پاورپوینت کامل جستوجوی نامشروط حقیقت ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جستوجوی نامشروط حقیقت ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جستوجوی نامشروط حقیقت ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جستوجوی نامشروط حقیقت ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
یاسپرس از دانشگاه محافظهکار و گریزان از ارتباطات و مباحثه فکری نگران است و معتقد است اگر اعضای دانشگاه، محتاطانه از هم دوری کنند و ارتباط حقیقی به معاشرت اجتماعی صرف بدل شود، دانشگاه دیگر مکان «پاورپوینت کامل جستوجوی نامشروط حقیقت ۵۵ اسلاید در PowerPoint» و نماینده حد اعلای نوع بشر نیست، بلکه دستمایه حکومتها در توجیه واقعیت موجود است و این معنایی جز مرگ دانشگاه ندارد. یاسپرس از دانشگاه به عنوان محل گردهمایی پاسداران و دوستداران حقیقت سخن میگوید و به آن وسعت نظر و سعه صدری در ایده دانشگاه معتقد است که حتی میتواند مخالفان را نیز در درون خود پذیرا باشد؛ نه به این شرط که به رنگ جماعت غالب در آیند و دست از افکار خود بشویند، بلکه تنها به این شرط که «مجال دهند عقایدشان به انگیزهای برای تحقیق و پژوهش بدل شوند»
نگاهی به کتاب «ایده دانشگاه» نوشته کارل یاسپرس
یاسپرس از دانشگاه محافظهکار و گریزان از ارتباطات و مباحثه فکری نگران است و معتقد است اگر اعضای دانشگاه، محتاطانه از هم دوری کنند و ارتباط حقیقی به معاشرت اجتماعی صرف بدل شود، دانشگاه دیگر مکان «جستوجوی نامشروط حقیقت» و نماینده حد اعلای نوع بشر نیست، بلکه دستمایه حکومتها در توجیه واقعیت موجود است و این معنایی جز مرگ دانشگاه ندارد. یاسپرس از دانشگاه به عنوان محل گردهمایی پاسداران و دوستداران حقیقت سخن میگوید و به آن وسعت نظر و سعه صدری در ایده دانشگاه معتقد است که حتی میتواند مخالفان را نیز در درون خود پذیرا باشد؛ نه به این شرط که به رنگ جماعت غالب در آیند و دست از افکار خود بشویند، بلکه تنها به این شرط که «مجال دهند عقایدشان به انگیزهای برای تحقیق و پژوهش بدل شوند»
در ماههای اخیر کتاب «ایده دانشگاه» نوشته کارل یاسپرس، روانپزشک و فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی (۱۹۶۹-۱۸۸۳ میلادی)، با ترجمه سلیس و روان مهدی پارسا و مهرداد پارسا، توسط نشر ققنوس به بازار کتاب عرضه شده و استقبال کتابخوانها را نیز به همراه داشته است. متن آلمانی کتاب در سال ۱۹۴۶ میلادی و پس از پایان جنگ دهشتناک جهانی دوم به چاپ رسید و در سال ۱۹۵۹ ترجمه انگلیسی آن انجام شد. ترجمه فارسی اثر نیز البته از ترجمه انگلیسی کتاب است. در ادامه به مقتضای مجال اندکی که وجود دارد، نخست شرحی اجمالی از فصلبندی و کلیت کتاب را خواهیم آورد و سپس با اشارهای ضمنی به سوابق بحث درباره «دانشگاه» میان برخی دیگر از اندیشمندان و نیز وضعیت ویژهای که دانشگاهها و دانشگاهیان آلمانی در دوره تاریک دیکتاتوری هیتلر از سر گذراندند، جایگاه بحث یاسپرس و اهمیت آن را مورد توجه قرار خواهیم داد.
۱- آیا علم به هر اربابی خدمت میکند؟
کتاب با دو مقدمه از «کارل دویچ» و «رابرت اولیش»، استادان دانشگاههای ییل و هاروارد آغاز میشود که نقطه اشتراک آنها، تأکید بر اهمیت اخلاقی مقاومت یاسپرس در برابر وسوسه همراهی یا تظاهر همرنگی با نازیها، پایبندی او به آرمانهای انسانی و فلسفی و نیز تلاش او برای بازسازی نهاد دانشگاه در آلمان پساجنگ است.
کتاب مشتمل بر یک مقدمه، سه بخش و ۹ فصل است. یاسپرس خود در مقدمه توضیحی برای این بخشبندی میدهد. به نظر او برای بررسی ایدهآل دانشگاه، نخست باید «ماهیت حیات فکری را بهطور کلی» در نظر گرفت، زیرا دانشگاه یکی از اشکال «تحقق اندیشه» است. در وهله بعد، یاسپرس به مسئولیتهایی میپردازد که «ذاتی فهم جمعی حیات فکری در دانشگاهاند.» در پایان، «بنیانهای انضمامی دانشگاه» و تأثیرات این بنیانها بر عملکرد دانشگاه مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین سه بخش کتاب چنین عناوینی به خود میگیرند: حیات فکری، اهداف دانشگاه، ملزومات وجود دانشگاه. (ص ۲۶)
بهزعم یاسپرس، حیات فکری همان نیروی حیاتبخش دانشگاه است که اشکالی غیردانشگاهی را نیز شامل میشود، اما «مشخصه آن در دانشگاه، دانشجویان نهادیشده هستند که همکاری منظم دارند.» (ص ۲۷) او در این بخش، ماهیت علم و پژوهش علمی، ویژگیهای اصلی، معانی، حدود و پیشفرضهای اساسی آن و نسبتش با فلسفه را واکاوی میکند.
