پاورپوینت کامل علم و بنای عالَم اسلامی ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علم و بنای عالَم اسلامی ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم و بنای عالَم اسلامی ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علم و بنای عالَم اسلامی ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
ما باید برای حل مسائلمان برنامهریزی کنیم و در این راه صبرمان را از دست ندهیم. باید به این نکته توجه داشته باشیم که همهکس همه کاری نمیتوانند بکنند و اگر همهکس هم جمع بشوند باز بهزودی و در مدت کوتاهی کار انجام نمیشود. یکی از عیبهای ۲۰۰ سالهی اخیر ما این بوده است که از همان روز اول میخواستیم که مسئله حل بشود؛ یعنی از همان روز اول فکر میکردند که خب ما مسئلهی علمی را که از غرب اقتباس کردهایم را یکساله حل میکنیم. سال بعد هم دوباره منتظر بودند که یک سال دیگر مسئله حل بشود. حل مسائل اینچنینی خیلی جای حرف دارد. من بهعنوان کسی که کارش فلسفه است، نمیتوانم به وضعی که در زندگی و جامعهی خود میبینم بیاعتنا باشم.
ما باید برای حل مسائلمان برنامهریزی کنیم و در این راه صبرمان را از دست ندهیم. باید به این نکته توجه داشته باشیم که همهکس همه کاری نمیتوانند بکنند و اگر همهکس هم جمع بشوند باز بهزودی و در مدت کوتاهی کار انجام نمیشود. یکی از عیبهای ۲۰۰ سالهی اخیر ما این بوده است که از همان روز اول میخواستیم که مسئله حل بشود؛ یعنی از همان روز اول فکر میکردند که خب ما مسئلهی علمی را که از غرب اقتباس کردهایم را یکساله حل میکنیم. سال بعد هم دوباره منتظر بودند که یک سال دیگر مسئله حل بشود. حل مسائل اینچنینی خیلی جای حرف دارد. من بهعنوان کسی که کارش فلسفه است، نمیتوانم به وضعی که در زندگی و جامعهی خود میبینم بیاعتنا باشم.
بنابراین فکر کردم علم که مهمترین رکن از ارکان جامعهی جدید است چگونه تحقق پیدا میکند و چگونه حاصل میشود. به موازات این به خیلی چیزهای دیگر که جامعهی جدید با آنها ساخته شده است نیز توجه کردهام که چگونه تحقق پیدا میکنند. در این راستا به سکولاریسم، اومانیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و سایر چیزهایی که در جامعهی جدید است توجه کردهام؛ اما علم یک جایگاهی دارد که تعیینکنندهتر از آنهاست. جامعهی جدید جامعهی توسعهیافته است و بدون این علم حاصل نمیشود. این علم با علمی که متقدمان و پدران ما داشتند تفاوت دارد، این علم، علم قدرت است. علم قدرت معنیاش این نیست که هرکسی صاحب این علم شود قدرت پیدا میکند، بلکه نسبت دادن قدرت به این علم از آن جهت است که این علم ما را بر طبیعت مستولی میکند، ما را متصرف میکند و به ما قدرت استیلای بر جهان میدهد.
علم قدیم هرچه بود این ویژگی را نداشت، علم قدیم عالِم را آزاد میکرد قدرت سیاسی هم به علم نیاز ضروری نداشت. قدرت سیاسی با علم تفنن میکرد، علم زینت بود. ببینید محمود غزنوی، فردوسی را میخواست نه به اعتبار مقام بزرگ فردوسی، نه به اعتبار شاهنامه بلکه او شاعری به بزرگی فردوسی میخواست که در دربارش باشد، چنانکه میخواست ابوریحان بیرونی و ابنسینا هم باشند، هرچند علم ابوریحان و ابنسینا به درد حکومت هم میخورد؛ اما در زمان ما رابطهی علم و سیاست چیز دیگری است. اکنون سیاست و علم از هم جدا نمیشوند سیاست بیعلم نمیشود، علم و سیاست به یکدیگر پیوسته هستند، معنایش این نیست که سیاست از علم استفاده میکند؛ چون گاهی برای ما سوءتفاهم پیش میآید که سیاست از علم استفاده میکند و میتوانیم توجیهاتی برای این حرف داشته باشیم که سیاست از علم استفاده میکند.
