پاورپوینت کامل روزگار جراید در دهه پایانی مرداد ۳۲ ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روزگار جراید در دهه پایانی مرداد ۳۲ ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روزگار جراید در دهه پایانی مرداد ۳۲ ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روزگار جراید در دهه پایانی مرداد ۳۲ ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
یکی از تعاریفی که درباره مطبوعات مطرح شده «ویرایش نخست تاریخ» است. تعریفی کامل که بازگوکننده جایگاه جراید در تولید اثر تاریخی است زیرا اگر بسیاری از رمز و رازهای تاریخی تنها به مدد جستوجو در آرشیو نشریات است که قابل گره گشایی است.نمونه بارز این ادعا شرایط کشور در روزهای پس و پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی است.درباره این ایام هر کدام از اهالی تاریخ بر اساس علایق سیاسی و فرهنگی خود به نحوی قلم زدهاند و بخشی از وقایع آن ایام را بزرگنمایی کردهاند تا بدین گونه به مقصود خود برسند. این در حالی است که برای چرایی آنچه نشریات در این چند روز نوشتهاند باید کمی به عقب بازگشت و فضای مطبوعات کشور در تابستان ۱۳۳۲را بررسی کرد.
یکی از تعاریفی که درباره مطبوعات مطرح شده «ویرایش نخست تاریخ» است. تعریفی کامل که بازگوکننده جایگاه جراید در تولید اثر تاریخی است زیرا اگر بسیاری از رمز و رازهای تاریخی تنها به مدد جستوجو در آرشیو نشریات است که قابل گره گشایی است.نمونه بارز این ادعا شرایط کشور در روزهای پس و پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی است.درباره این ایام هر کدام از اهالی تاریخ بر اساس علایق سیاسی و فرهنگی خود به نحوی قلم زدهاند و بخشی از وقایع آن ایام را بزرگنمایی کردهاند تا بدین گونه به مقصود خود برسند. این در حالی است که برای چرایی آنچه نشریات در این چند روز نوشتهاند باید کمی به عقب بازگشت و فضای مطبوعات کشور در تابستان ۱۳۳۲را بررسی کرد.
بهار و تابستان ۱۳۳۲ نبرد قدرت بین دکتر محمد مصدق و یارانش از یک سو و مخالفان او که طیف گستردهای از ملیون جدا شده از دولت تا وابستگان به دربار را شامل میشدند بسیار داغ شده بود. در آن ایام با توجه به آزادی نسبی مطبوعات هیچ فردی از قلم تند روزنامه نگاران وابسته به جناحهای مختلف در امان نبود. روزنامهنگارانی که در کل در یکی از سه گروه مطبوعات طرفدار دولت مصدق، مخالف دولت و خنثی قلم میزدند.البته اگر بخواهیم دقیقتر این تقسیم بندی را رعایت کنیم نشریهای خنثی نبود و همان اندک نشریات به ظاهر بیطرف هم اغلب در یکی از دو گروه قبلی و بیشتر در گروه مخالفان قرار داشتند. این فضای دو قطبی باعث شده بود تا اهل قلم بسیار بیمحابا به جنگ هم بروند تا جایی که در نشریات خود طرف مقابل را به مرگ تهدید کنند.شاخصترین جنگ قلمی این دوران بین میراشرافی مدیر روزنامه «آتش» از مخالفان دیرین و سرسخت مصدق و نزدیکان دربار از یک سو و کریمپور شیرازی مدیر روزنامه «شورش» از دیگر سو رخ داد که در آن میراشرافی، رقیب را تهدید کرد که او را قربانی شاه خواهد کرد و مدیر شورش هم خواستار قتل اشرف،خواهر همزاد پهلوی دوم از سوی مردم شد. البته اتصال مدیران این دونشریه و برخی نشریات دیگر در این دوران به منابع اطلاعاتی درست، باعث شده بود تا آنان در برخی مواقع پیش از بروز واقعهای آن را اعلام کنند.
هشدار کودتا
نخستین مورد قابل ذکر در این باره مطلب چاپ شده در روزنامه هوادار دولت «شورش» در روز بیست و چهارم مرداد یعنی یک روز قبل از کودتای نافرجام علیه دکتر مصدق بود. در این روز کریمپور شیرازی، در آخرین شماره «شورش»، نسبت به کودتای نظامی در شرف اجرا اعلام خطر کرد. البته گزارش کریمپور شیرازی در این باره بیشتر بازگو کننده شایعات پخش شده در سطح تهران در آن روزها بود، اما عصر همان روز، رحیم نامور در روزنامه خود یعنی «شهباز» که به نوعی ارگان حزب توده بود به افشای جزئیات دقیق نخستین تلاش برای دستگیری دکتر مصدق و یارانش کرد. شهباز مستند به اطلاعاتی که سازمان افسران حزب توده در اختیار نشریه گذاشته بودند، نوشت: «قرار بود دیشب با استفاده از مقررات حکومت نظامی، حمله واحدهای گارد به فرماندهی سرهنگ ممتاز و قسمتهایی از واحدهای دیگر ساعت یک پس از نیمه شب در تهران آغاز شود.» چند ساعت بعد از انتشار این خبر، سرهنگ نصیری برای اجرای طرح نخست کودتا وارد منزل دکتر مصدق شد.
