پاورپوینت کامل خود شدن نقش خودینگی در هستی و زمان ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خود شدن نقش خودینگی در هستی و زمان ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خود شدن نقش خودینگی در هستی و زمان ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خود شدن نقش خودینگی در هستی و زمان ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

هایدگر در هستی و زمان، اگزیستانس خودینه بر پایه‌ی ایده‌ی «مصممیتِ پیشی‎جوینده» (anticipatory resoluteness) توصیف می‎گردد. هریک از دو جزء این مفهوم از خودینگی، یعنی پیشی‎جستن و مصممیت، در مشهود ساختن کلیت و وحدت هستی دازاین شرکت دارند.جزء نخست، یعنی پیشی‎جستن … «پیش‎دویدن به‎سوی» مرگ آشکار می‎سازد…. دومین جزء اگزیستانس خودینه، یعنی مصممیت، هم کلیت و هم وحدت هستی دازاین را فاش می‎سازد.

اگزیستانس خودینه بر پایه‌ی «مصممیتِ پیشی

جوینده»

هایدگر در هستی و زمان، اگزیستانس خودینه بر پایه‌ی ایده‌ی «مصممیتِ پیشی

جوینده» (

anticipatory resoluteness

) توصیف می

گردد. هریک از دو جزء این مفهوم از خودینگی، یعنی پیشی

جستن و مصممیت، در مشهود ساختن کلیت و وحدت هستی دازاین شرکت دارند.جزء نخست، یعنی پیشی

جستن … «پیش

دویدن به

سوی» مرگ آشکار می

سازد…. دومین جزء اگزیستانس خودینه، یعنی مصممیت، هم کلیت و هم وحدت هستی دازاین را فاش می

سازد.

۴. تفسیر ما تاکنون نشان داده است که «خودِ خودینه» که به‌مثابه خودینه

ترین هستن توانستن دازاین فهم شد، فقط با در دست گرفتن و متحد کردن امکانات خودتفسیری است که محتوای خاص یا «پُری‌اش» (

filling

) را به دست می

آورد. اما چنان

که دیدیم، امکانات انضمامی خودفهمی که می

توانیم در، در-جهان-هستن برعهده گیریم تماماً از جانب کسان می

آیند. ما غالباً در زندگانی هرروزه

مان در امکانات کسان پراکنده می

شویم و آنچه را که کسان به‌مثابه هیچ

کس (

nobody

) می

تواند انجام دهد، انجام می

دهیم. خودِ کسان بودن در این شیوه، آن وجه اگزیستانس را که هایدگر «ناخودینه» (

inauthentic

) می

نامد بنیان می

نهد. واژه‌ی آلمانی «خودینه»

eigentlich

، مشتق‌شده از ریشه‌ی

eigen

به معنای «مالک … بودن» (

own

) است؛ بنابراین زندگی ناخودینه آن چیزی است که متعلق به خود نیست. زندگی من به‌مثابه زندگی ناخودینه، نه متعلق به من، بلکه متعلق به کسان است. چنین زندگی

ای توسط سقوط، گریز و غفلت (

forgetting

) خصلت

نمایی می

شود؛ در این نوع زندگی شخص از دیدن خودینه

ترین هستن توانستن خودش و امکان تحقق آنچه که شخص حقیقتاً به‌مثابه خود خودینه است ناتوان است. به دلیل بُرده

شدگی به همراه جریان جدید

ترین مدروز

ها (

fad

) و دل‌مشغولی

ها، زندگی ناخودینه تکه‌پاره و ازهم‌گسیخته می

باشد و فاقد هرگونه پیوستگی (

cohensiveness

) یا تمرکز است.

