پاورپوینت کامل نُسَخ خطی گنج های پنهانی که از ارزش آنها غافلیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نُسَخ خطی گنج های پنهانی که از ارزش آنها غافلیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نُسَخ خطی گنج های پنهانی که از ارزش آنها غافلیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نُسَخ خطی گنج های پنهانی که از ارزش آنها غافلیم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

نسخه های خطی گنجینه پایان ناپذیری برای آگاهی هایی است که ما برای شناخت تاریخ و فرهنگ خود بدانها نیاز جدی داریم. ما عادت به استفاده از کتابهای چاپی داریم و از نعمت آگاهی بزرگتری که در میان نسخه های خطی پنهان شده بی بهره ایم. صد البته گناه آن بر عهده کسانی است که این آثار را حبس کرده و با فهرست نکردن آنها یادر اختیار نگذاشتن تصویر آنها و یا گماشتن افراد ناآگاه و نادرست در مسوولیت حراست از آنها، مانع از دسترسی پژوهشگران به آنها می شوند. اینجا سعی کرده ام گوشه ای از چگونگی بهره مندی از نسخ خطی را برای شناخت تاریخ و فرهنگ مان بیان کنم. این متن سخنرانی امروز من (اول آذر ۹۴) در دانشگاه مذاهب است.

خلاصه: نسخه های خطی گنجینه پایان ناپذیری برای آگاهی هایی است که ما برای شناخت تاریخ و فرهنگ خود بدانها نیاز جدی داریم. ما عادت به استفاده از کتابهای چاپی داریم و از نعمت آگاهی بزرگتری که در میان نسخه های خطی پنهان شده بی بهره ایم.

نسخه های خطی گنجینه پایان ناپذیری برای آگاهی هایی است که ما برای شناخت تاریخ و فرهنگ خود بدانها نیاز جدی داریم. ما عادت به استفاده از کتابهای چاپی داریم و از نعمت آگاهی بزرگتری که در میان نسخه های خطی پنهان شده بی بهره ایم. صد البته گناه آن بر عهده کسانی است که این آثار را حبس کرده و با فهرست نکردن آنها یادر اختیار نگذاشتن تصویر آنها و یا گماشتن افراد ناآگاه و نادرست در مسوولیت حراست از آنها، مانع از دسترسی پژوهشگران به آنها می شوند. اینجا سعی کرده ام گوشه ای از چگونگی بهره مندی از نسخ خطی را برای شناخت تاریخ و فرهنگ مان بیان کنم. این متن سخنرانی امروز من (اول آذر ۹۴) در دانشگاه مذاهب است.

به نظرم سخن گفتن در باره این موضوع در اصل سخن گفتن در باره یک امر بدیهی است اما ما گاهی نسبت به بدیهی ترین امور هم بی توجه ایم و لاجرم باید در باره آن یادآوری های لازم را داشته باشیم. بحث از اهمیت نسخه های خطی و جایگاهی است که آنها در روشن کردن تاریخ و وضع فکری و فرهنگی ما دارند، امری که در میان ما شناخته شده نیست و غالب پژوهشگران ما به آن توجهی ندارند.
کتابهای موجود در تمدن اسلامی را از یک زاویه می توان به دو بخش تقسیم کرد: الف: کتابهای درسی و رایج. ب: کتابهای غیر درسی و تقریبا غیر رایج.
مقصود از نوع اول کتابهایی است شامل متون درسی، حواشی و شروح آنها و آثاری که در میدان مغناطیسی آنها نوشته می شده است. این آثار معمولا در کانون توجه قرار دارد جز این که برخی از کتابهای درسی هم کهنه شده به تدریج کنار گذاشته می شود. این آثار هستند که تفکر غالب و رایج طالبان علم و دانشجویان را ساخته و خطوط اصلی تفکر و علم را در جامعه برای آنان ترسیم می کند. در این زمینه، برخی از آثار محوری را هم که گرچه درسی نیست، اما به هر دلیل رسمیت یافته، می توان افزود.