بامداد بیست و پنجم مرداد در حالتی سپری شد که ملت بهتدریج از روایاتخیابانی از جریانات شب قبل آگاه شدند.روزنامههای عصر آن روز جزئیات حمله به ساختمان خیابان کاخ را منتشر کردند. شهباز باز هم پیشرو اطلاعرسانی بود، با انتشار اولین خبر صدور فرمان عزل دکتر مصدق از سوی شاه و انتصاب سرلشکر زاهدی، باختر امروز تمرکز خود را به دستگیری چند ساعته سردبیرش، حسین فاطمی و دیگر یاران نخستوزیر، مانند مهندس حقشناس و احمد زیرکزاده گذاشت. در همین حال روزنامه شاهد، که ارگان حزب زحمتکشان مظفر بقایی بود و طی هفتههای قبل با حرارت مخالفت خود را با رفراندوم «غیر قانونی» دکتر مصدق ابراز میکرد، مدعی شد نخستوزیر اقدام به یک «کودتای مسخره» را بهانهای برای «تغییر رژیم» قرار داده است. این نخستین بار بود که نشریهای به صورت رسمی مصدق را متهم به تلاش برای تغییر رژیم میکرد. دو روز بعد،همین روزنامه در حالی که رهبران حزب زحمتکشان،یعنی مظفر بقایی و علی زهری به اتهام شرکت در کودتا علیه دولت در بازداشت بودند، شاهد با تیتر «هیتلر رایخشتاق سوزاند، مصدق کودتا میسازد.» حتی مصدق را با رهبر نازی آلمان مقایسه کرد.
روزنامه آسیا از دیگر روزنامه هایی بود که در این ایام علیه مصدق مطلب مینوشت و طرفدار دربار و نظامیان بود. این روزنامه در صفحه اول شماره ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ خود این تیتر را منتشر کرد: «به مصدقالسلطنه بگویید آخر، وقاحت و بیشرمی هم حدی دارد» و در همان صفحه نوشت: «برای اولین بار پرده از اسرار کودتای قریبالوقوع حزب توده برمیداریم… تودهایها قصد دارند از جوادیه و ایستگاه راهآهن یک کودتای روسی را شروع کنند… چرا تودهایها ناگهان اخباری درباره کودتای دربار منتشر کردند؟… تودهایها میخواهند با منحرف کردن فکر دولت به طرف کودتای جعلی، خود دست به کودتا بزنند….»
همین روزنامه روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در صفحه اول خود نوشت: «فرمان نخستوزیری مصدق به امضای شاه است یا استالین؟»
گزارشهای میدانی
جالبترین و مهمترین بخش مندرجات روزنامههایی که در فاصله بیست و پنجم تا بیست و هشتم مرداد منتشر شدند مربوط به فعالیتهای خیابانی از لحظه پخش شدن خبر عقیم ماندن تلاش برای براندازی دولت ملی توسط نصیری و فرار شاه به بغداد و رم است. این گزارشهای طولانی، بازگو کننده مسیرهای حرکت راهپیماییهای احزاب اصلی، اعلامیههای قرائت و تصویب شده در پایان میتینگها و جزئیات جالب و نادری از نفرت مردم در برابر نمادهای حکومت پهلوی هستند.
گزارشهای «شجاعت» و «شهباز» دو نشریه وابسته به حزب توده درباره تنها راهپیمایی این حزب در این ایام که بعدازظهر بیست و پنجم مرداد برگزار شد، حاکی از یک اجتماع گستردهاست که از کافه شهرداری یعنی تئاترشهر امروزین به سوی میدان سپه یا میدان امام خمینی در حال حرکت بوده است.البته گردهمایی این گروه در میدان سپه برخلاف تمام گردهماییهای مشابه مخالفان سلطنت در این روزها منجر به پایین آوردن مجسمه بزرگ رضا شاه نشد.