در مقابل پس

زمینه‌ی این تصویر از اگزیستانس میانه، هرروزه و ناخودینه است که هایدگر تفسیر خویش از خودینگی را ارائه می

دهد. این مفهوم از اگزیستانس خودینه در ابتدا در زمینه

ای از توضیحات پدیده

شناختی که هایدگر در ابتدای قسمت دوم هستی و زمان طرح می

کند، ارائه می

گردد. هایدگر می

گوید که نخستینی

ترین هدف هستی و زمان دریافتن معنای هستی دازاین است، به‌بیان‌دیگر، فهم آنچه که دازاین باید باشد. بنا بر پژوهش انضمامی و پدیده

شناختی، ما با نگریستن بر نمونه‌ی خاص دازاین یعنی خودمان می

آغازیم. هایدگر اکنون خاطرنشان می

کند که این طرح دریافتن معنای هستی دازاین، مستلزم این است که ما این هستنده را به‌مثابه امری واحد (

unity

) و یک کل (

whole

) بفهمیم.

هدف این ادعا در صورتی روشن می

شود که ما بر آنچه که در تلاشمان برای فهم

پذیر کردن یک متن دخیل است، تأمل کنیم. این اصل بنیادین هرمنوتیک است که «تنها آنچه که واقعاً تقویم

کننده‌ی وحدتی از معناست، فهم

پذیر است». ۱۰ در تفسیر ادبی، این اصل می

گوید که در تفسیر یک متن پیش از اینکه بتوانیم فهم

پذیر کردن اجزای آن را آغاز کنیم، باید معنایی منسجم و کلی را بر متن به‌مثابه یک کل فرافکنیم. به نظر می

رسد همین اصل باید دست

اندرکار تلاشمان برای دریافتن معنای هستی دازاین باشد: شخص پیش از اینکه بتواند پژوهش درباره‌ی معنای هستی

اش را آغاز کند، باید مفهومی از دازاین به‌مثابه امری یک

پارچه و یک کل را دارا باشد، این کلیت نمی

تواند به‌مثابه چیزی نگریسته شود که توسط تجمیع عناصر آن به دست می

آید؛ زیرا چنان

که هایدگر می

گوید، شخص برای فهم چگونگی گرد هم آوردن اجزا، پیش از اینکه بتواند مبادرت به چنین کار تجمیع و گردآوری کند، مقدمتاً نیازمند نقشه‌ی معماری است (۲۲۶). اما ما نیز نمی

توانیم خودسرانه اصلی متحدکننده را از بیرون تحمیل کنیم. اگر شخص می

بایست به ایده‌ی پدیده

شناسی وفادار بماند، این وحدت و کلیت باید عملاً خودش را به نحو انضمامیِ هستی خودِ دازاین عرضه کند، تا جایی

که پدیده

شناسی باید «حقیقت اونتولوژیکی تحلیل اگزیستانسیال» را بر «بنیان حقیقت نخستینی اگزیستانسیل» شکل دهد (۳۶۴)؛ حقیقت نخستینی اگزیستانسیل باید به‌نحوی قابل تمیز باشد که وحدت بنیادین و تمامیت (

totality

) هستی دازاین را نشان دهد.

اگر نحوه

های هرروزه‌ی هستی دازاین به

طور

کلی پراکنده و منحرف شده است، بااین‌حال ما چگونه باید با دازاین به‌مثابه کلی متحد رویارو شویم؟ طبیعتاً پاسخ به این پرسش کاملاً از مفهوم دازاین همچون یک رخداد منتج می

شود. هستیِ یک رخداد (یعنی آنچه که رخ می

دهد) توسط سرانجام یا نتیجه‌ی رخداد معین می

شود، توسط گشودن رخداد «از ابتدا تا پایان». به همین نحو هایدگر می

گوید که ما تنها در صورتی می

توانیم کل دازاین را در دیدگاه پدیده

شناختی

مان به دست آوریم که آن را آن

چنان

که از «آغاز تا پایانش» است، دریافت کنیم؛ یعنی ما باید بتوانیم دازاین را با نظر به اینکه «بین تولد و مرگ» است، بفهمیم (۲۷۶). اما ظاهراً این صورت

بندی بیان می

کند که ما تنها هنگامی می

توانیم هستی دازاین را دریابیم که دازاین به طور بالفعل یک کل شده است؛ یعنی هنگامی که زندگی او مسیرش را پیموده است و به مرگ رسیده است و این مسلماً مهمل و بی

