پاورپوینت کامل وضعیت فلسفه هنر در ایران ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وضعیت فلسفه هنر در ایران ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وضعیت فلسفه هنر در ایران ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وضعیت فلسفه هنر در ایران ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

چند هفته از مراسم رسمی روز جهانی فلسفه (سومین پنجشنبه از ماه نوامبر) می‌گذرد اما همچنان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و موسسات فلسفی در جامعه در حال برگزاری روز جهانی فلسفه‌اند. به عبارت دیگر گویی روز جهانی فلسفه امسال به نامی و بهانه‌ای بدل شده برای در میان گذاشتن دغدغه‌های بی‌پایان اهالی فلسفه در ایران. این نشانگر یک نکته مهم دیگر نیز هست، وضعیت بحرانی فلسفه در ایران. اتفاقات پارسال در نهادهای آموزشی این رشته در دانشگاه‌ها شاید مهم‌ترین تکانه بود برای همه درگیران کار فلسفی از دانشجویان و استادان گرفته تا نویسندگان و مترجمان و حتی ناشران. حالا انگار همه در یک سخن اتفاق نظر دارند و آن وخیم بودن حال فلسفه است و یک پرسش را محور کار خود قرار داده‌اند

محسن آزموده: چند هفته از مراسم رسمی روز جهانی فلسفه (سومین پنجشنبه از ماه نوامبر) می‌گذرد اما همچنان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و موسسات فلسفی در جامعه در حال برگزاری روز جهانی فلسفه‌اند. به عبارت دیگر گویی روز جهانی فلسفه امسال به نامی و بهانه‌ای بدل شده برای در میان گذاشتن دغدغه‌های بی‌پایان اهالی فلسفه در ایران. این نشانگر یک نکته مهم دیگر نیز هست، وضعیت بحرانی فلسفه در ایران. اتفاقات پارسال در نهادهای آموزشی این رشته در دانشگاه‌ها شاید مهم‌ترین تکانه بود برای همه درگیران کار فلسفی از دانشجویان و استادان گرفته تا نویسندگان و مترجمان و حتی ناشران. حالا انگار همه در یک سخن اتفاق نظر دارند و آن وخیم بودن حال فلسفه است و یک پرسش را محور کار خود قرار داده‌اند: چرا وضعیت فلسفه چنین است؟ اهل فلسفه البته عادت دارند مدام پرسش را واکاوی کنند و در پس هر مساله، سوالی تازه بیابند. بر این اساس پس پشت این سوال که چرا وضعیت فلسفه چنین است؟ می‌پرسند: وضعیت فلسفه چگونه است؟ در چه شرایطی به سر می‌برد؟ حوزه‌های گوناگون فلسفی در ایران در چه شرایطی به سر می‌برند؟ این‌بار این پرسش‌ها را انجمن علمی دانشجویان فلسفه دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردند، در نشستی که در تالار مولوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه برگزار شد با حضور استادانی از شاخه‌های مختلف فلسفی. در این نشست قرار شد نصر‌الله حکمت، استاد فلسفه اسلامی دانشگاه شهید بهشتی به وضعیت فلسفه ایرانی- اسلامی و نقش فیلسوف در جامعه بپردازد، امیر صائمی، عضو هیات علمی پژوهشکده فلسفه تحلیلی وضعیت کنونی فلسفه تحلیلی در ایران را وارسد و علی زارعی، مدرس دانشگاه بندر عباس آنچه را آپوریای فلسفه در ایران می‌خواند، تشریح کند. بابک احمدی، محقق و نویسنده و مترجم نام‌آشنای آثار فلسفی به ویژه در حوزه فلسفه هنر نیز در این نشست به طور تخصصی به پاورپوینت کامل وضعیت فلسفه هنر در ایران ۶۸ اسلاید در PowerPoint پرداخت. در ادامه روایتی از سخنان احمدی از نظر می‌گذرد.

*****

بحث من درباره وضعیت کنونی فلسفه هنر در ایران است، به همین خاطر فکر کردم به طور کوتاه درباره مسائلی که در فلسفه هنر مطرح است، بحث کنم، زیرا اگر پرسش‌هایی که فلسفه هنر مطرح می‌کند، روشن شود، شاید بهتر بتوانیم وضع فلسفه هنر را درک کنیم. پرسش‌های اصلی‌ای که فلسفه هنر با آنها روبه‌روست، پرسش‌های بنیادینی درباره هنر است. یعنی با گفتمان و نظریه‌های مختلف هنری و مسائل گوناگونی که درباره هنر در هر جامعه‌ای مطرح می‌شود، این مسائل نیز مطرح می‌شود. ادعای اولیه فلسفه این است که مسائل دقیق و بنیادین را طرح می‌کند و ادعای دومش آن است که می‌تواند دست‌کم پاسخ‌هایی روشن و محل بحث به این پرسش‌ها ارایه کند که تا اطلاع ثانوی درست محسوب می‌شوند. همیشه هم فلسفه این طور بوده است.