نوع دوم آثاری است که کتاب درسی نیست و به صورت معمول مورد استفاده دانشجویان و علم دوستان قرار ندارد. این آثار به هر دلیل از روال عمومی مطالعه و تامل در تمدن اسلامی جدا بوده و تنها برخی از پژوهشگران بر حسب نیاز به آنها مراجعه می کرده اند. بسیاری از این آثار در تمدن اسلامی به دلیل بی توجهی، عدم استنساخ، و در واقع عدم نیاز از بین رفته است.
این تقسیم بندی ما را به این سمت رهنمون می کند که بسیاری از آثار از میان رفته، آثاری است که به رغم اهمیتی که داشته اند، چون مورد توجه نبوده اند، و بدان دلیل که دیدگاه هایشان در مسیر علم روزمره مورد توجه نبوده، از دسترس خارج شده و نتوانسته اند نقش اصلی و مهمی در تاریخ تفکر و ادبیات ما ایفا کنند. البته برای نابودی آنها دلایل دیگری هم بوده است، اما به هر حال با این نتیجه گیری ما تفاوتی ندارد که ما حجم بالایی از میراث مان را از دست داده ایم. مثلا آثاری که علمی بوده اما رنگ و روی مذهبی و فرقه ای داشته، کمتر مورد توجه قرار گرفته و از دسترس خارج و به تدریج نابود شده است. می دانیم که آن روزگار، آثار مکتوب، صرفا به صورت خطی بوده و هزینه زیادی برای تولید و استنساخ آنها نیاز بوده است. به عبارت دیگر این قبیل آثار غیر درسی، در روزگاری که امکان چاپ نبود و آموزش و پرورش هم محدود بود، غالبا از دسترس خارج شده و از میان می رفت. بدین ترتیب متون زیادی نابود شده و تنها نامی از آنها باقی مانده است.
البته بخشی از این میراث، به صورت تک نسخه یا حداکثر دو و سه نسخه باقی مانده و همین مقدار بسیار مهم است.
از سوی دیگر علما را هم می توان دو قسم کرد. الف: علمایی که صرفا به متون درسی و روال اندیشه ای حاکم بسنده می کردند و در عمر خود به ندرت سراغ کتابهای دیگر می رفتند. ب: علمایی که نوعی حس کتاب دوستی داشتند و فارغ از کتابهای درسی، به آثار دیگر هم توجه کرده و در گردآوری و مطالعه آنها جدیت داشتند. بخش مهمی از عالمان صرفا مدرس رسمی بودند و کتابهای رایج را می شناختند و اگر کتابی هم می نوشتند حاشیه و شرح بر آنها بود، اما برخی دیگر حوزه مطالعات و نگارششان گسترده بود. مثلا مرحوم مجلسی از نوع دوم است و به همین دلیل است که موفق می شود و اصلا انگیزه برای نگارش بحار الانوار پیدا کرده و آن را می نویسد. در میان اطرافیان مجلسی، کسانی مانند میرزا عبدالله افندی یا ملاذوالفقار به دنبال نسخه خطی از بلاد مختلف آن هم بهترینها بودند و خودشان کتابخانه های شخصی مهمی ترتیب داده بودند، چنان که درهمان دوره فاضل هندی هم در این زمینه دستی داشت و کتابخانه ای مشتمل بر آثار متفاوت برای خود ایجاد کرده بود. اما غالب علما در دوره های مختلف چند اثر فقهی و اصولی مهم، دو سه کتاب دایره المعارفی دینی مانند بحار، چند کتاب در باره امامت و آثاری در اخلاق و نصایح را نگاه می داشتند و باقی آثار از چشم آنها دور می ماند.
یکی از آثار بی توجهی به نسخ خطی، فقر عمومی و قحطی ها و عقب ماندگی و بی ارزشی علم بود که طی سه قرن اخیر سبب شد تا بسیاری از کسانی که این آثار را داشتند، به دلیل نشناختن این آثار و بی اهمیت دانستن آنها، کتابهایشان را به مشتریانی که اغلب یهودی و وابسته به سفارت خانه ها بودند فروختند که غالبا از کشور خارج شد.
