پاورپوینت کامل عرفان‌ یعنی‌ قبول‌ دوئالیسم‌ عقل‌ کلی‌ و عقل‌ جزئی‌ ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عرفان‌ یعنی‌ قبول‌ دوئالیسم‌ عقل‌ کلی‌ و عقل‌ جزئی‌ ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفان‌ یعنی‌ قبول‌ دوئالیسم‌ عقل‌ کلی‌ و عقل‌ جزئی‌ ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفان‌ یعنی‌ قبول‌ دوئالیسم‌ عقل‌ کلی‌ و عقل‌ جزئی‌ ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

امروزه‌ یکی‌ از تأسف‌بارترین‌ گرایشهای‌ غالب‌ در بعضی‌ از مناطق‌ خاص‌ جهان‌ اسلام‌، اقتباس‌ بعضی‌ مکاتب‌ و اندیشه‌های‌ احیاناً مُد شده‌ در غرب‌، و چسباندن‌ پسوند «اسلامی‌» به‌ آنهاست‌. چنین‌ است‌ که‌ ما شاهد اصلاحاتی‌ همچون‌ «دموکراسی‌ اسلامی‌»، «سوسیالیسم‌ اسلامی‌» یا «راسیونالیسم‌ اسلامی‌» و غیره‌ هستیم‌. این‌ گرایشها سعی‌ می‌کنند با مدرن‌ نشان‌ دادن‌ و به‌ روز کردن‌ اسلام‌، آن‌ را قابل‌ پذیرش‌ سازند و بدین‌ طریق‌ با تقلیل‌ و فروکاستن‌ اسلام‌ از یک‌ مجموعه‌ی‌ تام‌ اصول‌ و مبانی‌ و از یک‌ جهان‌بینی‌ کامل‌، به‌ صفتی‌ که‌ اسمی‌ را توصیف‌ می‌کند، آن‌ را تحریف‌ می‌کنند. به‌ طوری‌ که‌ این‌ کاربرد معنا و مفادی‌ کاملاً متفاوت‌ با آنچه‌ در چارچوب‌ فکری‌ تمدن‌ غربی زاینده‌ی‌ این‌ اصطلاحات‌ از آنها اراده‌ می‌شود، پیدا می‌کند.

گرایشهای‌ مدروز (۱)

امروزه‌ یکی‌ از تأسف‌بارترین‌ گرایشهای‌ غالب‌ در بعضی‌ از مناطق‌ خاص‌ جهان‌ اسلام‌، اقتباس‌ بعضی‌ مکاتب‌ و اندیشه‌های‌ احیاناً مُد شده‌ در غرب‌، و چسباندن‌ پسوند «اسلامی‌» به‌ آنهاست‌. چنین‌ است‌ که‌ ما شاهد اصلاحاتی‌ همچون‌ «دموکراسی‌ اسلامی‌»، «سوسیالیسم‌ اسلامی‌» یا «راسیونالیسم‌ اسلامی‌» و غیره‌ هستیم‌. این‌ گرایشها سعی‌ می‌کنند با مدرن‌ نشان‌ دادن‌ و به‌ روز کردن‌ اسلام‌، آن‌ را قابل‌ پذیرش‌ سازند و بدین‌ طریق‌ با تقلیل‌ و فروکاستن‌ اسلام‌ از یک‌ مجموعه‌ی‌ تام‌ اصول‌ و مبانی‌ و از یک‌ جهان‌بینی‌ کامل‌، به‌ صفتی‌ که‌ اسمی‌ را توصیف‌ می‌کند، آن‌ را تحریف‌ می‌کنند. به‌ طوری‌ که‌ این‌ کاربرد معنا و مفادی‌ کاملاً متفاوت‌ با آنچه‌ در چارچوب‌ فکری‌ تمدن‌ غربی زاینده‌ی‌ این‌ اصطلاحات‌ از آنها اراده‌ می‌شود، پیدا می‌کند.

