پاورپوینت کامل مکتب ویتگنشتاین در فلسفه دین ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتب ویتگنشتاین در فلسفه دین ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب ویتگنشتاین در فلسفه دین ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب ویتگنشتاین در فلسفه دین ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
ایمان عبارت از قابلیت این است که زندگی را معنادار [و هدفدار] ببینیم و این نیز عبارت از آن است که به گونهای زندگی کنیم که «دیگر زندگی مشکلساز نباشد»؛ زیرا «راهحل مشکل زندگی را باید در از میان رفتن این مشکل دید» (یادداشتها، ص ۷۴، مقایسه کنید با رساله ۲۵۱، ۶) این گونه زیستن، آدمی را در نیل به نوعی سعادت ـ یک نوع آرامش رواقی ـ با جداساختن خویش از وقایع مهارناپذیر عالم، و قبولِ آن فارغ از هر ترس و بیمی توانا میسازد. ویتگنشتاین برخی از این اشارات را در رساله گنجانده است. و به نظر میرسد که بقیه این اشارات همچنان بر اندیشهاش تأثیرگذار بودهاند، و هر چند با تأکیدی متفاوت، در پس زمینه رساله باقی ماندند.
ترجمه دکتر انشاءالله رحمتی: ایمان عبارت از قابلیت این است که زندگی را معنادار [و هدفدار] ببینیم و این نیز عبارت از آن است که به گونهای زندگی کنیم که «دیگر زندگی مشکلساز نباشد»؛ زیرا «راهحل مشکل زندگی را باید در از میان رفتن این مشکل دید» (یادداشتها، ص ۷۴، مقایسه کنید با رساله ۲۵۱، ۶) این گونه زیستن، آدمی را در نیل به نوعی سعادت ـ یک نوع آرامش رواقی ـ با جداساختن خویش از وقایع مهارناپذیر عالم، و قبولِ آن فارغ از هر ترس و بیمی توانا میسازد. ویتگنشتاین برخی از این اشارات را در رساله گنجانده است. و به نظر میرسد که بقیه این اشارات همچنان بر اندیشهاش تأثیرگذار بودهاند، و هر چند با تأکیدی متفاوت، در پس زمینه رساله باقی ماندند.
رساله، دیدگاهی متصلب درباره زبان بشری، شاید دیدگاهی سرکوبگرانه، عرضه میکند. این دیدگاه معقولیت بسیاری از گفتههای ما، از جمله همه گفتههایی را که بیشترین اهمیت را برای خود ویتگنشتاین داشتهاند، منکر میشود. و اما، این عقیده که حقایق دینی بیانناپذیرند، جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه دینی دارد و احتمالاً معقول است که کسی معتقد باشد زبان نمیتواند ژرفترین احساسات ما را به بیان آورد. ویتگنشتاین به موجب نوع و نحوه تربیت خویش، ناگزیر برای خلاقیت موسیقیایی احترامی خاص قائل بود و ممکن است به دلیل عشق به موسیقی، به این اندیشه سوق یافته باشد؛ ولی در هر صورت، دستاورد فلسفه متقدم او، تا آنجا که به فلسفه دین مربوط است، طراحی این نظریه بود که حقایق دینی را نمیتوان در قالب عباراتی واضح و صریح به بیان آورد، دقیقاً به این دلیل که آن حقایق بر یک نظریه زبان مبتنیاند. (ر.ک به: مقاله ۲۴، زبان دینی)
در دهه ۱۹۳۰ فلسفه زبان ویتگنشتاین، تحولی شگرف پیدا کرد و دیدگاه متقدمتر وی درباره دین نیز نمیتوانست از این تحول برکنار بماند. از این آموزهها که قضیه یک تصویر منطقی که مصادیق آن نامها، معنای آنها را تشکیل میدهند و نیز استفاده معقول از زبان همیشه به کار هدف واحد (یعنی توصیف امور واقع نیز استفاده معقول از زبان همیشه به کار هدف واحد، یعنی توصیف امور واقع) میآید، دست کشید. در مقابل، به این اعتقاد رسید که معنای یک کلمه همانا کاربرد آن در زبان است. کلمات را میتوان برای مجموعهای از اهداف بینهایت وسیع و ناهمگون مورداستفاده قرار داد. و بنابراین وظیفه فلسفه نه تحلیل منطقی، بلکه توصیف «بازیهای زبانی» مختلف ماست. از آنجا که گفتار و نوشتار جزء جداناشدنی فعالیتهای بشریاند که تنها در بستر اشکال حیات و فرهنگ بشری حادث میشود و معنا و مفهوم دارند، این مسأله را که یک تعبیر در یک زبان چه معنایی دارد، فقط با بررسی آن تعبیر در سیاق خود آن و با پرسش از نحوه کاربرد آن، میتوان پاسخ گفت.
وقتی ویتگنشتاین متأخر درباره اعتقاد دینی قلم میزند، همچنان بر آن است که کاربرد زبان در مقام بیان اعتقادات دینی، کاملاً متفاوت با کاربرد آن در مقام بیان امور واقع است؛ ولی دیگر در اینجا نتیجه نمیگیرد که پس باید این کاربرد، کاربرد نادرست زبان باشد، هدف اصلی وی توضیح این است که چگونه مفاهیمی مانند گناه، فدیه، داوری، رحمت و کفاره، جایگاهی مسلّم در شیوه زندگی یک فرد یا جامعه دارند. به علاوه میخواهد نشان دهد که چگونه میتوان در برابر همگونسازی استعمال این مفاهیم با فرضیهها، پیشگوییها و تبیینهای نظری مقاومت کرد.
