پاورپوینت کامل شبح مارکسیسم، هیولای لیبرالیسم ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شبح مارکسیسم، هیولای لیبرالیسم ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شبح مارکسیسم، هیولای لیبرالیسم ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شبح مارکسیسم، هیولای لیبرالیسم ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

مارکسیسم تنها به یک ایدئولوژی یک دست دولتی، آن گونه که در انقلاب ها و دولت های توتالیتاریستی قرن بیستمی، نظیر شوروی، تعریف شده است، محدود نمی شود و می توان از یک سنت مارکسیستی در قالب نوشته های خود مارکس و انگلس با تمام گوناگونی شان در کنار سنت های بی شمار دیگری که در قالب های سیاسی، فلسفی، اقتصادی و جامعه‌شناختی و یا در اشکال اتوپیایی و مبارزه جویانه در فرهنگ های گوناگون دیده ایم، اشاره کرد.

نباید تصور کنیم سقوط تجربه های دولتی قرن بیستمی مارکسیستی به معنای تثبیت لیبرالیسم است

مارکسیسم تنها به یک ایدئولوژی یک دست دولتی، آن گونه که در انقلاب ها و دولت های توتالیتاریستی قرن بیستمی، نظیر شوروی، تعریف شده است، محدود نمی شود و می توان از یک سنت مارکسیستی در قالب نوشته های خود مارکس و انگلس با تمام گوناگونی شان در کنار سنت های بی شمار دیگری که در قالب های سیاسی، فلسفی، اقتصادی و جامعه‌شناختی و یا در اشکال اتوپیایی و مبارزه جویانه در فرهنگ های گوناگون دیده ایم، اشاره کرد. در گفتاری که در اینجا مطرح می کنم استناد های من عمدتا به شخصیت های مارکس شناس به ویژه «ماکسیملیان روبل» ویراستار مجموعه آثار مارکس به زبان فرانسه، مارک فرو، متخصص تاریخ شوروی؛ اریک هابسباوم، شارل بتلهایم، دیوید هاروی، رژیس دبره و…است که انتقادهایشان نسبت به نظام توتالیتاریستی شوروی و سایر دولت های مارکسیستی دقیقا به دلیل حضورشان در این جریان ها بسیار دقیق و روشن و به دور از گرایش های لیبرالی و نولیبرالی بوده که تمایل داشته اند از سقوط شوروی برای تقدیر سرمایه داری استفاده کنند و یا سهم مهم مارکس را در اقتصاد سیاسی و در جامعه شناسی به زیر سئوال ببرند

«شارل بتلهایم» خود یک مارکسیست بود (وبرخی از کارهای انتقادی اش را نسبت به تجربه شوروی خود من ترجمه کرده‌‌ام). مجموعه کتاب هایی که او به عنوان «مبارزه طبقاتی در شوروی» داشت شامل دو جلد نخست می شد که در دهه ۱۹۶۰ منتشر ودر اوایل انقلاب اسلامی در ایران ترجمه شدند. در این دو جلد نگاه او هنوز کاملا مارکسیستی وحتی مائوئیستی بود. درحالی که در دو جلد دوم که در أواسط دهه ۱۹۸۰ نوشته شدند رویکردهای او تحلیل دقیق دلایل سقوط بر أساس اقتصاد سیاسی شوروی بود. در آن زمان از شارل بتلهایم خواهش کردم که در مورد پروسترویکا جلد دیگری نیز به این مجموعه اضافه کند که پذیرفت و این سه جلد با عناوین «حاکمان»، «محکومان» و «سالهای گورباچف » به وسیله نشر نی منتنشر شدند و شاید بتوانم بگویم از بهترین تحلیل ها در مورد اقتصاد سیاسی از دوره استالین تا سقوط شوروی به شمار می آیند. این کتاب نشان می‌دهد که چرا سیستم در روسیه فروپاشید وبین سال‌های ۱۹۲۰ که استالین تثبیت می‌شود تا زمانی‌که استالین سقوط می‌کند، چه سیاست‌هایی اعمال گردید. در این زمینه نظریات «اریک هابس‌باوم» نیز به‌عنوان یک تاریخ‌دان معتبر که تا آخر عمر خود مارکسیسم باقی‌ماند و نظریات نقادانه‌ای نسبت به سیستم شوروی دارد، که قابل تأمل است اما او همواره امیدی را که بی شک به نادرست تجربه شوروی در بسیاری از مردمان محروم جهان در برابر سرمایه داری ایجاد می کرد و مبارزات این مردمان را از حساب توتالیتاریسم شوروی و سایر کشورهای مشابه جدا می کرد.

