پاورپوینت کامل لیبرالیسم سیاسی سطحی و ژرف ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لیبرالیسم سیاسی سطحی و ژرف ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لیبرالیسم سیاسی سطحی و ژرف ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لیبرالیسم سیاسی سطحی و ژرف ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

رالز مسئله ‌این است که دریابیم راولز چگونه و کدامین اجزای تبیین نظریه‌ای در باب عدالت را برای برقراری «برداشتی سیاسی از عدالت» بر هم سوار کرده است و چگونه دست به ارزیابی ادعاهای مربوط به خیر که تا حد زیادی در زمینه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ی نظریه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ای در باب عدالت مشاجره‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎آمیز بوده‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎اند -اما این بار می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎باید به‌عنوان بخشی از خیر سیاسی لیبرالی غیرمشاجره‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎آمیز در نظر گرفته شود- سهم اصلی را در استدلال پایداری ایفا می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کند.

نگاهی به نظریه عدالت جان راولز

مترجم: سعید ماخانی: رالز مسئله ‌این است که دریابیم راولز چگونه و کدامین اجزای تبیین نظریه‌ای در باب عدالت را برای برقراری «برداشتی سیاسی از عدالت» بر هم سوار کرده است و چگونه دست به ارزیابی ادعاهای مربوط به خیر که تا حد زیادی در زمینه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای در باب عدالت مشاجره

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

آمیز بوده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

اند -اما این بار می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

باید به‌عنوان بخشی از خیر سیاسی لیبرالی غیرمشاجره

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

آمیز در نظر گرفته شود- سهم اصلی را در استدلال پایداری ایفا می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند.

۴– لیبرالیسم سیاسی سطحی: تکثرگرایی معقول خیر

تفسیر لیبرالیسم سیاسی کار دشواری است. بریان باری در این خصوص معتقد است که در چاپ سال ۱۹۹۳ لیبرالیسم سیاسی دیدگاه‌های ناهماهنگی وجود دارد؛ زیرا اگرچه لیبرالیسم سیاسی بر اساس مجموعه مقالاتی که طی سالیان مختلف نگاشته شده بود فراهم آمده است و اندیشه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جدید و جایگزینی در آن وجود دارد، اما در کنار این اندیشه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جدید بسیاری از ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های گذشته به قوت خود باقی بوده‌اند (

Barry

۱۹۹۵

,

۸۹

ffiseealso Dreben,

۲۰۰۳,۳۲۰). در اینجا می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توان لیبرالیسم سیاسی را در قالب دو بینش «سطحی» (

shallow

) و عمیق (

Deep

) تقسیم کرد، این در حالی است که حتی بینش سطحی را می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توان در دو قالب جزیی صورت‌بندی کرد، هر دو بینش را می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توان در چاپ سال ۹۳ یافت. گایوس بر این است که در چاپ سال ۹۶ بر بینش عمیق از لیبرالیسم سیاسی تأکید شده است. بررسی این دو بینش فهم ما از لیبرالیسم سیاسی را افزایش می‌دهد.

۱-۴. اجماع هم‌پوش و پایداری: پیوستگی با نظریه‌ای در باب عدالت

صورت نخست بینش «سطحی» دربرگیرنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی بخش عمده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی لیبرالیسم سیاسی است که می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توان در کتاب عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف (

JF

) نیز یافت. در بینش سطحی، راولز اشتقاق دومرحله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای اصول عدالت را که در نظریه‌ای در باب عدالت مطرح کرده بود و بدان پرداختیم را به اثر جدیدش منتقل می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند؛ اول اینکه طرف‌ها در وضع نخستین، اصول عدالت را در قالب حجاب جهل و با استفاده از نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خواست

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های اولیه اقتباس می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کنند و دوم اینکه طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها در جست‌وجوی پایداری برای اصول عدالت خواهند بود و در این راستا مصمم هستند تا بر یک اجماع هم‌پوشی معقول تکیه کنند (

PL,

۷۸

; JF,

۸۸

.

۱۸۹).

