پاورپوینت کامل تاثیر تصوف بر ایلخانان مغول ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاثیر تصوف بر ایلخانان مغول ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاثیر تصوف بر ایلخانان مغول ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاثیر تصوف بر ایلخانان مغول ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

یکی از دوران‌های حساس تاریخ ایران را می‌توان دوران حکومت چنگیزخانیان در این سرزمین کهن دانست، چه در این دوران مخوف سایه مرگ و تباهی بر آسمان ایران و ایرانی سایه افکنده بود. اما این خسران و تباهی به معاضدت صاحبان فرهنگ و میراث داران عرفان و تصوف این سرزمین بعد از مدت کوتاهی به آبادانی و فرهنگ‌پروری انجامید. در این دوران حساس که شمشیر سلحشوران کار از پیش نبرد ،‌حربه فرهنگ و تمدن کارگر افتاد تا جایی که مغولان مشرف به دین اسلام شده در ترویج آن کوشیدند.

یکی از دوران‌های حساس تاریخ ایران را می‌توان دوران حکومت چنگیزخانیان در این سرزمین کهن دانست، چه در این دوران مخوف سایه مرگ و تباهی بر آسمان ایران و ایرانی سایه افکنده بود. اما این خسران و تباهی به معاضدت صاحبان فرهنگ و میراث داران عرفان و تصوف این سرزمین بعد از مدت کوتاهی به آبادانی و فرهنگ‌پروری انجامید. در این دوران حساس که شمشیر سلحشوران کار از پیش نبرد ،‌حربه فرهنگ و تمدن کارگر افتاد تا جایی که مغولان مشرف به دین اسلام شده در ترویج آن کوشیدند. در این میان عرفان و تصوف جایگاهی بس ویژه دارد چه می‌بینیم ایلخانان چنان توجه و تمایلی به متصوفه نشان می‌دادند که دخالت ایشان را حتی در امور سیاسی می‌پذیرفتند. اما علل گرایش مغول به تصوف را می‌توان در سه عامل عمده سیاسی ـ اجتماعی، وجود وزرای دانشمند ایرانی که تمایل به اهل تصوف و عرفان داشته‌اند و اعتقادات خاص مغولی بررسی نمود که البته بیشتر توجه این نوشتار به قسمت سوم از این عوامل یعنی اعتقادات خاص مغولی است، زیرا پیشینه اعتقادی اقوام مغول و نیز ادیانی که در حوزه جغرافیایی ایشان رواج داشته به گونه‌ای با ریاضت پیشگی و توجه به مابعدالطبیعه ارتباط تنگاتنگی داشته است.

مقدمه

یکی از دوران‌های حساس تاریخ ایران را می‌توان دوران حکومت چنگیزخانیان در این سرزمین کهن دانست، چه در این دوران مخوف سایه مرگ و تباهی بر آسمان ایران و ایرانی سایه افکنده بود؛ توصیف این قتل و غارت از زبان تاریخ جهانگشای اینگونه است :«…هر شهری و هر دیهی را چند نوبت کُشش و غارت کردند و سالها آن تشویش برداشت و هنوز تا رستخیز اگر توالد و تناسل باشد غلبه مردم به عشر آنچه بوده است نخواهد رسید و آن اخبار از آثار اطلال و دمن توان شناخت که روزگار عمل خود بر ایوان‌ها چگونه نگاشته است »۱. اما این ترکتازی‌ها دیری نپایید و مردان علم و اندیشه ایرانی و فرزندان خلف این سرزمین علَم مبارزه بر افراشتند آن هم نه از نوع شمشیر بلکه با فرهنگ و تدبیر به جنگ مغول و فرهنگ مغولی شتافتند و البته چه زیرکانه و هوشمندانه توانستند مقابله و پایمردی نمایند و در این رهگذر به همت مردانه خویش ویرانی‌ها را مبدل به آبادانی و خشونت‌ها را تبدیل به عطوفت نمودند. یکی از این جلوه‌گاه‌های فرهنگ ایرانی که می‌توان گفت تاثیرات مهمی در ایلخانان گذارده و حتی باعث گردیده که تشرف به اسلام یابند «تصوف» است.