اسلام‌ در صورتی‌ که‌ ابعاد و اعماق‌ آن‌ تبیین‌ و تشریح‌ شود، می‌تواند در میان‌ غیر مسلمانان‌ بصیر و آگاه‌ و همچنین‌ در میان‌ خود جوانان‌ مسلمان‌ تحصیل‌ کرده‌ی‌ غرب‌ احترام‌ و حتی‌ هواداری‌ و تعلق‌ خاطر به‌ دست‌ آورد، نه‌ با ارائه‌ی‌ آن‌ به‌ مثابه‌ ترجمه‌ی‌ دیگری‌ از ایدئولوژیها و مکاتب‌ غربی‌ که‌ گهگاهی‌ امروزه‌ در غرب‌ مُد شده‌ است‌. از این‌ بالاتر، می‌توان‌ اسلام‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ جایگزین‌ و بدیل‌ روشن‌ و صریح‌ برای‌ مکاتب‌ مذکور مطرح‌ کرد که‌ می‌تواند برنامه‌ی‌ کاملی‌ برای‌ حیات‌ بشری‌ و حتی‌ کل‌ رفتارهای‌ انسان‌ در جهان‌ امروز ارائه‌ نماید.

دفاع‌ منفعلانه‌ از اسلام‌

با دفاع‌ از اسلام‌ بر بنیاد مجموعه‌ای‌ از توجیهات‌ دفاعی‌ منفعلانه‌ و ضعیف‌، و اینکه‌ هر چیز مُدی‌ را اسلامی‌ وانمود کنیم‌، نمی‌توانیم‌ اهل‌ فکر را متقاعد سازیم‌. به‌ علاوه‌ چنین‌ روشهایی‌ سبب‌ می‌شود که‌ اسلام‌ برای‌ مخاطبان‌ مطلع‌ به‌ صورت‌ یک‌ مکتب‌ غربی‌ درجه‌ دوم‌ به‌ نظر آید. مثلاً اگر اسلام‌ به‌ صورت‌ سوسیالیسم‌ یا راسیونالیسم‌ (اصالت‌ عقل‌) عرضه‌ شود، در این‌ صورت‌ انسان‌ نواندیش‌ غربی‌ که‌ بیرون‌ از حوزه‌ی‌ اسلام‌ زندگی‌ می‌کند، شکل‌ اصیل‌تر و خالص‌تری‌ از سوسیالیسم‌ یا عقلانیت‌ را در خود فلسفه‌ها و مکاتب‌ غربی‌ جستجو خواهد کرد، زیرا بر بدیل‌ اسلامی‌ آنها ترجیح‌ دارد.

خبط‌ نوگرایان‌ مسلمان‌

گروهی‌ از مسلمانان‌ نوگرا و مدرن‌ به‌ اسم‌ آنچه‌ به‌ زعم‌ آنها یک‌ اسلام‌ راسیونالیستی‌ ساده‌ است‌ و با جهان‌ مدرن‌ هماهنگی‌ و انطباق‌ دارد، می‌خواهند چهارده‌ قرن‌ تمدن‌ اسلامی‌ و میراث‌ اندیشه‌ی‌ عقلانی‌ آن‌ و همچنین‌ مکاتب‌ حکمی‌ و فلسفی‌ رشد یافته‌ در دامان‌ آن‌ را به‌ کناری‌ افکنند. گروه‌ اندکی‌ به‌ این‌ حقیقت‌ واقف‌اند که‌ شبهات‌ و مسائل‌ اصلی‌ مطرح‌ شده‌ از سوی‌ جهان‌ جدید در باب‌ دین‌ -از قبیل‌ چالشهای‌ مارکسیستی‌ یا داروینیستی‌ یا اگزیستانسیالیستی‌ دنیامدار- را نه‌ با تفسیر راسیونالیستی‌ ساده‌ از اسلام‌ در شکل‌ مکتب‌ سلفیه‌ و مانند آن‌، بلکه‌ با توسل‌ به‌ سرمایه‌ی‌ فلسفی‌ و متافیزیکی‌ عمیق‌ حکمت‌ سنتی‌ توسعه‌ یافته‌ در دامان‌ اسلام‌، می‌توان‌ پاسخ‌ داد. حکمتی‌ که‌ بخش‌ اعظم‌ آن‌ با تصوف‌ درهم‌ آمیخته‌ و در عین‌ منطقی‌ و عقلانی‌ بودنش‌، راسیونالیستی‌ صرف‌ نیست‌.

