پاورپوینت کامل آفرینندگان و تولیدکنندگان زندگی‌نامه‌ی آین رند ۹۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آفرینندگان و تولیدکنندگان زندگی‌نامه‌ی آین رند ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفرینندگان و تولیدکنندگان زندگی‌نامه‌ی آین رند ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آفرینندگان و تولیدکنندگان زندگی‌نامه‌ی آین رند ۹۵ اسلاید در PowerPoint :

آین رند یکی از سه «مادر بنیان‌گذار» لیبرتارینیسم مدرن بود. او بیشتر به‌عنوان نویسنده‌ی «اطلس شانه بالا انداخت » و دیگر رمان‌هایش شناخته می‌شود.

کثر مردم به شیوه­ای گنگ و مبهم می­ دانند که اقتصاد مارکسیستی ابلهانه است، ولی این امر مانع حمایت آن‌ها از برخی اقتصادهای مارکسیستی نمی­شود… منشأ تمام بدبختی­ های مدرن، اخلاقی و فلسفی است. مردم به این خاطر از جمع گرایی استقبال نمی­کنند که پذیرای اقتصادهای بد بوده ­­اند، آن‌ها از اقتصادهای بد استقبال می­ کنند چون پذیرای جمع­‌گرایی شده ­­اند»

مترجم: محسن محمودی

آین رند یکی از سه «مادر بنیان‌گذار» لیبرتارینیسم مدرن بود. او بیشتر به‌عنوان نویسنده‌ی «اطلس شانه بالا انداخت » و دیگر رمان‌هایش شناخته می‌شود.

آین رند بیشتر از هر کس دیگری در برساختن پایه‌ی اخلاقی مستحکمی برای فردگرایی، آزادی و بازار آزاد منشا اثر بوده ­است.

رند، نظر میلیون­ها نفر را به حقوق طبیعی، که بیش از یک قرن پیش از دور خارج شده ­بود، جلب کرد. او دیدگاه منسجمی درباره‌ی اخلاق، اقتصاد و سیاست ساخته و پرداخته کرد. بخش اعظم شهرت رند به‌خاطر رمان­های فلسفیِ دراماتیکش است؛ «سرچشمه» (۱۹۴۳) و «اطلس شانه بالا انداخت» (۱۹۵۷). بخش مرور کتاب نیوورک‌تایمز اذعان کرد که «آین رند نویسنده‌­ای است با قدرتی شگرف». برمبنای تحقیقات کتابخانه‌ی کنگره و باشگاه کتاب ماه، «اطلس شانه بالا انداخت»، بعد از کتاب مقدس تاثیرگذارترین کتاب در زندگی مردم بوده ­است. رند هم در حوزه‌ی داستانی و هم در حوزه‌ی غیرداستانی، نویسنده‌ی پرکاری بود. حدود ۲۰ میلیون نسخه از کتاب­هایش به‌فروش رفته و مجموعه‌ی جدیدی از نوشته‌­های رند در کنار کتاب­هایی درباره‌ی او، مراحل چاپ را پشت سر می‌گذارد.

رند که متولد روسیه بود با لهجه‌ی غلیظی حرف می‌زد و به نظر نمی­رسید که از قرارگرفتن در کانون توجه عموم احساس خوشایندی داشته ­باشد، بااین‌حال زیاد در انظار عموم ظاهر می­شد. او به­‌سان میک والاس و فیل دوناهو در تلویزیون ظاهر می­شد، و مجله‌ی «پلی‌بوی» گفت‌وگویی با وی منتشر کرد.

آین رند موضوعات را با نظم‌و‌ترتیب دلپذیری قالب­­‌بندی می­کرد. به‌عنوان نمونه، می­نویسد: «اصل اساسی، بنیادین و تعیین­­‌کننده‌­ای که آزادی را از بندگی تمایز می­­بخشد کدام است؟ این اصل، اصل کنش از روی میل و اختیار در تقابل با اجبار فیزیکی و اضطرار است… مسئله این است: آزادی در مقابل دیکتاتوری…، اگر کسی از آزادی حمایت می­کند باید حامی حقوق فردی انسان­ها باشد، اگر کسی حامی حقوق فردی انسان­هاست باید مدافع حق انسان بر زندگی خویش، آزادی خویش و پیگیری سعادت خویش باشد…، بدون حقوق مالکیت، هیچ حق دیگری ممکن نیست. از آن­جا که انسان باید زندگی ­اش را روی شانه ­­های تلاش خودش به­­ پیش برد، انسانی که حقی بر فرآورده­­ های تلاش خود ندارد، ابزاری برای استمرار حیاتش ندارد…».

