پاورپوینت کامل اشرافیت ازدسترفته ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اشرافیت ازدسترفته ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اشرافیت ازدسترفته ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اشرافیت ازدسترفته ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
خردهفرهنگها در هر گوشهای از جهان نشانهها و رفتار بیاندازه مشابهی دارند، مَنِشی مشابه که میتازاند و در این میان هر آن که پول بیشتری دارد بیاندازه تاثیرگذارتر جلوه میکند. وقتی از اصطلاح نوکیسه یا طبقه نوظهور ثروتمند حرف میزنیم در واقع به یکی از اصلیترین این جریانها و به ثروتی ناگهانی اشاره میکنیم؛….
ثروت نوکیسهها سلیقهساز است؟
خردهفرهنگها در هر گوشهای از جهان نشانهها و رفتار بیاندازه مشابهی دارند، مَنِشی مشابه که میتازاند و در این میان هر آن که پول بیشتری دارد بیاندازه تاثیرگذارتر جلوه میکند. وقتی از اصطلاح نوکیسه یا طبقه نوظهور ثروتمند حرف میزنیم در واقع به یکی از اصلیترین این جریانها و به ثروتی ناگهانی اشاره میکنیم؛ ثروت و قدرتی که معمولا همگام و هموزن فرهنگ نیست و از همه مهمتر آگاهی همراه با آن به دست نیامده است و هماکنون شاهد تاثیر مرگبار این رویکرد در جهان هستیم، و تازه در میان ویرانگریهایش تاثیری که بر عرصه فرهنگ میگذارد ناچیزتر از کل تمدن بشری است که در آستانهی ویرانی قرار گرفته است.
آنچه در دل این طبقه میگذرد یک رشد ناهماهنگ است که معادلههای حاکم بر جهان را تغییر میدهد. وقتی نوبت به ایران میرسد هم همان احوال حاکم میشود و شکلی کاریکاتوروار به خود میگیرد.
این جریان سعی دارد مفاهیم را تغییر بدهد، چون درکی از آن ندارد و توانایی کسب اصالت را هم در بنیهاش نمیبیند. پس حکم به تغییر میدهد. نمونه سادهاش را میتوان در معماری جست. از چند دهه پیش در ایران جریانی پا گرفت به نام بساز و بفروشی؛ اصطلاح تحقیرآمیزی بود و برای آنها که دستی در این کار داشتند برچسبی نامطلوب، ولی به مرور این دستاندرکار که حالا فربهتر شده بود این برچسب را عوض کرد و همان رویکرد را در قالب برجساز و انبوهساز گنجاند، حالا دیگر برجساز نام محقری به حساب نمیآید، هرچند عملی که انجام میدهد همان عمل است.
رشد ناهمگون در تمام عرصههای این رویکرد عنصر اثرگذاری است که به میل خود مفاهیم فرهنگی را دچار دگرگونی میکند. همه اینها یک زنجیره معیوب است، زنجیرهای که ماهیت وجودیاش را عنصری به نام پول میسازد، حاکمیت پول بر جهان است که حرف اول را میزند. هر چند بازی اصلی در زمین دیگری در جریان است، اما به این حوالی که میرسد صورتی حقیرتر و مضحکتر به خود میگیرد.
نظامیکه به یک معنا سرآغازش را باید جنگجهانی دوم دانست، درست از همان لحظهای که آمریکا حاکمیت گستردهای بر جهان پیدا کرد. آمریکا به عنوان پیروز جنگ کشوری بود که نه موزه داشت و نه هنرمند و نه بسترهای فرهنگی. اما به مدد سرمایه و سازمانهای بسیار بزرگ امروز آمریکا به جایی رسیده که حالا بزرگترین موزهدار دنیاست.