امروزه در یک مقایسه ساده میان کتابهای خطی موجود در ایران با آنچه در کتابهای خارج از ایران است، گرچه حجم آثار داخلی بیشتر است، اما به راحتی می توان دریافت که آثار آن طرف، در مقایسه با میراث داخل غالبا با ارزش تر هستند. دلیل آن هوشیاری خریداران از یک طرف و بی توجهی فروشندگان از طرف دیگر است که سبب شد این آثار ارزشمند از کشور خارج شود.
تا اینجا این دو تقسیم بندی، ما را به این نکته رهنمون می کند که کنار گذاشتن بخش قابل توجهی از میراث مخطوط ما، به دلیل آن که خارج از روال درسی و نظام تعلیم و تربیت بودند، و نیز بی توجهی شمار زیادی از عالمان به امر کتاب، به خصوص در دوره تحول از خطی به چاپی، به تدریج زمینه را برای فراموشی میراث مخطوط فراهم کرده است. این امر سبب شده است تا استفاده از این آثار در مطالعه گذشته و شناخت فرهنگ پیشین کنار گذاشته شده و پژوهش در کشور ما دچار ضعف عمومی شود.
نکته دیگری که می تواند ما را در این زمینه روشن کند، بحث فهرست نویسی نسخ خطی است. متاسفانه فهرست نویسی کتابها با این که در تمدن اسلامی امر معمول اما نه چندان دقیقی بوده، در دوره صفوی و پس از آن، به صورت عالمانه انجام نمی شده و اغلب حاوی یک سیاهه از کتابها بدون ثبت مشخصات اصلی و یا ارائه اطلاعات توصیفی از آنها بوده است. می دانیم که فهرست نویسی نسخ خطی، مانند فهرست نویسی کتابهای چاپی نیست، چرا که غالبا نسخه ها حاوی اطلاعات مهم و حتی گاه منحصر به فردی در ابتدا و انتها و حاشیه آنها هستند و شماری از آنها چندان ناشناخته اند که لازم است با دقت توصیف شده و زمینه برای استفاده از آنها در پژوهش فراهم گردد. طبعا فهرست نویسی کتاب خطی مانند کتاب چاپی نیست که بتوان صرفا با حفظ نام مولف و کتاب و کلیات دیگر، آنها را فهرست کرد.
در این زمینه، لازم بود تا اصول فهرست نویسی عالمانه نسخه های خطی تدوین و رعایت شود، امری که در ایران و بلاد اسلامی معمول نبود.
این در حالی بود که اروپایی ها که از قرن شانزدهم شروع به فهرست کردن آثار خطی خود به زبانهای مختلف کرده بودند، در مورد نسخ اسلامی هم این روش را آغاز کردند. این کار برای آنها یک نیاز برخاسته از دانشی بود که در اطراف نسخه خطی شکل گرفته بود. آنها ضرورت این کار را در مسیر کار علمی و تحقیقات باستانی و تاریخی خود درک می کردند.
هرچه بود آنان فهرست نویسی را آغاز کرده و ضمن معرفی هر کتاب، اطلاعات لازم در باره آن را به دست می دادند و طبقه و رتبه آن کتاب را در حوزه دانشی که کتاب به آن تعلق داشت معین می کردند. این کاری بود که در قرن چهارم ابن ندیم انجام داد، اما بعدها در دنیای اسلام، تکرار نشد تا آن که یک قرن قبل، بروکلمان در تاریخ الادب العربی دوباره به فهرست کتابهای عربی و اسلامی در چهارچوب دانش ها با معرفی نسخ و بر اساس ترتیب تاریخی مشغول شد.
فهرست نویسی مانند بسیاری از مسائل دیگر عصر جدید، به مصر و ایران و دیگر بلاد اسلامی انتقال یافت و ما تازه از دهه سوم ـ چهارم قرن بیستم در این زمینه شروع به کار کردیم. ضمن این که می پذیریم سیاهه نویسی نسخه ها از دوره قاجار وجود داشته و در این باره اقدامات با ارزشی انجام شده بود. اما مقصود ما فهرست نویسی علمی و فنی است که بتواند جایگاه یک کتاب ناشناخته را در مجموعه ادبیات اسلامی بشناساند. این کاری بود که ما با تاخیر و عمدتا غیر روشمند شروع کردیم.
