پاورپوینت کامل یک مرد بزرگ که زندگی کرد و… ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یک مرد بزرگ که زندگی کرد و… ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک مرد بزرگ که زندگی کرد و… ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یک مرد بزرگ که زندگی کرد و… ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
وقتی خبر را در روزنامه خواندم، رفتم بیمارستان. از دریچه کوچک اتاق آیسییو، نگاهش کردم، دریچه بالا بود و قد کوتاه من نمیرسید. روی پنجه پا بلند شدم و به زحمت دیدمش. هزار تا لوله به بدنش وصل بود. ملتهب بود، سرش را تکان میداد. انگار میخواست از قید و بند لولهها آزاد شود….گریهام گرفت. بدجوری گریهام گرفت. داشتیم مرد بزرگی را از دست میدادیم.
وقتی خبر را در روزنامه خواندم، رفتم بیمارستان. از دریچه کوچک اتاق آیسییو، نگاهش کردم، دریچه بالا بود و قد کوتاه من نمیرسید. روی پنجه پا بلند شدم و به زحمت دیدمش. هزار تا لوله به بدنش وصل بود. ملتهب بود، سرش را تکان میداد. انگار میخواست از قید و بند لولهها آزاد شود….گریهام گرفت. بدجوری گریهام گرفت. داشتیم مرد بزرگی را از دست میدادیم.
تمام حرفه مترجمیام را به او مدیونم. به او مدیونیم. به او و انتشارات امیرکبیرش. (این «ش» خیلی معنی میدهد). مردی خودساخته و قوی و خوشفکر و خوش باطن. مردی که تاریخ ادبیات معاصر ایران به او سخت مدیون است حالا آن مرد بزرگ داشت از دست میرفت…. از پشت شیشه آن پنجره کوچک دیدم دارد میرود.
سالی دو، سه بار به بهانههای مختلف به دیدنش میرفتم. برایم پیانو میزد، در ۹۰ سالگی معلم پیانو و آواز گرفته بود. خوب هم میزد. حظ کردم. از حضورش و از وجودش حظ میکردم.
سال ۴۸ بود که «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» فالاچی را ترجمه کردم. کتاب اولم بود، کسی را نمیشناختم و دستم به هیچ ناشری بند نبود. سیروس طاهباز مثل همیشه به کمکم آمد و مرا برد پیش آقای جعفری انتشارات امیرکبیر در خیابان سعدی. ترجمهام را تحویل دادم و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 