از این لحاظ باید به آثار یرواند آبراهامیان، استاد دانشگاه نیویورک به شکل گسترده‌ای پیرامون تاریخ چپ در ایران کار کرده است و از او در ایران از جمله کتاب‌های «تاریخ مدرن ایران» و «ایران بین دو انقلاب» که چندین‌بار به چاپ رسیده است و همچنین آثار خسرو شاکری نیز درباره جنبش چپ، از دوران قبل از پیدایش حزب توده تا اوایل قرن بیستم و نحوه شکل‌گیری حزب کمونیسم در ایران تحقیق و پژوهش داشته است نیز به مثابه رفرانس های ارزشمند اشاره کنم. شاکری درباره جنبش جنگل و روابطی که بین این جنبش و شوروی که تازه تاسیس شده بود و حتی قبل از آن تحقیقاتی را انجام داد و تا دوره انقلاب (دوره‌ای که جنبش‌های چپ چریکی وجود داشت،) پژوهش‌هایش پیش رفته است. آثار شاکری مستند و معتبر است و می‌توان گفت گستره بزرگی از تاریخ‌دانان و چهره‌های علمی تحقیقات اورا جانبدارانه و ایدئولوژیک نمی‌دانند.

از لحاظ نظری من هرگز مارکسیست نبوده‌ام و نگاه من به جنبش چپ مارکسیستی و اساساً مارکسیسم، حتی در نمونه های فرانکفورتی و مطالعات فرهنگی آن، همواره بیشتر انتقادی و نزدیک به نقد آنارشیستی مثلا در شخصیت هایی از باکونین تا چامسکی بوده و البته یک نگاه آکادمیک و جامعه شنلسانه. بنابراین، کتاب بتلهایم را برای نقد سیستم مارکسیستی موجود ترجمه کردم و البته باید دانست که مساله چپ و سوسیالیسم لزوما ربطی به مارکسیسم نداشته است. چه مارکسیسم کلاسیک و چه مارکسیسم مدرن از نمونه های سوسیالیسم بوده اند که تقریبا همیشه هم مورد اعتراض بسیاری از گرایش های سوسیالیستی دیگر قرار داشته اند. سوسیالیسم برابرگرایی اندیشه‌های تاریخی اند که ریشه‌های کهن و تاریخی دارند. از این رو، یکی دانستن اندیشه چپ و عدالت با مارکسیسم و به خصوص با شوروی قابل دفاع نیستند.از انترناسیونال اول و شخصیت باکونین، تا انقلاب روسیه و کروپوتکین و تا امروز و شخصیت هایی مثل چامسکی مارکسیسم حتی نوین در برابر خود اندیشه آزادیخواهان چپ را داشته است.

جناح آنارشیست شاید تنها شاخه نظری و عملی بود که از همان انتزناسیونال اول و أواخر قرن بیستم پیش بینی می کردند که اگر برنامه مارکس (به گونه ای که در بیاننامه حزب کمونیست ارائه شده) اجرا شود، یک هیولای بوروکراتیک و وحشتناک از درون آن بیرون می‌آید. این عین عباراتی است که باکونین و آنارشیست‌ها درباره برنامه عملی مارکسیسم در مورد حزب چپ که تحت عنوان برنامه حزب کمونیسم که انگلس در سال ۱۸۴۸ منتشر کرد، به کار می‌بردند و اعلام خطر می‌کردند. هر چند نباید فراموش کرد که این برنامه با محتوای علمی و تحلیلی کتاب «سرمایه» کاملا متفاوت است. مارکس در سرمایه تحلیل وسیعی از اقتصاد سیاسی دارد و روی مدل‌هایی که در قرن نوزدهم رایج بود، کار کرده است و تحلیل های عمیقی از مفاهیم ذاتی سرمایه می کند که تا امروز به قوت خود باقی هستند اما با توجه به پیچیدگی روابط اقتصادی و مسائل سیاسی و جهانی شدن اکثرتز‌های مارکس برای تغییر جهان غیر قابل پیاده کردن بوده و یا شاید نمی توانستند به چیزی جز مارکسیسمی شرقی روی مدل شوروی یا چین باشد. البته این را می توان به سهولت در مورد رقبای اصلی مارکس نیز گفت از آدام اسمیت تا داوید ریکاردو و…چیزی که بعدها می توانستیم درباره رودرویی کینز و هایک نیز بگوییم. البته از مفاهیم کلاسیک اقتصاد سیاسی قرن نوزده هم در گروه‌های راست و هم در گروه های چپ فعال استفاده شده است؛ کتاب آدام اسمیت با عنوان «ثروت ملل» و مفهوم «دست پنهان» (یا دقیق تر دست پنهان ژوپیتر) او با کژفهمی و شاید زیرکی خاصی به مفهوم دست پنهان بازار آزاد و بی ضابطه در لیبرالیسم و به خصوص نولیبرالیسم تبدیل شد و البته در این راه ریکاردو و مالتوس بسیار سهیم بودند اما سهم اصلی را باید برای اقتصاددانان جدیدی نظیر هایک و به خصوص فریدمن قائل شد که شریک مستقیم دیکتاتوری های نظامی سرمایه داری در آمریای لاتین بود کاری که شاید بتوان آ« را با سرنوشت مفهوم «از خودبیگانگی» مارکسی و سوء استفاده گسترده از آن در لنینیسم و مائوئیسم مقایسه کرد.