مگر در غرب قدرتمندان اقتصادی، سوداگران اقتصادی و قدرتهای نظامی، پژوهشهای علمی را جهت نمیدهند؟ مگر در اتحاد جماهیر شوروی بیشترین پژوهشها در ارتش شوروی صورت نگرفته است؟ این موبایل که الآن در دست همهی ماست اولین بار در ارتش شوروی ساخته شد، اولین بار ارتش شوروی بوده که وسیلهای ساخته که از جو زمین گذشته و انسانی را هم به خارج از جو زمین فرستاده است. قدرتهای سیاسی میتوانند به علم کمک کنند حتی میتوانند به علم جهت دهند پژوهشهایی را تعطیل کنند و پژوهشهایی به جای آنها پیشنهاد کنند این کار را میتوانند کنند؛ اما به علم نمیتوانند جهت بدهند، علم را نمیتوانند متوقف بکنند، میتوانند تشویق کنند وسایل و امکانات فراهم بکنند؛ ولی به علم نمیتوانند تحکم بکنند، علم راه خودش را میرود درعینحالی که به قدرت سیاسی کمک میکند. علم با قدرت سیاسی متحد است این اتحاد اگر هماهنگ و بیتکلف باشد به نتیجه میرسند و اگر با تکلف توأم باشد علم جواب نمیدهد؛ یعنی اگر میان سیاست و علم نزاعی به وجود بیاید سیاست از عهدهی آن بر نمیآید. سیاست جهت پژوهش ما را میتواند معین کند؛ اما جهت علم را نمیتواند معین کند. سیاست نمیتواند بگوید چه فیزیکی میخواهم، در علوم انسانی همینطور است سیاست، در علوم انسانی هم نمیتواند تحکمآمیز برخورد کند. اگر ما نمیتوانیم به مکانیک، مهندسی الکترونیک و فیزیک تحکم بکنیم، به علوم انسانی هم نمیتوانیم تحکم بکنیم.
علوم همیشه این نبوده که اکنون هستند، علم قرون وسطی یک علمی بوده، علم دورهی اسلامی یک علم و این علم جدید هم یک علم است. علم در هر دوره یک طبیعتی دارد و میتواند دچار تحول نیز بشود. علم قرون وسطی متحول شده است به علم دورهی جدید؛ یعنی یک علم دیگری شده است علمی که علم تصرف نبوده و حالا علم تصرف شده است و این تحول در حالی صورت گرفته است که امر و حکم سیاست در آن تأثیری نداشته است. تحول در وجود بشر ایجاد شده و بشر دیگری به وجود آمده که میخواهد بر زمین مسلط باشد. علم جدید نیز در این راه به خدمت این بشر درمیآید. در واقع، هر علمی متناسب با خواست و تمنای هر عصر ایجاد میشود. اگر بشر امروز توسعه میخواهد باید به سراغ علم متناسب با آن برود. ما نمیتوانیم بگوییم توسعه میخواهیم؛ اما به جای این علم جامعهشناسی، این اقتصاد، این مردمشناسی، این تاریخ چیز دیگری را طلب کنیم، این تمنا، تمنای محالی است.
توسعه، علم متناسب با خودش را میطلبد؛ اما اگر ما جامعهی اسلامی میخواهیم ابتدا باید معین کنیم جامعهی اسلامی چیست و از چه اجزایی تشکیل میشود و این اجزا چه ارتباطی با هم دارند؟ بر اساس تعریفی که ارائه میدهیم آنگاه میبایست علمی را محقق کنیم که آن روابط مدنظر ما را محقق کند. بنابراین ابتدا باید بپرسیم چه نظمی و چه جامعهای و چه روابط و مناسباتی میخواهیم؟ اگر این سؤالات را از خودمان پرسیدیم آنوقت به پاسخهایی میرسیم که آن پاسخها مال ماست و علم ما را شکل میدهد، حال میخواهید اسمش را اسلامی بگذارید، دینی بگذارید یا میخواهید نگذارید. ما علم را با بخشنامه نمیتوانیم درست کنیم، هیچکس از بیرون علم نمیتواند بگوید که این علم را به این صورت در بیاورید یا به این صورت که هست، نباشد. خواستهی درستی است وقتی ما میگوییم که جامعهشناسیای میخواهم که با جامعهی اسلامی متناسب باشد، حرف درستی زدهایم؛ اما این کاری نیست که هرکس از عهدهاش بر بیاید.
ما یک وقت میگوییم اقتصاد و جامعهشناسی نمیخواهیم، یک زمان هم میگوییم ما اقتصاد میخواهیم؛ اما اقتصاد آدام اسمیت را نمیخواهیم که این حرف دیگری است، البته این حرف به آن معنا نیست که ما اقتصاد آدام اسمیت را مطالعه نکنیم؛ چر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 