پاورپوینت کامل گفتار در ترجمهپذیری شاهنامه ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتار در ترجمهپذیری شاهنامه ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتار در ترجمهپذیری شاهنامه ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتار در ترجمهپذیری شاهنامه ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
وقتی زبانی پیچیده و غنی از نظر هنری وسیع شد، شک و تردید و یکبهچندی (Multivalence) جای قاطعیت و یکبهیکی (one- to- one) را میگیرد؛ چون دیگر الفاظ، ترجمان دقیق مفاهیم نیستند، قالبها از معانی سرشار میشود و از قالبی به قالب دیگر سیلان مییابد، هرچند این مطلب از نظر علمی و دقت زیانبخش است، از دید اهلدل میتواند شورانگیز و خیالاندیش و پرجوشوخروش باشد، گرچه گفتههای پیچیده بیدقت و بیحال و شور هم فراوان است.
وقتی زبانی پیچیده و غنی از نظر هنری وسیع شد، شک و تردید و یکبهچندی (
Multivalence
) جای قاطعیت و یکبهیکی (
one- to- one
) را میگیرد؛ چون دیگر الفاظ، ترجمان دقیق مفاهیم نیستند، قالبها از معانی سرشار میشود و از قالبی به قالب دیگر سیلان مییابد، هرچند این مطلب از نظر علمی و دقت زیانبخش است، از دید اهلدل میتواند شورانگیز و خیالاندیش و پرجوشوخروش باشد، گرچه گفتههای پیچیده بیدقت و بیحال و شور هم فراوان است.
نکتهای که فردوسی را از اغلب گویندگان بزرگ فارسیزبان متمایز میکند جنبهی جهانی اوست. مقصود من از این جمله تأکید این مطلب نیست که شاهنامه به زبانهای مختلف ترجمه شده (حتی قسمتی از آن به زبانهای دیگر به نظم درآمده) و یا اینکه شاهنامه شاید تنها کتاب فارسی است که خواندنش در عداد کتابهای معروف جهان به دانشجویان، اهلمعرفت و همگان توصیه شده است.
آری اهمیت جهانی بودن شاهنامه در ترجمهی آن نیست بلکه در «ترجمهپذیری» آن است. شاهنامه افکار و روابط انسانی، شادیها، رنجها، عشقها را منعکس میکند بهصورتی که برای غالب ملل درکش آسان و دلپذیر و گیراست. شاهنامه را میتوان به آسانی به زبان احساسات و مفاهیم ترجمه کرد و بهصورت داستان نمایش درآورد؛ از این نظر است که محتوی شاهنامه ارزش جهانی دارد.
اشعار بلند فارسی که به ترجمه درنمیگنجند و ارزش جهانی نمیتوانند داشته باشند، فراوانند؛ بهعنوان مثال اشعاری که به آسانی ترجمهپذیر نیستند، غزل زیبای سعدی را در نظر میگیریم:
آمدی وه چه مشتاق و پریشان بودم / تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند / که در اندیشهی اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب / که نه در بادیهی خار مغیلان بودم
زنده میکرد مرا دمبهدم امید وصال / ورنه دور از نظرت کشتهی هجران بودم
بتولای تو در آتش حسرت چو خلیل / گوئیا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح / همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
چون قلم بر سرم از سرزنش دشمن و دوست / تیغ میآمد و سر بر خط فرمان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این میگفت / عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
همهی این غزل به زبان جهانی به سهولت ترجمهپذیر نیست. مقصود من از کلمهی زبان جهانی زبانی است که درخشش مفاهیم در آن زبان تا اندازهای از نظر علمی روشن باشد و یک لفظ، یک مفهوم معین و مشخص را برساند. نمونهی اعلای این زبانها، زبانهای ریاضی و علمی است و نمونهی قابل قبول دیگر، زبانی است که اشعار ساده و روشن مانند غالب اشعار شاهنامه به آن زبان بیان شده است. مثلاً اگر بخواهیم این غزل را به زبانهای غربی ترجمه کنیم باید نخست مکتبی به وجود بیاوریم که خواننده مفاهیمی نظیر آتش خلیل، تراش قلم، زبان قلم، خار مغیلان را درک کند و با آنها مأنوس بشود و این کار دشوار و دامنهدار است. ترجمهی لفظ به لفظ و کلام به کلام مقدور نیست، زبان این غزل با همهی زیبایی از نوع زبانهای محلی است و جهانی نمیتواند باشد.
