پاورپوینت کامل عدالت در تراژدی آنتیگونه و اخلاق نیکوماخوس ارسطو ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عدالت در تراژدی آنتیگونه و اخلاق نیکوماخوس ارسطو ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت در تراژدی آنتیگونه و اخلاق نیکوماخوس ارسطو ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت در تراژدی آنتیگونه و اخلاق نیکوماخوس ارسطو ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

آنتیگونه عدالتی که ارسطو در اخلاق نیکوماخوس مطرح می­‌کند در ارتباطی تنگاتنگ با دو مقوله‌ی «فضیلت» و «قانون» قرار می­‌گیرد. در اخلاق نیکوماخوس ارسطو از «تبعیت از قانون موضوعه و احترام به برابری» و «فضیلت کامل» سخن می‌گوید؛ این در حالی است که در تراژدیِ آنتیگونه، عدالت در ارتباط با دو نوع قانون که در تقابل با یکدیگر قرار دارند مطرح می­‌شود، به این معنی که کرئن عدالت را تبعیت از «قانون موضوعه پادشاه» می‌­داند، ولی آنتیگونه عدالت را «تبعیت از قانون خدایان» می­‌داند.

آنتیگونه عدالتی که ارسطو در اخلاق نیکوماخوس مطرح می­‌کند در ارتباطی تنگاتنگ با دو مقوله‌ی «فضیلت» و «قانون» قرار می­‌گیرد. در اخلاق نیکوماخوس ارسطو از «تبعیت از قانون موضوعه و احترام به برابری» و «فضیلت کامل» سخن می‌گوید؛ این در حالی است که در تراژدیِ آنتیگونه، عدالت در ارتباط با دو نوع قانون که در تقابل با یکدیگر قرار دارند مطرح می­‌شود، به این معنی که کرئن عدالت را تبعیت از «قانون موضوعه پادشاه» می‌­داند، ولی آنتیگونه عدالت را «تبعیت از قانون خدایان» می­‌داند.

اگر یکی از وجوه اندیشه‌ی سیاسی را تأمل در «امور غایی» بینگاریم، یکی از بااهمیت­‌ترین امور غایی «عدالت» است که همواره به‌عنوان یک «هنجار» در اندیشه‌ی­ اندیشمندان مختلف حضور داشته است؛ ازاین‌رو، تعجب­‌آور نیست که بنیادی‌ترین پرسش اندیشه‌ی کلاسیک یونان، پرسش از عدالت و شرط‌‌های تحقق آن است. اندیشه‌های یونانی درباره‌ی مفهوم عدالت تا سده‌های متمادی بر تاریخ اندیشه و متفکران بزرگ آن تأثیری انکارناپذیر داشته است.

با توجه به رابطه‌ی مبهمی که بین تراژدی و فلسفه برقرار بوده و نیز با توجه به اهمیت محوری عدالت در یونان کلاسیک در این نوشتار سعی در بررسی مقوله‌ی «عدالت» در دو اثر شاخص یعنی نیکوماخوس ارسطو به‌عنوان اثری فلسفی و آنتیگونه سوفوکلس به‌عنوان اثری تراژیک داریم. البته بایسته بود قبل از ورود به بحث اصلی مختصری در مورد جایگاه تراژدی و فلسفه در یونان باستان صحبت شود که با توجه به حوصله‌ی کم نوشتار از آن صرف­نظر می­‌شود.

عدالت در اخلاق نیکوماخوس ارسطو

ارسطو در ابتدای بحث خود از عدالت در رساله‌ی اخلاق نیکوماخوس کتاب پنجم، بعد از ایجاد ارتباط میان عدالت/

justice

و ظلم/ بی­‌عدالتی/

injustice

، سعی در روشن کردن ۳ موضوع اساسی دارد: ما باید به این امر توجه ورزیم که عدالت و ظلم با چه نوع اعمالی مرتبط­ هستند؟ عدالت چه نوع حد وسطی است؟ عدالت حد وسط چه افراط و تفریطی است؟ (

Aristotle,

۲۰۱۴

:

۱۱۲۹

a

۲-۱۱۲۹

a

۸). در همین رابطه وی عدالت و ظلم را این­گونه تعریف می­‌کند: عدالت سیرتی/

Kind of state

است که باعث می­‌شود مردم مایل به انجام چیزهای عادلانه باشند و اعمال عادلانه انجام دهند و خواهان عدالت باشند. در مقابل ظلم سیرتی است که مردم را به انجام اعمال ناعادلانه سوق می­‌دهد و خواهان بی­‌عدالتی باشند (

Aristotle,

۲۰۱۴

:

۱۱۲۹

a

۹-۱۱۲۹

a

۱۷). از پاسخی که ارسطو به سؤالات فوق می­‌دهد مشخص می­‌شود وی عدالت را در ارتباطی وثیق با دو مقوله‌ی «فضیلت/

virtue

» و «قانون/

Nomos/

νμος» مطرح می­‌کند.