پنج دسته پرسش در فلسفه هنر

پرسش‌های اصلی که در فلسفه هنر مطرح می‌شود را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد: دسته اول پرسش‌های معناشناختی (

semantics

) هستند، مثل اینکه می‌پرسیم هنر یعنی چه و واقعیت یعنی چه؟ کسی از هنرمند انتظار ندارد که بگوید واقعیت یعنی چه؟ البته آثار هنری در بسیاری مواقع به واقعیت می‌پردازند، اما پاسخ فلسفی به این قضیه نمی‌دهند، یعنی پاسخی نمی‌دهند که محل بحث‌های فلسفی باشد. اثر هنری در خود و در جهان خودش یعنی جهان متن یا جهان اثری پاسخی به زعم خودش درست به این پرسش ارایه می‌کند، فیلسوف می‌پرسد که آیا به لحاظ فلسفی این پاسخ درست است یا خیر و آن را با بقیه آثاری که در طول تاریخ هنر پدید آمده‌اند، مقایسه می‌کند. پرسش دیگر این است که هنر چیست؟ هنرمندان معمولا با این فرض که می‌دانند پاسخ چیست، کار خودشان را آغاز می‌کنند. فیلسوفان درباره این نظریات مختلفی ارایه می‌کنند و با یکدیگر در این باره بحث می‌کنند. الان در اوایل قرن بیست و یکم در پاسخ به این پرسشی که هنر چیست، ده‌ها نظریه فلسفی داریم، اینکه کدام درست‌اند و کدام دقیق‌تر است، محل بحث است و وظیفه فیلسوف نیز این است که چنین بحثی را دامن بزند. دسته دوم پرسش‌هایی که فلسفه هنر پیش می‌کشد، پرسش‌های منطقی است، مثل اینکه می‌پرسیم شرایط اعتبار یک استدلال هنری چیست و آیا اساسا چیزی به اسم استدلال هنری وجود دارد یا خیر؟ این نکته‌ای بسیار کلیدی است که در مباحث یک دهه اخیر در فلسفه هنر مطرح بوده است، به خصوص در شاخه فلسفه تحلیلی هنر. دسته سوم پرسش‌های هستی‌شناختی یا هستی‌شناسانه است، مثلا آیا شخصیت‌هایی که در ضمن اثر هنری مطرح می‌شوند، وجود دارند یا خیر؟ باز در فلسفه تحلیلی در دهه اخیر درباره شخصیت‌های خیالی مباحث بسیار جذاب و خواندنی‌ای مطرح شده است. دسته چهارم پرسش‌های معرفت شناختی است. اساسا آیا چیزی به اسم شناخت هنری وجود دارد یا خیر؟ آیا شناخت هنری ممکن است یا خیر؟‌اگر پاسخ منفی باشد این بخش از فلسفه هنر نفعی ندارد، اما معمولا پاسخ مثبت است و می‌گوید که شناخت هنری ممکن است. آیا می‌شود یک اثر هنری را به عنوان معیار حقیقت در نظر گرفت و دست‌کم از دل آن رشته‌ای از نظریات درباره واقعیت را پیش کشید.

شناخت هنری به گمان من می‌تواند از حوزه هنر بیرون برود و به یاری آن نکته‌های بدیعی را پیش بکشد. مثل سخنرانی که پیش از من صحبت کرد، ایشان مثالی ادبی از یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های زبان فارسی (بوف کور) مطرح کرد و از دل آن یک‌سری پرسش‌های فلسفی پیش کشید. این رابطه متقابلی که میان فلسفه و هنر شکل می‌گیرد، به این دلیل است که فلسفه هنر پیش‌تر این رشته پرسش‌های شناختی را پیش کشیده است و می‌خواسته بداند که آیا شناخت هنری ممکن است یا خیر؟

بالاخره پرسش‌های آخر که ضمیمه آن چهار دسته قبلی محسوب می‌شود را پرسش‌های تمایزگذار یا تفاوت‌گذار می‌نامیم. پرسش‌هایی که فرق می‌گذارند میان هنر و علم یا هنر و دین. در این دسته بحث می‌شود که آنچه در هنر مطرح می‌شود، تا چه حد به سایر حوزه‌های دیگر (مثل علم، فلسفه، دین و…) ارتباط دارد. در این دسته از پرسش‌ها بحث می‌شود که چگونه گفتمان هنر در هر شاخه از هنرها چگونه با مابقی دانایی بشری گره می‌خورد.