همچنین است غزل زیر از حافظ که در وسط السماء بلاغت و زیبایی است، ولی شناخت آن به همان دلیل بالا از چشم اغلب مردم کرهی زمین نهان خواهد بود.
طفیل هستی عشقند آدمـــــــی و پری / ارادتــــــــی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش / که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چنـد / به عذر نیم شبی کوش و گریهی سحری
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار / که در برابر چشـمی و غایـب از نظری
هزار جان مقدس بسـوخت زین غیــرت / که هر صباح و ما شمع مجلـس دگری
زمن به حضرت آصــف که میبرد پیغام / که یاد گیرد و مصرع ز من به نظم دری
بیا که وضع جهان را چنانکه من دیــدم / گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
کلاه سروریت کج مباد بر سر حســـن / که زیب بخت و سزاوار ملـک و تاج سری
به بوی زلــف و رخـت میروند و میآیند / صبــا به غالیهسایی و گل به جلوهگــری
چو مستــعد نظر نیستی وصـال مجوی / که جام جم نکند سود وقت بیبصـری
دعـای گوشهنشینان بـلا بگردانــد / چــرا به گوشهی چشمی به ما نمینگری
بیا و سلطنت از ما بخر به مایهی حسن / وزین معامله غافل مشو که حیف خوری
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است / نعوذباللّه اگــر ره به مقصدی نبــری
به یمن همت حافظ امید هست که باز / آری اســامر لیـلای لیله القــمری
برای مردم زیباشناس فارسیزبان ارزش دارد که وقت صرف بکنند و با اصطلاحات مکتب حافظ مأنوس بشوند و از کلک این نقاش کمنظیر تابلوهایی در قصر خاطرشان آویخته شود؛ معالوصف این دولت مخصوص معدودی از فارسیزبانان گهرشناس است و این نقاشیها جز در کنگرهی کاخ فرهنگ فارسی نمودی نخواهد داشت.
بدون اینکه وارد موازین علمی بشوم، توضیح میدهم که اهلعلم دو شیء را تصویر یا ترجمان یا تبدیل یکدیگر میدانند وقتی که میان اجزای آن دو رابطهی یکبهیک (
Transformation one_to_ one,Corespondences
) وجود داشته باشد؛ یعنی در برابر هر جزء از یک شیء، جزء معینی از تصویر یا ترجمان آن قرار گیرد. وقتی یک کلام چند معنی در زبان دیگر یافت، آنگاه رابطهی تبدیلپذیری واحد -که من در این مقاله اساس ترجمهپذیری قرار دادهام- ضعیف خواهد شد، هرچه این همبستگی رقیقتر باشد ترجمهپذیری کمپایهتر میشود. ازاینروست که «ایجاز» در ترجمهی هنری به عبارتی که من اصطلاح کردهام تا حدی مرادف با ترجمهپذیری است. برای اینکه کار به بحث علمی نکشد و ملال بر خاطر خوانندگان جوان ننشیند تفنن میکنیم و از طریق امثله و گفتوشنود وارد مسئله میشویم.
اگر به شما گزارش دادند که یکی از پروفسورهای اروپا این بیت حافظ را (هزار جان گرامی بسوخت زین حسرت / که هر صباح دمی شمع محفل دگری) به زبان خودش در یکی، دو سطر ترجمهی عالی کرده است، زود باور نفرمایید، کسی که چنین ادعایی دارد یا لااقل بر یکی از این دو زبان مسلط نیست و یا اغراق میگوید. برای یک فارسیزبان سالها آشنایی تدریجی با ادبیات لازم است تا معنی چنین اشعاری را دریابد. آزمایش بفرمایید، غالب جوانان تحصیلکردهی غیرمتخصص ما زیبایی این بیت و نظایر آن را درک نخواهند کرد، فهم این مدارج آشنایی نزدیک به زیست لازم دارد، شعر به سادگی ترجمهپذیر نیست.
