پاورپوینت کامل زبان عرفان، زبان عقل ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زبان عرفان، زبان عقل ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان عرفان، زبان عقل ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان عرفان، زبان عقل ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
میر سیدعلی همدانی (۷۱۴ـ۷۸۶ق) از سادات حسینی و عارف، عالم، شاعر و از مبلغان عمده اسلام و یکی از بزرگان سلسله کبرویه است که با عنوان «امیر کبیر» و «شاه همدان» از او نام بردهاند. وی سفرهای تبلیغی مختلفی انجام داد؛ از جمله به اغلب شهرهای خراسان بزرگ (آسیای مرکزی)، قفقاز، سریلانکا، تبت و مهمتر از همه در کشمیر که هزاران نفر در آنجا به دستش مسلمان شدند. مهاجرت او و صدها مریدش به کشمیر، موجب انتقال هنرهای ایرانی به آن دیار شد.
پیام آیتالله العظمی جوادی آملی به همایش بین المللی میر سیدعلی همدانی
اشاره: میر سیدعلی همدانی (۷۱۴ـ۷۸۶ق) از سادات حسینی و عارف، عالم، شاعر و از مبلغان عمده اسلام و یکی از بزرگان سلسله کبرویه است که با عنوان «امیر کبیر» و «شاه همدان» از او نام بردهاند. وی سفرهای تبلیغی مختلفی انجام داد؛ از جمله به اغلب شهرهای خراسان بزرگ (آسیای مرکزی)، قفقاز، سریلانکا، تبت و مهمتر از همه در کشمیر که هزاران نفر در آنجا به دستش مسلمان شدند. مهاجرت او و صدها مریدش به کشمیر، موجب انتقال هنرهای ایرانی به آن دیار شد. وی که راهی حج بود، به دعوت حاکم پاخلی چندی آنجا اقامت گزید؛ اما به دلیل بیماری درگذشت و پیکرش را به ختّلان (کولاب در تاجیکستان کنونی) منتقل کردند و مزارش تا کنون زیارتگاه است و هنوز هوادارانش در «خانقاه مولا» یا «زیارتگاه شاه همدان» در کشمیر حضور مییابند. در تاجیکستان تصویر و شعری از وی بر روی اسکناسها آمده است. اقبال لاهوری از او به صورت «سیدالسادات، سالار عجم» یاد میکند که: آفرید آن مرد، ایران صغیر. از آثار فارسی اوست: ذخیرهالملوک (در سیاستنامه)، مرآه التائبین، سیرالطالبین (در آداب سلوک عرفانی)، مشارب الاذواق (شرح قصیده ابن فارض)، واردات امیریه (مناجات و کلمات قصار)، رساله عقل، رساله فقریه، چهل حدیث، غزلیات. از رسالههای عربی اوست: اسرار النقطه، صفه الفقراء، انسان الکامل، الموده فی القربی (حدیث)، حل الفصوص (در شرح فصوص).
به پیشنهاد ایران و تاجیکستان و به مناسبت هفتصدمین سالگرد تولد همدانی، نام وی در تقویم مشاهیر سال ۲۰۱۴ـ ۲۰۱۵ یونسکو ثبت شد. در سال جاری نیز نخستین همایش بینالمللی او در زادگاهش برگزار شد و آنچه در پی میآید، بخشیهایی از پیام آیتالله جوادی به این همایش است:
***
مرحوم میر سیدعلی همدانی(رضوان الله علیه) دو عنصر محوری، او را به این بارگاه منیع رساند: یکی سرزمین عالمپرور و حکیمپرور و عارفپرور همدان است و دیگری هم شخصیت خاصّ خود او و داشتن اساتید برجسته بود. اگر زمان و زمین مساعد باشد و اگر زمینه کمک کند، فردی مثل میر سیدعلی همدانی برمیخیزد که هم غرب به او احترام میگذارد و هم شرق. تمام کوشش نظام اسلامی عموماً و استان عالمپرور همدان خصوصاً باید این باشد که این نابغه شرق و غرب ما را به همه بشناسانیم. نبوغ افرادی مثل میر سیدعلی همدانی که در عرفان تلاش و کوشش کردند، مناسب با پیامی است که مقام معظم رهبری سال را به عنوان همدلی و همزبانی نامید؛ درست است که ما از حکمای بزرگ مثل مرحوم بوعلی حقشناسی میکنیم، اما اینها جهان را به عقلانیت میبرند، گرچه در برخی از نوشتههای آن بزرگحکیم، نظیر بخش پایانی «اشارات و تنبیهات» از عرفان سخنی گفتهاند؛ ولی او حکیمانه فکر میکند. بزرگان دیگری که در آن سرزمین زندگی کردند، جزء اصولیون و فقهای بنام بودند که مردم را به احکام شریعت هدایت میکردند.