اگر چنین نباشد «عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف … به دردسر خواهد افتاد» و ما باید برگردیم و ببینیم که اصول عدالت چگونه باید مورد بازنگری قرار گیرد (

PL,

۵۶-۷,۱۴۹)؛ در این صورت طرف‌ها نمی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توانند حمایت عاقلانه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای را از یک اجماع هم‌پوش به عمل بیاورند، اما در مقابل در نظریه‌ای در باب عدالت که نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خیر فراهم‌آورنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی پایداری عمومی برای جست‌وجوی پایداری برای اصول عدالت است، طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها آن را به عهده می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

گیرند، اجماع هم‌پوش هم دربرگیرنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خردهای متفاوتی بر اساس آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع متفاوت است. وظیفه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها پذیرش این مسئله است که یک جامعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی بسامان برخوردار از آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع معقول دلیلی است برای باور این مسئله که اصول عدالت حتی می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند از آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع متفاوت مشتق بشوند که با یکدیگر «تناسب» دارند یا دست‌کم با یکدیگر درگیر نیستند، یا درگیری سخت با یکدیگر ندارند (

PL,

۱۹

,

۴۰

,

۱۴۰).

بنابراین، در تقابل با نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای در باب عدالت به جای نشان دادن اینکه اصول عدالت ذاتاً پایدار خواهند بود و اجماع هم‌پوشی محقق خواهد شد؛ راولز در عوض از یک استدلال قائم‌به‌ذات (

Freestanding argument

) جانب‌داری می‌کند (

PL,xlvii-viii

). همچنین ویتمن به شکلی خاص نشان می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

دهد که لیبرالیسم سیاسی هم مانند نظریه‌ای در باب عدالت برای غالب آمدن بر «دشواری

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های تعمیم معمای زندانی» در عدالت به‌مثابه انصاف دغدغه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

هایی دارد و در نتیجه تأکید بر دغدغه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی پایداری راولز در لیبرالیسم سیاسی او این است که نشان دهد شهروندان در جای که دارای دیدگاه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع درگیرانه هستند چگونه می‌توانند «به شکلی همدلانه» (

PL,XL

) خود را وقف یک نظم سیاسی لیبرال کنند (

weithman,

۲۰۱۳

; ch

۹

; esp

۲۷۰-۲۸۳) .

همچنین در نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای در باب عدالت، طرف‌ها در جست‌وجو برای ایجاد یک «داوری در سطح جمعیت» (

Gaus

) هستند؛ اجماع هم‌پوشی درباره

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی برداشت سیاسی از عدالت باید دربرگیرنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی «تمامی آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های معقول دینی، فلسفی و اخلاقی مخالف باشد که محتمل است درگذر نسل‌ها تداوم بیابد و به گروه نسبتاً بزرگی از هواداران تبدیل شود …» (

PL,

۱۵)؛ دست‌کم بخش مهمی از اکثریت «شهروندان که به لحاظ سیاسی فعال هستند باید برداشت از عدالت را به شکلی آزادانه و در درون دیدگاه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامعه‌شان مورد تأیید قرار دهند» (

PL,

۳۸). اگر مانند نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای در باب عدالت، طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها دغدغه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی مسئله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی پایداری را در سطح جمعیتی داشته باشند، دیگر مشارکت آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع معقول در اجماع هم‌پوشی لازم نخواهد بود، درحالی‌که پایداری، حمایت «دارای گستردگی به قدر کفایت» را لازم می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

داند (

PL,

۳۹).

۲-۴. دو مجموعه‌ی الگو

بنابراین، الگوی عمومی استدلال پایداری در نظریه‌ای در باب عدالت، در قالب بینش سطحی به لیبرالیسم سیاسی منتقل شده است. به یاد بیاورید که مسئله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی پایداری در نظریه‌ای در باب عدالت دربرگیرنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی دو مرحله بود: اول اینکه حس عدالت چگونه توسعه می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

یابد و دیگر اینکه نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر چگونه حس عدالت را تأیید و حمایت می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند. در خصوص نکته

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی اول راولز تأیید می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند که لیبرالیسم سیاسی دارای ساختار مشابهی است، اما در خصوص مرحله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی دوم استثنایی وجود دارد و آن اینکه او می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

خواهد نشان دهد که اجماع هم‌پوش چگونه حس عدالت را پشتیبانی می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند (

PL,

۱۴۰-۱۴۱).