گفتنی است که نه تنها فهرست نویسی نسخ خطی کتابخانه ها در آن دیار آغاز شد بلکه فهرست های مشترک در قالب نوعی تطور موضوعی ـ تاریخی هم در غرب آغاز شد که یکی از جامع ترین آنها در خصوص آثار اسلامی تاریخ الادب العربی بروکلمان بود که هنوز هم اعتبار دارد. بعدها فواد سزگین، دانشمند ترک مقیم آلمان، با تأسی به همان روش، کار جدیدی را به انجام رساند. در واقع بر اساس فهرست نویسی آثار خطی فراوان، کار موضوعی و تاریخ علم بر اساس نسخ آغاز شده و ادامه یافت.
تا آنجا که به نسخه های خطی و فهرست نویسی آنها مربوط می شود، کارهای شروع شده به صورت سیاهه نویسی از دوره قاجار، پس از مشروطه و البته بسیار با تأنی و کندی ادامه یافت. در باره کتابخانه مجلس و آستان قدس و برخی از مراکز دیگر، به تدریج فهرست هایی نوشته شد. اوائل بسیار خام و در ادامه قدری پخته تر انجام شد. زمانی بود که فهرست چاپی و خطی را با هم می نوشتند اما به تدریج دریافتند که فهرست نویسی خطی امر دیگری است و بی جهت با چاپی مخلوط شده است.
در اینجا قصد بیان تاریخ فهرست نویسی نسخ خطی در ایران را نداریم، اما از روی قرائن عمومی حدس بر این است که این روش در دهه سی با حمایت برخی از عالمان و نویسندگان این حوزه آغاز و بسرعت توسعه یافت. بدون شک در ایران پس از نسل ابن یوسف و یکی دو نمونه دیگر، مهم ترین قدم را مرحوم دانش پژوه و جمعی از دوستان و یاران او مانند احمد منزوی و علی نقی منزوی برداشتند. قدم های بعدی از مرحوم حائری و استاد احمد اشکوری و شماری دیگر بود که خدای رفتگانشان را بیامرزد و زندگان را طول عمر عنایت فرماید و مغفرتش را شامل همه مؤمنان گرداناد. مرحوم مشکوه که تلاش زیادی در گردآوری نسخ خطی کرده بود و با دست و دلبازی آنها را اساس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران قرار داد، جمعی را هم اطرافش گردآورد که فهرست آنها را عالمانه بنویسند. مرحوم ملک هم کتابهای خطی زیادی فراهم آورد که پس از او باز همین جمع آنها را فهرست کردند.
در سنت کتابشناسی ما آن دسته از علما که کتابشناس بودند در زمینه تدوین فهرست کتابهای عربی و اسلامی و شیعی تلاش کردند. کار مهم و با ارزش مرحوم ثقه الاسلام تبریزی تحت عنوان «مرآت الکتب» از نخستین کارها بود. همین طور کتاب کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار در شش جلد از احمد حسینی خوانساری. کار بسیار سنگین تر و جدی تر را مرحوم آیت الله شیخ آقابزرگ طهرانی با تألیف ذریعه انجام داد که نوعی فهرست مشترک الفبایی و البته غالبا در حد معرفی نسخه و در مواردی جایی که وجود دارد یا رویت شده، بود. این اثر، یک کار بی نظیر است که پس از تألیف و چاپ لازم بود روی آن کار بیشتری صورت می گرفت که مع الاسف این کار تنها شامل چند مستدرک شد. همان زمان، پسر آقا بزرگ، احمد منزوی، چندین کار سنگین در حوزه فهرست های مشترک ایران و پاکستان، فهرستواره کتابهای فارسی به صورت موضوعی هم با تعیین محل نسخه ها و غیره انجام داد که کارهای سترگی بوده و هست. اینها آثاری بود که نشانی از روش سنتی کتابشناسی اسلامی داشت و تحت تأثیر تحولات جدید در زمینه فهرست نویسی، دامنه آنها گسترش یافته بود. هرچه بود این دانش در حال پاگرفتن در ایران بود.
