پاورپوینت کامل «چرخش استعاری»، یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «چرخش استعاری»، یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «چرخش استعاری»، یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «چرخش استعاری»، یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

بنابراین «چرخش استعاری» آن چنان که توسط وایت و انکراسمیت صورت‌بندی شده است، به عنوان یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب است و تحلیل‌هایی بهتر و متناسب‌تر با عمل تاریخ می‌باید جای آن را بگیرند. چنین تحلیل‌هایی باید وجوه استعاری و نظری را هم در پژوهش و هم در روایت به رسمیت بشناسند و از مفهومی از استعاره بهره گیرند که صادق یا کاذب بودنِ گزاره‌های استعاری را تعیین کند.

نقدی بر روایت‌گراییِ وایت و انکراسمیت (۳)؛
مترجم/ سیدرضا وسمه‌گر: بنابراین «چرخش استعاری» آن چنان که توسط وایت و انکراسمیت صورت‌بندی شده است، به عنوان یک فلسفه‌ی تاریخ نامناسب است و تحلیل‌هایی بهتر و متناسب‌تر با عمل تاریخ می‌باید جای آن را بگیرند. چنین تحلیل‌هایی باید وجوه استعاری و نظری را هم در پژوهش و هم در روایت به رسمیت بشناسند و از مفهومی از استعاره بهره گیرند که صادق یا کاذب بودنِ گزاره‌های استعاری را تعیین کند.

نتیجه‌گیری
من استدلال کرده‌ام که جریان سوبژکتیویستیِ موجود در فلسفه‌ی روایی استعاری می‌تواند از طریق وارونه‌ی دو شاخه‌ی پوزیتیویسمی که پیش‌تر معرفی کرده‌ام، توضیح داده شود: پوزیتیویسم امور واقع و پوزیتیویسم تبیین قانون فراگیر. از آن جا که هر دو شاخه‌ی پوزیتیویسم، فرآورده‌هایی از انگاره‌ی مسلط علوم طبیعی بودند، بنابراین روایت‌گرایی استعاری نیز خصایص بنیادین خود را مدیون وارونه‌ای از مدل علوم طبیعی قرن نوزدهمی است. بنابراین به یک معنا هنوز هم ارواح هیوم، کُنت و همپل عرصه‌ی فلسفه‌ی تاریخ را در تسخیر خود دارند البته اکنون در حالتی سلبی. همان گونه که استدلال کرده‌ام حمله بر هر دو سطح پوزیتیویسم کمک می‌کند تا خصایص اساسیِ روایت‌گرایی استعاری و به ویژه جریان آن به سوی خیال‌گرایی و موازی‌انگاری تاریخ و ادبیات توضیح داده شود. اگرچه روایت‌گرایی استعاری مطمئناً شایسته قدردانی برای کشف (یا بازکشف) این واقعیت است که مورخان متن تولید می‌کنند و اینکه بنابراین تاریخ واجد وجوه متنی[۸۱] است. اما این طرز تفکر به همان اندازه در یکسان‌انگاریِ بنیادین تاریخ با کیفیات متنی‌اش برخطاست (اگرچه اندیشه‌ی وایت در این موضوع با توجه به نقدی که بر متنی‌انگاری[۸۲] فوکو و دریدا انجام داده، به نحو کامل منسجم نیست). آن یکسان‌انگاری برخطاست چرا که یک واقعیت پیش پا افتاده اما بنیادین وجود دارد مبنی بر این که تاریخ، برخلاف تمام ادبیات خیالی، همیشه در باب چیزی خارج از متن – یعنی گذشته‌ی واقعی – است. این کیفیت ارجاعیِ روایات تاریخی مبیّن این واقعیت است که چرا برساختن روایات درباره‌ی گذشته فعالیتی است همراه با لگام‌های تنظیم‌کننده‌ی رشته‌ای و بین‌الاذهانی[۸۳] زیرا شیوه‌هایی که ما از طریق آن‌ها توسط واژگان به چیزها ارجاع می‌دهیم، خود بین‌الاذهانی هستند. از این واقعیت که ارجاع، خودشاهد[۸۴] نیست، نمی‌توان به مثابه‌ی استدلالی علیه کیفیت ارجاعیِ زبان استفاده کرد چرا که ارجاع هرگز یک امر معیّن ساده نیست. چنان چه این استدلال مورد بهره‌برداری قرار گیرد، طرف مقابل هم می‌تواند علیه ارجاع گزاره‌های انفرادی- در تاریخ و همچنین در همه‌ی علوم تجربی – همین استدلال را مطرح کند (موضعی که حتّی وایت و انکراسمیت نیز از آن حمایت نخواهند کرد).