رند با آن­‌دسته از هواخواهان آزادی که اقتصاد بازار آزاد را به‌­تنهایی مثمر­ثمر می‌دانستند، مخالفت کرده و می‌نویسد: «اکثر مردم به شیوه­ای گنگ و مبهم می­ دانند که اقتصاد مارکسیستی ابلهانه است، ولی این امر مانع حمایت آن‌ها از برخی اقتصادهای مارکسیستی نمی­شود… منشأ تمام بدبختی­ های مدرن، اخلاقی و فلسفی است. مردم به این خاطر از جمع­ گرایی استقبال نمی­ کنند که پذیرای اقتصادهای بد بوده ­­اند، آن‌ها از اقتصادهای بد استقبال می­کنند چون پذیرای جمع­‌گرایی شده ­­اند».

این حقیقت دارد که رند به‌سان میوه‌ی کاکتوس بود. در مقابل کسانی که نمی­توانستند او را بفهمند و هم میهنانی که از دیدگاه­های او منحرف شدند، بردباری­­اش را از دست داد. این امر شاید تا اندازه­­ای محصول آن بود که چند سال آزگار در تقلای فرار از روسیه، پیدا کردن جاپایی در هالیوود و تاب آوردنِ طرد ناشران و گزیده­­شدن منتقدین بود. اگر او چنین شخصیت نیرومندی نمی­داشت، هرگز جان سالم به ­­در نمی­برد و شاید افکار پرشکوهش برای همیشه دفن می­شدند.

رند، شخصیت گیرایی داشت. باربارا برندن، زندگی­نامه­­‌نویسش، او را هنگامی که در سن ۲۱ سالگی وارد آمریکا شد، این‌گونه توصیف می­کند: «گیسوان لَخت و کوتاهش، صورت مربعی شکلش و چانه‌ی پرصلابت، دهان گشاده‌اش کنار هم قرار گرفته بودند. با چشمان درشت و سیاه پرحرارتش، صورت یک شهید، مفتش و یا یک قدیس را به‌ذهن متبادر می‌کرد. چشمانش از حرارتی که در آنِ واحد هم هیجان‌انگیز و هم متفکرانه بود می­سوختند، گویی که بیننده را داغ می­کردند و پرتو تیره­‌ی‌شان را به جان او می­انداختند». با گذشت ایام، مصرف بسیار زیاد سیگار و عادت به ک‌‌م­­ تحرکی فروغ این چشم­ها را گرفتند. با این همه، اند هنوز یک چهره فراموش­ نشدنی‌ است.

نام اصلی‌اش آلیسا روزنباوم بود که در ۲ فوریه‌ی ۱۹۰۵ در سن­‌پترزبورگ به دنیا آمد. پدرش زینویی زاخارویچ روزنباوم، داروخانه‌چی بود که خودش را از فقر به طبقه‌ی متوسط ارتقا داد. مادرش آنا، شخصیت برون­گرایی داشت که به ممارست و زندگی اجتماعی پرمشغله علاقه­‌مند بود. اما آلیسا میلی به هیچ کدام از این راه­‌ها نداشت. بعد از مدرسه در خانه زبان فرانسه و آلمانی می­خواند. تحت تاثیر یک مجله، شروع به نگارش داستان کرد و در ۹ سالگی تصمیم گرفت که نویسنده شود.