عوامل سیاسی ـ اجتماعی

جامعه قرن هفتم ایران با ظهور مشایخ بزرگ تصوف و عرفان همراه بود که نه تنها اقبال عمومی را در گرایش به تصوف افزایش می‌داد بلکه نفوذ اقوال ایشان را نیز تا حد زیادی تعمیق می‌بخشید. ‌بزرگانی چون عطار(که به دست مغول به شهادت رسید)۲ ـ شیخ محمود شبستری ـ صفی الدین اردبیلی ـ شیخ محمد کججانی ـ سعدالدین حموی ـ صدرالدین حموی ـ نجم الدین زرکوب تبریزی(صاحب فتوت نامه) ـ مولوی ـ‌ سعدی ـ‌ شمس تبریزی ـ شیخ شهاب الدین عمر سهروردی(صاحب عوارف ‌المعارف) ـ همام تبریزی ـ‌ رکن الدین سجاسی ـ شیخ شهاب‌الدین محمود اهری ـ اوحد الدین کرمانی ـ‌ شیخ حسن بلغاری ـ نجم‌الدین کبری و… . آوازه این بزرگان سبب شد تا حضور طالبان از دور و نزدیک در مجالس ایشان به حد کمال برسد از این رو ایلخانان مغول که در فکر تصاحب حکومت و یا جانشینی بودند به انحاء گوناگون سعی در کسب اعتماد ، توجه و حمایت بزرگان اهل تصوف داشتند تا از این رهگذر مشروعیت و مقبولیتی برای حکومت خود ایجاد کنند.

باید اشاره کرد که تبریز در این دوران نقش اساسی ایفا می‌نمود؛‌ چه از حیث پایتخت بودن برای ایلخانان و چه از حیث رونق تصوف و وجود متصوفه و عارفان نامی در این سده. صمد موحد در این باره می‌نویسد: «تبریز از اوائل قرن ششم تا اواخر قرن هفتم از مراکز مهم تصوف محسوب می‌شد و از سنت‌های عرفانی ریشه‌داری برخوردار بود. آنجا کسانی بوده‌اند که نمونه آنها نادره‌ای چون شمس تبریزی است:«سفر کردیمی همی به هم… تا به تبریز…آنجا کسانی بوده‌اند که من کمترین ایشانم، که بحر مرا برون انداخته است، همچنان که خاشاک از دریا به گوشه‌ای افتد،‌چنینم، تا آنها چون باشند»»۳. از این رو ایلخانان در تبریز با خیل متصوفه و خانقاه‌ها و نیز مشایخ نامی که از اقصی نقاط برای درک محضر ایشان به تبریز می‌شتافتند و نیز اقبال قاطبه مردم بدیشان مواجه می‌شدند که این امر تمایل ناخودآگاه را ایجاد و کششی باطنی را ایجاب می‌کرد.

از این رو مغول علی‌الخصوص ایلخانان مسلمان از حیث سیاسی و اجتماعی گرایش به این سمت می‌یافتند تا با ابراز علاقه به تصوف و دیدار با بزرگان آن در جامعه ایرانی مقبولیت و مهم‌تر از همه مشروعیتی به دست آورند چنانچه غازان خان به دیدار شیخ زاهد گیلانی رفته پای وی را می‌بوسد و دخالت او را در امور سیاسی می‌پذیرد۴ و یا امیر چوپان به سبب احترامی که علاءالدوله سمنانی نزد ابوسعید دارد برای شفاعت نزد علاءالدوله می‌شتابد. این نفوذ به حدی بود که حتی قاضی بیضاوی برای دست یابی به شغل قضا در دربار ایلخان متوسل به شیخ محمد کججانی می‌گردد۵ تا به وسیله احترامی که شیخ نزد شمس الدین جوینی صاحب دیوان دارد این امر میسر گردد. فکر گرایش ایلخانان به تصوف در اجتماع آن روز ایران بسیار موثر افتاد و مقبولیتی برای مغولان به‌دست آورد چنانکه مشایخ زمانه« التفات امرا و حاکمان را با چراغ‌ها می‌طلبدند و مرده آن بودند»۶. دستکم نام دوتن را در تاریخ این دوره متذکر شده‌اند و نشان می‌دهدکه ایشان شاید بر اثر رواج تصوف و گویا به دلیل تغییر حالت روحی(البته به اذعان خود) از منسب دیوانی و حکومتی دست کشیده به تصوف و عرفان روی آورده‌اند. علاء الدوله سمنانی و سیدحمزه(ابوالحسن بن حسن بن محمد(امیر صدرالدین)) که البته علاءالدوله با تصوف بلندآوازه شد۷ و مرید و مرادی اختیار نمود ولی از نحوه زندگانی سیدحمزه اطلاع چندانی در دست نیست اما آن اندازه که حافظ حسین کربلایی می‌گوید بعد از کناره‌گیری از مسند دیوانی به تهذیب نفس و ارشاد خلق پرداخته است۸.