برای مثال، به تفصیل درباره این عقیده بحث میکند که روز رستاخیزی در کار خواهد بود. نیت وی که خود بدان تصریح میکند، این است که نشان دهد «ما در گفتار دینی بیاناتی مانند این را که من عقیده دارم که فلان و بهمان امر اتفاق خواهد افتاد… به شیوهای متفاوت با نحوه استعمال آنها در علوم تجربی استعمال میکنیم» (سخنرانیها و گفتگوها… ص۵۷). و اما در تأیید نظریهای بسیار بنیادیتر استدلال میکند و آن این است که اعتقاد به روز رستاخیز به معنای این نیست که اعتقاد یقینی یا محتمل داشته باشیم به اینکه حادثهای از نوع خاص زمانی در آینده واقع خواهد شد. این نظریه نه فقط میان استعمال بیانی مانند «من عقیده دارم که فلان و بهمان امر اتفاق خواهد افتاد» در گفتار دینی و استعمال آن در علوم تجربی، بلکه اصولاً میان کاربرد دینی آن و هرگونه پیشبینی، فرق میگذارد؛ بنابراین اگر این بیان که «من عقیده دارم روز رستاخیزی در کار خواهد بود» برای پیشگوییکردن استعمال نشود، چگونه باید استعمال شود؟ پاسخ ویتگنشتاین (سخنرانیها و مباحثات ـ ص۵۶) چنین است:
«در اینجا اعتقادداشتن، به وضوح نقشی به مراتب بیشتر از این را ایفا میکند. فرض کنید به ما گفته باشند که نقش یک تصویر معین میتواند این باشد که پیوسته مرا تحذیر کند، یا من همیشه به آن بیندیشم. در اینجا فرق فارقی خواهد بود میان کسانی که این تصویر پیوسته در مرکز توجه آنهاست و کسان دیگری که اصولاً آن تصویر را مورداستفاده قرار نمیدهند.» این مثال، مثال غیرمتعارف نیست. ویتگنشتاین داشتن اعتقادات دینی را با استعمال مفاهیم دینی و داشتن مواقف و عواطفی که از استعمال این مفاهیم لازم میآید، معادل میداند. این معنا را به صراحت تمام، این گونه بیان میکند: «تصور میکنم که اعتقاد دینی فقط میتواند چیزی همانند نوعی تعهد احساسی به یک نظام مرجع باشد» (فرهنگ و ارزش، ص۶۴).
درباره ایمان آوردن به خدا نیز همین را میگوید (ص۸۶): «زندگی میتواند آدمی را مؤمن به خدا بار بیاورد. تجارب نیز میتوانند چنین کنند؛ ولی مراد من مکاشفات و دیگر انواع تجربه حسی که میتوانند “وجود این موجود” را به ما نشان دهند، نیست، بلکه مراد من برای مثال، انواع مختلف رنج و محنت است. این تجارب نه خدا را به صورتی که یک انطباع حسی نشاندهنده یک شئ است به ما نشان میدهند و نه حدسهایی را در مورد او موجب میشوند. تجارب، افکار زندگی میتواند این مفهوم را به ما تحمیل کند.»
شبکه مفاهیم
باری، یکی از مضامین اساسی فلسفه متأخر ویتگنشتاین این بود که مفاهیم مورد استفاده ما را نمیتوان با رجوع به واقعیت توجیه کرد. برخی فلاسفه استدلال کردهاند که مفاهیم ما، یا به هر تقدیر مفاهیم علم تجربی، مفاهیمی صحیحاند، یعنی با ذات اشیائی که ما این مفاهیم را برای توصیفشان به کار میبندیم، منطبقاند. ویتگنشتاین بر آن است که ممکن نیست شبکه مفاهیم ما که از آن به دستور زبان تعبیر میکند، با امور واقع معارض یا مطابق باشد؛ زیرا مطلبی را که کسی بیان میکند اگر صادق باشد، مطابق با امور واقع است و اگر کاذب باشد، با امور واقع معارض است. این مفاهیم که ما به کار میبریم، آنچه را که بیان آن معنادار است، تعیین میکنند. و تنها آنچه بیانش معنادار است، میتواند صادق یا کاذب باشد؛ بنابراین خود دستور زبان تحکمی است، یعنی مسئولیتی در قبال واقعیت ندارد. (این بدان معنا نیست که دستور زبان بیتفاوت، متزلزل و به آسانی قابل تغییر است). برای مثال، درستی یا نادرستی یک شیوه اندازهگیری با درستی یا نادرستی یک جمله طولانی متفاوت است، هر چند که البته برخی شیوهها مفیدتر و مناسبتر و سهلالوصولتر از شیوههای دیگر است.
بنابراین اگر سخن ویتگنشتاین درست باشد، باورهای دینی صادق یا کاذب نیستند. و اگر معقول و یا نامعقول بودن، به معنای قابل توجیه بودن یا قابل توجیه نبودن، باشد، باید گفت این باورها معقول یا نامعقول هم نیستند: من میگویم، آنها [باورهای دینی] یقیناً معقول نیستند، این بدیهی است. «نامعقول»، نزد هر کس، معنای مذمومی دارد. میخواهم بگویم که آنها این را به حسب معقولیت در نظر نمیگیرند. هر کس که رسالههای کتاب مقدس را بخواند، خواهد دید که در آنجا آمده است: نه فقط چنین است که این سخنان معقول نیستند، بلکه احمقانه نیز هستند. آن سخنان نه تنها معقول نیستند، بلکه داعیه معق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 