حوزه و دانشگاه
دو کار اساسی در نظام اسلامی هست که هر کدام به نوبه خود شایسته حقشناسی است: یکی کارهای حوزویان و دیگری کارهای دانشگاهیان. در حوزه سخن در این است که خدا چه گفت، در دانشگاه سخن در این است که خدا چه کرد؛ اما نه حوزه به تنهایی توان آن را دارد که مشکل جهان را حل کند و نه دانشگاه به تنهایی آن قدرت را دارد که مشکل جهان را درمان کند. اگر این دو در کنار هم جمع شوند، مقداری از مشکلات جهان را حل میکنند، اما جای عرفان خالی است! جای میر سیدعلی خالی است! جای همدلی و همزبانی خالی است!
توضیح مطلب آن است که جامعه عقلانی، جامعهای است که به جنگ مبادرت نمیکند، تهاجم نمیکند، نه بیراهه میرود و نه راه کسی را میبندد، از عاقل بیش از این ساخته نیست. آن که میگوید خدا چه گفت، تفسیر میکند و فقه میگوید، در گفتههای خدا سخن میگوید؛ کار مفسّر این است که خدا چه گفت، کار فقیه این است که خدا چه گفت، کار محدّث این است که خدا چه گفت؛ اما در دانشگاهها کار اساتید دانشگاه این است که خدا چه کرد؛ زیرا علوم فیزیک، شیمی، دریاشناسی، صحراشناسی، سپهرشناسی و مانند آن بررسی کار خداست که خدا چه کرد؛ اما نه «خدا چه کرد» مشکل را حل میکند و نه «خدا چه گفت»، گوشهای از مشکلات را این حل میکند. نه حوزه میتواند همدلی ایجاد کند، نه دانشگاه میتواند همزبانی ایجاد کند. کار عارفان و کار میر سیدعلیها این نیست که خدا چه گفت، این نیست که خدا چه کرد، این است که: خدا چیست؟ خدا کجاست؟ با کیست؟ با چه زبانی سخن میگوید؟ با ما چه ارتباط دارد؟ ما با او چه ارتباط داریم؟
عرفان نه تنها جنگ را برمیدارد، بلکه دوستی میگذارد. عقل جنگ را برمیدارد، عقل داعشیها را، تکفیریها را، سلفیها را طرد میکند؛ اما همدلی نمیآورد. همدلی محصول کسی است که کار دل میکند، همدلی محصول کسی است که دلانگیز راه میرود و دلاویز حرف میزند.
شراب طهور
شما بزرگوارانی که در همایش او شرکت کردید و برگزار میکنید، باید عنایت کنید که با دانشوران و دانشمندان و حوزویان مصر رابطه علمی برقرار کنید؛ چون مرحوم میر سیدعلی توانست «خمریه» ابنفارض۱ را شرح کند؛ این «خمریه» آدم را مست میکند، یک انسان مست به فکر جنگ نیست. اینکه خدا فرمود: «شراباً طهُورا»،۲ مرحوم امینالاسلام طبرسی(رضوان الله علیه) در ذیل این آیه مبارکه «سقاهُم ربُّهُم شراباً طهُورا» از وجود مبارک امام صادق(ع) نقل کرد که شراب طهور آن است که «یُطهّرُهُم من کُل شیءٍ سوی الله».۳ شراب طهور آن است که انسان را بهجایی میرساند که میگوید: «ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا».۴شراب طهور آن است که وجود مبارک علی بن ابیطالب نوشید که فرمود: من عبادتم نه برای هراس از دوزخ است، نه برای شوق به بهشت، بلکه «شُکراً» است.۵
عارف درباره محبت سخن میگوید، خدا چیست را عارف دنبال میکند، خدا چنین گفت و خدا چنین کرد کار حوزه و دانشگاه است، اما خدا کیست؟ خدا چیست؟ خدا محبوب ماست، به او دل دادهایم و با او حرف دل میزنیم، این حرف میر سیدعلی است، این همدلی و همزبانی میآورد. عقل میگوید «نتاز»، عرفان میگوید «بناز». این است که جامعه را یکسان میکند، این است که جامعه را منتظر ظهور حضرت میکند، این است که حضرت وقتی «أنا بقیّه الله»۶ فرمود، چنین جامعهای مشتاقانه به طرف او میرود.