همین مسئله در باب مفهوم حقیقت هم صادق است چون این ایده که حقیقت گزاره‌های انفرادی در تعارض با حقیقت یک روایت – خودشاهد و فراسوی مناظره و بحث است، یعنی همان گونه که نظریه‌های تصویریِ معرفت ادّعا می‌کنند، نمی‌تواند پذیرفته شود. در هر دو سطح، بنیان صدق و کذب به توافق‌های خطاپذیر و بین‌الاذهانی وابسته است؛ بنابراین تفاوت میان گزاره‌های انفرادی و روایات کامل، تفاوت در سطح است و نه در نوع. اما همان گونه که پیش از این نیز بیان شد، حقیقت بالذاته، برخلاف آن چه وایت و انکراسمیت بنابر نظریه‌ی تصویری معرفت‌شان فکر می‌کنند – نه یک معیار بسیار هیجان‌انگیز شناخت‌شناسانه بلکه ارزشی سازنده برای فعالیت شناختی به معنای دقیق کلمه است. این امر پیامد این واقعیت است که چون ثابت شده که اپیستمه آرمانی کاذب است پس تمایز آن با ظنّ از میان می‌رود و نظریه‌های خطاپذیرانه‌ی حقیقت جای بنیان‌مندانگاری و نظریه‌های تصویریِ حقیقت را می‌گیرد. این بدان معناست که از زمان انتشار «منطق اکتشاف علمی»[۸۵] پوپر در سال ۱۹۳۴ شناخت‌شناسی علاقه‌اش را از معیارهای مستقیمِ حقیقت به معیاری برای برآورد کیفیت نسبی ادّعاهای مطرح شده در باب حقیقت مشهور به ادّعاهای معرفتی (در فورم نظریه‌ها، برنامه‌های پژوهشی، پارادایم‌ها یا روایت‌ها) تغییر داده است. با توجه به این هدف، شناخت‌شناسی معیارهای تعقیب حقیقت[۸۶] – بنا به قول شایسته‌ی کارول- را توسعه بخشیده است – معیارهایی همچون دامنه، نیروی تبیینی، جامعیت و غیره – معیارهایی که به هنگام ارزیابی ادّعاهای معرفتیِ رقیب، ما به واقع از آنها بهره می‌گیریم. صادق بودن یعنی چیزی نسبتاً پیش‌پاافتاده همچون «مطابق بودن با واقعیت‌های شناخته شده و (هنوز) ابطال نشده» اما حقیقت در این معنا صرفاً یک شرط ضروری و نه کافی برای کیفیت شناختی است. این امر هم در باب گزاره‌های انفرادی و همچنین روایات و تئوری‌های کامل صادق است.
