پاورپوینت کامل عوامل بدفهمی متن؛ چرخش هرمنوتیکی و برخورد ایدئولوژیکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عوامل بدفهمی متن؛ چرخش هرمنوتیکی و برخورد ایدئولوژیکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عوامل بدفهمی متن؛ چرخش هرمنوتیکی و برخورد ایدئولوژیکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عوامل بدفهمی متن؛ چرخش هرمنوتیکی و برخورد ایدئولوژیکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

معصومه آقاجانپور: هفتاد و ششمین نشست دوشنبه‌های کتاب اندیشه فرهنگسرای اندیشه به نقد و بررسی کتاب «امت و امامت» دکتر علی شریعتی اختصاص داشت. این نشست با سخنرانی بیژن عبدالکریمی برگزار شد. او مباحث خود را حول حول چند محور بیان کرد: عبدالکریمی در ابتدا به عوامل بدفهمی یک متن اعم از متون شریعتی یا دیگر ماثر فرهنگی ایران اشاره کرد.

معصومه آقاجانپور: هفتاد و ششمین نشست دوشنبه‌های کتاب اندیشه فرهنگسرای اندیشه به نقد و بررسی کتاب «امت و امامت» دکتر علی شریعتی اختصاص داشت. این نشست با سخنرانی بیژن عبدالکریمی برگزار شد. او مباحث خود را حول حول چند محور بیان کرد: عبدالکریمی در ابتدا به عوامل بدفهمی یک متن اعم از متون شریعتی یا دیگر ماثر فرهنگی ایران اشاره کرد. او دو عامل را در این خصوص برشمرد یکی اینکه چه طور چرخش هرمنوتیکی ما را از مواجهه‌ی اصلی با مآثر تاریخی و فرهنگی‌مان محروم می‌کند و دیگر اینکه برخورد ایدئولوژیک چگونه باعث می شود که نتوانیم با متن ارتباط برقرار کنیم. عبدالکریمی محور دیگر سخنان خود را به طور ویژه به کتاب امت و امامت پرداخت و در نهایت ایده‌ای را مطرح کرد که البته خود اذعان داشت که این ایده از سوی متفکران جهان به زبان دیگری مطرح شده و من داعیه‌ی ادونتیستی در آن ندارم. در این گزارش تنها به دو عامل بدفهمی متون پرداخته می‌شود.

عامل اول: چرخش‌های معنایی و تحولات هرمنوتیکی

ابتدا یک مقدمه‌ی هرمنوتیکی بیان کنم؛ آثار شریعتی از جمله آثاری است که در زمان خودش با استقبالی فوق‌العاده زیادی قرار گرفت. دوستانی که دهه‌ی ۵۰ را به یاد می‌آورند، می‌دانند که هنوز اثری وجود ندارد که تیراژش به اندازه‌ی کتاب‌های شریعتی رسیده باشد؛ کتاب‌های ایشان به تیراژ میلیونی رسیده است و این بسیار اعجاب‌انگیز است. اما درست برعکس روزگار تکوین این آثار حادثه‌ی دیگری که صورت گرفت این بود که در روزگار کنونی یعنی فقط به فاصله‌ی چند دهه یک نوع روی‌گردانی عظیم از او صورت گرفت؛ لذا آثار شریعتی به‌صورت عموم و کتاب امت و امامت به‌صورت خاص نمونه‌ی بسیار ایدئال و مناسبی است که بتوانیم یکی از موضوعات مهم هرمنوتیکی یعنی چرخش‌های معنایی و تحولات هرمنوتیکی را تجربه و درک کنیم. مطالعه‌ی آثار شریعتی به ما این درس را می‌دهد که چگونه وقتی افق تاریخی دگرگون می‌شود افق معنایی به دنبال آن دگرگون می‌شود و وقتی افق معنایی دگرگون می‌شود معانی کاملاً مضامین ضد خودش را پیدا می‌کند برای کسی که گرایش‌های سیاسی ایدئولوژیک بر تفکرش غلبه پیدا نکرده و همه‌چیز را در راستای حب و بغض خود نسبت به شرایط کنونی نمی‌سنجد و تلاش می‌کند متفکرانه با متون و مآثر فرهنگی برخورد بکند.