در قرن بیستم آنچه در شوروی پیاده شد، بیشتر تحت تاثیر پراگماتیسمی بود که لنینیسم و استالینیسم ایجاد کرده بودند. از عصاره مانیفیست حزب کمونیست آمده و آنچه که آنارشیست‌ها به آن حمله می‌کردند، برنامه عملی مارکسیسم بود که به‌طور گسترده در شوروی اجرا شد. میان آنچه که در مانیفست و مرام‌نامه حزب کمونیسم آمده و بسیار هم پراگماتیک و عملی است، مثل اینکه سرمایه باید دولتی بشود یا اینکه برنامه‌های مختلف که این برنامه‌ها همه برای دولت و ساخت دولت است، به‌طور زیادی در سال‌های ۱۹۱۷ که انقلاب روسیه شکل می‌گیرد تا سال‌های ۱۹۲۵و۱۹۲۶ در شوروی پیاده شد. نتیجه‌ این برنامه‌ها همان شد که در قرن نوزدهم آنارشیست ها پیش‌بینی کرده بودند: اگر این برنامه اجرا شود، به همه چیز می‌رسیم.

امروز برای برخی، پرسش این است: مسئولیت‌ مارکس و انگلس در شکل گیری هیولایی به نام شوروی چه بود؟ هرچند این دو هرگز هیچ حکومت سوسیالیستی‌ را ندیدند، اما تئوری‌هایی مطرح کردند که این تئوری‌ها با تغییرات نسبتا زیادی پیاده شد. اما باید به یک حقیقت تاریخی توجه خاصی داشت اینکه در اواخر قرن نوزدهم و به‌خصوص ابتدای قرن بیستم، این مساله مطرح شد که آیا مارکسیسم صرفا در کشورهای صنعتی پیشرفته قابل پیاده شدن است یا در همه جا؟ این بحث در زمانی‌که لنین هم در آلمان و هم در سوئیس حضور داشت و گروهی از متفکران که به خودشان مارکسیست می‌گفتند و جزء مهاجران سیاسی در اروپای غربی بودند، به شدت رواج داشت. در این زمان کسانی مثل برنشتاین، مخالف اجرای برنامه‌های مارکسیستی در کشوری همچون روسیه بودند، زیرا روسیه کشوری صنعتی نبود که بتوان در آن صحبت از انقلاب سوسیالیستی کرد. انقلاب سوسیالیستی به‌اصطلاح باید بعد از انقلاب صنعتی باشد. کشوری که هنوز صنعتی شدن در آن کامل نشده است، چطور می‌تواند سوسیالیسم را اجرا کند؟ گروه دیگری معتقد بودند به هر ترتیب باید کمک کرد تا سوسیالیسم به‌صورت پروژه جهانی اجرا شود و اصطلاحی وجود داشت که لنین و… از آن دفاع می‌کردند؛ اینکه سرمایه‌دار جهانی باید از ضعیف‌ترین حلقه‌اش پاره بشود و قدرتش ضربه بخورد.

نهایتاً انقلاب روسیه پدید آمد که خود این انقلاب ابتدا در چارچوب یک انقلاب بورژوایی آغاز شدو سپس با حرکت های رادیکال تری به «انقلاب اکتبر» رسید. در «انقلاب اکتبر» بنابر مطالعات تاریخی که امروزه در دسترس ماست، مجموعه‌ای از جنبش‌ها، تنش‌ها و اهداف انقلابی حضور داشتند اما در نهایت این انقلاب به یک کودتای بلشویکی علیه جناح‌های دیگر انقلاب و حتی حزب ( یعنی بلشویک ها علیه منشویک ها) روبه‌رو شد. آنارشیست‌ها و انواع پوپولیست‌های مختلفی که در آن زمان وجود داشتند و علیه دموکرات‌ها، سوسیال دموکرات‌ها و لیبرال‌ها بودند، موافق انقلاب به روایت حزب لنینی نبودند. کودتا ابتدا علیه گروه های غیر حزبی انجام گرفت و با کنار گذاشتن و اخراج این‌ها از انقلاب، کودتای بلشویکی منشویک ها را نیز به رهبری تروتسکی از قطار انقلاب پیاده کرد. تروتسکی، نخستین فرمانده ارتش سرخ فراری شد و چندین سال بعد به دست یکی از ماموران استالین در مکزیک به قتل رسید.. البته او قبل از کشته شدن، زمینه های تشکیل انترناسیونال چهارم را فراهم کرده بود و جنبشی علیه استالین و لنین به‌وجود آورد به نام تروتسکیسم که تا سال‌های ۱۹۷۰ ادامه داشت.