شماره روز بیست و هفتم مرداد روزنامه نیروی سوم، ارگان نیروی سوم خلیل ملکی از گزارشهای شهباز و شجاعت هم جالبتر است. این نشریه در صفحه اول خود گزارش دقیقی درباره تلاشهای هواداران نیروی سوم، برای کرایه جرثقیل و استفاده آن برای عملیات چهار ساعته ویران کردن مجسمه رضاشاه منتشر کرد. همچنین در روز بیست و هفتم مرداد، شجاعت و شهباز دوقلوهای حزب توده همزمان تمایل خود را به تشکیل یک نظام جمهوری اعلام کردند.امری که پیش از این مظفر بقایی و یارانش در نشریه شاهد خطر آن را گوشزد کرده و اقدامی از جانب مصدق عنوان کرده بودند. البته در این بین نشریه «مردم ایران»، ارگان نهضت خداپرستان سوسیالیست، نیز در روز قبل از کودتا چنین درخواستی را تیتر نخست خود کرد. باختر امروز نیز که برخلاف تصور رایج، در تمام دوران انتشار خود هرگز بیانیه یا اظهار نظر صریح شادروان حسین فاطمی را درباره برقراری جمهوری منتشر نکرده است، در آخرین شماره خود، که عصر بیست و هفتم مرداد منتشر شد از تمایل اعضای جوان جبهه ملی به نفع این تغییر خبر داد. در همین حال شجاعت نیز در آخرین شماره خود، که صبح روز کودتا روی دکهها قرار گرفت، فهرستی از خیابانهایی که مردم نام آنهارا از شاهی به جمهوری تبدیل کردند، منتشر کرد.
نکته قابل تأمل آنکه در این ایام روزنامه اطلاعات بسیار نرم و بیطرفانه تیتر میزد و تلاش میکرد تا در این دعوای بزرگ خود را بیطرف یا بهتر بگوییم همه طرف نشان دهد.این درحالی بود که کیهان در گروه نشریات مخالف دولت قرار داشت اما چون نیروهایش آن گونه که باید به منابع ویژه روزنامه شاهد و یا آسیا دسترسی نداشتند، کمی آهستهتر و با احتیاط گام بر میداشت.
پایان کار روزنامههای حامی دولت
داستانهای روز کودتا را اغلب تا حد بسیاری مطلع هستید و میدانید که در این روز دفتر تمامی روزنامههای حامی دولت مصدق در آتش سوخت یا تخریب شد و بدین گونه عمر آنان پایان یافت. بر این اساس از فردای کودتا جامعه رسانهای کشور به یک باره تک قطبی شد و دیگر هیچ خبری از باختر امروز و آپادان و شورش و حتی شهباز و شجاعت نبود تا علیه کودتا و خاندان پهلوی مطلب نوشته و آن روی سکه را برای مردم بازگو کنند. البته این پایان کار نبود زیرا پس از کودتا رسانهای نزدیک به دربار فضا را برای عقدهگشایی باز دیده و در نشریات خود از هیچ تهمت و اتهامی نسبت به یاران مصدق فروگذار نکردند. بماند که کریمپور شیرازی صاحب روزنامه شورش و دکتر فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز سرنوشتی دردناکتر داشتند و یکی قبل از اعدام فرمایشی در حالی که در تب میسوخت به قتل رسید و دیگری همان گونه که میراشرافی مدیر روزنامه حامی سلطنت آتش وعده داده بود در برابر خواهر شاه طعمه آتش شد.
آتش بازی میر اشرافی
یک طرفه شدن بازی باعث شد روزنامههای حامی دربار سرعت خود برای تخریب حریف را افزایش دهند. میر اشرافی در این روز با «آتش» خود تلاش کرد دولت مصدق را نابود کند و بر همین اساس نشریه را به صورت ویژهنامهای علیه مصدق و دولت او منتشر کرد که تمام مطالب آن برای تخریب مصدق تنظیم شده بود. او در تیتر نخست این شماره آتش تلاش کرد تا دکتر مصدق را وابسته به شوروی معرفی کند و بر همین اساس جمله«آقای لاورنتیف سفیر جمهوریساز تسلیت عرض میکنیم» را تیتر نخست خود قرار داد. البته وی در مطلبی که این تیتر را برای آن انتخاب کرده بود پا را از این هم فراتر نهاد و مصدق را مردی خودخواه،عوام فریب،جاه طلب و بیاعتقاد به اصول مسلم مورد اعتماد جامعه ایرانی معرفی کرد. تیتر دوم این شماره آتش نیز چیزی جز درخواست محاکمان اعضای دولت نبود و در آن به سبک اطلاعیههای حزبی آمده بود:« مصدق، رضوی، شایگان، سنجابی، معظمی و سایر همدستان او باید محاکمه و مجازات شوند.» نکته جالب این تیتر از قلم افتادن نام دکتر فاطمی بود که میراشرافی دشمنی دیرینه با او داشت.
سومین مطلب صفحه نخست این شماره آت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 