پاورپوینت کامل فرافکنی از دیدگاه حکیم ناصر خسرو قبادیانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فرافکنی از دیدگاه حکیم ناصر خسرو قبادیانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرافکنی از دیدگاه حکیم ناصر خسرو قبادیانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فرافکنی از دیدگاه حکیم ناصر خسرو قبادیانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
درآمد: فرافکنی (Projection)، به مفهوم اخص کلمه، عبارت است از نسبت دادنِ ناخودآگاهانه کاستیها، خطاها، تقصیرها، قصورها، اعمال ناروا و مشکلات خودساخته خود به دیگران یا عوامل خارجی بهمنظورِ اجتناب از احساسِ حقارت، ناکامی، ناخشنودی و یا گناهکاری. بنابر تعریف یاد شده، فرافکنی فقط شامل متوجه کردنِ کمبودها، ایرادهای وارده و رفتارهای ناشایست و یا غیرمنطقیِ خود به سایر افراد نیست بلکه منتسب کردن آنها را به عواملی نظیر شیطان، قضا و قدر، شانس، قسمت، سرنوشت، بخت، چشم بد و امثال آن و نیز بدخواهی و توطئهچینی بیگانگان (= نظریه توطئه) نیز در برمیگیرد.
درآمد: فرافکنی
(Projection)
، به مفهوم اخص کلمه، عبارت است از نسبت دادنِ ناخودآگاهانه کاستیها، خطاها، تقصیرها، قصورها، اعمال ناروا و مشکلات خودساخته خود به دیگران یا عوامل خارجی بهمنظورِ اجتناب از احساسِ حقارت، ناکامی، ناخشنودی و یا گناهکاری. بنابر تعریف یاد شده، فرافکنی فقط شامل متوجه کردنِ کمبودها، ایرادهای وارده و رفتارهای ناشایست و یا غیرمنطقیِ خود به سایر افراد نیست بلکه منتسب کردن آنها را به عواملی نظیر شیطان، قضا و قدر، شانس، قسمت، سرنوشت، بخت، چشم بد و امثال آن و نیز بدخواهی و توطئهچینی بیگانگان (= نظریه توطئه) نیز در برمیگیرد.
کشفِ سازوکارِ
(mechanism)
فرافکنی گرچه از دستاوردهایِ روانشناسی مغربزمین، و بهویژه از ابداعات زیگموند فروید ـ روانپزشک و روانشناس نامدارِ اطریشی ـ شمرده میشود؛ ولی توجه به این مفهوم ـ البته به شکل ساده و غیر روشمند آن ـ در فرهنگ و ادب فارسی هم بیسابقه نیست و شواهد و مصادیقِ متعدد آن را میتوان در آثار اندیشمندان و سخنوران بزرگ ایرانزمین ـ اعم از متقدمان (نظیر ناصرخسرو، عطار، مولوی) و متأخران (از قبیل پروین اعتصامی،…) ـ به وفور یافت.۱
در این مقاله برآنیم تا شواهد مفهوم فرافکنی را در آثار ناصر خسرو ـ اندیشمند و سخن سرایِ سُتُرگِ سدههای چهارم و پنجم هجری ـ ردیابی و تحلیل کنیم:
مفهوم فرافکنی از نظر ناصرخسرو
تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، ناصر خسرو از جمله نخستین سخنوران فارسی است که به مفهوم فرافکنی توجه یافتهاند. افزون براین، وی از این امتیاز برخوردار است که برای این مفهوم تعبیر یا اصطلاح خاصی ـ برافگندن ـ به کار برده است:۲
چند بنالی که بد شده است زمانه؟
عیبِ تَنَت۳ بر زمانه برفگنی چون؟
دیوان ناصر خسرو، مصححِ مینوی و محقق، قصیده ۴۰، ص۹
۱ نفیِ فرافکنی بر دیگران
ناصر خسرو، در چندین جای دیوان خود، آدمیان را به مثابه آیینههایی تلقی میکند که چهره و خویِ سایرین را، زشت یا زیبا، عیناً منعکس میکنند. از اینرو، بدگویی و یا خوبگویی آنان را از یکدیگر، در واقع، به منزله گونهای «قیاس به نفس» و یا «حدیث نفس» بهشمار میآورد:
ای به سویِ خویش کرده صورتِ من زشت
من نه چنانم که میبری تو گمانم
آینهام من، اگر تو زشتی زشتم
ور تو نکویی نکوست صورت و سانم
همان، قصیده ۹۷، ص ۲۱۱
بیت زیر نیز مبینِ همین معنی است:
نباشد دوست جز آیینه دوست
به جان و دل هم آن این و هم این اوست
دیوان ناصر خسرو، مصحح تقوی، روشنایینامه، ص ۵۳۲
وی، در مواضعِ متعددِ دیگری، از فرافکنی، بهطور اعم، انتقاد میکند:
چون لعنت کند بر بدان بد کُنش
همی لعنت او بر تنِ خود کند
چو هر دو تهی میبرآیند از آب
چه عیب آوَرَد مر سبد را سبد؟
مصحح مینوی و…، قصیده ۱۲۸، ص ۲۷۳
و از تنها به قاضی رفتن آدمیان شکوهها دارد:
چو خود بد کنیم از که خواهیم داد؟ مگر خویشتن را به داور بریم!