خورشید اقبال خانواده‌ی روزنباوم با ورود تزار به جنگ جهانی اول، جنگی که اقتصاد ملت­ را به‌ورطه‌ی نابودی کشاند، غروب کرد. در عرض یک سال بیش از یک میلیون روسی کشته یا زخمی شدند. کفگیر حکومت به ته دیگ خورد. مردم قحطی­­زده شدند. بلشویک ­ها قدرت را در چنگ گرفتند…

انقلاب روسیه روزنباوم را برانگیخت تا داستان­هایی در باب قهرمانانی که پنجه­­در­پنجه سلاطین و یا دیکتاتورهای کمونیست می­انداختند، بنویسد. در این زمان بود که او ویکتور هوگوی رمان­­‌نویس را کشف کرد، کسی که سبک دراماتیک و قهرمانان برجسته‌اش، نیروی تخیل روزنباوم را مسحور خود می‌کرد. او چنین به یاد می­آورد: «من افسون­زده‌ی معنای زندگی از نگاه هوگو بودم، او کسی بود که چیز مهمی عرضه می­کرد. احساس کردم که هوگو آن جنس نویسنده­ای‌ است که من مایل بودم بشوم، ولی نمی‌دانستم چنین چیزی چقدر زمان می­برد».

او در دانشگاه پتروگراد، دوره‌­­ای را پیش نیکولاس لاسکی، ارسطویی عبوس گذراند که به گواه کریس شیابارایِ اندیشمند، تاثیر عمیقی بر روزنباوم گذاشت. روزنباوم در نمایشنامه، فردریش شیلر (که عاشقش بود) و ویلیام شکسپیر (که مورد تنفرش بود)؛ در فلسفه، فردریش نیچه (متفکری اغواگر) و در رمان فئودور داستایووسکی (راهنمایی خوب) را می­خواند. او به غایت شیفته‌ی فیلم­های خارجی بود. اولین تجربه‌ی عاشقانه‌اش با مردی به نام «لئو» بود که زندگی‌­اش را بر سر پنهان داشتن اعضای یک گروه زیرزمینی ضدبلشویکی به مخاطره انداخت.

در سال ۱۹۲۵، روزنباوم نامه‌­­ای از خویشاوندانی که بیش از سه دهه پیش برای فرار از یهودستیزیِ روسی به شیکاگو مهاجرت کرده­ بودند، دریافت ­داشت. آلیسا برای دیدن آمریکا میل آتشینی از خود نشان داد. خویشاوندان در جواب، موافقت‌شان را با پرداخت هزینه‌ی سفر او و تقبل مسئولیتش اعلام کردند. به‌طرز معجزه‌­­واری ماموران شوروی پاسپورتی را به وی برای یک بازدید ۶ ماهه اعطا کردند. در ۱۰ فوریه‌ی ۱۹۲۶ بر کشتی دو‌گراسه سوار شد و با ۵۰ دلار هزینه به نیویورک رسید.

در اولین فرصت در آپارتمان شلوغ­­‌پلوغی در شیکاگو به خویشاوندان پیوست. او انبوهی فیلم­ می­ دید و با ماشین تحریر خود می ­نوشت؛ کاری که معمولا حول و حوش نصفه­­شب انجام می‌گرفت و خواب بقیه را مختل می­ کرد. در همین اثنا، او نام کوچک جدیدی برای خود برگزید: آین؛ اسم نویسنده­ای فنلاندی که او هیچ کدام از آثارش را نخوانده­ بود ولی از بسامد آوایی این اسم خوشش می­آمد. و یک نام خانوادگی تازه: رند؛ به تاسی از مارکِ ماشین تحریرش! براندن، زندگی­نامه‌­نویسش، می­گوید که شاید برای این‌که حکومت شوروی تلافی او را سر خانواده­اش درنیاورد، اسم جدیدی برای خود اختیار کرد.

در خیز بسوی فیلم­نامه‌­نویس شدن، به لس‌­آنجلس رفت. از طریق خویشاوندان شیکاگویی، یک توزیع‌کننده‌ی فیلم را راضی کرد که معرفی­­نامه­ای برای‌اش به شخصی در قسمت تبلیغاتی استودیوی معظم سیسیل ب دمیل بنویسد. او به عنوان سیاهی لشگر شروع به کار کرد.

در استودیوی دمیل، وارد رابطه‌ای عاشقانه با یک کارگردان بلند قد، خوش­تیپ و چشم­آبی به نام فرانک اُکانر شد. آن‌ها در ۱۵ آوریل ۱۹۲۹ ازدواج کردند. او دیگر نگران بازگشت به شوروی نبود و درخواست شهروندی آمریکا را مطرح کرد.