اندکی به عقب برگردیم. تا آنجا که به فهرست نویسی در ایران مربوط می شود کتابخانه مجلس و سپهسالار و اندکی هم آستان قدس در مرحله اول کار را شروع کردند. به تدریج دانشگاه تهران و کتابخانه ملی و در نهایت مرعشی از کتابخانه هایی بودند که فهرست نویسی را به صورت جدی دنبال کردند. این کار با یک تاخیر ۱۵۰ساله از غرب صورت می گرفت و ما تازه متوجه می شدیم که چه آثاری در اختیار داریم و عالمان گذشته چه کتابهایی در چه موضوعاتی می نوشتند. این نهضت هنوز در میانه راه است و نسخه های فراوانی در ملی و آستان قدس و مرعشی (بالغ بر دهها هزار) هست که فهرست نشده اند.
اکنون و با توجه به آنچه گذشت سوال ما این است که ما چه نیازی به شناخت این نسخه ها داریم؟ مسلما همه ما توجه به این مسأله داریم اما به نظرم پاسخ ذهنی دادن به آن و گفتن و تکرار این که خطی ها خیلی مهم هستند و باید آنها را حفظ کنیم و میراث ماست، فایده ای در زمینه استفاده از این آثار در حوزه تحقیقات ما ندارد.
ما یک وقت از حفظ میراث حرف می زنیم، یک بار از فهرست کردن آنها، و اما مهم تر از اینها، این نکته است که ما چه فوایدی باید از این آثار خطی در پژوهش هایمان ببریم؟ رسیدن به این نقطه یعنی کاربردی کردن اطلاعات خطی ها در پژوهش، جز با این که کسی نسخه ها را با دقت و به تکرار تجربه کرده باشد و اهمیت آنها را در روشن کردن وضع فکری و فرهنگی بداند، بدست نخواهد آمد.
به عبارت دیگر، تا کسی ساعتها و روزهای طولانی را صرف مطالعه فهرست نسخ خطی و کار کردن روی نسخه ها نکند اهمیت این کتابها را برای هدفی که مورد نظر است در نمی یابد. این یک تجربه است که کسی ارزش یک اثر خطی را برای روشن کردن بخشی از تاریخ تفکر، یا تاریخ سیاسی و یا اجتماعی و فرهنگی ما درک کند.
به نظرم لازم نیست در باره اهمیت خروجی اینها در حوزه های مختلف صحبت کنیم، زیرا آن قدر این تأثیر گذاری یعنی تأثیر آثار خطی بر پژوهشها متنوع و مهم است که نمی شود طبقه بندی کرد که نسخه های ما به چه کار می آید. اما به طور کلی می توان چند نکته را اشاره کرد:
نخستین هدفی که فهرست نویسی دنبال می کرد، روشن کردن داشت ها و سرمایه های علمی گذشتگان بود که به صورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده و دور از دسترس غالب پژوهشگران در حوزه های مختلف قرار داشت. همین که بدانیم که چه آثاری داشته ایم، در چه حوزه هایی بوده است، و مسائل جانبی آن از جمله این که در چه زمینه هایی بیشتر کار شده و کارها تا کجا پیشرفت داشته، بسیار مهم بودند. اکنون در این باره تردیدی وجود ندارد و این شعار حتی بر زبان مسوولی که دو روز است از یک نهاد اطلاعاتی یا فرهنگی بی ربط به کتاب به یک کتابخانه یا وزارت خانه آمده، نیز جاری است.