«خمریه» ابنفارض را هر کسی شرح نکرد و نمیکند، بسیاری از خردورزان خود مصر «خمریه» را دیدند و از کنار آن گذشتند، لکن این میر سیدعلی همدانی میخواهد که «خمریه» را شرح کند. در اسلام در بین شیعه بزرگان فراوانی هستند که «خمریه» گفتند، سید رضی و اینها «خمریه» دارند. «خمریه» یعنی شعری که پیام و مضمون و رهاورد و خروجی آن «سقاهُم ربُّهُم شراباً طهُورا»ست. در سوره مبارکه۴۷، آنجا ذات اقدس الهی میفرماید ما خمری که در بهشت داریم، خمر خُمرهای نیست، خمر کاسه و بلورین و تُنگ و امثال آن نیست، ما خمر را در سطل نمیریزیم، در «انهار» چهارگانه که میفرماید، خمری است که «لم یتسنّه» است،۷ «و أنهارٌ من خمر:۸ نهرهایی از شراب» که در بهشت هست، پس سخن از کوزه و کاسهای از خمر نیست. آن که در نهر خمر شنا میکند، خروجی آن میر سیدعلی همدانی خواهد بود. اوست که ابنفارض مصری را میشناسد، ولو مردان مصر او را نشناسند.
این همایش حتماً باید رابطه علمی با سرایندگان عرفانی مصر داشته باشد تا بدانند که اگر در مصر متنی برخاست، شرح آن در همدان است؛ اگر از دیار غرب سخن عرفانی آمد، در دیار شرق شرح آن آماده است. او همفکر ابنفارض مصری است، مگر هر کسی میتواند حرفهای ابنفارض را شرح کند؟ آن «تائیه» هفتصد بیتی یا بیشتر از هفتصد بیتی ابنفارض جهانگیر است، این «خمریه» او هم چنین است، این هم شهره آفاق است که مرحوم میر سیدعلی به خوبی شرح کرده است «علی نفسه فالیبک من ذاق عمره»، این پایان آن «خمریه» است؛ یعنی کسی که چیزی از این شربت ننوشید، باید اشک بریزد که من عمرم را هدر دادم.
زبان عرفان را اگر کسی جزء خواص بود، با زبان عرفانی بازگو میکند؛ ولی در همایشها حتماً باید به زبان حکمت و فلسفه بیان کرد، چون مسئله عرفان اگر به زبان فلسفه و به زبان عقل بیان نشود، برای بسیاری قابل درک نیست. آن خطر تلخ قاضیالقضات همدانی همچنان به گوش ما هست، مبادا ـ خدای ناکرده ـ کسی وارد عرفان شود بدون عقل، وارد عرفان شود بدون فقه! عرفان را باید به زبان عقل گفت تا نه راه کسی را ببندد و نه بار خطرناکی داشته باشد، وگرنه در همان همدان، عینالقضات همدانی بود و به دار آویخته شد، او حرفی غیر از حرف میر سیدعلی نداشت؛ منتها زبان او زبان عرفان بود و زبان عرفان هم زبان آشنایی نیست، زبان عرفان همان زبان مناجات شعبانیه است که برای خیلی از خواصّ آشنا نیست، چه رسد به زبان دیگران.
زبان عرفان، زبان مناجات
ماه شعبان ماه وجود مبارک پیغمبر(ص) است. در این درودهایی که هنگام زوال ظهر از زبان امام سجاد(ع) رسیده است، ما به ذات اقدس الهی عرض میکنیم: بهترین درودها را بر خاندان عصمت و طهارت بفرست. بعد در پایان عرض میکنیم که: این ماه، ماه شعبان است و ماه پیغمبر شماست و او را شفیع «مشفّع» ما قرار بدهید. «شفیع» یک وقت است «مشفّع» نیست؛ یعنی شفاعتش پذیرفته نیست و یک وقت هم «مشفع» است: «و اجعلهُ لی شفیعاً مُشفّعا و طریقاً الیک مهیعا»،۹ راهی که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 