راسیونالیسم‌ غربی‌ چیست‌؟

اکنون‌ این‌ سؤال‌ مطرح‌ می‌شود که‌ راسیونالیسم‌ در زبان‌ غربی‌، دقیقاً به‌ چه‌ معناست‌؟ در اینجا باید میان‌ کاربرد طبیعی‌ و عرفی‌ عقل‌ جزئی‌ (

reason

) و منطق‌ با راسیونالیسم‌، که‌ از عقل‌ جزئی‌ به‌ عنوان‌ تنها وسیله‌ی‌ کسب‌ معرفت‌ و تنها معیار داوری‌ درباره‌ی‌ حقیقت‌ استفاده‌ می‌کند، تمایز قائل‌ شد. گاهی‌ عقلانیت‌ ارسطویی‌ را راسیونالیسم‌ دانسته‌اند، هر چند در فلسفه‌ی‌ ارسطو شهودهای‌ متافیزیکی‌ هست‌ که‌ نمی‌توان‌ آنها را به‌ نتایج‌ ساده‌ی‌ عقل‌ جزوی‌ انسان‌ برگردانید، اما راسیونالیسم‌ به‌ معنای‌ دقیق‌ کلمه‌، با فلسفه‌ی‌ جدید اروپایی‌ آغاز می‌شود، هر چند مواردی‌ از آن‌ در دوران‌ باستان‌ وجود داشته‌ است‌.

اگر راسیونالیسم‌ را کوششی‌ برای‌ بنای‌ نظامی‌ بسته‌، مشتمل‌ بر کل‌ واقعیت‌ و مبتنی‌ بر تعقل‌ انسانی‌ صرف‌ (

reason

) معنا کنیم‌، آغازگر آن‌ دکارت‌ است‌، چرا که‌ برای‌ دکارت‌ معیار نهایی‌ واقعیت‌ فی‌نفسه‌، نفس‌ انسانی‌ است‌ نه‌ عقل‌ الهی‌ یا وجود محض‌. دکارت‌ با جمله‌ی‌ «می‌اندیشم‌، پس‌ هستم‌» (۲) دانش‌ بشری‌ را در سطح‌ عقل‌ فردی‌ مقید ساخته‌، بدین‌ طریق‌ آن‌ را محدود ساخت‌. این‌ گرایش‌ با راسیونالیسم‌ قرنهای‌ هجدهم‌ و نوزدهم‌ میلادی‌ به‌ اوج‌ خود رسید، قبل‌ از اینکه‌ سنگینی‌ و گرانباری‌ نظام‌ راسیونالیستی‌، شکافهایی‌ را در دیواره‌ی‌ مستحکم‌ آن‌ ایجاد کند که‌ از آن‌ طریق‌، عناصری‌ غیر عقلانی‌ از زیر در آن‌ جریان‌ یابند.

منطق‌ خود جنبه‌ای‌ از حق‌ است‌

هنگام‌ تحقیق‌ در باب‌ نقش‌ عقل‌ جزئی‌ (

reason

) و استدلال‌ در اسلام‌، تمییز بین‌ راسیونالیسم‌ فوق‌الذکر با اعتبار و حرمت‌ علم‌ منطق‌ امری‌ اساسی‌ است‌. زیرا منطق‌ در حد خود، جنبه‌ای‌ از حق‌ است‌ و «الحق‌» نام‌ خداوند (اللّه‌) است‌. هوش‌ و خرد نیز هدیه‌ای‌ است‌ الهی‌ که‌ انسان‌ را به‌ اثبات‌ اصل‌ توحید و حقایق‌ اساسی‌ وحی‌ اسلامی‌ راهنمایی‌ می‌کند و منطق‌ در جهان‌بینی‌ اسلام‌ همانند نردبانی‌ کاربرد دارد که‌ آدمی‌ را از عالم‌ کثرت‌ به‌ عالم‌ الوهیت‌ برمی‌کشد.