من بارها تمایل داشتم که از این گوشهی عزلت بیت دیگر این غزل را برای یکی از بزرگان قوم که از دوستانم و در مقام اجتماعی بسیار برجسته و به چندین زبان آشناست، بنویسم: «دعای گوشهنشینان بلا بگرداند / چرا به گوشهی چشمی به ما نمینگری»، در این کار تأمل کردم چون امروز در داخل کشور ما هم فارسیدانان نادرند. شاید در میان رجال ما تعداد آنها که فقط آشنایی جاری به زبان فرانسه یا انگلیسی دارند از شمارهی فارسیدانان سخن کمتر نباشد.
احتمال میرود که میان صدها شاعر اروپا چند نفر عارف مانند فرانسیس تامپسن (
Francis Thompson
) یا تی. ثی. الیوت (
T.C. Elliot
) پیدا بشوند که شعرِ «تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار / که در برابر چشمی و غایب از نظری» را خوش درک کنند و بتوانند به شعر انگلیسی ترجمه کنند، ولی سواری اینگونه نوا در دریای سپاه مترجمین، داشتن چنین هنری برای من قابل تصور نیست. حقیقت این است اگر چنین کسی هم پیدا بشود خودش غرق افکار و اصطلاحات به خود خواهد شد و حافظوار در عالم عرفان، سخنان بکر خواهد آفرید و بهاینترتیب هرچند از نظر علمی و ریاضی نمیتوان امکان ترجمهپذیری چنین اشعار را نفی کرد، لااقل میتوان گفت که ترجمهپذیری به زبان موجز ادبی اینگونه اشعار فارسی بسیار نادر و عملاً محدود است.
مقابل این مثالها انبوه گفتار ساده و ژرف فردوسی را میبینم که چون با احساسات و عواطف و روابط اصولی انسانی ارتباط دارد، در عین اینکه بدوی و پیشپاافتاده نیست، ترجمهپذیر است. مفاهیمی که بر پایهی احساسات سادهی انسانی است در میان اغلب ابنای بشر متداول است و در هر زبانی کموبیش به سادگی جریان دارد. پیچیدگیها متعلق به رنگآمیزیهای رقیق اندیشهی انسانی است و آنجاست که کار ترجمه دشوار میشود و زیست و تجربهی شخصی هر گروه رنگی مخصوص به همان گروه میگردد.
صحنهها و داستانهای ترجمهپذیر سرتاسر شاهنامه را فرا گرفته است؛ مثلاً رستم پس از چندین بار دیدن و مکالمه و نبرد، پسرش سهراب را نمیشناسد، حرص و آز، جاه و مقام و نام، او را بهکلی نابینا کرده است:
جهانا شگفتی ز کردار تست / شکسته هم از تو هم از تو درست
از این دو یکی را نجنبید مهر / خرد دور بد مهر ننمود چهر
همی بچه را بازدارند ستور / چه ماهی به دریا چه در دشت گور
نداند همی مردم از رنج و آز / یکی دشمنی را ز فرزند باز
حرص و آز، ما را چنان نابینا میکند که پسر پدر را نمیشناسد و پدر به پسر رحم نمیکند و دوست از دشمن تمییز داده نمیشود؛ اینگونه گرفتاریهای روانی و دردهای انسانی جنبهی جهانی دارد؛ شعر به آسانی ترجمهپذیر است، احساس، احساس مشترک جهانی اغلب ابنای بشر است.
