پاورپوینت کامل پارمنیدس، رساله فراموش شده افلاطون ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پارمنیدس، رساله فراموش شده افلاطون ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پارمنیدس، رساله فراموش شده افلاطون ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پارمنیدس، رساله فراموش شده افلاطون ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه: اگر کسی افلاطون را بزرگ ترین فیلسوف تاریخ نشناسد ،بدون شک نمی تواند او را از لااقل سه فیلسوف بزرگ تاریخ به شمار نیاورد او نخستین کسی بود که بحث دقیقی را درباره فلسفه ی هنر مطرح کرد و رساله های چون ایون ، هیپیاس بزرگ ، کتاب دهم جمهوری گواه آنند ، نخستین کسی بود که با استدلال درباره ی این اندیشید که شناخت چیست و رساله مشهور او در این باره یعنی تئتتوس موید این نظر است و همچنین درباره زبان در رساله کراتیلوس اندیشه ورزی کرد و می توان گفت این مسیر به همه ی موضوعات فلسفه می پردازد. در این میان به نظریه ای رسید به عنوان نظریه ی مثل که آن را همیشه به نام افلاطون می شناسند و در کنار او سقراط را نیز می گذارند.
مقدمه: اگر کسی افلاطون را بزرگ ترین فیلسوف تاریخ نشناسد ،بدون شک نمی تواند او را از لااقل سه فیلسوف بزرگ تاریخ به شمار نیاورد او نخستین کسی بود که بحث دقیقی را درباره فلسفه ی هنر مطرح کرد و رساله های چون ایون ، هیپیاس بزرگ ، کتاب دهم جمهوری گواه آنند ، نخستین کسی بود که با استدلال درباره ی این اندیشید که شناخت چیست و رساله مشهور او در این باره یعنی تئتتوس موید این نظر است و همچنین درباره زبان در رساله کراتیلوس اندیشه ورزی کرد و می توان گفت این مسیر به همه ی موضوعات فلسفه می پردازد. در این میان به نظریه ای رسید به عنوان نظریه ی مثل که آن را همیشه به نام افلاطون می شناسند و در کنار او سقراط را نیز می گذارند. پس از معرفی این نظریه در تاریخ نقدهایی را متوجه خود کرد که از شاگردش ارسطو آغاز می شد و دو نقد مهم او یکی خوریسموس و یا جدایی بود ودیگری ایده ی سوم و بی نهایت ایده. اکنون ما می دانیم پیش از آن که ارسطو این نقد ها را بر فلسفه ی افلاطون وارد کند. افلاطون خود بر این نقدها آگاه بوده است ویکی از رساله های او که هردوی این نقدها را مطرح می کند رساله ی پارمنیدس می باشد. علاوه بر این رساله پارمنیدس وجوه ادبی و همچنین اهمیت بیشتری نیز در تاریخ فلسفه داراست که به این موضوع نیز در نوشته می پردازیم. در این رساله از رابطه ی هستی وزمان و هستی ونیستی و ارتباط آن ها با واحد سخن گفته می شود و در نتیجه سخن مستدل او در این باره بی اندازه در فلفسه اهمیت پیدا می کند چرا که می دانیم زمان یکی از مشکلات فلسفه و رابطه ی آن با چیزهای دیگری یکی از موضوع های اندیشه همیشه بوده است که درکانت تظاهر عمده ای پیدا می کند. همچنین هستی ونیستی و در میان آن ها پدیده ی گردیدن ما را به یاد هگل می اندازد. در این نوشته بیشتر به قسمت نخست ومقدمه ی قسمت دوم رساله می پردازیم و ادامه ی آن را به نوشته ی دیگری موکول می کنیم.
ساختار رساله
در این رساله می خوانیم که کفالس از شهر کلازومنیا به آتن وارد شده و در آن جا با آدئیمانتوس دیدار می کند. او از آدئیمانتوس می خواهد که برادر ناتنی خودش را به نام آنتیفون به کفالس معرفی کند چرا که آنتیفون با شخصی به نام پیتودوروس آشناست که از دوستان زنون الئایی بوده و مکالمه ای را که سال ها پیش میان سقراط وپارمنیدس در حضور زنون و در حوالی آتن رخ داده است را شنیده است و کفالس می خواهد از پیتودوروس خواهش کند که آن مکالمه را برای او بازگو نماید. این اتفاق می افتد و پیتودوروس که ابتدا این خواسته را نمی پذیرد ،قبول می کند که مکالمه را برای کفالس شرح دهد. اما این مکالمه که از زبان پیتودوروس گفته می شود هماهنگی بسیار زیادی با این مقدمه پیدا می کند چرا که بر طبق گفته ی پیتودوروس پارمنیدس وزنون نیز از شهرشان به تازگی وارد آتن شده بودند ،درست مشابه کفالس، و در آن جا تازه کتاب زنون شهرت پیدا کرده بود که سقراط در خانه ی آن ها وارد شده و گوش به قرائت کتاب زنون از زبان خودش سپرده بود درست از همان گونه که پیتودوروس آن مکالمه را برای کفالس می گوید. در آن زمان سقراط جوان و پارمنیس کهنسال بوده است. هماهنگی میان این دوداستان در مقدمه به این منوال اتفاق می افتد.