آثار شریعتی و اندیشیدن بر این امر که چگونه ممکن است یک اثری در دهه‌ی ۵۰ با چنان استقبالی مواجه می‌شود اما صرفاً بعد از چند دهه گرایش منفی نسبت به آن‌ها شکل بگیرد، به لحاظ هرمنوتیکی نکته‌ی بسیار قابل توجهی در این امر نهفته است. به زبان خیلی ساده مسئله این است که متون شریعتی و علی‌الخصوص کتاب امت و امامت در روزگاری از تاریخ جامعه معنا و احساس خاصی را برای خواننده ایجاد می‌کرد، اما در یک دوره‌ی تاریخی دیگر و با تغییر شرایط تاریخی همان متن، معنا و احساس دیگری را برای خواننده ایجاد می‌کند، حال این خواننده می‌خواهد آن دوره را تجربه کرده باشد یا خواننده‌ی جوانی باشد که آن دوره را تجربه نکرده است. البته این چرخش هرمنوتیکی صرفاً مربوط به شریعتی نیست این را در مورد همه‌ی سرمایه‌ها و مآثر فرهنگی‌مان می‌بینیم و در مورد همه صدق می‌کند؛ به طور مثال یکی از دوستان من تعریف می‌کرد که من قبل از انقلاب بدون سووشون نمی‌توانستم زندگی کنم، اما تنها چند سال بعد از انقلاب با خواندن آن به خود می‌گفتم این کتاب چه چیزی داشت که من شیفته‌اش شدم.

این چرخش را در مفاهیم عمومی هم می‌بینید مثل اسلام، تشیع، ارزش‌های اسلامی و شیعی، شخصیت‌های دینی چون امام حسین (ع)، علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، فاطمه زهرا (س)، ابوذر و … این‌ها در یک روزگار تاریخی با جامعه نسبتی داشتند و امروز نسل ما نسبت دیگری را با این شخصیت‌ها برقرار می‌کند، به تعبیر دیگر، سنت تاریخی با این جامعه نسبتی داشت که این نسبت در جامعه‌ی امروز دگرگون شده است. شما کتاب ۵۳ نفر بزرگ علوی را به یاد بیاورید، این کتاب در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بیانگر زندگی ۵۳ اسوه بود، اما وقتی امروز آن را مطالعه می‌کنید دیگر با ۵۳ نفر اسوه مواجه نیستیم بلکه با ۵۳ دن‌کیشوت مواجه هستیم، کسانی که انگار در آسمان بر روی ابرها راه می‌رفتند. نمونه‌هایی از این چرخش را در جنجال‌های چند وقت پیش در برخی نشریات داشتیم، روزهایی بود که چهره‌هایی به اسم مجاهد، فدایی و غیره معروف بودند، اما در نشریات امروز از آن‌ها به‌عنوان تروریسم یاد می‌کنند. سؤال این است چه اتفاقی افتاده؟

بنابراین این چرخش‌های هرمنوتیکی صرفاً مربوط به آثار شریعتی نیست، این چرخش هرمنوتیکی مسئله‌ای است که اهل‌تفکر بر روی آن فکر می‌کنند، اما اصحاب تئولوژیک نااندیشه صرفاً بر اساس احساسی که نسبت به متن دارند موضع می‌گیرد، اما متفکر اجازه نمی‌دهد که در واقع گرایش سیاسی و ایدئولوژیکش در مواجهه با آن متن بر روی او اثر بگذارد. عین همین تجربه‌ی هرمنوتیکی در کتاب خودم داشتم؛ در دوران جوانی، زمانی که دانشجوی فوق لیسانس بودم کتابی نوشتم با این عنوان، «نگاهی دوباره به مبانی اندیشه‌ی سیاسی شریعتی» یا «تأملی بر پارادوکس دموکراسی متعهد»؛ حرف من در آن کتاب این بود که قبل از انقلاب وقتی من یک دانش‌آموز بودم و مخفیانه به دور از چشم ساواک به خانه‌ی معلمان می‌رفتم و کتاب امت و امامت را می‌خواندیم و تفسیر می‌کردیم، این کتاب معانی‌ای را برای ما ایجاد می‌کرد، اما بعد از یک تجربه‌ی تاریخی اجتماعی بزرگ به نام انقلاب این کتاب را می‌خوانیم و دیگر آن احساس‌ها و معانی در ذهن خواننده ایجاد نمی‌شود، حتی تا حدود زیادی هراسناک می‌شود.

