پاورپوینت کامل گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
بررسی همه ی نقشه هایی که در قرون نخستین اسلامی برای ایران و به ویژه به صورت ناحیه ای برای سواحل جنوب دریای خزر توسط جغرافیدانان ایرانی و عرب ترسیم شده نشان می دهد که محدوده ی گیلان امروزی و مراکز جمعیتی آن در این نقشه ها به صورت ناقص و با دقت بسیار اندک نمایانده شده است. این نقیصه به ویژه در سه قرن نخست هجری قمری و حتا تا چند قرن بعد از این دوره نیز بسیار مشهود است. همین نقشه ها نشان می دهند که به عنوان مثال طبرستان یعنی شرق رودخانه ی چالوس که از نظر فاصله و شرایط زیست جغرافیایی نزدیکترین پهنه با گیلان بوده با مراکز شهری متعدد و با جزئیات بسیار دقیق در همین نقشه ها انعکاس وسیعی یافته است.
چرا پاورپوینت کامل گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint جلوه ای در خور ندارد؟ / ناصر عظیمی
بررسی همه ی نقشه هایی که در قرون نخستین اسلامی برای ایران و به ویژه به صورت ناحیه ای برای سواحل جنوب دریای خزر توسط جغرافیدانان ایرانی و عرب ترسیم شده نشان می دهد که محدوده ی گیلان امروزی و مراکز جمعیتی آن در این نقشه ها به صورت ناقص و با دقت بسیار اندک نمایانده شده است. این نقیصه به ویژه در سه قرن نخست هجری قمری و حتا تا چند قرن بعد از این دوره نیز بسیار مشهود است. همین نقشه ها نشان می دهند که به عنوان مثال طبرستان یعنی شرق رودخانه ی چالوس که از نظر فاصله و شرایط زیست جغرافیایی نزدیکترین پهنه با گیلان بوده با مراکز شهری متعدد و با جزئیات بسیار دقیق در همین نقشه ها انعکاس وسیعی یافته است.
طرح موضوع
بررسی همه ی نقشه هایی که در قرون نخستین اسلامی برای ایران و به ویژه به صورت ناحیه ای برای سواحل جنوب دریای خزر توسط جغرافیدانان ایرانی و عرب ترسیم شده نشان می دهد که محدوده ی گیلان امروزی و مراکز جمعیتی آن در این نقشه ها به صورت ناقص و با دقت بسیار اندک نمایانده شده است. این نقیصه به ویژه در سه قرن نخست هجری قمری و حتا تا چند قرن بعد از این دوره نیز بسیار مشهود است. همین نقشه ها نشان می دهند که به عنوان مثال طبرستان یعنی شرق رودخانه ی چالوس که از نظر فاصله و شرایط زیست جغرافیایی نزدیکترین پهنه با گیلان بوده با مراکز شهری متعدد و با جزئیات بسیار دقیق در همین نقشه ها انعکاس وسیعی یافته است. این نکته یکی از شواهد مهم برای تفاوت توسعه یافتگی در این دو ناحیه ی همزاد است. چرا که این تفاوتِ جلوه ها در نقشه های جغرافیایی، تفاوتی ست از انعکاس و حضور در جغرافیای ذهنی اندیشمندان و جستجوگران زمانه و در تحلیل نهایی جلوه ای از میزان اهمیت واقعی آن ها در اذهان اندیشمندان این دوران است. پرسش اساسی این است که علت این عدم انعکاس و یا انعکاس نادقیق و ناقص سرزمین گیلان در این نقشه ها چیست؟ چرا شناخت جغرافیدانان و مورخان زمانه از درون این سرزمین، به اندازه ای اندک است که به صورت یک سیاه چاله ی آمار و اطلاعات در تمام سرزمین ایران محسوب می شود؟ آیا در گیلان هیچ مرکز جمعیتی مهم در این زمان وجود نداشت تا در این نقشه ها انعکاس یابد؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت است، علت این فقدان مراکز جمعیتی چه بوده است؟ آیا دشواری سفر و پوشش جنگلی و مسائل محیط جغرافیایی علت عدم انعکاس این سرزمین در نقشه های جغرافیایی شده بود؟ این مقاله ی کوتاه برای نخستین بار نیست که این نکته را به پرسش گرفته است. قبلاً نگارنده در مقاله ای تحت عنوان« هبوط قدرت از کوهستان های دیلم به جلگه ی گیل (ارتباط جنبش علویان زیدی و آغاز پویش های فرهنگی در گیلان » که در فضای اینترنتی نیز در دسترس است، نقش منفی دیلمیان را در این امر دخیل دانسته و به صورت مفصل تر مورد بحث قرار داده است لیکن در اینجا موضوع جدید یعنی انعکاس نقشه ها در این دوره بررسی شده است. پیداست که برای استدلال های دقیق تر لازم است آن مقاله نیز دیده شود.