چرا پس که ندهیم خود دادِ خود؟
از آن پس که خود خصم و خود داوریم؟
همان، قصیده ۲۴۱، ص ۵۰۴
در بیتی دیگر آدمیان را برداشت کننده محصولِ کشتِ خویش ـ اعمالش ـ میداند:
بد به تنِ خویش چو خود کردهای
باید خوردنت ز کِشتارِ خویش
همان، قصیده ۸۱، ص ۱۷۷
و نیز:
ور عیبِ من ز خویشتن آمد همه
از خویشتن به پیشِ که افغان کنم؟
همان، قصیده ۱۷۷، ص ۳۷۱
در جایی دیگر، دشمن انگاشتن دیگران را، درحالیکه همه تقصیرها و مسئولیتها متوجه خودِ ماست، ناروا و نامعقول میشمارد:
ای عجب ار دشمنِ من خود منم!
خیره گله چون کنم از دشمنم؟
همان، قصیده ۱۴۳، ص ۳۰۳
و نیز:
چو بد کردی مشو ایمن ز آفات
که لازم شد طبیعت را مکافات
نقل از امثال و حکم دهخدا، ص ۶۳۳
و مخصوصاً از واعظِ غیرمتعظ بودن برخی انسانها بهشدت مذمت میکند:
پندم چه دهی؟ نخست خود را محکم کمری ز پند دَر بَند
چون خود نکنی چنانکه گویی
پند تو بود دروغ و ترفند
دیوان ناصر خسرو، مصحح مینوی و…، قصیده ۱۱، ص ۲۳
ابیات آتی هم، کم و بیش، حاویِ انتقادها و هشدارهایی از همینگونه است:
بتپرست از بتبرست و توهمی
رست نتوانی از این ملعون وَثن۴
بت نشسته در میان پیرهنت
تو همی لعنت کنی بر بَرهَمَن
همان، قصیده ۷۳، صص ۱۶۱ـ۱۶۰
گر تو را جز بتپرستی کار نیست
چون کنی لعنت همی بر بتپرست؟
همان، قصیده ۱۶، ص ۳۳
حکایتهای شاهان را همی خوانی و میخندی
همی برخویشتن خندی نه بر شاهِ سمرقندی
همان، قصیده ۱۵۸، ص ۳۳۴
۲ نقدِ فرافکنی برقضا و قدر
چنانکه در آغاز مقاله گفته شد، یکی از جلوهها و مظاهر فرافکنی نسبت دادن تقصیرها و قصورهای خود به قضا و قدر است. ناصرخسرو، در اشعار خود، بیش از همه، بدینگونه فرافکنی توجه یافته و به نفی و ذمِ آن پرداخته است؛ تا آنجا که کمتر بخشی از دیوان این شاعر یافت میشود که در آن، با صراحت و یا به تلویح، در این باره تأکید نورزیده باشد:
نکوهش مکن چرخِ نیلوفری را
برون کُن ز سر بادِ خیره سری را
بری دان ز افعال چرخِ برین را
نشاید ز دانا نکوهش بری را
چو تو خود کنی اخترِ خویش را بد
مدار از فلک چشمِ نیک اختری را
همان، قصیده ۶۴، صص ۱۴۳-۱۴۲
و نیز:
به دستِ من و توست نیک اختری
اگر بد نجوییم نیک اختریم
همان، قصیده ۲۴۱، ص ۵۰۴
هم او، ضمن قصیدهای دیگر، آدمیان را از این رفتار سفیهانه و خودفریبانه برحذر میدارد که مسئولیت گناهان و تنبلیهای خود را متوجه قضا و قدر سازند:
از پسِ۵ آن که رسول آمده با وعد و وعید
چند گویی که بد و نیک به تقدیر و قضاست؟
گنه و کاهلیِ خود به قضا بر چه نهی؟
که چنین گفتنِ بیمعنی کارِ سفهاست
همان، قصیده ۱۰، صص ۲۱ـ۲۰
در همین قصیده، ناصر خسرو، مقصر دانستن تقدیر را به منزله مقصر شمردن باری تعالی تلقی میکند و کسانی را که مرتکب این عمل میشوند ریاکارانی توصیف مینماید که به زبان، خداوند را عادل و حکیم میخوانند ولی در دل، وی را مسئول نقصانها و گناهان و مصائب و حوادث ناگوار میشمارند:
گر خداوند قضا کرد گنه بر سَرِ تو
پس گ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 