پرسش نیازمند آزادی است

پرداختن به این پرسش‌ها وظیفه فیلسوف هنر است و این وظیفه را از زمان افلاطون تاکنون فیلسوفان به بهترین شکلی انجام دادند. معنی این ادعا آن نیست که هر نظری که دادند درست بوده است، در این صورت که فلسفه تعطیل می‌شد. معنی این سخن این است که یک سنت بزرگ فلسفی در این زمینه ساخته شد تا این پرسش‌ها مطرح شد: پرسش‌های بنیادینی در زمینه هنر.

پرسش کردن، فضا و آزادی فکر و آزادی آکادمیک می‌خواهد تا کسی بتواند به این پرسش‌ها پاسخ دهد. پرسش کردن نیازمند روحیه دموکراتیک است، اینکه فرد آماده باشد نظر مخالفش را گوش و با او مکالمه کند. به ویژه به آن دلیل که این پرسش‌ها بنیادین است، بیش از سایر پرسش‌ها به حضور همه نیاز دارد. متاسفانه در ایران این شرایط فراهم نیست و در نتیجه کار فلسفی انجام نمی‌گیرد. در بهترین حالت کسانی که در ایران در این زمینه‌ها کار می‌کنند، مترجم و شارح هستند و عقاید دیگران را برای کسانی که به زبان فارسی می‌خوانند، بیان می‌کنند. از آنجا که زمینه اصلی و شرط اولیه فلسفه‌ورزی که در قرن‌های اخیر در غرب شکل گرفته را ایجاد نکرده‌ایم، ‌هیچگاه این پرسش‌ها را مطرح نکرده‌ایم.

در دهه ۴۰ هنر داشتیم، فلسفه هنر نه

در زمان جوانی من یعنی اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰، فلسفه هنر در ایران اصلا معنی نداشت. در دانشکده ادبیات رشته فلسفه بود و در درس‌های رشته فلسفه، یک درس درباره هنر بود و آن درس را نیز زنده‌یاد خانم سیمین دانشور ارایه می‌کرد و کارش این بود که کتاب آرنولد هاوزر را فصل به فصل ترجمه و به زبان ساده‌تری بیان کند. چند سالی این کتاب منبع اصلی در این زمینه بود. در دهه ۱۳۴۰ که دهه شکوفایی هنری ایران است و شاهد پیدایش مدرنیسم در هنر ایران هستیم، حتی یک کتاب ارزشمند در زمینه فلسفه هنر نداشتیم. من در حقیقت و زیبایی چند کتاب را که پیش‌تر بود معرفی و در واقع نقد کرده‌ام. می‌خواستم نشان دهم که تا چه حد بحث عقب افتاده بود. بدون اینکه بخواهم به زحماتی که دیگران در شرایطی آن چنان عقب افتاده، متحمل شده‌اند، ایراد بگیرم. اما به هر حال بحث‌ها خیلی عقب افتاده بود. کتاب‌ها به خوبی انتخاب نمی‌شد و پر از اشتباه بود، هم اشتباه‌های هنری و هم اشتباه‌های فلسفی.

برخی آثار که تا حدودی قابل استفاده بودند، عمدتا از زاویه چپ به فلسفه هنر می‌پرداختند. برای مثال کتاب ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی اثر ارنست فیشر که زنده‌یاد فیروز شیوانلو ترجمه کرده بود. فیشر مارکسیست بود، اما مارکسیست باسوادی بود و از سنت انتقادی اروپایی برآمده بود. کتاب خوب بود اما فهم آن دشوار و نیازمند مباحث جانبی بود. اما در هر صورت کتاب معتبری بود و در زمان خودش در غرب نیز مورد توجه قرار گرفته بود. کتاب آرنولد هاوزر که خانم دانشور تدریس می‌کردند نیز از سنت چپ بود، یعنی هاوزر از نزدیکان مکتب فرانکفورت بود. غیر از این آثار دیگر کتابی در این زمینه به فارسی نبود؛ یعنی فقط دو، سه کتاب و استادی در یک دانشکده. البته استاد دانا بود، در امریکا درس‌خوانده بود، رمان‌نویس برجسته‌ای و آدم روشنفکر و خوش‌فکری بود، اما فضا اصلا مساعد نبود. در عین حال هنر کار خودش را می‌کرد. برجسته‌ترین هنرمندان قرن بیستم ایران درست در آن زمان مشغول به کار بودند. احمد شاملو شعر می‌گفت، بهرام بیضایی در آغاز دهه ۱۳۴۰ با آرش وارد صحنه تئاتر ایران شده بود. در خیلی از شاخه‌های هنری مثل عکاسی، نقاشی و… نوآوری پدید آمده بود. دهه ۱۳۴۰ از این جهت نیز غریب بود که دولت امکاناتی را فراهم کرده بود، مثل تلویزیون و کارگاه نمایش و…

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.