دیلمیانِ شبان پیشه و نقش غیر تاریخی آنان در تاریخ گیلان
برای آن که خواننده ی فرهیخته این سطور دقیقاً بداند منظور نویسنده از این بحث و اهمیت آن چیست لازم می دانم در مورد « سه واژه» ی بکار رفته در عنوان این بخش از مقاله ،توضیح کوتاهی داده شود.
نخست، واژه ی « دیلیمان» است . منظور از دیلمیان که در اینجا از نقش منفی آنان صحبت به میان آمده نه دیلمیانی که در ایران، سلسله ی آل بویه را تشکیل داده و نقش تاریخی مهمی از اوایل قرن چهارم هجری در زنده کردن فرهنگ ایرانی در دوره ی آنان حاصل شد بلکه دیلمیانِ این نوشته که برای آنان نقش مثبتی به ویژه در تاریخ گیلان قائل نیستیم، آن گروهی از کوه نشینان دیلم هستندکه طی سه قرن نخست اسلامی و حتا حدود یک قرن پیش از آن بر پهنه ای وسیع از دره ی رودخانه ی چالوس تا دره ی سفیدرود و تارم حاکمیت مطلق داشتند ودر این دوره ی طولانی به تنها چیزی که بیش از هر چیزی می اندیشیدند، پاسداری صرف از « چادر و چراگاه» خود بودند . به عبارت دیگر آنان به دنبال پست ترین منافع خود بودند.
دومین واژه ،« شبان پیشه» است که دیلمیان از نظر وابستگی به آن در پهنه ی کوهستانی به نظر می رسد از دوره ی آهنII بدان اشتغال داشتند و به جز در نظامی گری تغییر چندانی در سبک زندگی و معیشت، ابزار تولید و سکونت آنان روی نداده بود. غلبه ی رمه گردانی به عنوان اشتغال غالب این شبان پیشگان سبب شده بود که هم در نظامی گری، چابک تر از جلگه نشینان و هم البته بسیار محافظه کارتر در تحول اقتصادی و اجتماعی و به ویژه محافظه کارتر درگذر به تولید خوراک و زندگی یکجانشینی وکشاورزی و در یک کلام تمدن حضری باشند. این خصیصه ای است که نزد تمام رمه گردانان به ویژه در آن دوره ی تاریخی دیده شده است. آنان حتا کشت و کشاورزی را به صورت یک اشتغال غالب و به تبع آن یکجا نشینی را نیز تحقیر می کردند.
اما منظور از « نقش غیر تاریخی» در اینجا از نظر ما این است که این گروه از دیلمیان به رغم وجود شرایط اقتصادی واجتماعی لازم برای فراروئیدن جامعه ی تحت قلمروشان به گامی فراتر از شبان پیشگی، بنا به خصلت همیشه ی شبان پیشگان تاریخ، از توسعه ی کشاورزی و تولید خوراک در جلگه ی گیلان و همچنین در دره های مستعدِ قلمروشان سخت بیمناک بودند و در نتیجه در پهنه های تحت حاکمیت خود به نحو آشکاری توسعه ی کشاورزی را به تاخیر انداختند.
اکنون با توضیح بالا می توانیم به بحث اصلی بازگردیم و ببینیم چرا و بر اساس کدام سند تاریخی نقش دیلمیان را در تاریخ گیلان منفی ارزیابی می کنیم.