این موضوع ما را به این‌سو هدایت می‌کند که تنها مسئله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی موجود در بخش سوم نظریه‌ای در باب عدالت به استدلال همسازی در فصل نهم (خیر عدالت) (

the Good of Justice

) بازمی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

گردد نه به مشکل تحلیل در حس عدالت (

Gaus

)؛ اگرچه این‌طور به نظر می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

رسد که تحلیل حس عدالت که شامل اصل ارسطویی و ابراز سرشت خود به‌عنوان موجود آزاد و برابر به طور عمده در نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر که به‌تازگی کنار گذاشته شده جذب شده است، اما این موضوع نباید به همین سادگی در نظر گرفته شود؛ همان‌طور که خواهید دید حس عدالت در لیبرالیسم سیاسی متحمل تحول مهمی شده است.

مرکز تحلیل پایداری در لیبرالیسم سیاسی راولز (چه سطحی و چه ژرف) محصول مقایسه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی دو مجموعه از ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

هاست. راولز پیش‌فرض می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

گیرد که دیدگاه کلی شهروندان دارای دو قسمت است: قسمت نخستین می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند همان گونه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای که هست، در نظر گرفته شود، یا به عبارت بهتر، انطباق آن چیزی که دیده می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

شود با آن چیزی که هست؛ مانند برداشت سیاسی از عدالت. قسمت دیگر آن، آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع را در بر می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

گیرد که می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند با برداشت سیاسی از عدالت ارتباط یابد (

Gaus

۲۰۱۱

, PL,

۳۸

, xxiii, JF,

۱۸۷

; weithman,

۳۳). استدلال پایداری این است که این دو مجموعه از ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها با هم عرضه می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

شوند – ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های مربوط به برداشت سیاسی از عدالت با اکثریت آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع معقول پیوستگی می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

یابد – و هم‌نوایی میان نهادها و اصول لیبرالی از یک سو و یک جامعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی بسامان مبتنی بر عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف را که می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند پایدار (

stable

) باشد، تأیید می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند[۱] (

JF,

۱۸۷).

۳-۴. مجموعه ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی قائم ‌به‌ذات

توجه به این نکته ضروری است که در نظریه‌ای در باب عدالت، نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر به شکلی سرراست در مرحله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی دوم استدلال مربوط به وضع نخستین (جست‌وجوی پایداری) به کار گرفته نشد و در عوض برای اشتقاق دو اصل عدالت در مرحله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی اول به کار گرفته شد. تبیین خواست‌های اولیه و به طور خاص، تبیین زندگی خوب و ساختار آن از ویژگی‌های نظریه‌ی حداقلی خیر بوده است (ویژگی الف). اگر واقعیت تکثرگرایی معقول نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر را به‌عنوان زمینه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای برای پایداری نامناسب بداند پس مطمئناً آن را به‌عنوان فرضی برای اشتقاق خودِ برداشت سیاسی از عدالت نیز غیرقابل دسترس خواهد دانست. هدف بنیادین لیبرالیسم سیاسی این است که اشتقاق عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف را از هرگونه برداشت بحث‌انگیز با نشان دادن اینکه قائم‌به‌ذات است، آزاد کند (

PL,

۴۰,۱۴۰).