راسیونالیسم‌ آن‌ گونه‌ که‌ در غرب‌ پدیدار شده‌، تکان‌ یافت‌، همانند حجابی‌ انسان‌ را از خداوند جدا کرد و نشان‌ از طغیان‌ انسان‌ علیه‌ ملکوت‌ و عالم‌ غیب‌ بود. در حالی‌ که‌ پیش‌ از آن‌ امیال‌ و گرایشهای‌ انسان‌ مسیحی‌ سنتی‌ عرب‌ – همانند مسلمین‌- بیش‌ از تفکر و آگاهیش‌، به‌ خداوند تقید داشت‌.

نتیجه‌ی‌ به‌ کارگیری‌ هوش‌، خرد و منطق‌ در اسلام‌ مسجد است‌ که‌ تناسب‌ و انتظامش‌، زمینه‌ساز تأمل‌ در باب‌ حضور الهی‌ است‌، اما دستاورد به‌ کارگیری‌ علم‌ غرب‌، که‌ بر پایه‌ی‌ راسیونالیسم‌ قرن‌ هفدهم‌ بنا شده‌، کارخانه‌ و آسمان‌ خراش‌ مدرن‌ است‌ که‌ گرچه‌ همانند مسجد، هندسه‌، تقارن‌ و تناسب‌ ویژه‌ دارد، ولی‌ ویژگی‌ عمده‌اش‌ فقدان‌ هرگونه‌ معنی‌ و دلالت‌ متعالی‌ است‌ و در واقع‌، نماد کردار نوعی‌ انسان‌ مدرن‌ است‌ که‌ برعلیه‌ خداوند طغیان‌ کرده‌ است‌. با ملاحظه‌ی‌ تفاوت‌ مابین‌ این‌ دو نحوه‌ی‌ بهره‌گیری‌ از منطق‌ آن‌ گونه‌ که‌ مابین‌ مسجد مسلمانان‌ سنتی‌ و آسمان‌ خراش‌ مدرن‌ دیده‌ می‌شود، می‌توان‌ تفاوت‌ بین‌ راسیونالیسم‌ را در غرب‌ با کاربرد تعقل‌ و منطق‌ در اسلام‌ نشان‌ داد.

تراژدی‌ انشقاق‌ عقل‌ جزوی‌ با وحی‌ (علم‌ با دین‌)

به‌ تحقیق‌ در جهان‌ مدرن‌ که‌ در آن‌ انشقاق‌ بین‌ عقل‌ جزوی‌ (

reason

) با وحی‌ یا علم‌ با دین‌ به‌ چنین‌ حد خطرناکی‌ رسیده‌، یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ خدماتی‌ که‌ اسلام‌ می‌تواند برای‌ چنین‌ عالمی‌ انجام‌ دهد، این‌ است‌ که‌ امکان‌ وحدت‌ مابین‌ عقل‌ جزوی‌ و وحی‌ را آن‌ گونه‌ که‌ در قرآن‌ است‌، نشان‌ دهد. سرچشمه‌ی‌ وحی‌ در اسلام‌، جبرئیل‌ امین‌ یا عقل‌ کل‌ (

Universal Intelect

) است‌. عقل‌ (یا عقل‌ کلی‌ در زبان‌ روایات‌) از نظر ریشه‌ی‌ لغوی‌، هم‌ به‌ معنای‌ امری‌ است‌ که‌ مطلق‌ (