استودیوی دمیل بسته شد و او مشاغل موقت و پیش‌پا‌افتاده‌ای چون فیلم­نامه­­ خوانی مستقل پیدا کرد. در سال ۱۹۳۵ طعم موفقیت را چشید؛ از ایفای نقش در نمایش «شب ۱۶ ژانویه»، هفته­ای ۱۲۰۰ دلار به جیب می­زد. نمایش در مورد زنی سنگدل، کارخانه­ دار و قدرتمند بود که در دادگاه به خاطر قتل محاکمه می­شد.

رند ۴ سال را صرف نوشتن نخستین رمانش ما زنده‌گان کرد؛ درباره تقلای جستن آزادی در روسیه شوروی. کایرا آرگونووا، قهرمان زن تلخ­کام داستان، معشوقه‌ی رئیس حزب کمونیست، آندری تاگانوف می­شود. و از این راه می­تواند پولی را به عاشق دل­خسته‌­اش لئو کووالنسکی که مبتلا به بیماری سل است برساند. کایرا نهایتاً کمونیسم را در حضور تاگانوف تقبیح می­کند و عاقبت در جریان فرار از کشور مورد اصابت گلوله قرار می­گیرد.

رند این کتاب را در اواخر سال ۱۹۳۳ به اتمام رساند. پس از آن‌که انتشاراتی‌های بسیاری دست رد به سینه‌اش زدند، انتشارات مک‌میلان کتاب را پذیرفت و ۲۵۰ دلار پیش­­پرداخت متقبل شد. این انتشارات، ۳۰۰۰ نسخه را در مارس ۱۹۳۶ منتشر ساخت ولی کتاب در هیچ کجا به فروش نرفت. هرچند پس از تقریباً یک سال، شایعات حاکی از ارتقای جایگاه این کتاب بود، ولی مک‌میلان قرارداد را فسخ و چاپ ما زنده‌گان را متوقف ساخت. رند، فقط ۱۰۰ دلار بابت حق­التالیف به‌دست آورد.

در سال ۱۹۳۷، همزمان با درانداختن طرح سرچشمه، رند یک داستان کوتاه شاعرانه و فتوریستی با عنوان همسرایی نوشت در مورد یک فرد که با جباریت جمع­گرایی درمی­افتد. مدیر برنامه­‌های ادبی رند، داستان را به یک ناشر بریتانیایی فروخت ولی نتوانست در بازار آمریکا مشتری­ای برای آن دست­­و­پا کند. حدود ۷ سال بعد، مدیر عمومی اتاق بازرگانی لس ­­آنجلس ملاقاتی با رند و اُکانر داشت- که اینک در نیویورک زندگی می­کردند- و گفت که کسی باید کتابی در دفاع از فردگرایی بنویسد. رند در باب همسرایی با او سخن گفت. موسسه‌ی انتشاراتی کوچک رید، نسخه‌ی آمریکایی اثر را در سال ۱۹۴۶ در دسترس عموم قرارداد. کتاب حدود ۲.۵ میلیون نسخه فروخت.

همسرایی، دفاعی جانانه از آزادی است که بسیار فراتر از معرو­ف­ترین رمان­های ضد توتالیتری می­رود؛ مثل «دنیای قشنگ نو» آلدوس هاکسلی (۱۹۳۲)، «ظلمت در نیمروز» آرتور کستلر (۱۹۴۱)، و دو اثر جرج اورول، «مزرعه‌ی حیوانات» (۱۹۴۵) و «۱۹۸۴» (۱۹۴۹). در همسرایی، یک شخص واژه‌ی «من» را از نو کشف می­کند. او شرح می­دهد: «خوشبختی من وسیله‌ی غایت دیگری نیست. خودش یک غایت است. خود هدف خود است. خود مقصد خود است. من ابزارِ اهدافی که دیگران می­خواهند بدان‌ها برسند نیستم. من آچار دم­­دست آن‌ها نیستم. من مامور برآوردن نیازهای آن‌ها نیستم».

همان موقع، ساخته‌و‌پرداخته کردن سرچشمه را پس از ۴ سال کار روی آن در سال ۱۹۳۸ به اتمام رساند و شروع به نوشتنش کرد. قهرمان داستان یک مهندس معمار به نام هاوارد روارک است که نمود انسان کامل از دیدگاه آین رند است. هاوارد بر سر دفاع از حقانیت افکارش با جمع­گرایان اطرافش در نبرد است. حتی اگر شده با منفجر کردن ساختمانی که نقشه­­اش برخلاف قراردادی که با هاوارد بسته شده بود، تغییر یافته ­است.