بدین ترتیب تصور آن بود که انقلاب شوروی یک دوره به اصطلاح «پاک» تر داشته که با مرگ لنین در سال ۱۹۲۴ به اتمام رسیده است و سپس استالین مسئول وقایعی شده که در شورویِ پس از لنین اتفاق افتاده است. استالینیسم واژه‌ای بود که بین سال‌های ۱۹۳۰ تا۱۹۷۰ از جانب روشنفکران چپ کمونیسم اروپای غربی معمول شد. این روشنفکران معتقد بودند آنچه که مارکسیسم شوروی را به انحراف کشیده، لنین نیست، بلکه استالین است. یک دلیل برای این ادعا، گزارشی است که در این زمینه وجود دارد؛ گزارش معروف خروشچف به کنگره بیستم حزب کمونیسم که بعد از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ منتشر شد. بعد از اینکه خروشچف در رأس کنگره قرار گرفت، گزارشی از انحرافات، جنایات و سرکوب‌های دوره استالین ارائه داد که اکثر آن‌ها نیز با نظر شخص خود استالین رخ داد، و مساله شوروی را به مساله شخصی تبدیل کرد. و این نظر در بین اغلب روشنفکران قابل پذیرش است و اسناد آن به‌تدریج بعد از سقوط شوروی منتشر شدند. واقعیت اما آن بود که سرکوب هاو سیاست های آمرانه همگی با لنین شروع شدو اقتدار گرایی دولت استالینی ختی با سقوط کمونیسم از میان نرفت و صرفا مافیایی شد.

ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه که در اواخر حاکمیت شوروی در رأس (

K.G.B

) قرار داشت و امروز در رأس قدرت روسیه قرار دارد، چندان تمایلی به انتشار اسناد ابتدای انقلاب ندارد. یکی از دلایل پوتین این است که بسیاری از اسناد، لنین را زیر سوال می‌برد. مساله ترور که باعث وحشت و سرکوب روستاییان و کشاورزان شد، یا برنامه جمعی کردن کشاورزان شوروی یا مقاومتی که از ابتدا در برابر انقلاب روسیه داشتند، به شدت تحت تاثیر دستورات شخص لنین بود. بسیاری از اسناد منتشر شده، این ادعا را ثابت کرده است. این اسناد نشان می‌دهد، همه سرکوب‌ها با دستورات استالین شروع نشده بود. بتلهایم در کتاب «مبارزات طبقاتی» نشان داده است «

G.P.U

.» پیش از «

K.G.B

» وجود داشته و قبل از آن هم «چکا»، پلیس سیاسی روسیه است که دستوراتش را مستقیم از شخص لنین گرفته بود. لنین بود که در رأس همه چیز قرار داشت و سیستم به گونه ای نبود که با استالین شروع بشود. البته اینکه می‌گوییم لنین، شخص لنین مد نظر نیست، بلکه منطق سیستم اینگونه بوده که سیستم از ابتدا باید با زور جلو برود و غیر از این هم نمی‌توانست باشد.

امروز شاید بتوان گفت در سیستمی که مارکس برای «دولت» طراحی کرده بود، رفاه باید در بالاترین مرتبه قرار می داشت؛ یعنی دولت از لحاظ مدنی به‌قدری پیشرفته بود که تولیدی بسیار عادلانه‌ داشته باشد. چنین سیستمی نیاز به رشد اجتماعی زیادی دارد. با گذشت ۲۰۰ سال از طرح این موضوع توسط مارکس، اگر چنین دولت‌هایی بخواهند در آینده به‌وجود بیایند، می توان تصور کرد که باید بیشتر در سیستمی شبیه اسکاندیناوی که بر روی «دولت رفاه» بسیار کار کرده‌ا، شکل بگیرند. البته اسکاندیناوی هنوز هم نتوانسته‌ به ایده‌آل برسد، اما می‌توان گفت در این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.