مسئله این است که کتاب امت و امامت یا همان دموکراسی متعهد (نام دیگری که شریعتی بر این کتاب گذاشت) در سال‌های قبل از انقلاب برای مخاطبانش به معنی نقد نظام‌های دیکتاتوری بود، این اثر به معنای نقد نظام‌های لیبرال‌دموکرات غربی بود، برای اکثر مخاطبان این کتاب تکیه بر رهبری انقلابی بود، کتابی بود که راه مستقل از نظام‌های سیاسی از بلوک شرق و بلوک غرب بود، این متن می‌کوشید راه را به جامعه نشان دهد؛ اما بعد از انقلاب همان آثار و همان عبارات به‌عنوان مانیفست استبداد دینی و مانیفست ایدئولوژیک نظام سیاسی کنونی تلقی شده است، کتابی که با آزادی‌های اجتماعی و فردی به مخالفت برمی‌خیزد. این چرخش هرمنوتیکی فقط مربوط به گذشتگان نیست، بی‌تردید در مورد خود ما هم وجود دارد؛ یعنی امروز ممکن است احساس بکنیم که رفتارهای بامعنا انجام می‌دهیم، رفتارهایی بنیادین و اصیل انجام می‌دهیم، اما نسل‌های بعد، ما را یقیناً به دن‌کیشوتیسم و عدم درک پدیدارهای انسانی به طور صحیح و خیلی چیزهای دیگر محکوم خواهند کرد.

لذا متفکر نمی‌تواند به این سادگی دستاوردهای فرهنگی و مآثر تاریخی خودش را به سهولت بسوزاند و نادیده بگیرد و بگوید افرادی بودند که هیچ درکی از مسائل نداشتند و ایده‌هایی داشتند که آن ایده‌ها ما را به این روز انداخته است. مسئله پیچیده‌تر از این حرف‌هاست، در واقع ما با چیزی مواجه هستیم که من اسم آن را می‌گذارم پارادوکس هرمنوتیکی؛ به این معنا که ما هیچ متنی را فارغ از شرایط تاریخی نمی‌توانیم بفهمیم، ما هیچ متنی را بیرون از افق معنایی نمی‌توانیم بفهمیم، ما هیچ متنی را بدون اصل کاربرد و استفاده نمی‌توانیم بفهمیم؛ این سخن به این معناست که انسان به‌عنوان یک موجود تاریخی همواره اسیر شرایط تاریخی است، همواره در شرایط تاریخی می‌اندیشد و عمل می‌کند، ما انسان بیرون از تاریخ نداریم، ما انسان فوق تاریخ نداریم؛ لذا شرایط تاریخی همواره بر فهم ما اثر می‌گذارد، این بسیار کودکانه است که فکر کنیم ما یک موجود فراتاریخی هستیم، تو گویی من یک خدایی هستم که می‌توانم بیرون از مکان و بیرون از زمان متن را بخوانم و بفهمم، ما مستقل از شرایط تاریخی نمی‌توانیم با متن مواجه شویم.

نکته‌ی دیگر این است که هر دوره‌ی تاریخی برای خود افق معنایی دارد، افق‌هایی معنایی دگرگون می‌شوند؛ در قرون‌وسطی یک افق معنایی وجود دارد، در دوران مدرن یک افق معنایی وجود دارد؛ مثلاً در روزگار قبل از انقلاب ما در پی افق معنایی خاصی بودیم، مثلاً خواهان تشکیل حاکمیت دینی و اکثریت جامعه با این آرمان حرکت می‌کردند و می‌خواستند اسوه‌ای از حکومت عدل علی را ایجاد بکنند، می‌خواستند با امپریالیسم مبارزه بکنند و نظامی مستقل از امپریالیسم غرب ایجاد بکنند؛ اما بعد از انقلاب و تجربه‌ی تاریخی بزرگی که ما تحت عنوان انقلاب به دست آوردیم بسیاری از آن الگوها فرو ریخت، امروز اسوه یک نوع نظام لیبرالیسم است که در ذهن بسیاری از جوان‌ها وجود دارد، دیگر مفهوم امپریالیسم از بین رفته است، بسیاری آمریکا را راه نجات خاورمیانه تلقی می‌کنند؛ اما این‌ها درگذشته وجود نداشت، افق معنایی دگرگون شده است.