روارک در دفاع از عملش، این‌گونه سخن می­گوید: «خالقان بزرگ-متفکران، هنرمندان، دانشمندان و مخترعان- در مقابل مردمان زمانه­­شان تنها بودند. هر اندیشه بزرگ تازه­ای با مخالفت روبه­­رو شده. هر ابداع بزرگ تازه­ای تقبیح شده. اولین موتور احمقانه قلمداد می­شد. هواپیما یک امر محال تلقی می­شد. نساجی تبهکاری دانسته می­شد. بیهوش ساختن بیماران گناه محسوب می­شد. ولی کسانی با نگرش­هایی اصیل به پیش تاختند. آن‌ها جنگیدند، آزار و اذیت دیدند و هزینه پرداختند. اما پیروز شدند».فروش سرچشمه به مشکل برخورد. ویراستار رند در مک‌میلان طمع کرد و یک پیش­­پرداخت ۲۵۰ دلاری دیگر طلب کرد، ولی آین رند اصرار ورزید که این انتشارات باید حداقل ۱۲۰۰ دلار را صرف تبلیغ اثر بکند، از این رو مک‌میلان پس نشست. در سال ۱۹۴۰، ناشران متعدد پس از رویت بخش­های پایانی کتاب از پذیرش آن سرباز زدند. یک ویراستار ذی­­نفوذ اعلام کرد که این کتاب هرگز به فروش نخواهد رسید، مدیر برنامه­­های ادبی رند علیه این موضع واکنش نشان داد. پس­­انداز رند به کمتر از ۷۰۰ دلار رسیده­ بود.

رند پیشنهاد کرد که بخشی از دست‌نوشته‌ی این کتاب در اختیار بابز-مِریل، موسسه‌ی انتشاراتی که مرکزش در شهر ایندیانا قرار داشت و دهه‌ی سرخ اثر روزنامه‌­نگار ضدکمونیستی، اویگن لیونز را منتشر کرده بود، قرار داده شود. ویراستاران ایندیاناپولیسی بابز-مِریل، سرچشمه را رد کردند، ولی ویراستار نیویورکی موسسه، آرچیبالد اوگدن از این اثر خوشش آمد و موسسه را تهدید کرد که اگر این کتاب را نپذیرد استعفا خواهد کرد. در دسامبر ۱۹۴۱، قراردادی امضا شد و ۱۰۰۰ دلار به رند پیش‌­پرداخت تعلق گرفت. هنوز دو سوم کتاب ناتمام بود، رند تا اول ژانویه ۱۹۴۳ مهلت یافت تا اثر را تکمیل کند.

آین رند درگیر رقابتی دوستانه با دوستش، ایزابل پترسون شد، پترسون، روزنامه‌­­نگاری پرشور و شوق و برخی اوقات عصبی بود که مشغول تکمیل رمان خدای ماشین بود. پترسون رمان­های متعدد و حدود ۱۲۰۰ مطلب برای روزنامه نوشته بود، ولی این خدای ماشین بود که موجب شهرت او شد. این کتاب حمله­­ای شدید علیه جمع­گرایی و شرحی بر پویایی خارق­­العاده‌ی بازار بود. پترسون ۱۹ سال از رند بزرگ‌تر بود و چندین سال تعیین کننده مربی او بود. استفان کاکس، استاد انگلیسی­­تبار دانشگاه کالیفرنیا (سن دیگو)، معتقد است که رند « در طول زندگی­­اش نزدیکترین رابطه‌ی فکری» را با پترسون داشت. رند و پترسون وقتی به هم رسیدند که پترسون در حال تصحیح حروف­چینی صفحات مرور کتابی بود که برای نیو‌یورک هرالد تریبیون می­نوشت. او کتاب­های بسیاری در زمینه­های تاریخ، اقتصاد و فلسفه‌سیاسی به آین رند معرفی کرد که در پخته­­تر کردن جهان­­بینی او مثمرثمر بودند.

پترسون در ۲۲ ژانویه‌ی ۱۸۸۶ در جزیره‌ی منیتولینِ انتاریو زاده شد. والدینش دهقانان فقیری بودند و او بخش اعظم آموزشش را در خانه دید. او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.