پاورپوینت کامل نگاهی و گذری بر فردوسی و شاهنامه ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی و گذری بر فردوسی و شاهنامه ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی و گذری بر فردوسی و شاهنامه ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی و گذری بر فردوسی و شاهنامه ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

در گذر زمان طولانی که بر مردم ایران و ایران زمین گذشته است، دانش، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، جشن‌ها و سوگ‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها هویت و شناسه‌ای به ایران و ایرانیان بخشیده که این هویت ایرانیان را از سایر ملل و اقوام متمایز می‌سازد.
این هویت چند هزار ساله همواره مورد تهاجم‌های فراوان قرار گرفته است. چند صباحی هم چون درختی تناور شاخه در برابر بیداد زمانه و طوفان روزگار خم نموده، پس از آرامش بعد از توفان دوباره قد برافراشته و ریشه در خاک استوارتر ساخته است.

در گذر زمان طولانی که بر مردم ایران و ایران زمین گذشته است، دانش، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، جشن‌ها و سوگ‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها هویت و شناسه‌ای به ایران و ایرانیان بخشیده که این هویت ایرانیان را از سایر ملل و اقوام متمایز می‌سازد.
این هویت چند هزار ساله همواره مورد تهاجم‌های فراوان قرار گرفته است. چند صباحی هم چون درختی تناور شاخه در برابر بیداد زمانه و طوفان روزگار خم نموده، پس از آرامش بعد از توفان دوباره قد برافراشته و ریشه در خاک استوارتر ساخته است. حملات پیش از فروپاشی سلسله ساسانیان همچون هجوم اسکندر مقدونی، رومیان، اقوام وحشی همسایه و سرانجام حملات اعراب و مهاجمین مغول و تاتار صرفاً جهت کشور گشایی نبوده است بلکه هدف نهایی و اصلی این تهاجمات غلبه فرهنگ قوم غالب و نابودی قوم مغلوب بوده است.
شاید هیچ حمله‌ای همانند حملات اعراب مؤثر نبوده و باعث فرو ریختن تمدن ایرانیان نشده باشد. درست است که پیروزی نهایی اعراب بر ایران زمین حدود یک قرن به طول انجامید، اما ایرانیان در زمینه فرهنگی هیچگاه شکست نخورده و مغلوب نگردیده‌اند. اصولاً اعراب برای ایرانیان هویت جداگانه و ممتاز از خویش قائل بودند. کلمه «عجم»، «عجمی» دلالت بر ایران و ایرانیان داشته و زمانی نیز آنان را «فرس» یا «اهل الفرس» می‌نامیدند. این استقلال هویتی ایرانیان که اعراب خود برای مردمان این سرزمین پهناور گمان می‌بردند، باعث آن شد که هویت ایرانیان پس از این حملات نظامی استوارتر و محکم‌تر گردد.نفوذ ایرانیان به زودی به آنجا کشید که حکومت سفاک امویان به دست ایرانیان سرنگون و حکومت و خلافت به عباسیان رسد. سرداران و سربازان ایرانی عملاً شریک در حکومت گردیدند. آثار تمدن ایرانیان و فرهنگ آنان و شیوه حکومت داری آنان در دربار خلافت عباسی جای می‌گیرد.
