پاورپوینت کامل ملاحظاتی درباره حکمت ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ملاحظاتی درباره حکمت ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاحظاتی درباره حکمت ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاحظاتی درباره حکمت ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
حکمت علمی نیست که بتوان با تشخیص موضوع و ذکر مسائل و روش حد آن را معین کرد. ما حکمت را از آن جهت که میتوانیم بهرهای از آن داشته باشیم یا به هر حال کسانی در طی تاریخ از آن بهره داشتهاند، میشناسیم البته کسانی از اهل نظر و معرفت درباره حکمت و در وصف آن سخنها گفتهاند. وقتی در وصف و بیان چیزی مطالب گوناگون گفته میشود باید درک آن بسیار دشوار باشد. معهذا برای نزدیکشدن به معنی حکمت راههایی وجود دارد. یکی اینکه ببینیم کسانی که به نام حکیم خوانده میشوند چه وصف یا اوصاف مشترکی دارند زیرا قاعدتاً باید این وصف مشترک باشد که آنها را شایسته نام و عنوان حکیم کرده است.
حکمت علمی نیست که بتوان با تشخیص موضوع و ذکر مسائل و روش حد آن را معین کرد. ما حکمت را از آن جهت که می
توانیم بهره
ای از آن داشته باشیم یا به هر حال کسانی در طی تاریخ از آن بهره داشته
اند، می
شناسیم البته کسانی از اهل نظر و معرفت درباره حکمت و در وصف آن سخن
ها گفته
اند. وقتی در وصف و بیان چیزی مطالب گوناگون گفته می
شود باید درک آن بسیار دشوار باشد. مع
هذا برای نزدیک
شدن به معنی حکمت راه
هایی وجود دارد. یکی اینکه ببینیم کسانی که به نام حکیم خوانده می
شوند چه وصف یا اوصاف مشترکی دارند زیرا قاعدتاً باید این وصف مشترک باشد که آنها را شایسته نام و عنوان حکیم کرده است. با کاربرد این روش معلوم می
شود که فلسفه تمام یا جزئی از حکمت یا جزء لازم آن نخواهد بود زیرا در تاریخ کسانی چون سلیمان نبی و لقمان و لاتوتسه و کنفوسیوس و بوذرجمهر حکیم خوانده شده
اند و در میان شاعران فردوسی و خیام و سنایی و ناصرخسرو و نظامی عنوان و لقب حکیم دارند. در مقابل هیچ فیلسوفی ملقب به این لقب نشده است (گاهی به حاج ملاهادی سبزواری نام حکیم سبزواری داده
اند. به بعضی از استادان معاصر فلسفه هم این عنوان اعطا شده است ولی صفت حکیم همیشه با نام آنها نمی
آید). در مورد شاعرانی که نام حکیم دارند باید تحقیق شود که چرا به این صفت متصف شده
اند. اگر گفته شود که اینان با علوم و معارف و با فلسفه آشنایی داشته
اند مولوی و سعدی و حافظ هم از معارف بهره
ها داشته
اند. وقتی سنایی را حکیم می
خوانند که البته او شایسته این نام است چرا عطار را حکیم ندانیم. به نظر نمی
رسد که وجه تسمیه این شاعران آگاهیشان از فلسفه باشد. در قرآن کریم در حدود بیست بار لفظ حکمت آمده است. حکیم از اسماء الهی است که خداوند بهره
ای از آن را به هر کس که بخواهد می
بخشد و به هر کس که بدهد خیر کثیری به او داده است. پیامبران همه صاحبان حکمت
اند اما حکمت منحصراً به آنان اعطا نشده است، چنانکه لقمان هم در زمره حکیمان شمرده شده است. مراد از حکمت در کلام الهی چیست؟ حکمت گمشده مؤمن است یعنی این صاحب ایمان است که به طلب حکمت برمی
آید. پس حکمت باید راهی به دیدار دوست باشد. البته شمس تبریزی که حکمت را به حکمت گفتار و حکمت کردار و حکمت دیدار تقسیم کرده این قسم اخیر را خاص عارفان دانسته است. آیا حکمت ایمانیان همان حکمت عارفان است؟ نظر شمس تبریزی هر چه باشد شیخ بهاءالدین عاملی حکمت ایمانیان را در برابر حکمت یونانیان قرار داده است. اهل فلسفه ما از همان آغاز که به جستجو و آموزش فلسفه پرداختند حکمت را عین فلسفه یا وجه و صورتی از آن دانستند. فیلسوفان ما از زمان کندی تاکنون افلاطون و ارسطو را هم حکیم خوانده
اند. عنوان یکی از کتاب
های فارابی: الجمع بین رائی الحکیمین است. (ناصر خسرو در جامع
ا
لحکمتین حکمت اسمعیلی را در برابر حکمت یونانی قرار داده است). یونانیان کل فلسفه و همه اجزاء فلسفه را حکمت نمی
دانسته
اند. ارسطو فلسفه اولی را که بعدها مابعدالطبیعه خوانده شد حکمت دانسته است اما قدمای ما از حکمت الهی و حکمت ریاضی و حکمت طبیعی می
گفته
اند گویی علم و حکمت در نظرشان یکی بوده است. حتی اگر فلسفه را حکمت بدانیم علم را که آموختنی است و از راه گوش حاصل می
شود حکمت نمی
توان دانست. البته نظر غالب در میان فیلسوفان ما نیز اینست که حکمت جمع علم و عمل و فضیلت نظری با فضیلت عقلی است و شاید مناسب باشد که بگوییم حکیم مظهر فضیلت عقلی است که از فضیلت نظری نیز بهره دارد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن … حکمت و موعظه حسنه و جدال را با برهان و خطابه و جدل مطابق داشته است. نمی
دانیم چرا ایشان که در تفسیر لفظ برهان در قرآن آن را قیاسی که مقدماتش یقیینی باشد ندانسته در اینجا حکمت را به برهان بازگردانده است. در صورت قبول نظر علامه طباطبایی حکمت دیگر در آنچه نقل شد علم یقینی نیست بلکه قیاس برهانی است زیرا برهان وقتی در کنار خطابه و جدل قرار می
گیرد در قیاس با آنها باید نفسیر شود. شاید این قیاس و استدلال از آن جهت است که دعوت به راه رب و حق است و سیر راه رب حکمت خوانده شده است. صوفیان و عارفان گاهی این نامگذاری را نپسندیده یا اگر آن را پذیرفته
اند و حکمت را به معنای فلسفه گرفته
اند، از ناتوانی و نارسایی آن گفته
اند. حافظ گاهی حکمت را در معنای محمود آورده است:
در حکمت سلیمان هرکس که شک نماید بر علم و دانش او خندند مرغ و ماهی
اما آن را گشاینده راه دهر نمی
داند:
سخن از مطرب و می گو و راز از دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
اما محی
الدین عربی معتقد است که اگر فیلسوفان بهره
ای از حکمت دارند آن را عاریه گرفته
اند و عاریه
گرفتن در گفته محی
الدین چیزی بیش از بهره
برداری
کردن از حکمت معنی می
دهد و بیشتر مقصود از آن اینست که لفظ و معنی ح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 