هر چند می دانیم که قبایل کوه نشین و شبان پیشه ی دیلمی در ارتش امپراتوری های ایرانی نقش مهمی در جنگ ها داشتند لیکن محدوده ی امروزی گیلان به ویژه ناحیه ی جلگه ای آن بنا به اسنادی که موجود است هیچگاه به تصرف دولت مرکزی ایران در پیش از اسلام و حتا زمانی که هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، امپراتوری های گسترده ی جهانی تشکیل داده بودند در نیامد. به عنوان مثال بنا به نوشته ی «دینوری» مورخ قرن سوم هجری، سرزمین دیلم حتا در زمان خسرو پرویز(۵۹۰-۶۲۸م ) یعنی یکی از قدرتمندترین پادشاهان ساسانی در آستانه ی ظهور اسلام نیز جایگاه شورشیان بر علیه حکومت ساسانی بود و به گفته ی او این سرزمین نه فقط در خارج از مرزهای امپراتوری گسترده ی ساسانیان قرارداشت بلکه پایگاهی بر ضد حکومت خسرو پرویز به حساب می آمد. دینوری در کتاب «اخبار الطوال» که از قدیم ترین نوشته های تاریخی بوده و به تحقیق قبل از سال ۲۸۰ هجری نوشته شده می نویسد که خسروپرویز برای مقابله با فراریان و شورشیان بر علیه حکومتش در سرزمین دیلم:« شاپور پسر ابرکان را با ده هزار سوار گسیل داشت و دستور داد در قزوین بماند و آنجا پادگانی بوجود آورد و از آمدن اشخاص دیلم به کشور جلوگیری کند»(دینوری ۱۳۸۱ص۱۳۵ تاکید از ماست). این پادگان همان قلعه ای است که مسعودی در ذکر خلافت المطیع الله در سال۳۳۴هجری در کتاب «مروج الذهب» در شرح شورش اسفاربن شیرویه گیلی می نویسد که ایرانیان (منظور پادشاهان ساسانی) از دوره ساسانیان آن را ساخته بودند:«… اسفار بن شیرویه آهنگ آنها]مردم قزوین[ کرد و از مردم آنجا بسیار کس بکشت و قلعه ای را که میان قزوین بود و کشوین نام داشت بتصرف آورد. این قلعه از قدیم بپا بود و مردان فراوان آنجا مقیم داشتند زیرا دیلم و گیل از ایام پیش به دینی نگرویده و شریعتی را نپذیرفته بودند و چون اسلام بیامد و خدا آن ولایت]قزوین[ را بر مسلمانان بگشود، قزوین و دیگر شهرهای پیرامون دیلم و گیلان،«دربند» ]قلعه و پادگان[ شد و داوطلبان و جنگاوران آهنگ آنجا کردند و مقیم شدند و جنگ انداختند و آنجا پایگاه کردند»(مسعودی۱۳۷۰ج۲ص۷۴۳).
در کتاب الخراج که در نیمه ی نخست قرن چهارم هجری نوشته شده ، قدامه بن جعفرنیز به قلعه ی فارسیان(ساسانی) در قزوین که او آن را «مرز ضعیف» معنی می کند اشاره دارد:« قلعه قزوین به زبان فارسی کشوین خوانده شده است که معنای آن مرز ضعیف است و میان آن و دیلم کوهی واقع است و پیوسته فارسیان[ساسانیان] در آنجا تیر انداز وجنگجو دارند و بدانجا رفت و آمد می کنند ودر مقابلِ دیلمیها به دفاع می پردازند»(قدامه بن جعفر۱۳۷۰ص۱۸۱).