از آنجایی که عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف بیشتر از این نمی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند توسط نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر که مشاجره‌آمیز است تداوم بیابد، پس می‌باید بر اساس ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی بنیادینی ساخته شود که «در فرهنگ عامه موجود است یا دست‌کم در تاریخ نهادهای اصلی و سنت

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های تفسیری‌شان» {سنت

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های تفسیر فرهنگ‌های عامه} موجود باشد[۲] (

PL,

۷۸

,

۸-۹). راولز با کاربست فرهنگ عامه در جست‌وجوی تجمع ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

هایی بنیادین برای کاربست آن در راستای روانیدن مجموعه ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی از ارزش‌ها و ایده‌هاست[۳] که نیازی به زمینه‌مندی در قالب آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع نداشته باشد.

در اینجا می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توان اضافه کرد که راولز چگونه

به‌سوی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎

یک سازه‌انگاری سیاسی حرکت کرد (

PL , xx

) که در تلاش است تا مجموعه‌ای سیاسی از ارزش‌ها و ایده‌ها را که به شکلی گسترده در فرهنگ سیاسی سهیم می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

دانست بنا کند (

PL lecture III

) و بر این اساس پایه‌هایی را برای مجموعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای از ارزش‌های سیاسی قائم‌به‌ذات که نشان‌دهنده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خودآیینی و استقلال آموزه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جامع است (

PL

۹۸) فراهم می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

آورد و این نتیجه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی به رسمیت شناختن واقعیت تکثرگرایی معقول است (

PL

۳۸)؛ او قادر است به‌عنوان یک دادگاه قائم‌به‌ذات و معقول ساختار و محتوای برداشت سیاسی از عدالت را مشخص کند. (

PL,

۸۹

; also Freeman

۲۰۰۳

;

۳۵۱-۳۶۴

; O’Neill,

۲۰۰۳

; Roberts,

۲۰۰۷

; ch

۳)

۴-۴ تحول

به‌سوی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎

امر سیاسی و کاستن از نقش حمایت‌کننده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خیر

فریمن (۲۰۰۷;۱۹۵) تأکید می‌کند که راولز ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های جدیدی را در مقابل ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های مربوط به نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی حداقلی خیر در لیبرالیسم سیاسی مطرح می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند. مسئله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی مهم در اینجا این است که ساختار استدلال لیبرالیسم سیاسی را بدون پیگیری تحول ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها و ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها از حالت مجموعه ارزش‌های جامع خیر در نظریه‌ای در باب عدالت به شکل مجموعه ارزش‌های سیاسی قائم‌به‌ذات در لیبرالیسم سیاسی ممکن نخواهد بود. ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی اصلی و یک‌پارچه در پس این تحول، برداشت شهروندان درباره

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی قائم‌به‌ذات بودن مجموعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی عقل‌های سیاسی است. ادعای بنیادین راولز این است که در فرهنگ دموکراتیک غربی الزامی در خصوص برداشت شهروندان وجود دارد که خودشان را در سه مفهوم به‌عنوان موجوداتی آزاد و برابر درک می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کنند؛ نخست اینکه شهروندان خودشان را به‌عنوان دارندگان توانایی اخلاقی (

moral power

) جهت برخورداری و بازنگری درباره

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی برداشت از خیر قلمداد می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کنند (

PL,

۳۰). در راستای تفسیر توضیح این توان اخلاقی، راولز دست به معرفی دیگری در قالب بینش «خیر به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی عقلانیت» و برنامه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های عقلانی زندگی می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

زنند که این بار می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

بایست در قالب ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی فهمیده شود (

PL,

۱۷۶)؛ برای نمونه و بر اساس چنین ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای قدرت و توان شهروندان برای تغییر برنامه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی زندگی‌شان در قالب آموزه‌ی جامع خاصی مثل آزادی ارزش پیدا نمی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند و اصطلاحاً قائم‌به‌ذات است و بر این اساس، ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی اصلی این است که برداشت شهروندان مانند هویت سیاسی یک فکر، غیرقابل تحول است (

PL,

۳۰).