در ارتباط با فضیلت باید گفت که ارسطو عدالت را به‌عنوان یکی از انواع فضایل اخلاقی توصیف می­‌کند و این امر واضح است که از نظر ارسطو،به‌ طور ویژه­‌ای، عدالت مهم­ترین فضیلت است و در اخلاق نیکوماخوس بخش ویژه­‌ای را به آن اختصاص می‌دهد. البته مفاهیم یونانی عادل/

just

و ظالم/

unjust

، چنان‌که خود ارسطو اشاره می­‌کند مفاهیمی مبهم­ هستند (به این معنی که شواهد کمی از معادل دقیق انگلیسی آن در دست است)؛ ارسطو فضیلت را به‌مثابه حد وسطی بین یک افراط و تفریط، یعنی عمل ناعادلانه و تحمل ظلم تعریف می­‌کند. باید گفت در اندیشه‌ی ارسطو عدالت در ارتباط وثیق با فضیلت است، تا جایی که ارسطو از نظرگاه خویش، «عدالت در معنای عام/

universal

» را «همه‌ی فضیلت یا فضیلت کامل» می­‌داند. عبارت ارسطو در این رابطه در اخلاق نیکوماخوس مشهور است: «از این نظر عدالت، فضیلت نه به طور مطلق بلکه در ارتباط با دیگر شهروندان، فضیلت کامل است؛ بنابراین عدالت برترین فضیلت­‌هاست و در زیبایی، نه ستاره‌ی شامگاه و نه ستاره‌ی بامداد به آن نمی­‌رسند» (‘

neither evening nor morning star’ is so wonderful

). در ضرب­‌المثل می­‌گویند عدالت شامل همه‌ی فضایل است؛ همچنین از این زاویه نیز عدالت، فضیلت کامل است که تحقق عدالت مستلزم به کار بردن سایر فضایل است (

Aristotle,

۲۰۱۴

:

۱۱۲۹

b

۲۶-۱۱۳۰

a

۱۳). در این راستا ظلم و بی­‌عدالتی که در برابر عدالت قرار دارد، جزئی از رذیلت نیست، بلکه تمام رذیلت است .(

Bailey,

۲۰۰۴

:

۱۶۴) لذا ارسطو مشخص می­‌کند که عدالت حد وسط کدام افراط و تفریط است، وی در رساله‌ی خود در این باره می­‌گوید: «بر اساس آنچه پیش‌تر گفته شد، می‌­توان نتیجه گرفت که عدالت حد وسط بین عمل ناعادلانه و تحمل ظلم است که یکی بیش از اندازه درست و دیگری مجبور شدن به قبول کمتر از اندازه درست است (

Aristotle,

۲۰۱۴

:

۱۱۳۳

b

۲۹-۱۱۳۴

a

۱۴).»

در ارتباط با قانون هم باید گفت همانند افلاطون و سقراط، ارسطو نیز اهمیت زیادی را به قوانین پولیس می­‌دهد؛ وی قانون را به‌مثابه عاملی تربیتی تفسیر می­‌کند. ارسطو قانون را به‌عنوان مجموع همه‌ی محدودیت­‌های معنوی و روحی که اعمال انسانی باید از آن­ها پیروی کند، تعریف می­‌کند. وی قانون را به‌مثابه یک عامل بی­‌طرف و منصف توصیف می­‌کند. ارسطو حکومت قانون را به حکومت مردان ترجیح می­‌دهد. هدف قانون همانند هدف دولت است (

Jayapalan,

۲۰۰۲

:

۱۳۱). قانون ارسطو صرفاً عاملی منصف نیست، بلکه همچنین تجربه‌ی سیاسی، حکمت و وجدان سیاسی نیز است. قانون صحیح دارای انشعابات و عناصر عقلانی می­‌باشد. قوانین اگر بهتر و جدیدتر از آن­ها یافت شود، می­‌توانند تغییر کنند، البته تغییرات باید خیلی آهسته باشد (

Jayapalan,

۲۰۰۲

:

۱۳۱).