از هم جدا ساختن کارکرد ارجاعی و توصیفی از کارکرد استعاری و منظری نه در سطح گزاره‌های توصیفیِ انفرادی ممکن است و نه در سطح سازمان روایی این گزاره‌ها چرا که تمام بازنمایی‌های زبان‌شناختی از واقعیت در عین حال منظری به واقعیت نیز ایجاد می‌کنند، حال چه به عنوان منظر شناخته شوند یا نشوند. این دو گزاره‌ی توصیفیِ مجرد را در نظر بگیرید: «در سال ۱۹۹۷ مبارزین آزادی‌بخش زییر موفق شدند تا به دیکتاتوری فاسد موبوتو خاتمه دهند.» و «در سال ۱۹۹۷ شورشیان در زییر موفق به سرنگونی دولت مشروع رییس جمهور موبوتو شدند.» هر دو گزاره واجد منظرهایی به موضوع هستند درست همان گونه که روایات کامل چنین هستند. در هیچ کدام از دو سطح مسئله، مسئله‌ی حضور یا غیبت (یا این یا آن) یک منظر نیست – نگریستن از ناکجا در هیچ کدام از دو سطح ممکن نیست. وایت و انکراسمیت هر دو به نظر می‌رسد بر آنند که منظرها در سطح گزاره‌های مجردِ توصیفی، غیرقابل‌احتجاج هستند اما در مورد سطح روایتِ مجموع عکس آن صادق است. استدلال آن‌ها مبنی بر این که مفهوم حقیقت تنها در گزاره‌های توصیفیِ انفرادی قابل اِعمال است مستقیماً از همین مفروض ناشی می‌شود. اما آن‌ها هیچ استدلالی ارائه نمی‌دهند که چرا ما باید از این طرح اکنون شناخته‌شده‌ی یا این یا آن تبعیت کنیم. بار دیگر مشخص است که اگر تفاوتی میان گزاره‌ها و روایات در این باب باشد، این تفاوت‌ها در سطح هستند و نه در نوع.
پیچیدگی مفهوم حقیقت در مورد روایات (یا نظریه‌های علمی) نباید به سان استدلالی علیه آن مورد بهره‌برداری قرار گیرد چرا که تا وقتی مفروض‌مان آن باشد که روایات تاریخی به یک گذشته‌ی واقعی ارجاع می‌یابند و بنابراین معرفتی در باب گذشته را نمایندگی می‌کنند، این روایات تاریخی ادّعاهای حقیقت‌بنیانی تأسیس می‌کنند که می‌باید به وسیله فلسفه‌ی تاریخ توضیح داده شوند نه آن که نابود شوند. این که این ادّعاها در عمل چگونه توجیه می‌شوند، بحث دیگری است که نیازی به درگیر شدن با آن نیست زیرا معنای حقیقت و بنیان حقیقت مسایل متمایزی هستند. این امر چه در باب گزاره‌های انفرادی و چه درباره‌ی روایات، صادق است.
اهمیت شخصیت بین‌الاذهانیِ قواعد «تصنیف تاریخ‌«[۸۷] در تعارض‌اش با «تصنیف ادبیات‌«[۸۸] فوق‌العاده مهم است چرا که این امر خصیصه‌ی تمایزبخش تاریخ به مثابه‌ی یک رشته‌ی تجربی است. مورخان، برخلاف نویسندگان ادبیات خیالی، با یک ابژه (موضوع شناخت) و با تعاریفی از آن ابژه که موضوع موشکافی و بحث عمومی هستند، سروکار دارد. و این است آن شاهدی که مورخان برای پشتیبانی از استدلال‌های‌شان از آن بهره ‌می‌برند. به عنوان پیامدی از شخصیت عمومی تاریخ، روایات تاریخی بر خلاف همتایان خیالی‌شان تنها معرفی و بیان نمی‌شوند بلکه نیازمند پشتیبانی دائم تجربی و منطقی هستند. این خصایص را می‌توان در عادت کهن مورخان دید که برخلاف همه‌ی نویسندگان خیالی، یکدیگر را از نظر عدم صحت تجربی و مفهومیِ داستان‌های‌شان به مثابه‌ی یک کلّ مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند و نه فقط از لحاظ محتوای رواییِ گزاره‌های انفرادی‌شان. برای نمونه در مباحثه‌ی اخیر در باب کتاب «جلادان خودخواسته‌ی هیتلر»[۸۹] اثر گلدهاگن[۹۰]، مسئله صحت منظر اختیار شده در روایت است و نه صرفاً حقیقت گزاره‌های انفرادی.
این شخصیت قاعده‌محور[۹۱] تاریخ است که آن را به کاری بین‌الاذهانی مبدّل می‌سازد، همان گونه که روایت‌گرای پیشین، لیونل گاسمن[۹۲] تأکید کرده است: «مورخان ظاهراً معتقدند که شیوه‌هایی برای راستی‌آزمایی و معیارهایی برای قضاوت در باب فرضیه‌ها و رو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.