بنابراین در پیش از آمدن مسلمانان نیز دیلمیان در بخش جنوبی قلمرو خود یعنی مهمترین محوری که دسترسی به دره ی سفیدرود و گیلان مرکزی و غربی برای رفت و آمد با دنیای پیرامون و متمدن میسر بود، توسط دیلمیان بسته شده بود و در این محور ساسانیان به قول دینوری برای نفوذ دشمنانی چون دیلمیان به کشور خود، قلعه ای در مرز مشترک بنا کرده بودند تا دیلمیان به کشورشان حمله و هجوم نداشته باشند. دینوری و دیگران در واقع به گونه ای سخن می گویند که گویی سرزمین دیلمیان در زمان ساسانیان به طور کلی در خارج از قلمرو ایران واقع شده بود و دشمن محسوب می شدند و در واقع نیز چنین بود.
اما دیلمیان از محور مهم دیگر یعنی از شرق نیز مسیر و راه رفت و آمد را به ویژه با تمدن همسایه یعنی منطقه ی همزاد آن نیز بسته بودند. مسعودی چند جا به این نکته اشاره می کند که مرز سرزمین گیل ودیلم در بخش شرقی آن در زمان ساسانیان در چالوس قرار داشت. او می نویسد که در زمان ساسانیان که از آنها با نام « شاهان فارس» نام می برد، شاهان ساسانی در چالوس قلعه ای ساخته شده بودند تا با دیلمیان مقابله کنند:«در شهر چالوس قلعه ای بلند و بنایی بزرگ بود که شاهان فارس بنیان کرده بودند تا مردانی که در مقابل دیلمیان پادگانی[سرباز] بودند، در آنجا اقامت گیرند»( مسعودی همان ،ص۷۴۱).
بدین ترتیب دو محور اصلی تبادل تمدنی (محور دره ی سفید رود و محور ساحل شرقی)دست کم به دلیل ستیز و نزاعی که بین دیلمیان و ساسانیان یعنی دولت قدرتمند مرکزی ایران وجود داشت، حتا پیش از اسلام نیز بسته شده و در نتیجه قلمرو دیلمیان به صورت یک قرق درآمده بود.
کالسینکف پژوهشگر روسی در کتاب پر ارزش خود« ایران در آستانه ی سقوط ساسانیان» نیز ضمن ارائه ی نقشه ای از مرزهای امپراتوری ساسانیان در میانه ی قرن ششم میلادی یعنی در زمان خسروانوشیروان( حکومت ۵۳۱ – ۵۷۹ میلادی) ، دقیقاً محدوده ای از رودخانه ی چالوس تا آستارا را از قلمرو امپراتوری ساسانیان بیرون قرار داده است. در حالیکه « پاتشخورگر» یا همان طبرستان یا مازندران امروزی را دقیقاً در شرق رودخانه ی چالوس در داخل محدوده ی امپراتوری ساسانی قرار می دهد.(نقشه ۱ ).
در دوره ی اسلامی نیز سپاهیان خلفای بنی امیه و بنی عباس هیچگاه نتوانستند از رودخانه ی چالوس در شرق سرزمین دیلمیان و از کوه های البرز و تالش در جنوب و غرب گیلان به داخل محدوده ی امروزی گیلان وارد شوند. در نتیجه باید تاکید کرد که به طور کلی محدوده ی امروزی گیلان به ویژه سرزمین گیل ودیلم(از چالوس تا سفیدرود)از اوایل قرون نخستین اسلامی و حتا پیش از آن در زمان ساسانیان تا اوایل قرن چهارم، ناحیه ای کاملاً مستقل از حکومت های مستقر در فلات مرکزی ایران باقی مانده بود.
ما می دانیم که قلمرو دیلمیان از رودخانه ی چالوس تا سفیدرود اعم از کوه و جلگه ی ساحلی تا سال های اواخر قرن سوم یعنی زمانی که علویان زیدی ناصری در گیلان شرقی نفوذ یافته و اقتدار دیلمیان را دست کم در نواحی جلگه ای به چالش گرفته و سپس به کلی از بین بردند، این سرزمین گسترده همچنان تحت حاکمیت بی چون و چرای قبایل دیلمی قرار داشت.