اصطلاح «قانون/

Law

» از نظرگاه ارسطو، اسمِ نوموس است (جمع آن: نوموی/

nomoi

). در این راستا اصطلاحات مرتبطی با نوموس وجود دارد از جمله: “

kata ton nomon

” به معنی «بر اساس قانون/

according to the law »

،

“nomikos

” به معنی «قانونی» و “

nomimos

” به معنی «قانونی» است؛ در برابر این­ موارد “

para ton nomon

” به معنی در تقابل با قانون/

Against the law

و “

paranomos

” به معنی غیرقانونی/

illegal, unlawful

است. معنای دقیق این اصطلاحات با توجه به زمینه­‌ی مورد بررسی متفاوت می­‌شود. گاهی ارسطو از «قوانین نوشته/

written law

» در برابر عادات و رسوم نانوشته/

unwritten custom

صحبت می‌­کند و گاهی نیز از تمایز «قوانین نوشته/

written law

» و «قوانین نانوشته/

unwritten law

» صحبت می­‌کند (

Lobban,

۲۰۰۷

:

۸۰). ارسطو در رساله‌ی اخلاق نیکوماخوس، در تعریف ظلم و بی­‌عدالتی آن را در ارتباط با «قانون و برابری» مطرح نموده است. وی از دو دسته افراد در تعریف معانی ظالم نام می­‌برد: کسانی که به قانون بی­‌اعتنا هستند و کسانی که باعث ایجاد نابرابری می‌­شوند و به تقسیم برابر چیزهای نیک بی­‌اعتنا هستند (

Aristotle,

۲۰۱۴

:

۱۱۲۹

a

۲۷-۱۱۲۹

b

۱)؛ بنابراین می­‌توان گفت که از نظر ارسطو اولاً عادل کسی است که حرمت قوانین را نگاه می­‌دارد و ثانیاً عادل کسی است که برابری شهروندان را محترم می­‌شمرد.

ارسطو اصطلاح غیرعادل/ ظالم را هم در ارتباط با کسی که قانون را نقض می­‌کند و هم در مورد کسی که بیشتر از آنچه حق اوست می­‌گیرد، به کار می­‌برد (باعث نابرابری می­‌شود). نکته‌ی بسیار مهم اینجاست که از نظر ارسطو این دو مفهوم یک‌سان نیستند: مفهوم گسترده­‌ترِ قانونی بودن/

being lawfulness

و مفهوم محدودترِ برابری؛ به این معنا که هر چیز غیرقانونی، نابرابر نیست، اگرچه هر چیز غیرمنصفانه‌­ای/

unfair

غیرقانونی نیست. برابری به قانونی بودن به‌مثابه جزئی از یک کل وابسته است. او در این­‌باره می­‌گوید: «قانون­‌شکن غیرعادل و تابع قانون عادل است.» بنابراین واضح است که همه­‌ی چیزهای قانونی در یک معنا عادلانه هستند، زیرا قانون به‌وسیله‌ی قانون­گذار وضع می‌­شود و ما تصمیمات قانون­گذار را قوانین عدالت می­‌خوانیم. با توجه به نکات فوق­‌الذکر، ارسطو از «قانونی بودن»، بدون شک همنوایی با قانون موضوعه را منظور دارد (

Kelsen,

۲۰۰۰

:

۱۲۵-۱۲۶).

در راستای مطالب فوق، دانیل آلن هم در کتاب خود «جهان پرومتئوس: سیاست مجازات در آتن دموکراتیک» اظهار می­‌دارد: می­‌بینیم که ارسطو در کتاب هشتمِ رساله‌ی اخلاق نیکوماخوس با افلاطون در این مورد که یک شهر باید «قوانین» را برای نیل به عدالت به کار گیرد موافق است (

Allen,

۲۰۰۳

:

۲۸۴). در یک مفهوم گسترده باید گفت که از نظر ارسطو «احترام به قانون» یکی از اجزای -و شاید بتوان گفت یکی از مهم­ترین اجزاء- عدالت است؛ به بیان دیگر، عدالت، «قانونی بودن/

Being lawful

» است. البته این عقیده قبل از ارسطو نیز رایج بوده است، مثلاً افلاطون سقراط را به‌مثابه شخصی تصویر می­‌کند که احترام زیادی برای قانون قائل است؛ در مقابل ارسطو با مفهوم «عدالت برابر از طریق قانون/

Equating justice with lawfulness

» به شکل بنیادی­‌تری این موضوع را ابراز می­‌کند: «قانونی بودن» دقیقاً چیزی است که عدالت از آن تشکیل می­‌شود (

Alexander,

۲۰۰۸

:

۱۳۵).

در ارتباط با مباحث فوق و نیز در راستای قوام­‌بخشی به مطالب پیش­گفته، فیبلمن در کتاب خود «عدالت، قانون و فرهنگ» ذکر می­‌کند: ارسطو عدالت را به‌مثابه­ سنت نانوشته­‌ی همگانی یا اکثریت انسان­ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.