سخن گزافه نیست که گفته شود اگر اندیشه ورزان و خردمندان ایرانی نبودند، تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی شکوه و عظمت نمی‌یافت. از دوازده تفسیر مشهور و به نام شیعیان که تا قرن ۱۳ هجری تألیف گردید، ده تفسیر آن توسط ایرانیان بوده است و از ۱۴ تفسیر مشهور اصل سنت۶ تفسیر آن به خامه ایرانیان است. از همان زمان ظهور اسلام قرآن و قرائت آن مورد تأکید و توجه مسلمانان قرار می‌گیرد. از مشهورترین قرآء سبعه چهارتن از آنان ایرانی‌اند(عاصم، نافع، ابن کثیر و کسایی)۱ اینها گوشه‌ای خرد و کوچک از خدمات ایرانیان است که نوشته‌ها و کتب‌های متعدد و مفصل در این باب به رشته تحریر در آمده است.پس از گشودن سرزمین ایران توسط اعراب توده مردم به دین جدید گرویدند ولی همین توده مردم هیچ‌گاه زبان و فرهنگ و پیشینه تمدنی خویش را فراموش ننمودند. منطقه سیستان، قهستان، خراسان بزرگ، مازندران و گیلان(آذربایجان) از جمله مناطق این مرز و بوم بودند که زبان عربی نتوانست در آنجا نفوذ یابد. به شرح تاریخ سیستان، یعقوب لیث صفاری که از میان توده مردم برخاسته و از مردم سیستان بود حتی از فهمیدن زبان عربی ناتوان بود: «یعقوب فرا رسید و بعضی از خوارج که مانده بودند ایشان را بکشت و مال‌های ایشان برگرفت. و پس شعرا او را شعری گفتند به تازی:
قداکرم الله اهل المصر و البلد
بمُلکِ یعقوب ذی الافضال و العدد
چون این شعر برخواند، او عالم نبود در نیافت. محمدبن وصیف حاضر بود، دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار پارسی نبود، پس یعقوب گفت: چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟ محمدبن وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی ‌اندر عجم او گفت…۲»
زایش وپیشرفت فرهنگ و ادب و شعر فارسی به روزگار سامانیان گسترش فراوان یافت. کتاب‌ها از گوشه و کنار سرزمین پهناور ایران که از دست تطاول روزگار مصون مانده بودند جمع‌آوری گردید و در این کتاب خانه‌‌ها بزرگانی از ایران زمین همچون ابوعلی سینا به مطالعه و پژوهش پرداختند. متأسفانه این روزگار به درازا نکشید. ترکان غزنوی بر سرزمین خراسان و قسمت‌هایی دیگر از ایران حکومت یافتند. این شاهان به شدت متعصب و خود را خادم خلفای عباسی می‌دانستند.سلطان محمود غزنوی به گرفتن القاب همانند یمن الدوله، سیف الدوله، امین الدوله از خلفای عباسی دلخوش بود. فردوسی توسی هم زمان با زوال حکومت سامانیان زاده می‌شود. با توجه به شور و شوقی که در خراسان بزرگ به ویژه «توس» وجود داشت به یاری فرهیختگانی از بزرگان و بزرگ زادگان توس به سرودن شاهنامه می‌پردازد. هر چند شاعرانی هم چون «دقیقی» قبلاً اشعاری در این خصوص سروده بودند. فرزانه توس با آشنایی با روزگار حاکم و با شیفتگی به فرهنگ و تمدن باشکوه ایرانی خود از عظمت کار خویش آگاه بود، می‌دانست که چه هدیه گرانبهایی به تمدن و فرهنگ ایرانی می‌بخشد.
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
ولی فردوسی گمان نمی‌کرد که سلطان محمود پادشاه غزنوی و شعرا و بزرگان دربار قدردان او نگردند، در خیال او نمی‌گنجید که شاهنامه کتاب ضاله از نظر شاهان غزنوی و محدوده جغرافیایی حکمرانی غزنویان قرار می‌گیرد. گناه بزرگ از نظر حکومت سلطان غزنه آن بود که او شیعه معتقد به خاندان ولایت و دوستدار و عاشق ایران و ایرانی است و از نظر سلطان متعصب و خلافت عباسی، چه گناهی بزرگتر از آن می‌توانست باشد.
تاریخ بیهقی شاهکاری در نثر و تاریخ نویسی ایران است. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی در حارث آباد بیهق (سبزوار) زاده شده و در سال ۴۷۰ هجری قمری درگذشت. فرزانه توس در سال ۴۱۱ هجری قمری در قریه «باژ» توس به خاک سپرده می‌شود، با دقت در این تاریخ‌ها روشن می‌شود که ابوالفضل بیهقی حداقل پنجاه سال بعد از فردوسی در قید حیات بود، اما در این کتاب نامی از فردوسی، شاهنامه و ایران زمین نیست؛ گویی که مطلقاً نام شاهنامه فردوسی را نشنیده است.
گمان رفته است که مجلدات دیگر تاریخ بیهقی (تاریخ مسعودی) که مفقود گردیده، در آنها از فردوسی و شاهنامه گفت و گو رفته است. به نظر نمی‌آید که این گمان به راست باشد و تردیدی نیست که ابوالفضل بیهقی شاهنامه را دیده است و شاید در پنهان خوانده است ولی همان گونه که اشارت رفت، شاهنامه و فردوسی خط قرمز سلطان محمود و خاندان غزنوی بوده است. در تاریخ بیهقی که وصف شکار شیر سلطان مسعود غزنوی به زیبایی می‌آید و داستان بر دار کردن حسنک وزیر شاهکاری از نثر است، دریغ از یک نام از فردوسی و شاهنامه او: «و پیش از آن که بر تخت ملک نشسته بود، روزی سیر کرد قصد هرات داشت. هشت شیر را در یک روز بکشت و یکی را به کمند بگرفت و چون به خیمه فرود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.