معنا (

absurd

)خواهد بود؛ زیرا این امر بدین معناست که هستی دازاین تنها هنگامی فهم

پذیر است که دیگر نیست؛ یعنی هنگامی که هستی او پایان یافته است و دازاین دیگر نیست. برای اجتناب از این مهمل بودن، هایدگر بیان می

کند که ما درباره‌ی مرگ نه به‌مثابه رویدادی عاجل، بلکه به‌مثابه نحوی از هستنِ دازاین بیندیشیم. آنچه در مفهوم مرگ مورد بحث است نه ایده‌ی هستی دازاین در پایانش، بلکه هستی دازاین «به

سوی-پایانش» می

باشد، به‌نحوی‌که استمرار (

continuity

) و کلیت را به هستی دازاین اعطا می

کند.۱۱

تعیین کردن چنین وجهی از اگزیستانس مستلزم این است که ما «نحوی خاص از اتخاذ اگزیستانس»، نحو اگزیستانسیل ویژه

ای از هستی که برای دازاین ممکن است را پیش

فرض گرفته و تفسیر کنیم. در درس

گفتاری که کمی پس از هستی و زمان ایراد شد، هایدگر گفت که بنیان نهادن تفسیر هستی دازاین مستلزم «ساخت

گشایی (

construction/konstruktion

) از یکی از نهایی

ترین امکانات هستن-توانستن خودینه و کل دازاین می

باشد»، این نحو از اگزییدن «تعهد اگزیستانسیل نهایی‌ای» می

باشد که نخست «پایان

مندی ذاتی اگزیستانس دازاین را آشکار می

سازد» (

MFL

۱۳۹-۴۰-تأکید از من است). این «شکل نهایی» که هایدگر بدان اشاره دارد، خود-هستن خودینه (

authentic being-one’s Self

) می

باشد، به‌بیان‌دیگر، ادعا این است که ما فقط در صورتی می

توانیم شروع به انجام تفسیری از معنای هستی دازاین کنیم که به شکلی که دازاین در هنگام خودینه بودن به خود می

گیرد، بنگریم.

در هستی و زمان، اگزیستانس خودینه بر پایه‌ی ایده‌ی «مصممیتِ پیشی

جوینده» (

anticipatory resoluteness

) توصیف می

گردد. هریک از دو جزء این مفهوم از خودینگی، یعنی پیشی

جستن و مصممیت، در مشهود ساختن کلیت و وحدت هستی دازاین شرکت دارند؛ جزء نخست، یعنی پیشی

جستن (

anticipation

)، کلیت دازاین را به نحو خاصِ «پیشی

جویی» (

anticipating

)، یا به طور تحت

الفظی

تر، «پیش

دویدن به

سوی» (

running forward toward

) مرگ آشکار می

سازد. در کاربرد هایدگر، اصطلاح مرگ به این واقعیت ارجاع دارد که زندگی ما به‌مثابه هستندگانی پایان

مند به جایی رهسپار است، یا حاکی از چیزی به‌مثابه یک کل است. هستی دازاین اساساً آینده

مند است تا جایی که دازاین همیشه پیش

تر تحت شیوه

ای می

باشد که به

سوی ساختن چیزی از زندگی

اش به‌مثابه یک تمامیت است، خواه آن را تشخیص دهیم یا ندهیم؛ هریک از ما به‌مثابه جنبشی که به

سوی تکمیل (

fulfillment

) تمام زندگی معطوف است می

اگزییم. مفهوم زندگی به‌مثابه به

سوی-پایان-هستن بدین معناست که زندگانی ما به

سوی دستیابی به هیئتی از معنا به

مثابه یک کل در حرکت است -یک گشتالت (

Gestalt

)، یا چنان

که هایدگر بعداً آن را صورت (

morphe

) می

نامد- و ما همّ آن شکل کلی

که زندگانی ما به خود می

گیرد را داریم. پیشی

جستن-

به

سوی این تمامیت عبارت است از فرافکنی خود به

سوی کل-هستنِ متعلق به خود به‌نحوی‌که انسجام، استمرار و پیوستگی

ای به زندگی شخص بدهد. این زندگی

همان چیزی است که هایدگر آن را ثبات (

constancy

) یا پابرجایی (

steadiness

) می

نامد. دازاین تنها در پیش

رفتن متمرکز و روشن

بین به

سوی کل زندگی خودش است که می

تواند تماماً هستن «به

سوی-پایانش» را تحقق بخشد و بنابراین آن را به‌مثابه یک کل افشا نماید.