یاسپرس با ایده دکارتی و بیکنی «علم به منزله امری سودمند» موافق نیست، زیرا به نظر او «اولاً فناوری فقط یک حوزه در قلمرو گسترده امکانهای بشری است. ثانیاً کشفیات بنیادین بزرگ با توجه به سودمندی عملیشان انجام نشدهاند.» (صص ۳۷-۳۶)
او با ایده «علم، غایتی در خود» نیز برخوردی انتقادی دارد، زیرا اگرچه «علم غایتی در خود است به این معنا که مبین عطش بنیادی و ابتدایی انسان به دانش است [و] این عطش دانش ذاتاً بر هرگونه ملاحظه فایدهمندانه مقدم است» (ص۳۷) اما با سوء فهم این ایده، «این شعار به اشتباه به منزله تأییدکردن ارزش ذاتی هر کشفی در امور واقع، به هر روشی و توسط هر کسی که انجام شود، تلقی شده است» (ص ۳۸) و نتیجه چنین امری، سوءشهرتی بحرانخیز برای علم بوده است: «ادعا شده که علم به هر اربابی خدمت میکند که روح را از میان میبرد که خط تولیدی بیاعتنا نسبت به قلب انسان است؛ که تقلایی بیهوده است.» (ص ۳۹)
یاسپرس دلنگران آن است که علم به بهای نادیدهانگاشتن فرآیندهای دانستن، به صرف بیان واقعیات، پیامدها و نتایج، فروکاسته شود، زیرا گاه این نتایج، خود را بهمثابه جزمیاتی غیرقابل نقد و هستی فینفسه عیان میکنند؛ حال آنکه آنها باید تنها فرضیاتی آزمونپذیر تلقی شوند.
۲- جرأت «دانستن» داشته باش!
نظرات یاسپرس گاه شباهتی قابل تأمل با ایدههای امانوئل کانت، دارد. او نیز نظیر کانت معتقد است پیشفرض علم باید آن باشد «که ما خود را وا میگذاریم که از سوی ایدهها هدایت شویم… ایدهها و فرضیات، برساختههایی کمکی هستند که باید دگربار ناپدید شوند، زیرا به طور اجتنابناپذیری متناهی و بنابراین نادرستاند.
اما بدون همین ایدههایی که هدایتمان میکنند، هیچ وحدت کانونیای، هیچ جهتی، هیچ تمایزی میان مهم و بیاهمیت، اساسی و سطحی، بامعنا و بیمعنا، و انسجام و پراکندگی وجود نخواهد داشت.» (ص ۴۱) فراتر از این، او نیز نظیر کانت ماهیت علم را اراده بنیادین انسان به دانستن میپندارد و ضمن اذعان به تقابل علم با غرور خام آدمی و پردهبرداری آن از توهماتی که میکوشیم با توسل بدانها زندگی خود را تحملپذیرتر کنیم- همانکه ایبسن «دروغهای زندگی» میخواند، مینویسد: «فهمیدن با پرسشگری، به جای یادگیری طوطیوار»، مستلزم شجاعت است. این شعار قدیمی هنوز هم به کار میآید:
sapere aude
! (جرأت دانستن داشته باش!) (ص ۴۹)
این نظرات، اما تنها اشتراکات نظری یاسپرس با سنت کانتی نیستند. این دو وقتی به ایده دانشگاه نیز میرسند، شباهتهایی قابل تأمل را بروز میدهند. از این منظر، شاید خالی از فایده نباشد که پیش از مرور دو بخش دیگر کتاب یاسپرس که نگاهی انضمامی به پروبلماتیک دانشگاه دارند، به نوع مواجهه سایر متفکران غربی نظیر کانت و مخالفین او، به دانشگاه بپردازیم و از خلال این مقایسه، سخنان یاسپرس را با اعتنا به این پیشینه بهتر دریابیم.
۳- تأمل درباره دانشگاه ایدهآل
در سنت اندیشه غربی، تأمل درباره دانشگاه ایدهآل، سابقهای طولانی دارد. در سنت فلسفی آلمانی فرض بر آن بود که نوسازی زیست اجتماعی منوط به دگرگونی نظام آموزشی و بویژه نهاد آموزش عالی است. امانوئل کانت در سال ۱۷۹۸، رساله «نزاع دانشکدهها» را نوشت تا نخستین نمونههای دخالت فیلسوفان در مسائل دانشگاهی را عیان کند.
نیچه در سال ۱۸۷۲ در مقاله «درباره آینده نهادهای آموزشی ما» به این امر پرداخت. شلینگ و هگل نیز در این باره مطالب بسیاری به جا گذاشتند. شاید مهمترین نزاع عملی در زمینه ایدهآل دانشگاه را بتوان در اختلاف نظر شلایرماخر و فیشته جستوجو کرد.
شلایرماخر و فیشته، هر دو از این منظر که به «اصل رهبری» در دانشگاه و لزوم تصادفینبودن تجمع علوم گوناگون در دانشگاه اعتقاد داشتند، سنت اندیشگی آلمانی را نمایندگی میکردند. نزد کانت، شلینگ و هگل، این فلسفه بود که باید نقش وحدتبخشی به علوم را عهدهدار میشد.
با شکست آلمان از فرانسه در آغاز قرن نوزدهم، ایده «دانشگاه آلمانی» تقویت شد و رمانتیکهای آلمانی وظیفه دانشگاه را به ناسیونالیسم و امر ملی پیوند زدند. همین ایده و احساس هجوم فرهنگی ملازم آن بود که باعث شد با قرار گرفتن مهمترین دانشگاه پروس در قلمرو دولت فرانسه، اولیای دانشگاه از دولت پروس بخواهند محل دانشگاه را به آن سوی رود اِلب که به اشغال فرانسویها در نیامده بود، انتقال دهند و بدین ترتیب بود که دانشگاه بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 