به ویژه دیلمیان در حدود سه قرن نخستین اسلامی به زیرکی با بهانه قراردادن مبارزه با اعرابِ دشمن و تحریک حس وطن دوستی و بیگانه ستیزی و دشمن سازی مصنوعی که آن را به صورتی ماهرانه هم در استراتژی و هم در تاکتیک خود لحاظ کرده بودند و در نتیجه با اعمال یک حکومت نظامی – امنیتی با فرهنگ قبیله ای توانستند در این مدت طولانی ساکنان محدوده ی بزرگی از رودخانه ی چالوس تا سفیدرود را هم در کوهستان و هم در جلگه به گروگان خود گرفته و با پیروی از پست ترین منافع خود(یعنی پاسداری از چادر و چراگاه)، ضمن دور نگهداشتن ساکنان این ناحیه از تحولات تمدنی فلات مرکزی ایران و به ویژه در این زمان طبرستان، هر گونه تحول در زمینه ی کشاورزی و تمدن حضری را در جلگه ی این قلمرو بزرگ به تعویق بیندازند.
اگر بخواهیم دقیق تر بحث کنیم باید گفت که در دوره ی صد ساله آخر سلسله ی ساسانیان که دولت ساسانی با توجه به عوامل گوناگون، تزلزل بسیار نشان داد و تغییرات پی در پی در ساخت قدرت، نشانه های فروپاشی این حکومت چهارصد ساله را به وضوح نمایان کرد، قلمرو دیلمیان و گروه هایی که در این ناحیه سوابق نظامی گری شان در حکومت های ساسانی و پیش از آن زبانزد همگان بود، به اتکای پشتیبانی ویژه و خاص جنگل های انبوه حاشیه ی بخش کوهستانی این منطقه به مهمترین نیروی گریز از مرکز تبدیل شدند. زندگی در چادر و چراگاه و خانه به دوشی نیز به این مقاومت در حاشیه ی جنگل مزیت بزرگی برای مقاومت اعطاء می کرد. خانه به دوشی کمک می کرد تا حتا در زمان شکست نیز هیچ مایملکی به هنگام فرار به درون جنگل برای دشمنان خود در محل سکونتشان باقی نگذارند و این خود نیز انگیزه ی جنگ با آنان را تضعیف می کرد . زندگی در حاشیه ی جنگل های انبوه هیرکانی نیز مزیت فرار به درون این مخفیگاه مناسب را به هنگام خطر، میسر می کرد.
فروپاشی دولت ساسانی به دست اعراب مسلمان به این نیروی سرکش و فاقد پیشینه ی تمدن حضری هم فرصت بیشتری داد و هم به آن مشروعیت دفاع از سرزمین در مقابل بیگانگان اعطاء کرد و آنان از این مشروعیت برای تحکیم اقتدار نظام قبیله ای و نظامی گری خود به خوبی و با مهارتی مثال زدنی استفاده کردند.
دیلیمان اکنون همانند دوره ی قبل و حتا بیشتر با قدرت حیرت انگیزی توانستند نه فقط دیوار نظامی – امنیتی غیر قابل گذری از چالوس در شرقی ترین قلمرو خود و همچنین جنوب به داخل سرزمین گیل و دیلم برای قدرت های خارج از آن پدید آورند بلکه موفق شدند سلطه ی همه جانبه ی خود را بر نواحی جلگه ای این محدوده که «گیل» نامیده می شد نیز بیش از پیش اعمال کنند. در پرتو این کوشش دیلمیان بود که سرزمین « گیل و دیلم»، ساخته و پرداخته شد. در نتیجه دیلمیان پس از فروپاشی ساسانیان در محدوده ای که از رودخانه ی چالوس تا سفیدرود(هم جلگه و هم کوهستان) را در بر می گرفت و جغرافی نویسان ایرانی و عرب آن را «دیلم خاصه» می گفتند، برای بیش از سه قرن متوالی نیروی بی چون و چرای قدرت محسوب می شدند و با اقتدار در آن حکمروایی می کردند.