دومین جزء اگزیستانس خودینه، یعنی مصممیت، هم کلیت و هم وحدت هستی دازاین را فاش می

سازد. مفهوم مصممیت مفهوم «ساده‌شده» (

simplified

) بودن را پیش

فرض می

گیرد. به

دلیل عدم وحدت و کلیت دازاین در هرروزگی که از هستی پراکنده و متفرق او در «امکانات گوناگون بسیاری که خودشان را به‌مثابه نزدیک

ترین چیز به شخص عرضه می

کنند» (۴۵۳) ناشی می

شود. هایدگر می

گوید که «شیوه‌ی گشودن که دازاین در آن خودش را در برابر خودش می

آورد باید چنان باشد که در آن خود دازاین به شیوه‌ی معینی به

نحوی ساد‌ه‌شده دسترس

پذیر شود» (۲۲۶). این ساده کردن هنگامی به دست می

آید که دازاین خودش را از پراکندگی فراموش

کار در جهان عقب بکشاند و مصمم به تعهد در برابر چیزی شود که محتوای تعیین

کننده

ای به زندگی او ارائه دهد.

هایدگر می

گوید: دازاین مصمم «در هر حال موقعیت واقع

بوده

اش را به خودش می

دهد» (۳۵۵)، با درجه

ای از وضوح و تمرکز که در هرروزگیِ متوسط فاقد آن است. دازاین در چنین تعهد مصممانه

ای به

واسطه‌ی بنیان خویش شدن، بر بی

ریشگی (

uprootedness

) و بی

بنیانی (

groundlessness

) خویش غلبه می

کند و به موجب آن به ثبات (

constancy/standdigkeit

) دست می

یابد، بدین معنا که «تکیه‌گاهی به دست آورده است». به دست آوردن تکیه

گاهی خودینه درباره‌ی موقعیت شخص، امکان تحقق کامل آنچه که شخص به‌مثابه هستن-توانستن است را موجب می

شود، چنان

که هایدگر می

گوید: «دازاین در اگزیستانس خودینه… ذاتی می

شود» (۳۷۰)، یا چنان

که هایدگر بعداً بیان می

کند: تعهد مصممانه یک «خود-انتخابی روشن» (

explicit self-choice/ausdrucklichen Sichselbstwahlen

) است که مستلزم ازسرگرفته شدن مداوم و «خودتعهدی کامل» نسبت به آنچه که دازاین «پیش

تر همیشه است» (

MFL,

۱۹۰)، می

باشد. دازاین از طریق مصممیت و ازسرگیری (

repetition

) خودش را به شیوه

ای منسجم و ساده‌شده برای «چیزی که در هر موقعیت خاص، جهان-تاریخی است» (۴۴۲) اختصاص می

دهد.

مصممیت پیشی

جوینده دازاین را از گرفتاری در هستنده

ها بازپس می

کشد و «دازاین را به خودینه

ترین خود هستن توانستنش بازمی

گرداند» (۳۵۴). مسلماً تنها در مصممیت است که شخص یک خود می

شود؛ یعنی هویت (

identity

) در کامل

ترین معنای این واژه را دارد.۱۲ بدین معناست که مصممیت مقوم «حقیقت نخستینی اگزیستانس» (۳۵۵) می

باشد. این گفته بدین معناست که هنگامی که شخص مصمم است، شخص دیگر فقط ساختارهای اساسی دازاین را به شیوه

ای تهی و «صوری» نمی

خواهد، در عوض، در به

سر بردن بالفعل آنچه که در «پیش

داشت» ساختارهای هستی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.