در همین راستا ایلخانان( البته با معاضدت وزرای دانشمند ایرانی) به ساخت خانقاه‌های متعدد اقدام نموده و موقوفاتی برای آنها مشخص می‌نمودند تا از عواید حاصل از آن بهره‌برند، از این‌رو «خانقاه‌هایی که از موقوفات دولتی بهره‌ای داشتند در مشروعیت بخشیدن به حکومت مغولان نقش بسزا ایفا می‌کردند که شیخ خانقاهی چون خانقاه اردبیل می‌توانست همچون تاییدی الهی برای سلطنت سلاطین باشد… از دوره احمد تکودار همواره موید داشتن سلطان به نظر و عنایت عارف و صوفی در سال‌های قبل از به حکومت رسیدن، از مواردی ضروری محسوب می‌شد»۹.

وزرای دانشمند ایرانی

وزرای دانشمند ایرانی در برهه‌های حساس حکومت مغول در ایران نه تنها با ذکاوت و دانش خویش ایشان را مجبور به آبادانی ویرانه‌ها نمودند و یا با عهده‌دار شدن مسؤلیتی دیوانی در مناطقی خاص، شخصاً ‌به عمران و آبادی کوشیده‌اند(چنانکه بغداد در عهد عطاملک جوینی اینگونه شد) تا اندکی آلام مردم رنج دیده تسکین و مرهمی بر دردهای بازماندگان از قتل و غارت باشد.

محسن کیانی می‌نویسد:« بدیهی است که گرایش خانان مغول به مسلک تصوف علاوه بر اقتضای زمان بیشتر به سبب تمایل وزرای ایرانی آنان بوده، زیرا وزرای عهد ایلخانی غالباً به آیین تصوف علاقه‌مند بودند و در بنیاد کانون‌های خانقاهی اقدام می‌کردند»۱۰.

خواجه نصیرالدین طوسی یکی از این بزرگمردان تاریخ ایران است که توانست با رأی و کاردانی خویش هلاکوخان مغول را به سمت و سوی معقول‌تر هدایت نماید و فکر عمران و آبادانی همراه با ساخت ابنیه علمی را عملی نماید. خواجه نصیرالدین علاوه بر امر وزرات تالیف و تدریس نیز می‌نمود و شاگردان بسیاری تربیت کرد که قطب‌الدین ‌شیرازی صاحب شرحی بر حکمت‌الاشراق از آن خیل‌اند. یکی از تالیفات خواجه اوصاف الاشراف است که در مقامات و حالات عرفا و سالکین تدوین شده و می‌رساند که وی نظری عمیق در این باره ‌داشته است و از آن رو که وی فیلسوفی ژرف اندیش بوده و در قلاع اسماعیلیه الهیات خاص ایشان را نیز آگاه بوده می‌توان استنباط نمود که عرفان و مبانی معرفتی را به غایت می‌شناخته و خود سالکی وارسته در این مقام بوده است که این امر توجه دادن سران مغول همه روزگار به عرفان و تصوف از سوی خواجه را معلوم می‌دارد. پس از وی خاندان جوینی نیز که خدمات فراوانی به ایران و ایرانی مبذول داشتند از حامیان بزرگ عرفان و تصوف بوده‌اند چنانکه شمس‌الدین محمد جوینی احترام فراوانی به عرفا و بزرگان تصوف علی‌الخصوص شیخ محمد کججانی(از عرفای نامدار تبریز از قریه کججان که سلسله اساتید وی به اخی فرج زنجانی می‌رسد) قائل بوده و برای دیدار وی به محضرش می‌شتافته است همچنین وی «در تبریز خانقاهی می‌سازد و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.