اصل دوم کاربرد است؛ شما همواره معنایی که از آن متن می‌فهمید در ارتباط با کاربردی است که از متن می‌خواهید. شما در روزگاری قرآن را به گونه‌ای می‌خواندید که از آن انقلاب بیرون بکشید، تفسیر انقلابی می‌کردید، می‌گفتید وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ… (انسانی که در مسیر انقلاب نیست در خسران و زیان است)؛ والتین و الزیتون (قسم به انجیر و زیتون که دو تا از غذاهای چریک‌های انقلابی است)، شما انقلاب می‌خواستید، در نتیجه متن را به گونه‌ای تفسیر می‌کنید در جهت کاربرد؛ امروز این کاربرد از بین رفته و آرمان‌های دیگری جایگزین شده است، این چیزی نیست که حاصل اراده‌ی افراد باشد، این چیزی نیست که حاصل اراده‌ی نویسنده یک متن باشد، این امری است اجتناب‌ناپذیر.

حال ما با یک پارادوکس مواجه هستیم، از یک طرف فهم متن مستقل از شرایط تاریخی، مستقل از افق معنایی و مستقل از اصل کاربرد امکان‌پذیر نیست، از سوی دیگر شرایط تاریخی افق معنایی و اصل کاربرد می‌تواند مانعی برای مواجهه با متن باشد؛ یعنی انسان به‌عنوان یک موجود تاریخی متن را در تاریخ می‌فهمد و اساساً نقطه‌ی بیرون از تاریخ وجود ندارد و از یک طرف دیگر شرایط تاریخی می‌تواند مانعی برای فهم یک متن باشد؛ یعنی شما مثلاً اگر متن فردوسی را می‌خوانید اگر می‌خواهید با نگاه انسان امروزی به سراغ شاهنامه بروید، نمی‌توانید با متن ارتباط برقرار کنید.

عامل دوم: برخورد ایدئولوژیکی با متن

ما دو گونه خواننده داریم، خواننده‌ای که متن را سرکوب می‌کند و گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک و خواسته‌ها و کاربردهای خودش را به متن تحمیل می‌کند و یک مواجهه‌ی دیگر، مواجهه‌ی پدیدارشناسانه است و اجازه می‌دهد متن خودش را آشکار کند. فرق نحوه‌ی مواجهه‌ی ایدئولوژیک و نحوه‌ی مواجهه‌ی متفکرانه با یک متن این است که در مواجهه‌ی ایدئولوژیک با یک متن، فرد حرف خودش را در دهان متن می‌گذارد، به‌اصطلاح

read out

می‌کند؛ اما متفکر آن است که متن را

read off

می‌کند؛ یعنی اجازه می‌دهد متن سخن بگوید و البته این کار ساده‌ای نیست چون موانع هرمنوتیکی بسیار زیادی وجود دارد. در یک بیان بسیار کلی و گذرا باید گفت، ما دو گونه مواجهه با متن داریم که متن را سرنگون می‌کند، یک عده‌ای که شیفته‌ی متن هستند -در بحث کنونی منظور شیفتگان شریعتی هستند- این‌ها می‌خواهند به مخاطب بگویند که متن را با همان افق تاریخی دیروزی بفهمید، اما این امکان‌پذیر نیست، من نمی‌توانم تجربه‌ی تاریخی این ۴-۳ دهه را کناری بگذارم و متن را همچون عبدالکریمی سال ۵۰ بفهمم، این امر امکان‌پذیر نیست، این‌هایی که چنین انتظاری دارند درک نمی‌کنند که انسان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.