مفهوم دومی که بر اساس آن شهروندان خودشان را به‌عنوان افرادی آزاد و برابر می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

بینند این است که آن

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها خودشان را به‌عنوان دارندگان ادعاهای موجه در مقابل دیگران می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

بینند و سومین مفهوم این است که آن

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها مسئولیتی را برای اهدافشان و تنظیم این اهداف بر اساس عدالت سیاسی بر عهده می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

گیرند (

PL,

۳۲-۳۵). این مفهوم آخر به طور آشکاری با حس عدالت به‌عنوان بخشی از عدالت سیاسی سروکار دارد (

PL,

۱۹) و به‌عنوان قسمتی از مجموعه ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی قائم‌به‌ذات فهمیده می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

شود.

چنین مقدمه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای به راولز اجازه می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

دهد تا ایده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی خواست

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های اولیه را به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی چیزی که از برداشت ما شهروندان مشتق شده است معرفی کند (

PL,

۱۷۸-۱۹۰). راولز همچنین وفاق اجتماعی واحدهای اجتماعی (

PL,

۳۲۰) و خیر سیاسی اجتماع (

PL,

۲۰۱-۶) را نیز بر اساس ارزش‌های سیاسی بازآفرینی می‌کند. برخی مفسران مانند ویتمن اهمیت ارزش‌ها و ایدئا

‎‎‎

ل

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی را تا حدی مهم می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

دانند که معتقدند تمام اعضای جامعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی بسامان از ایدئا

‎‎‎‎‎‎

ل

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی رفتار، دوستی و جامعه در عدالت به‌مثابه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی انصاف بهره می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

برند (۲۰۱۳;۲۸۳).

تحول ایده‌ها و ارزش‌ها از حالتی مبتنی بر برداشت خیر

به‌سوی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎

مجموعه ارزش‌های سیاسی قائم‌به‌ذات دارای دو دلالت اصلی است که می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

بایست مورد توجه قرار گیرد (

Gaus

)؛ نخست اینکه در ارزیابی پایداری با وجود اینکه طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های حاضر در وضع نخستین نمی

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توانند شرایطی را که در آن امکان حمایت از برداشت سیاسی از عدالت را در قالب برداشت‌های جامع لحاظ کنند، اما با وجود این موضوعات مهم بسیاری وجود دارند که سابقاً بخشی از خیر غیرسیاسی بوده

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

اند و می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

توانند به‌عنوان عناصر برداشت سیاسی قائم‌به‌ذات از عدالت مورد کاربرد قرار گیرند. بنابراین طرف

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

هایی که در وضع نخستین عمل می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کنند تا حدی از ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

هایی برخوردار هستند که برای آن

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ها تعیین می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

کند که چه وقت به مسئله

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی پایداری بپردازند.

دوم اینکه در دو مجموعه تحلیل مربوط به پایداری، مجموعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای از ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های قابل ملاحظه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای وجود دارند که در مجموعه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی قرار دارند (

PL,

۱۳۹)؛ در نتیجه با عنایت به اینکه پایداری شبکه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای متأثر از مجموعه ارزش‌های سیاسی است و مجموعه ارزش‌های غیرسیاسی شهروندان را نیز در بر می‌گیرد و به‌عنوان «ارزش‌های بااهمیت در داخل مجموعه ارزش‌های سیاسی قرار می‌گیرد، پس دیگر لزومی به نشان دادن تمام آن چیزی که در قالب ادعای همسازی در نظریه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ای در باب عدالت مطرح شده بود، وجود ندارد». بنابراین راولز می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

تواند آن چیزی را که ممکن است در درجه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی نخست دشوار به نظر برسد را بیان کند؛ یعنی مادامی‌که درگیری میان مجموعه ارزش‌های سیاسی و برداشت‌های جامع «بسیار زیاد نباشد» دسترسی پایداری ممکن خواهد بود (

PL,

۴۰).

مجموعه ارزش

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

های سیاسی بسیار ارزشمند هستند، این ارزشمندی در پایداری زمانی به بار می

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

نشیند که درگیری زیادی با برداشت‌های جامع وجود نداشته باشد؛ این خصیصه

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎

ی لیبرالیسم سیاسی چیزی است که عموماً نادیده گرفته شده است، زیرا آن‌طور که اخیراً فر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.