همچنین آنجا که مادهشیر به جفت خود میگوید که فرزند ما باید جرئت و دلاوری پیدا کند و شیر بشود وگرنه این بزرگترین پیوند را که مهر فرزندی است از او باید برید و او را باید رها کرد، برود زیر آسمان و در دل کوه و دریا زیست خودش را تأمین کند:
چنین گفت مر جفت را مادهشیر / که فرزند ما گر نباشد دلیر
ببریم ازو مهر پیوند پاک / پدرش آب دریا و مادرش خاک
درک سریع این شعرها برای قاطبهی ابنای بشر از هر نژاد و هر درجهی تحصیل میسر و درعینحال لذتبخش است. هنرمندی فردوسی در آفرینش نظم نیرومند ساده، شاهنامه را اثری ترجمهپذیر و جهانی و جاودان کرده است؛ به همین نظر است که ترجمهی شاهنامه به زبانهای مختلف برای کودکان و جوانان جهان میتواند بسیار مفید و دلپذیر باشد؛ بااینحال، ترجمههای خوب شاهنامه به زبانهای دیگر بسیار نادر است. فردوسی را در دنیا میتوان بهتر از این شناسانید. ترجمهی خوب، تسلط کامل به زبان دوم لازم دارد، حال آنکه غالب پروفسورها و شرقشناسان ایراندوست -که این ترجمهها اثر همت ایشان است- ممکن است دقت علمی و روش تحقیقی داشته باشند، ولی شاعر و نویسندهی بنام در زبان خودشان نیستند. ترجمهها در دست محققین و متخصصین زندانی است و صدایش به مردم کشورها نمیرسد.
یکی از چند استثنایی که در این باب به خاطرم میرسد، ترجمهی رباعیات خیام است به قلم فیتز جرالد، ادیب و شاعر معروف انگلیسی. من در این باب فرصت تأمل داشتهام و از نظر علمی (
Communication
) و ترجمانی مفاهیم (
Information Theory
) کار فیتز جرالد را در سطح اعلی میدانم، چون ترجمانی مفاهیم را به ترجمانی کلمات برتری داده است. ترجمههای دیگر مثل ترجمهی حافظ به نظم و نثر در زبانهای فرانسه و انگلیسی برای نوشتن رسالهی دکتری دانشجویان ممکن است مفید باشد، ولی در کارگاه هنر و شعر و ادب این کشورها راه نیافته است، چنانکه دیدهایم که رجال ادب کشورهای غربی کمتر از این اساتید یاد میکنند. بر اساس این ترجمهپذیری شاهنامه است که دانشآموزان دبیرستان و جوانان همهی کشورها بهخوبی میتوانند از این اثر هنری برخوردار بشوند؛ از این نظر، شاهنامه اثری است جاوید و جهانگیر.
گفتار حافظ بهخلاف فردوسی، پیچیده و چون شکنج ورقهای غنچه تودرتو است. غزل حافظ غالباً ترجمهپذیر نیست، گفتار حافظ به زبانی است که میدان لغت وسیع دارد، هر کلمه نه تنها معانی بسیار دارد، بلکه نقش شعر طوری است که معانی در قالب کلمات موج میزنند. در فردوسی لذت گفتار در سادگی و راستی و گفتوگوی بدون کموکاست و پیچوخم است (بهاصطلاح انگلیسی
Direct and up to the point
). در گفتار حافظ کنایهها و استعارات و اصطلاحات مخصوص خود اوست که تشریفات و رشتههای صوری روابط اجتماعی را گسسته و امتیاز از توانگر و درویش گرفته است. گفتار حافظ از این نظر محلی است و جهانی نیست؛ روشنیبخش کنج اهلدل و خواص است و در آسمان معانی فیضبخش عام نمیتواند باشد.
خواندن شاهنامه مانند کوهپیمایی است در روز روشن با چشم باز و دل بیدار. آدم از روی شوق و اطمینانخاطر و برنامه حرکت میکند، میداند به کجا میرود، طلوع و غروب آفتاب را میبیند، از باد و توفان و برق و دد و دام بیمناک و یا از رسیدن به جلگهی زیبایی پر از خوبیها و خوبرویان شادان میشود. رابطهی علت و معلول ساده و روشن و همبستگی الفاظ و مفاهیم غالباً یکبهیک است، وصفها و نقشها اغلب ترجمهپذیرند، زیست قهرمانان و تأثرات ناشی از آن در قلمرو گفتار تیغ زبان در نیام اندیشه است.
اندیشیدن به شعر حافظ و مولوی مانند بحرپیمایی است در میان امو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 