اما نکته مهم تر این است که بدانیم نسخه های خطی فی حد نفسه و فارغ از هر چیز، اگر در جای خود در یک طبقه بندی علمی قرار گیرند، می تواند تاریخ علم را در دنیای اسلام به تصویر بکشد. ما نیاز داریم از این ۳۵۰ هزار خطی که در فهرست ها معرفی شده، یک ساختمان طبقه بندی شده از تاریخ علم ارائه کنیم تا روشن شود در هر موضوع علمی از دیرزمان تاکنون چه حرکتی داشته ایم و تا کجا پیشرفت کرده ایم. برای مثال وقتی از کیمیا به عنوان یک علم سخن می گوییم، بدانیم که در هر قرنی از قرون گذشته، چه کتابهایی نوشته شده، کدام یک مفصل تر و کدام جدی تر بوده، پیشرفت این دانش در قرون متوالی چگونه بوده، در ایران یا سایر نقاط جهان با این علم چه برخوردی شده، در کدام حوزه تمدنی بیشتر رواج داشته و آثار موجود کدام یک کهن تر و کدام یک جدیدتر است. این یعنی این که ما با کاوش در نسخه های خطی یک حوزه مشخص علمی، می توانیم تاریخ آن علم را بنویسیم. در حالی که اگر این مسیر را ندانیم و بخواهیم همین کار یعنی تاریخ علم کیمیا را بنگاریم، مسلما جز کلی گویی کاری نخواهیم کرد و اصلا به عمق وحقیقت مطلب پی نخواهیم برد. در واقع از روزی که فهرست نویسی نوین آغاز شد، دقیقا هدف این بود که بدانند میراثی که به عنوان میراث اسلامی و عربی برجای مانده، چه اندازه است، در کدام زمینه بیشتر تمرکز داشته، و کدام یک از علوم سهم بیشتری دارند و تحول و تطور تاریخی شان بر اساس این نسخ چگونه بوده است.
شگفت زده خواهیم شد که ببینیم کسانی که مدعی تخصص و نگارش در زمینه تمدن اسلامی هستند، به عمرشان یک نسخه خطی ندیده اند و مرتب از عظمت تمدن و علوم اسلامی سخن می گویند.
به هر روی بر اساس این نگرش بود که وقتی یک کتاب فهرست و معرفی می شد، در درجه اول شناخت وضعیت کلی آن از نام دقیق، مولف، فصول مربوطه، تاریخ تالیف و کتابت، نام امیری که به او اهداء شده، و در ادامه از مآخذ آن کتاب، این که مشابه دارد یا نه، و ارزش و اهمیت آن در میان متون مشابه سخن گفته می شد. در این زمینه باید به فهارس نسخ خطی از آثار خارجی ها و ایرانی های پژوهشگر مراجعه کرد تا اهمیت این نکته را دریافت.
یک نکته در باب نسخ خطی این است که امکان چاپ انتقادی همه آنها وجود ندارد و ما دست کم تا زمانی که بتوانیم یک متن تایپ شده از آنها در اختیار داشته و آن را در اختیار عمومی بگذاریم، یعنی کاری که چاپ انجام می دهد، لازم است تا حوزه نسخ خطی را به عنوان یک زمینه مهم پژوهشی برای استمداد از آن در جهت تبیین آنچه به آن نیاز داریم، مورد توجه قرار دهیم. ما در فهرست نویسی آنها باید پژوهشگر را دقیق راهنمایی کنیم که این اثر به چه کار او می آید و اگر واقعا فضای تازه ای را می گشاید، دست کم اشارتی در این باره داشته باشیم و او را برای استفاده بهینه از آن هوشیار کنیم.
همه بهره وری از نسخه های خطی و فهارس مخطوطات، صرفا تعیین موقعیت یک اثر در تاریخ علم خلاصه نمی شود بلکه در بسیاری از موارد، فواید محدود اما با ارزشی در نسخ خطی وجود دارد که باید با تجربه و آن هم توسط کسی که هم در زمینه خطی و هم کار علمی رشته خود تخصص دارد، بدست آورد. در این زمینه تنها بحث از اجازات موجود روی نسخه ها، بلاغ ها و مقابله نامه ها، یادداشت های مربوط به ولادت ها و مسائل تاریخی متفرقه مانند قحطی ها، اشعار و صدها نکته دیگر، اندکی از بسیار است که به صورت حاشیه ای می توانیم از بررسی نسخ خطی به آنها برسیم.
می دانیم نسخه های بسیار کم ارزشی هستند که هیچ گاه چاپ نخواهد شد، یا ارزش چاپ شدن ندارد، اما در لابلای آنها نکات بسیار مهمی وجود دارد. در این باره هزاران نمونه در میان نسخ خطی هست که می توان بر اساس آنها تاریخ اجتماعی، آموزشی و …. را نوشت. بخشی از این اطلاعات، یادداشت های پشت نسخه ای هستند که شاید سرجمع از آنها بتوان آثاری چند جلدی در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران فراهم آورد. برای مثال در پشت نسخه ای از زاد المعاد مرحوم م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.