Absolute

) را در محدوده‌ی‌ آفرینش‌، محدود یا مقید می‌سازد و هم‌ به‌ معنای‌ امری‌ است‌ که‌ انسان‌ را به‌ حقیقت‌ مطلق‌ و خدا ملتزم‌ می‌سازد. در نظرگاه‌ اسلام‌ این‌ دقیقاً عقل‌ است‌ که‌ آدمی‌ را در صراط‌ مستقیم‌ حفظ‌ و از گمراهی‌ بازمی‌دارد و درست‌ به‌ همین‌ دلیل‌، بسیاری‌ از آیات‌ قرآن‌، گمراهان‌ را کسانی‌ می‌داند که‌ نمی‌توانند عقلشان‌ را به‌ کار گیرند. مانند تعبیر قرآنی‌ لایعقلون‌ : (آنها نمی‌فهمند، یا در معنای‌ تحت‌اللفظی‌ آن‌ «آنها عقلشان‌ را به‌ کار نمی‌گیرند»). فعل‌ یعقلون‌ از ریشه‌ی‌ عَقَلَ مشتق‌ شده‌ است‌ که‌ با عَقْلْ هم‌ خانواده‌ است‌. در تعبیر لایفقهون‌ (و آنها نمی‌فهمند)، فعل‌ یفقهون‌ با ریشه‌ی‌ فقاهت‌ هم‌ خانواده‌ است‌ که‌ آن‌ نیز به‌ معنای‌ فهم‌ و دانش‌ است‌.

تفاوت‌ معرفت‌ (

Knowledge

) و عقل‌ جزئی‌ (

Reason

)

معرفت‌ (

Knowledge

) یا علم‌ در زبان‌ قرآن‌ و حدیث‌، به‌ معنای‌ دانشی‌ است‌ که‌ انسان‌ را از خدا و از حقایق‌ ابدی‌، عالم‌ آخرت‌ و بازگشت‌ به‌ خدا آگاه‌ می‌سازد. این‌ حقیقتی‌ انکارناپذیر است‌، هر چند بسیاری‌ از مدافعان‌ متجدد اسلام‌، علم‌ را بدون‌ حتی‌ یک‌ قید یا اصلاحی‌ در معنی‌ با علم‌ جدید معادل‌ می‌گیرند، گویی‌ می‌توان‌ بر اختلاف‌ عمیق‌ در انواع‌ معارف‌ مورد بحث‌، صرفاً با اطلاق‌ اصطلاح‌ واحدی‌ برای‌ دلالت‌ بر انواع‌ مختلف‌ علم‌ ] تجربی‌ [ فایق‌ آمد. بعضی‌ روایات‌، علم‌ را فقط‌ معرفت‌ به‌ جهان‌ آخرت‌ می‌دانند. عقل‌ ] کلی‌ [ ، یعنی‌ وسیله‌ای‌ که‌ از طریق‌ آن‌، این‌ نوع‌ از معرفت‌ کسب‌ شدنی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ مصدر وحی‌ بوده‌ و در عالم‌ صغیر به‌ آدمی‌ عطا شده‌ است‌ را نباید تنها با فکر (

Reason

) مترادف‌ و یکسان‌ دانست‌. عقل‌ هم‌ به‌ معنای‌

intellectus

یا

nous

است‌، و هم‌ به‌ معنای‌

Ratio

(یا

Reason

) است‌. (۳) عقل‌ هم‌ خورشیدی‌ آسمانی‌ است‌ که‌ در درون‌ انسان‌ می‌درخشد، و هم‌ انعکاس‌ این‌ خورشید بر صحیفه‌ی‌ ذهن‌ است‌ که‌

Reason

(عقل‌ جزئی‌) خوانده‌ می‌شود.

از صور انعکاس‌ یافته‌ بر ذهن‌ می‌توان‌ به‌ سرچشمه‌ی‌ آن‌ پی‌ برد، مشروط‌ به‌ اینکه‌ عقل‌ به‌ وسیله‌ی‌ شهوات‌ تیره‌ و تار نگشته‌، سالم‌، متعادل‌ و هماهنگ‌ باشد؛ همان‌ که‌ در تعبیرات‌ اسلامی‌ به‌ آن‌ «عقل‌ سلیم‌» می‌گویند. اما اگر عقل‌ به‌ وسیله‌ی‌ شهوات‌ و هواهای‌ نفسانی‌ تیره‌ و تار شود، به‌ صورت‌ حجابی‌ انسان‌ را در برابر خداوند محجوب‌ می‌کند و او را به‌ ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.