اما این هماهنگی ساختاری از این هم بیشتر می شود وقتی که می بینیم که می توان رساله را به دوقسمت تقسیم کرد یکی قسمت اول کتاب که سوال های پارمنیدس و پاسخ های سقراط را بیشتر دربرگرفته و یکی قسمت دوم که استدلالات پارمنیدس را به عنوان تمرین فلسفی در رساله می گنجاند که پس از خواهش های بسیار سقراط وپیتودوروس وزنون ، پارمنیدس راضی شده که این تمرینات را انجام دهد، توجه کنید که پیتودوروس خود نیز ابتدا از شرح مکالمه برای کفالس اجتناب می کرد و پس از تمناهایی چند رضایت داد. تقسیم کتاب به دو مرحله که چرنیس نیز به آن پرداخته(
cherniss,1932
). بی شباهت به تقسیم منظومه پارمنیدس به دو قسمت نیست که یکی را به نام قسمت اندیشه و دیگری قسمت عقیده معرفی کرده اند. به همین اندازه برای فهمیدن این که ساختار رساله تصادفی نیست و افلاطون این موضوع را نیز مد نظر داشته کافی است. اکنون به اهمیت فلسفی رساله نگاهی می اندازیم
نقد نظریه مثل
در قسمت اول کتاب زمانی که پارمنیدس از سقراط می پرسد که آیا تو خود توانسته ای این دو نوع چیز را یعنی ایده ها وچیز های دیگر را از هم جدا کنی و ادامه می دهد که معتقدی ایده هایی چون عدالت و زیبایی و…وجود دارند و پاسخ مثبت سقراط را می شنود ایرادهایی به این نظر وارد می کند که خبر از آ گاهی افلاطون نسبت به نقدهای نظریه ی مثل دارد. در جایی پارمنیدس می پرسد که آیا برای چیزهایی حقیر چون موی و گل و…نیز به ایده قائلی ؟ پاسخ سقراط این است که :
«به هیچ وجه ،بلکه معتقدم که آن چیزها همچنانند که می بینیم و جای شگفتی می بود اگر در مورد آن ها هم به وجود ایده قائل می شدیم .البته گاه این اندیشه مرا به تشویش انداخته است که نکند وضع آن ها نیز چنان باشد که پیشتر گفتیم و از این رو وقتی که به آن ها می رسم از بیم آن که در گرداب مهملات بیفتم و غرق شوم زود به آن ها پشت می کنم»(افلاطون ۱۳۱:۱۳۸۰)
در این پاسخ نکته ی ظریفی وجود دارد و آن تردیدی است که سقراط افلاطونی هنوز با آن دست وپنجه نرم می کند و ممانعت از تفکر درباره ی آن ها، این موضوع نشان می دهد که از این نقد که باید این چیزها را نیز دارای ایده بداند بی اطلاع نبوده است و می توانیم این آگاهی را نیز درباره ی افلاطون در نظر داشته باشیم.
اما نقدهای دیگر را به وضوح مطرح می کند و می بیند که نمی تواند برای آن ها پاسخی بیابد. اگر چیزی از ایده بهره ور است راهی ندارد که یا از کل آن بهره ور باشد یا از جز آن. پارمنیدس نشان می دهد که اگر کل ایده بخواهد در چیزهایی مجزا وجود داشته باشد ناچار از هم جدا خواهد شد و اگر جزیی از ایده نیز بخواهد در چیزها وجود داشته باشد این مشکل پیش خواهد آمد که برای مثال ایده ی کوچکی بزرگ تر از خود می شود زمانی که جزیی از کوچکی در چیزی باشد در حالی که جز کوچکتر می شود واین به تناقض می انجامد پس هر دوی این موارد رد می شود.
سقراط پیشنهاد می کند که اگر ما به وسیله ی فکر با ایده ارتباط داشته باشیم این مشکل حل خواهد شد و چون این موضوع به این نتیجه می انجامد که هرچیزی فکر داشته باشد ومتفکر باشد این شق نیز رد می شود. این موضوع نیز بررسی می شود که اگر ایده ها جدای از ما باشند که باید این گونه باشند چرا که در غیر این صورت وجود مستقل نمی داشتند ، در آن صورت باید به خاطر ارتباط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 