پاورپوینت کامل یادمان تلخ خاقانی از ری ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادمان تلخ خاقانی از ری ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادمان تلخ خاقانی از ری ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادمان تلخ خاقانی از ری ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
سخن ما درباره خانواده خاقانی بود و کسانی که او پیوندی نزدیک با آنان داشته است. یک تن دیگر که میسزد سخت کوتاه یادی از او برود، زیرا در زندگانی و سرنوشت خاقانی کارکردی باریک و بهرهای بسیار داشته است، افدرزاده [پسرعموی] او «وحیدالدین»، پورِ «کافالدین عمر عثمان»، است که خاقانی او را پدر مینوی و فرهنگی خویش میدانسته است. وحیدالدین هم مانند پدر، مردی بود فرهیخته و دانشآموخته. خاقانی او را بسیار گرامی میداشت و بیتهایی پُرشمار در ستایش او یا در سوگ او سروده است. در «تحفهالعراقین» هم به فراخی از او سخن گفته است. در آنجا باز نموده است که چگونه وحیدالدین به هنگام خُردی او را در آموختن یاری میرسانیده است
اشاره: دومین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره خاقانی با سخنرانی دکتر کزازی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این جلسه استاد در ادامه بحث جلسه نخست به زندگی خاقانی، آثار خاقانی، پیوند وی با شاعران همدوره خود پرداخت. نکته جانبی این بحث، سفر به ری یا تهران امروز است و گزارشی از آب و هوای بد ری که به به بیماری شاعر نازکطبع شروان انجامید. گویی هوای بد تهران سخن تازهای نیست و از دیرباز مردم این نواحی با آن دست به گریبان بودهاند و همین از لحاظ تاریخ هواشناسی یک منطقه حائز اهمیت بسیار است.
خویشان و وابستگان خاقانی
سخن ما درباره خانواده خاقانی بود و کسانی که او پیوندی نزدیک با آنان داشته است. یک تن دیگر که میسزد سخت کوتاه یادی از او برود، زیرا در زندگانی و سرنوشت خاقانی کارکردی باریک و بهرهای بسیار داشته است، افدرزاده [پسرعموی] او «وحیدالدین»، پورِ «کافالدین عمر عثمان»، است که خاقانی او را پدر مینوی و فرهنگی خویش میدانسته است. وحیدالدین هم مانند پدر، مردی بود فرهیخته و دانشآموخته. خاقانی او را بسیار گرامی میداشت و بیتهایی پُرشمار در ستایش او یا در سوگ او سروده است. در «تحفهالعراقین» هم به فراخی از او سخن گفته است. در آنجا باز نموده است که چگونه وحیدالدین به هنگام خُردی او را در آموختن یاری میرسانیده است:
من فایده جوی و او مفیدم
عم بوده مدرس، او مُعیدم
هنگامی که خبر اندوهبار درگذشت وحیدالدین را هنگامی که او در سفر بوده است، به خاقانی میدهند، چنین سروده است:
چون من خطر زدم به عراق از پی وحید
جان از بر وحید برآمد بدان خطر
آمد به گوش من خبر جان سپردنش
جانم ز راه گوش برون شد بدان خبر
به هر روی، از خویشان و وابستگان خاقانی درمیگذریم و به زمینهای دیگر در زندگانی او میپردازیم که همچنان زمینهای است که در پروردن خاقانی کارساز بوده است، سفرهای خاقانی.
سفرهای خاقانی و بازتابش در سرودهها
خاقانی سفرهایی چند داشته است. این سفرها در سرودهها و نوشتههای او بازتاب یافتهاند؛ چرا که سفرهایی بوده است هنگامهساز که بر خاقانی بسیار کارگر افتاده است. نخستین سفر وی سفری بوده است که به آهنگ دیدار از خانه کعبه آغاز میگیرد و به انجام میرسد. این سفر در میانه سالهای ۴۴۹ یا ۴۵۰ رخ داده است. سفری بوده است که خاقانی در آن در رنج و آزار افتاده است. هنگامی که در این سفر به ری میرسد، شهری که ما امروز آن را به نام تهران میشناسیم (چون با ری کهن درآمیخته و یکی شده است) چندی در آن میماند، اما برکامه خویش. هم رازیان با او بدانسان که میسزیده است، رفتار نکردهاند، هم چندی را در بستر بیماری و رنجوری میماند و میگذراند. از این روی همواره یادمانی تلخ از ری و رازیان داشته است و در سرودههای خود به نفرین و نکوهش از این دو یاد کرده است.
خواست خاقانی این بوده است که اگر بتواند به خراسان هم راهی بجوید؛ اما نمیتواند. در چندین سروده، از آرزوی رفتن به خراسان یاد کرده است. آرزویی که هرگز برآورده نمیشود. اندوهی دیگر که جان خاقانی را در این سفر میگزد، آن بوده است که او را که همچنان بیمار و رنجور و افتاده میآوردهاند تا به شروان بازگردد، شبی در بیابان، هنگامی که کاروان آسوده بوده است، ستوری که کتابها و نوشتههای خاقانی بر پشت آن نهاده شده بوده است، بند میگسلد و میگریزد. بامدادان هر چه میکوشند آن ستور را بیابند، راه به جایی نمیبرند. این دریغ بزرگ که او نوشتههای خود را از دست میدهد، همواره دل نازک خاقانی را میآزرده است.
بندچامههای بشکوه
دومین سفر خاقانی که به آهنگ دیدار از خانه کعبه آغاز میگیرد، در سال ۵۵۱، سفری بوده است که خاقانی در آن کامگار و بختیار میتواند به خواست و آماج خویش برسد و آن را به فرجام بیاورد؛ اما این سفر هم با رخدادهایی بزرگ همراه بوده است. یکی از این رخدادها خشمرفتگی خاقانی است که او را به بند و زندان درمیاندازد. جلالالدین اخستان شروانشاه با این سفر دمساز نبوده است. خاقانی بیدستوری او گام در راه مینهد. روزبانان او را در جایی در نزدیکی شروان مییابند و دربند میکشند و به فرمان شروانشاه چندی را در زندان میگذراند. آن بندچامههای بشکوه چون کوه را خاقانی در زندان سروده است. همانند این بیت:
صبحدم چون کِلّه بندد آه دودآسای من
چون شفق در خون نشیند چشم شبپالای من
خاقانی هنگامی که در بند بوده است با هر چاره و ترفند میکوشیده است که دل شروانشاه را بر خود نرم بگرداند و او را بر سر مِهر بیاورد. یکی از این تلاشها همان است که انگیزهای میشود در سرودن یکی از پُرآوازهترین و شگرفترین چامههای خاقانی، چامه ترسایی:
فلک کژ روتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهبآسا
سرانجام زنی گره از کار فروبسته خاقانی میگشاید. عصمتالدین خواهر شروانشاه نزد برادر پایمرد چامهسرای سترگ میشود. شروانشاه به پاس خواهر، خاقانی را از بند و زندان میرهاند. خاقانی چامهای بلند در ستایش عصمتالدین سروده است.
بیتی هست برخوانده به نظامی گنجوی. من برآنم که این بیت یکی از اندوهگنانهترین بیتهاست، در سخن پارسی. بیتی که در دریغ خاقانی سروده شده است. نظامی و خاقانی هم روزگار بودهاند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 