مساله حاکمیت و اقتدار پول و اقتدار تبلیغات در این رویکرد حرف اول را میزند؛ دو اصلی که جهان را مرعوب کرده است؛ و از بین رفتن اصالت فرهنگها درست از این نقطه آغاز میشود. بخشی از آن برمیگردد به غلبه آن فرهنگ بیاصالت که بنایش را بر پول گذاشته؛ یک جایی میشودهالیوود و دنیا را به قبضه درمیآورد و جایی دیگر انبوهی از جریانهای هنری بیهویت پنجاه سال اخیر جهان را به نمایش میگذارد. تولید و محبوبیت آثاری که هویت تاریخی ندارند با عنصر تبلیغات به خوردمان داده میشود و در این رهگذر تاریخزدایی تعمدانه صورت میگیرد. ثروت بهدستآمده همراه با سابقه دانش بصری و نگاه تربیتشده به فرهنگ یا هر مقوله انسانی دیگری نیست؛ که اگر بود میشد همان اشرافیت. بله در یک معنا آنچه از دست رفته اشرافیت است. اشرافیت مفهوم گستردهای است بسیار فراتر از ثروت. اشرافیت فرهنگی است که اگر در آن دارایی هست اما در کنارش بسترهای فرهنگی و تاریخی و نوعی اصالت فرهنگی و نوعی اشرافیت ذهنی حکمرانی میکند. نمونه آن حافظ است که قرنها بعد میبینیم نوعی نخبگی و اشرافیت و سلیقه سطح بالاست که جاودانش کرده. اما مفهوم اشرافیت در غلبه انبانهای پرپول و ثروتهای بادآورده به شدت آسیب دید و مرعوب شد.
این مجموعه کلان وقتی به ما رسید خود را در قالبی از ابتذال نشان داد؛ طایفهای که میلیاردها پول به دست آورده، اما آگاهی تاریخی ندارد، سلیقه تربیتشده ندارد و در نهایت برایش یک مارک یا برند (اصطلاح محبوب این مردمان) مهم است. این سلیقه تربیتنشده هنوز نمیداند هنر چیست یا تابلوی نقاشی و اصالتش در کجاست؟ زمانی تابلوفرش میخرید یا نازلترین مینیاتورها را به دیوار خانهای با معماری شلخته و بیهویت آویزان میکرد، حالا تابلوی چندصدمیلیونی یک نقاش سرشناس را میخرد، اما هنوز سلیقهاش تربیت نشده، فقط همان معادله بساز و بفروشی که حالا برجساز خطابش میکنند اینجا هم اتفاق افتاده، صورت مسئله همان است، جواب کمیزیباتر شده است، ناآگاهی و نابینایی تاریخی میخواهد خودش را پشت آن تابلوی بااصالت پنهان کند.
در حراجهای آثار هنری و گالریهای همه جای دنیا همین اتفاق میافتد، مگر همین چند سال پیش نبود که در حراجیهای دوبی کنار تابلوهای نقاشان برجسته، تیشرتی از شیخمحمد زاید را به قیمت ۲۰۰ هزار دلار فروختند؟ هنوز نقاشی دلفینها و فیلها را به همان قیمت آثار هنری فاخر میفروشند، چون دستگاه تبلیغات دیکته کرده این هم خوب است. اینکه در این حراجها میبینیم چند تابلو و مجسمه از آرتیستهای واقعی و هنر اصیل خریده میشود، نباید فریب خورد و باور کرد که خریدارهای پرطمطراق صاحب سلیقه و آگاهی نسبت به هنر اصیل شدهاند، در گستره وسیع میتوان همان بلاهت و ناآگاهی را دید که لبخند میزند.
باورم این است که این قیمتها برای آثار هنری زیاد نیست، باورم این است که هر قیمتی برای یک اثر هنری کم است، چون مساله اینجا ارزش است و نه قیمت. اما چیزی که باید جلویش را بگیریم و شناساییاش کنیم و نهتنها در برخورد با آثار هنری ما، بلکه در معماری امروز ما، در رستورانهایمان و در سبک زندگی ما رخنه کرده است، اینست که همچنان بحث بر سر قیمت است و نه ارزش و این همان نقطهای است که پای پولی به میان میآید که عاری از فرهنگ است و تربیت و آگاهی همراهش نیست.
این سلیقه هیچ جای جهان تربیت نمیشود. چندین نسل طول میکشد تا حضور پول به آگاهی اجتماعی و شعور تاریخی و درک هنری منجر شود، اگر بشود. نمونههایش را میتوان در سطوح بالا هم دید. عیانترینش کاخ نیاوران است، نمایشی عظیم از بدسلیقگی. چه کسی باور میکند کاخی ساخته شود با در و پنجرههای آلومینیومی؟ همان کنار درِ محوطه کاخ، کوشکی است ساختهشده با خشت و گل مربوط به یک دوره قبل که به مراتب باشکوهتر است. چرا این چنین میشود؟ چرا سلسله پهلوی با سیاستگذاریهایش در عرصه هنر بدل به نماد ابتذال میشود؟
در مقابلِ مقولهای به نام تاریخ، این یک نمایش کمدی است، یک کمدی که خودش را به نمایش میگذارد، چون تاریخ و پیشینهاش را انکار کرده یا توانایی درکش را کسب نک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 