معنا نیست که این نوع شادی از نوع شادی فقیرانه با لذت‌تر، عمیق‌تر و پایدارتر باشد. اگر شادی انسان‌های مرفه دارای عمق بیشتری از شادی فقیران بود، دیگر جامعه نمی‌بایست شاهد پناه بردن برخی جوانان این طبقه به برخی شادی‌های مصنوعی و خطرآفرین و برخی از اقسام مواد افیونی باشد.

شادی فقیرانه

افرادِ با سطح درآمد پایین، روستاییان، ساکنان شهرهای کوچک، در مناطق پایین شهر به بهانه‌های کمتری برای ابراز شادی نیاز دارند. شاید سفر به مناطق دور و نزدیک دنیا هرگز در سبد اوقات فراغت آن‌ها وجود نداشته باشد و یا قادر نباشند به ورزش‌های گران‌قیمت بپردازند، عروسی‌های پرهزینه و باشکوه برپا کنند، درآمدهای بالای اقتصادی کسب کنند، برای تحصیل به خارج از کشور سفر کنند و … اما ممکن است برای شادی خود از چیزهای کوچک و دم‌دست بهره ببرند؛ مثلاً قدم زدن در بوستانی را تجربه کنند، سفره‌ی ارزانی برپا کنند، مهمانی ساده‌ای ترتیب داده و از معاشرت با نزدیکان و دوستان لذت ببرند، به سفری زیارتی مشرف شوند، از پیشرفت تحصیلی فرزندشان لذت ببرند، در سایه‌سار درختی بنشینند و چای و نباتی نوش کنند و اگر همسایه‌ی کوه و دریا و ساحل باشند، روزهای تعطیل با کمترین هزینه به دامن کوه و ساحل دریا پناه آورند و در کنار معشوق الهی خود لذت حلالی را به تجربه بنشینند. از همین شادی‌های کوچک شروع می‌کنند و با همین شادی‌های کوچک و فقیرانه چه‌بسا قادر باشند بساط فقر شادی را از زندگی خود برچینند. افرادی که در محیط‌های اولیه زندگی می‌کنند، شادی و رفاه و دارایی خود را با تمام دنیا مقایسه نمی‌کنند، ملاک و مقایسه‌ی آن‌ها همسایه، هم‌ولایتی، همشهری و به دایره‌ی افرادی که می‌شناسند محدود می‌شود. ناگفته پیداست که بسیاری از اضطراب‌ها و استرس‌ها و ناشادی‌های انسان امروزی ناشی از مقایسه‌ی خود و دیگران است، به گونه‌ای که با نگاه به زندگی و رفاه دیگران، داشته‌های خود را کم‌رنگ می‌بینند و به قول معروف باطن زندگی خود را که بر آن واقفند با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می‌کنند و فکر نمی‌کنند که باطن زندگی خودشان چه برتری‌هایی ممکن است بر باطن زندگی دیگران داشته باشد.

شادی امری درونی است

باید میان رفاه و شادی و مسیرهای رسیدن به آن‌ها تفاوت قائل باشیم؛ چراکه هرقدر ممکن است رسیدن به رفاه و ثروت راه‌حل‌های پیچیده‌ای داشته باشد، رسیدن به شادی از مسیرهای ساده نیز میسر باشد. همه‌ی ما این نکته را شنیده‌ایم که گران‌قیمت‌ترین چیزهای عالم قیمتی مادی ندارند؛ لبخند زدن، نوازش و بوسیدن، مهربانی، قدم زدن، ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.