از این رو سلطه ی نظامیان رزم دیده ی دیلمی(که نظامی گری را در ارتش های امپراتوری های ایرانی از هخامنشیان تا ساسانی به خوبی آموخته بودند) و خصیصه ی چابکی بدن که ناشی از زندگی شبانی بود، با ساخت قدرت قبیله ای و معیشت دام داری شبانی و رمه گردانی سبب شد تا برای بیش از سه چهار قرن در ناحیه کوهستانی و جلگه ای از کوه های جنوب چالوس و رودبار الموت تا رودبارِ دره ی سفیدرود سلطه ی اقتدارگرایانه ی خود را تداوم بخشند و چنان که می دانیم آوازه گری این نظامیان قبیله ای در تمام قلمرو اسلامی آن زمان قلم های همه ی مورخان وجغرافی نویسان را به سوی خود جلب کرد.
هر چند به تاکید باید یاد آوری کنیم که این آوازه گری به باور ما چنان که بسیار در این زمینه سخن گفته اند چندان هم در جهت فرایند تمدن سازی سرزمین گیلان به ویژه ناحیه ی جلگه ای آن که بستر اصلی فراروئیدن تمدن حضری محسوب می شد، میمون و مبارک نبوده است. به عبارت دیگر من سلطه ی نظامیان دیلمی با ساخت قبیله ای را برای بیش از سه چهار قرن(تا روی کار آمدن آل بویه) بر دروازه و مرزهای جنوبی و شرقی گیلان یعنی سلطه ی بی چون چرا بر محور چالوس – هوسم – سفیدرود یعنی گلوگاه ارتباطی شرق گیلان و همچنین دره ی سفیدرود (گلوگاه مرکز و غرب گیلان)که تنها محورهای اصلی ارتباطی شرق، مرکز و غرب گیلان با جهان بیرونی بود، سلطه ی یک قوم ستیزه جوی قبیله ای که از کشاورزی و یکجانشینی نفرت داشتند و در نتیجه با دشمن پنداری و دشمن سازی ماهرانه و امنیتی کردن فضای این پهنه، ضمن فراهم کردن اقتدار مستبدانه ی ایلیِ خود به طریقی سهل و آسان بر باشندگان اندک جلگه و کوهستان ، دسترسی جلگه ی گیلان از شرق تا غرب آن را از تماس با جوامع یکجانشین و پیشرفته تر پیرامون خود نه فقط برای سال ها دور نگهداشته بودند بلکه خود نیز با تشکیلات اقتصادی و اجتماعی عقب مانده ی خود هیچگونه زمینه ای برای تحول در این قلمرو عرضه نمی کردند. بدین ترتیب نه فقط نقش مثبتی در تاریخ این ناحیه ایفاء نکردند بلکه معتقدم این قوم با ساخت قدرت قبیله ای و با نظامی گری و ستیزه جویی خود در روند یکجانشینی و اشتغال به کشاورزی و تولید خوراک در جلگه ی گیلان و به طریق اولی تمدن حضَری در آن مانعی جدی ایجاد کرده بودند و در نتیجه به باور من یکی از دلایل تاخیر توسعه ی کشاورزی و یکجانشینی و البته شهر نشینی و نفوذِ فرهنگ و تعلیم و تربیت در جلگه ی گیلان، همین اقدامات طولانی ستیزه جویانه با ساختار قبیله ای و نظامی گری دیلمیان بوده است که میانه ای با سنت کشاورزی و یکجانشینی نداشتند و چنان که می دانیم تنها در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری به ناگزیر در مقابل جنبش علویان زیدی که با وجود ماهیت روستایی این جنبش دارای رهبران شهری بود به اکراه و اجبار تن به تسلیم جلگه ی شرق گیلان در نواحی هوسم – چالوس دادند و زیدیان از این نظر نقشی بسیار مترقی تر در شرق گیلان بازی کردند و برای اولین بار تا جایی که نگارنده می داند، پس از ایجاد یک مرکز شهری کوچک در هوسم، تعلیم و تربیت، سواد و آموزش و خط یعنی ابزار اولیه ی پویش فرهنگی را در ناحیه ی هوسم و شرق گیلان به طور سیستماتیک گسترش دادند. تا آن روز دیلمیان با ساخت قبیله ای و معیشت دام داری، مانع چنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 